#سلطان_سریر_ارتضا
#شهادت
زهر کاری شد و افتاد به جانِ جگرش
آتش انداخته بر دامنِ عالم شررش
یادِ زهرای جوان بود در آن وقتی که
خورد بر کوچه باریکِ خراسان گذرش
هی زمین خورد و زمین خورد و به سختی برخاست
بیشتر میشود این زهر دمادم اثرش
منتظر بود اباصلت ببیند چه شده
ناگهان دید کشیده است عبا روی سرش
دست بر سر زد و شد مضطرب و میدانست
حضرت یار رسیده است زمانِ سفرش
داشت از درد کفِ حجره به خود می پیچید
زخمی از جور و جفا گشت همه بال و پرش
چشم خود را به درِ حجره فقط دوخته بود
تا در این لحظه بیاید ز مدینه پسرش
آه از آن شاه که با کُنده ی زانوش رسید
در دل معرکه پیشِ پسرِ محتضرش
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#مناجات_با_امام_زمان
#یاصاحب_الزمان
#ماه_رمضان
دل ما روز ازل خادم دربار تو شد
محو گفتار تو و خوبی کردار تو شد
به جز از حُسن ندید و به جز از عشق ندید
چشم هر اهل دلی لایق دیدار تو شد
یوسف فاطمه ، از هجر تو ، یعقوب صفت
دیده ی منتظرانت همه خونبار تو شد
شاه ، دور از تو به زندان بلا می افتد
بنده آزاد شود گر که گرفتار تو شد
خوش به حال دل آن کس که در این ماه عظیم
روزه اش باز سرِ سفره ی افطارِ تو شد
هر که یاری تو کرده است ، برادر با ماست
دشمنِ ماست هر آنکه پیِ آزار تو شد
سینه ی هرکه نشان از غم جدّت دارد
عاقبت معتقدم مَحرَمِ اسرار تو شد
سروده : #یونس_وصالی (یونس)
#همه_اش_لطف_حضرت_زهراست
#هیئتفرهنگیمذهبیقاسمبنالحسن
عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا
📱http://eitaa.com/souzeGhalam