eitaa logo
.:. حجره فقاهت .:.
727 دنبال‌کننده
194 عکس
10 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی مجموعه حجره فقاهت .:. فرصتی برای آشنایی با سیره علمی و عملی فقهاء امامیه .:. ارتباط با مدیریت‌: @info_feghahat پایگاه اینترنتی: hojre-feghahat.com
مشاهده در ایتا
دانلود
.:. حجره فقاهت .:.
⭕️ احترام به دستخط مبارک رئیس اسلام و المسلمین، میرزا حسین نائینی... 💠 نقل خاطره‌ای از حضرت آیت‌الله میرزا محمّدباقر زنجانی رضوان‌الله‌علیه: 🔸در زمان سلطنت رضاخان و برداشتن عمامه‌ها، میل کردم برای زیارت اقوام و خویشان سفری به زنجان کنم. کنسول ایران در نجف زنجانی بود و خیلی نسبت به من اظهار ارادت می‌نمود. 🔹روزی این مطلب را با او در میان گذاردم، گفت: آقا میرزا اگر داشته باشید، بنده رونوشت آن را ضمیمه پرونده می‌کنم و گذرنامه با عمامه به شما می‌دهم تا بتوانید به راحتی به ایران سفر کنید. 🔸من به مدرسه آمدم. اجازه اجتهاد میرزای نائینی را برداشتم و به کنسولگری رفتم. کنسول بلند شد و خیلی تواضع کرد و گفت: چند دقیقه‌ای به من مهلت دهید. این چند سطر را بنویسم و بعد خدمت شما هستم. 👈🏻 در چند دقیقه‌ای که او مشغول کارش بود، ناگهان در قلب من بارقه‌ای الهی افتاد که سزاوار نیست که من برای سفری، اجازه و دست‌خط شریف رئیس اسلام و المسلمین مثل میرزای نائینی را به یک نفر رئیس ریش تراش یاور ظالم بدهم! 🔹چند دقیقه‌ای نشستم و سپس بلند شدم، خداحافظی کردم و بیرون آمدم. هرچند اصرار کرد که بفرمایید کار شما را درست کنم، گفتم: چیزی به خاطرم رسید. اگر تصمیم قطعی گرفتم، خدمتتان می‌آیم. 🔸بیرون آمدم و دیگر به آنجا بازنگشتم. و این چنین شد که مرحوم میرزا باقر پس از تشرّف به نجف در سال ۱۳۳۸ قمری تا سال وفات (۱۳۹۴ ق) هیچ گاه نتوانست به ایران بیاید. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
⭕️ شیخ بهایی و دفع وبا و طاعون از سرحدّات ایران... 💠 معروف است که شیخ بهائی بر سنگی، مربّعی یا شکلی حک کرده و آن را در محالّ شیراز در سرحدّ ایران دفن نموده، برای این که ناخوشی وبا نیاید و ناخوشی از ایران دفع گردید. 🔸و از زمان شیخ تا زمان فتحعلی شاه، وبا به ایران نیامد. و در زمان فتحعلی شاه، شاهزاده حسینعلی میرزا، فرمانفرمای شیراز بوده و شاهزادگان، هر یک تمنّای سلطنت داشتند؛ در فکر جمع درهم و دینار شدند. 🔹پس ، آن سنگ مدفون را به ده، دوازده هزار تومان خریدند از فرمانفرما و شاهزاده برای طمع تنخواه، از ایران و ایرانیان چشم پوشیده! غافل از آنکه "قُلِ اللهُمَّ مالِکَ المُلک" پادشاهی در دست خداست. 👈🏻 به طور خلاصه، بعد از فروختن آن سنگ، وبا به ایران آمد. و بعد از آن، طاعون تا این زمان؛ در اکثر سالها، ایران از وبا خالی نیست. 🔸و همچنین شیخ، مربّعی پر کرد و در محالّ اصفهان دفن کرد، برای اینکه به اصفهان نیاید. و از آن زمان تا به حال طاعون نیامد. و در سال طاعون بزرگ، همه بلاد ایران طاعون سرایت کرد؛ مگر اینکه به اصفهان نرفت. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
