حکمران
ریش داشته باشی یا بی ریش باشی، آخوند باشی یا نباشی، مهر در پیشانیات باشد یا نباشد و… اگر با بانام ک
هوش مصنوعی داره حرف جناب آقای دکتر یزدیزاده رو تایید میکنه
بعد یه عده با انواع و اقسام دروغ پردازیها سعی در تخریب ایشون در نزد افکار عمومی دارن.
#توییت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاجی دلیگانی (نماینده شاهین شهر):
راهی جز استیضاح همتی نداریم!
نامه نوشتیم به رئیس جمهور
به تیم اقتصادی تذکر دادیم
اما اثر نکرد لذا چاره ای نداشتیم جز استیضاح
#در_رسانه
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
کدام کتاب اقتصادی را خواندهاند که حفظ ارزش پول ملی را سرکوب قیمت ارز مینامند و بیارزش کردن پول ملی یک کشور را کمک به صادرات و تولید یک کشور بر میشمارند؟!
این جماعت مثل جنایتکاری میماند که خانواده خود را قتل عام میکند تا پولی به دست آورد برای خانوادهای که دیگر وجود ندارد!
#توییت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
ما میخواهیم منابع این کشور از انحصار در آید و ملی شود.
جهانیسازی قیمتها، خصوصیسازی انفال، سرکوب دستمزدها، رهاسازی نرخ ارز و اعطای امتیاز خلق پول به بانکهای خصوصی، ملت ایران را از داراییهای خود محروم و ایرانیان ثروتمند را فقیر کرده است.
قطعاً سننتصر انشاءالله...
سیدیاسر جبرائیلی
#توییت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
حکمران
در «مناظره» شبکه خبر (۱۱-۱۰-۱۴۰۳) با وجود وقت خیلی کم توضیح دادم که: ۱. چرا ناچار به ارز چندنرخی هس
این مناظره را دیدم، فکر میکنید ایراد آقای زمانیان به سیاست همتی چه بود؟
بله، کم گران کرده
خیلی از اعتراضات اصولگراها به سیاستهای همتی از این جنس است!
صدرا
#توییت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
رئیس همایش مهاجرت نخبگان علمی:
فقط ۱۶٪از مردم ایران به مهاجرت فکر نمیکنند. بیش از ۹۲٪ دانشآموزان مدالآور المپیادی از ایران مهاجرت دائمی کردهاند!
...
جان مینارد کینز، اقتصاددان انگلیسی:
برای واژگون کردن اساس یک مملکت، هیچ وسیلهای ظریفتر و مطمئنتر از کاهش ارزش پول ملی نیست!
تنزل ارزش پول ملی، تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی (جامعه) به گونه ای به کار میگیرد که حتی یک نفر از میلیون ها نفر نیز متوجه آن نمی شوند.
حسین صمصامی (نماینده تهران)
#توییت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
همایش بزرگ سفره ملت
جمعه ۱۴ دی ساعت ۱۴ تالار تفاهم
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
🔷 «گروه ویژه اقدام مالی» (FATF) چیست؟
و مزایا و مضرات پیوست ایران به آن چه خواهد بود؟
🔹«گروه ویژه اقدام مالی» (FATF) یک سازمان بینالمللی است که در سال ۱۹۸۹ برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم تأسیس شد. این سازمان با تعیین استانداردهای جهانی برای مقابله با این جرائم، تلاش میکند تا سیستم مالی بینالمللی را ایمنتر کند. FATF استانداردهای خود را از طریق توصیهنامههایی ارائه میدهد که کشورهای عضو موظف به اجرای آنها هستند. عدم رعایت این توصیهنامهها میتواند منجر به قرار گرفتن کشور در لیست سیاه FATF شود، که پیامدهای منفی اقتصادی و سیاسی در پی خواهد داشت.
🔹مزایای پیوستن:
پیوستن به FATF میتواند به بهبود تصویر بینالمللی ایران کمک کند و منجر به افزایش اعتماد به سیستم مالی آن شود و زمینه را برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی بیشتر فراهم کند. اما این مزایا مشروط به رفع تحریمها و بهبود روابط بینالمللی است. تسهیل مبادلات مالی نیز تنها در صورت رفع تحریمها و محدودیتهای بانکی قابل دستیابی است. در حال حاضر، مضرات پیوستن به FATF به مراتب بیشتر از مزایای آن است. لغو تحریمها و بهبود روابط، پیششرط تحقق مزایای FATF است.
🔹مضرات پیوستن:
پیوستن ایران به FATF با چالشها و مضرات جدی همراه است که شامل موارد زیر میباشد:
۱- کاهش حاکمیت ملی:
اجرای استانداردهای FATF مستلزم تغییرات اساسی در قوانین و مقررات مالی ایران است. این تغییرات، به طور مستقیم بر استقلال ایران در مدیریت سیستم مالی داخلی و اتخاذ سیاستهای اقتصادی مستقل تأثیر میگذارد.
