به نظر من تمام نگاشته های فعلی دانشمندان حوزه علوم انسانی در باب #حکمرانی و #مدیریت یک جای کارش می لنگد، یعنی عملا نمی تواند با همه ادعایش، کوک اصلی و نهایی برای پیوند مردم جامعه به خواسته هایشان و تحقق #آرمان_شهر و جهان #ارزشی و #فطری شان باشد.
چرا؟
زیرا همه آن ها حکمرانی را نهایتا و در بهترین حالت تا کوک سوم تعریف کرده اند و ایدئالشان نهایتا تحقق #اراده_مردم و تا آنجاست که به وظایف خود عمل کنند و نه بیشتر و این در حالیست که کوک چهارم است که از خادمین و حکمرانان صالح توقع می رود.
🔹شخصی کفش هایش را برای تعمیر نزد کفاشی میبرد. کفاش میگوید: این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان می شود و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد.
🔸کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام...! اما در مییابد اگر چه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نه؟!
🔹او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، میان اراده مشتری و #مطلوب_حقیقی، میان #خدمت_ظاهری و #حقیقی مانده است. یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد .
🔹 در نظام حکمرانی، دنیا پر از فرصت کوک چهارم برای حاکمان و مدیران است و کفاشهای دو دل... که هیچ کدام به فکر زدن کوک چهارم نیستند ...!
https://eitaa.com/hokmraniirani