💠 شاگردان، در اندوه رحلت استاذ الفقهاء و المجتهدین؛ حضرت آیت‌الله العظمی خوئی - مجلس ترحیم، مسجد خضراء 👈🏻 حضرات آیات: سیستانی، سیّدعلی بهشتی، سیّدمهدی خرسان و شهید شیخ مرتضی بروجردی 📚 به ما بپیوندید| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
⭕️ فرزندم را اکرام کردی، اکرامت کردیم! 💠 آیت‌الله محسنی ملایری در مصاحبه‌ای راجع به آیت‌الله العظمی بروجردی چنین می‌گوید: 🔸در سفر دوّمی که آقای بروجردی به مشهد مقدّس مشرّف شدند، مرحوم شیخ علی‌اکبر نهاوندی که امامت مسجد گوهرشاد را به عهده داشت، از ایشان خواستند که به جای وی نماز جماعت را قبول کنند. 🔹ایشان هم بعد از تأمّلاتی پذیرفتند و ماه رمضان را به جای آقای نهاوندی نماز خواندند. بعداً مرحوم نهاوندی برای من نقل کردند: - چشمم آب آورده بود، لذا برای عمل به تهران رفتم، دکترها نوبت طولانی دادند... 🔸دیدم هنوز فرصتی هست به عتبات مقدّسه رفتم. در نجف اشرف مرحوم آیت‌الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی از من خواستند که در مکان ایشان نماز بخوانم! 👈🏻 بعد از نماز مغرب در نافله دوم صدایی را شنیدم که فرمود: - عظّمتَ ولدی فعظّمتُک؛ فرزندم را بزرگ داشتی، پس تو را بزرگ داشتم... 🔹این قضیه را من (آیت‌الله محسنی ملایری) از حاج شیخ علی‌اکبر شنیدم و خدمت آیت‌الله بروجردی نقل کردم، اشک از چشمان ایشان سرازیر شد. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
4_5895687115999545732.mp3
2.89M
⭕️ شب اوّل قبر محقّق کرکی و اهمیّت اخلاص! 🎙 بیانات اخلاقی حضرت آیت‌الله اشرفی شاهرودی مدظلّه 📚 به ما بپیوندید| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
💠 مرحوم جنّت‌مکان، فقیه آل‌الله حضرت آیت‌الله سیّدعلی حسینی بهشتی رضوان‌الله‌علیه 🔸ایشان از اعضاء هیئت استفتائیه حضرت آیت‌الله العظمی سیّدعبدالهادی شیرازی و از خواصِّ معتمدین ایشان بودند. آیت‌الله سیّدمحمّد نوری در این باره نقل می‌کند که آقا درباره وی فرمودند: - هرگاه از سیّد بهشتی رأیی یا نکته‌ای برسد، من آن را تأیید می‌کنم. 🔹حضرت آیت‌الله العظمی خوئی نیز ایشان را به مجلس استفتاء خود دعوت کردند و ریاست هیئت استفتائات را به وی واگذار نمودند. با این که بزرگان دیگری در مجلس استفتاء حضور داشتند! 🔸آیت‌الله شیخ هادی عسکری از حضرت آیت‌الله العظمی خوئی نقل می‌کند که ایشان فرمودند: در بسیاری از مواقع از نظریّات سیّد بهشتی استفاده می‌کنم و از نکات و دقائق علمیّه او بهره می‌برم. 🔹در زمانی طاعون به نجف اشرف وارد گردید، طوری که پدر ایشان، آیت‌الله سیّدحسن بهشتی تصمیم می‌گیرد به همراه فرزند و آیت‌الله شیخ عبدالمنعم مازندرانی عازم ایران گردند... 🔸در عالم رؤیا امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را می‌بیند که می‌فرمایند: ولدی حسن؛ ابق هنا، فإنَّ الطاعونَ لا یُصیبک؛ فرزندم حسن، در نجف بمان که طاعون به تو نخواهد رسید! - ازین رو هر سه در نجف أشرف مانده و مرحوم آیت‌الله سیّدعلی بهشتی مشغول به تحصیلات عالیه خویش گردیدند. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