الزام به شفافسازی کامل تراکنشهای مالی میتواند به محدود شدن سیاستهای مالی دولت در حمایت از بخشهای خاص اقتصاد و یا پروژههای کلیدی منجر شود.
این محدودیتها عملاً امکان اجرای سیاستهای اقتصادی مستقل را کاهش میدهند.
۲- محدودیت در تامین مالی:
پیادهسازی استانداردهای FATF و شفافیت مالی بیشتر، میتواند دسترسی برخی نهادها و گروهها، به ویژه آنهایی که با تحریم روبرو هستند، به منابع مالی را به شدت محدود کند.
این امر میتواند بر توانایی ایران در حمایت از برنامههای کلیدی، از جمله برنامههای دفاعی و یا پروژههای زیربنایی، تاثیر منفی بگذارد.
محدودیتها در انتقال وجوه میتواند اجرای برنامههای توسعه اقتصادی را نیز به مخاطره اندازد.
۳- کاهش توانایی دور زدن تحریمها:
FATF با ارائه چهارچوبی برای شفافیت مالی بینالمللی، تلاش میکند تا امکان دور زدن تحریمها را کاهش دهد.
پیوستن به FATF، به طور ضمنی، به معنای همکاری بیشتر با سیستم مالی بینالمللی و رعایت قوانین و مقررات آن است.
این امر میتواند توانایی ایران را در استفاده از روشهای غیرمستقیم برای تامین مالی در شرایط تحریم، به شدت کاهش دهد و دسترسی به منابع مالی حیاتی را دشوارتر کند.
به عبارت دیگر، شفافسازی اجباری منابع درآمدی، امکان دور زدن تحریمها را به حداقل میرساند و قدرت چانهزنی تهران در مذاکرات احتمالی را کاهش میدهد.
۴- خطرات امنیتی:
پیامدهای امنیتی نیز بسیار حائز اهمیت است. شناسایی دقیق منابع مالی نهادهای نظامی و گروههای مقاومت، توان لجستیکی و نفوذ منطقهای ایران را به شدت کاهش خواهد داد. این موضوع میتواند موازنه قدرت در خاورمیانه را به نفع رقبای منطقهای تغییر دهد.
۵- اعمال تحریمهای بیشتر:
حتی با پیوستن به FATF، احتمال اعمال تحریمهای جدید از سوی برخی از کشورهای غربی وجود دارد.
بهانه این تحریمها میتواند عدم اجرای کامل استانداردهای FATF یا عدم همکاری کافی با این سازمان باشد.
در این صورت، پیوستن به FATF نه تنها مزایای قابل توجهی ندارد، بلکه میتواند بهانهای برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران شود.
بخصوص که ایران تمام منابع مالی و روشهای کسب درآمد خود را آشکار کرده. در این شرایط اعمال تحریمها دقیقتر و مخربتر، آسانتر و اجراییتر میشود.
۶- افزایش هزینههای درآمدی و کمبود بودجه:
پیادهسازی استانداردهای FATF نیازمند سرمایهگذاریهای سنگین در زیرساختهای فناوری اطلاعات، آموزش پرسنل، و ایجاد سیستمهای نظارتی پیچیده است.
هزینههای بالای نظارتی به طور مستقیم بر بودجه ملی تاثیر میگذارد و ممکن است منابع محدود را از بخشهای دیگر اقتصاد منحرف کند، در نتیجه راندمان اقتصادی را کاهش میدهد.
🔹تجربه سایر کشورها نشان داده است که اجرای استانداردهای FATF هزینهبر بوده و نیاز به تغییرات ساختاری گسترده در سیستم بانکی دارد.
با توجه به تمام موارد فوقالذکر، میتوان گفت:
ریسکهای پیوستن به FATF بسیار جدی و قابل توجه هستند و در درازمدت میتوانند منجر به محدودیتهای اقتصادی، کاهش حاکمیت ملی، و کاهش استقلال سیاسی و بروز خطرات امنیتی-منطقهای برای ایران شوند. فرصتهای پیوستن به FATF، اگرچه بالقوه وجود دارد، اما در شرایط کنونی تحریمها و عدم اعتماد بینالمللی، به نظر بسیار محدود و بعید میآیند.
ایجاد شبکههای مالی جایگزین، گسترش همکاری با چین و روسیه و طراحی مکانیزمهای دور زدن محدودیتها، تنها راهکارهای موجود هستند.