⭕️ می‌نویسم این حروف را و حال آن که گرسنه هستم... 💠 مرحوم حضرت آیت‌الله سیّد شهاب‌الدّین مرعشی نجفی بر نسخه‌ای خطّی از کتاب "فوائد بحرالعلوم" نوشته‌اند: 🔸کتاب فوائد سیّدمهدی نجفی را خریدم به پولی که از سه ماه به دست آورده بودم. و منِ محزون، شهاب‌الدّین حسینی مرعشی نجفی هستم. 🔹و این حروف را در حالی که می‌نویسم! زیرا یک روز و شب است که به دلیل نداشتن وجه، چیزی نخورده‌ام! و امیدوارم به برکت اجداد طاهرینم علیهم‌صلوات‌الله بر این سختی و گرفتاری بتوانم صبر نمایم. ✍🏻 نوشته شد به تاریخ ۱۳۴۱، در مدرسه قوام - نجف أشرف 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
.:. حجره فقاهت .:.
⭕️ چشمت روشن؛ در چهره فرزندت تابندگی عجیبی می‌بینم... 💠 در روزی شیخ مرتضی انصاری و پدرش میهمان آیت‌الله سیّد مجاهد شدند. در اوّلین روز ورودشان با جلسه درس خارج سیّد مصادف شدند. پدر شیخ مرتضی به دعوت سیّد مجاهد در صدر مجلس درس نشست و خود شیخ به اقتضای سنّ کمش در انتهای مجلس نشست. - پس از خوش آمدگوئی، سیّد مشغول درس شد. درباره در زمان غیبت امام زمان علیه‌السّلام بحث طولانی کردند و در آخر به حرمت نماز جمعه قائل شدند. 🔸پس از تمام شدن حرفهای سیّد، شیخ با کمال متانت و آرام عرض کرد حضرت آقا؛ ادلّه در اینجا افاده می‌کند نه حرمت! و فوراً شروع کرد به اقامه دلیل و برهان برای وجوب نماز جمعه در عصر غیبت امام زمان علیه‌السّلام... 🔹جالب آنکه سیّد مجاهد که قائل به حرمت شده بود، نظر شیخ را پسندیده و از رأی خود برگشت و قائل به وجوب شد. ناگهان شیخ نظر خود را عوض کرد و ادلّه محکمتر از اوّل اقامه کرد دالّ بر حرمت نماز جمعه! - به طوری که سیّد و حاضرین همه متحیّر ماندند و جوّ جلسه عوض شد و همه سرها را به طرف شیخ کج کردند. 🔸سیّد مجاهد پس از لحظه‌ای چند به حال طبیعی برگشت، پرسید این جوان کیست که این گونه بر مبانی فقه و اصول مسلّط است؟ پدر شیخ فرمود: فرزندم مرتضی است. سیّد مجاهد فرمود: چشمت روشن، چشمت روشن، ای شیخ محمّدامین! 🔹در چهره تابناک فرزندت تابندگی عجیبی را می‌بینم که در آینده افق حوزه‌های علمیّه شیعه بدان منور است. ای شیخ او را با خود به وطن مبر، او در آینده و علمی درخشان شیعه است. - پدر شیخ این در خواست را پذیرفته، خود تنها برگشت. شیخ با آن استعدادی که داشت شب و روز در خدمت سیّد مجاهد بود و هم در محضر شریف العلماء با جدیّت مشغول تحصیل علم شد. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat
⭕️ وصیّت امام جمعه سنّی مذهب مکّه به سیّد بحرالعلوم چه بود؟ 💠 ماجرای شیعه شدن امام جمعه مکّه به دست علّامه بحرالعلوم علیه‌الرّحمة... 👈🏼 جهت مشاهده متن کامل کلیک نمائید 🆔 @hojre_feghahat
.:. حجره فقاهت .:.
⭕️ مژده شفایَت را از میرزا حسین فقیه سبزواری بگیر... 💠 خاطره‌ای به نقل از جناب آقای مهندس سیّدمحمّد فقیه‌زاده، نوه بزرگوار مرحوم آیت‌الله میرزا حسین فقیه سبزواری؛ این خاطره را به نقل از مرحوم والده بزرگوارشان که شاهد ماجرا در منزل مرحوم فقیه سبزواری بوده‌اند، نقل کرده‌اند که: 🔸سیّد سیستانی را همه می‌شناختند. به دلیل محروم بودن از نعمت سلامت و توان پاها، خود را به زمین می‌کشید و با رنج و زحمت بسیار، جا به جا می‌شد. شغلش در حرم امام رضا علیه‌السّلام روضه‌خوانی بود و با همین کار امرار معاش می‌کرد. - کسانی که اورا می‌شناختند، با تعجّب دیدند روی دو پای خود ایستاده و مانند سایر افراد، راه می‌رود! 🔹دورش را گرفتند و پرسیدند چه شد که ناگهان سلامت از دست رفته به پاهایت بازگشت؟! سیّد که عازم منزل مرحوم آیت‌الله میرزا حسین فقیه سبزواری بود، پاسخ داد حکایت سالم شدن پاها را در محضر آقای سبزواری خواهم گفت. 🔸جمعیّت تا منزل آقا تعقیبش کردند. به آیت‌الله فقیه سبزواری عرض کرد: امروز هم مانند روزهای قبل، به حرم مشرّف شده بودم، امّا با دلی شکسته‌تر از هر روز؛ و حال و هوایی معنوی‌تر و امیدوارتر! - گوشه‌ای از حرم به خواب رفتم. در عالم خواب شما را دیدم. خطاب به من فرمودید چرا نشسته ای؟! چرا برنمی‌خیزی؟ 🔹عرض کردم آقا؛ از هردو پا ناتوانم و نمی‌توانم برخیزم. فرمودید برخیز؛ تو می‌توانی برخیزی؛ برخیز... از خواب پریدم، پاها را حرکت دادم. دیدم با پاهای پیش از خواب فرق می‌کند! - با خوشحالی برخاستم، روی دو پایم ایستادم؛ حرکت کردم و برای اوّلین بار لذت ایستادن و حرکت با دو پای سالم را حسّ کردم. 🔸از آقا تشکّر کردم و چون امام رضا علیه‌السّلام شما را مأمور ابلاغ این مژده به من کرده بودند، برای تشکّر از شما و اطّلاع‌رسانی به اینجا آمدم. شفا گرفتن سیّد سیستانی از امام رضا علیه‌السّلام را مرحوم آیت‌الله فقیه سبزواری تأیید کردند. 🔹و نقّاره‌های حرم به صدا در آمد تا یکی دیگر از کرامت های حضرت رضا علیه‌السّلام را به اطّلاع همه برسانند. لباس دیگری به سیّد سیستانی پوشاندند و لباس تنش را قطعه‌قطعه کردند و به همه کسانی که از ماجرا خبردار شدند و سیّد سیستانی را همراهی کردند، قطعه‌ای به عنوان تبرّک و تیمّن، هدیه دادند. ✍🏻 از زحمات بی‌وقفه و تلاشهای خالصانه جناب آقای سیّدمحمّد فقیه سبزواری "دامت توفیقاته" کمال قدردانی و تشکّر را داریم؛ مجموعه علمی - تحقیقاتی حجره فقاهت. 📎 منابع تمامی مطالب، در آرشیو مجموعه موجود می‌باشد. 📚 همراه با عالمان شیعه| حجره فقاهت 🆔 @hojre_feghahat