در پایان باید تاکید کرد که تصمیم پیوستن یا عدم پیوستن ایران به FATF، یک تصمیم راهبردی با پیامدهای بسیار گسترده و پیچیده است. اگرچه برخی مزایای بالقوه وجود دارد، اما مضرات و ریسکهای مرتبط با آن بهطور قابل توجهی بیش از مزایای آن هستند.
مجید رجبی
#یادداشت
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@HokmranOnline
✨ افسانه تامین مالی تولید در بورس و تامین منافع جمعی با منفعتجویی شخصی
📝عنوان مقاله:
The Myth That Shareholders Are Always Investors: Challenging the Paradigm of Shareholder Primacy
🖥 منبع: Roosevelt Institute
▫️اشاره حکمران:
در تفکر نئولیبرال، سودجویی فردی به منافع جمعی منجر میشود. این مکتب میگوید دولت باید بازیگران اقتصادی را در پی جویی منافع شخصی خود آزاد بگذارد. در نتیجه این آزادی منافع جمعی نیز تامین خواهد شد. بر اساس همین مبنا ایده منافع سهامدار (shareholder value) شکل گرفت که بر اساس آن شرکتها هیچ مسئولیتی جز بیشینهسازی منافع سهامداران خود ندارند. این تفکر بر اقتصاد ما نیز حاکم شده است. این مقاله موسسه روزولت، ردیهای قابل توجه بر این ادعای نئولیبرالیسم است.
▫️چکیده
برای دههها این باور که شرکتها تنها برای خدمت به سهامداران وجود دارند، بهعنوان یکی از اصول بنیادی مدیریت شرکتی مدرن تلقی شده است. با این حال، این دیدگاه نیازمند بررسی دقیق و جامع است. نقد برجستهای که لنور پالادینو و هریسون کارلویچ ارائه کردهاند، این ایدئولوژی را زیر سؤال میبرد و نشان میدهد که چگونه این مبنا، اولویتهای اقتصادی را از مسیر درست منحرف میکند، نابرابری را تشدید میکند و چشمانداز نادرستی از ذینفعان واقعی شرکتها ارائه میدهد. پرسش اصلی این است: آیا بهراستی متمرکز کردن استراتژیهای شرکتی بر حداکثرسازی منافع سهامداران میتواند به توسعه پایدار اقتصادی یا شکوفایی اجتماعی منجر شود؟ پاسخ شفاف است: خیر.
جدایی سهامداران از موتورهای مولد اقتصاد
در بسیاری از موارد، سیستم مالی مدرن، سهامداران را از موتورهای اصلی تولید جدا کرده است. اکثر سرمایهگذاریهای جدید از طریق پسانداز یا بدهی تأمین میشوند و بهندرت از طریق عرضه سهام جدید یا مشارکت مستقیم سهامداران صورت میگیرد. سهامدارانی که عمدتاً در بازارهای ثانویه فعالیت دارند، نه سرمایه تازهای به شرکتها تزریق میکنند و نه سهمی مستقیم در تقویت ساختارهای تولیدی دارند؛ بلکه تنها مالکیت داراییها را جابجا میکنند( با خرید و فروش سهام در بورس چیزی نصیب تولید نمیشود).
تمرکز بر منافع کوتاهمدت
رفتار موسسات سرمایهگذاری، بهویژه مدیران دارایی و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، بر منافع کوتاهمدت متمرکز است. این نهادها اغلب با فشار آوردن بر شرکتها برای دستیابی به نتایج مالی کوتاهمدت نظیر سود فصلی، توسعه بلندمدت شرکتها را به خطر میاندازند. این فشارها شرکتها را به سمت اقداماتی مانند خرید مجدد سهام یا توزیع سریع سود سوق میدهد، تا جایی که سرمایهگذاری در حوزههایی همچون تحقیق و توسعه (R&D)، نیروی کار، یا پروژههای زیستمحیطی و اجتماعی به حاشیه رانده میشود.
پیامدهای اجتماعی
نتایج این نگرش صرفاً اقتصادی نیست، بلکه اثرات اجتماعی گستردهای دارد. بهویژه صندوقهای بازنشستگی، که میلیاردها دلار دارایی را مدیریت میکنند، در مقیاسی وسیع به همین ساختار «تعهد صرف به سهامداران» وابستهاند. این در حالی است که هدف اصلی آنها باید فراهم کردن امنیت مالی بلندمدت بازنشستگان باشد. چنین وابستگی شدیدی به عملکرد بازارهای مالی، باعث افزایش آسیبپذیری کارگران در مقابل نوسانات اقتصادی میشود و نابرابری مالی را در جامعه تشدید میکند.
ضرورت تغییر در ساختار حکمرانی شرکتی
تکرار و پافشاری بر اولویت سهامداران نهتنها نابرابری سیستماتیک را تقویت میکند، بلکه توانایی شرکتها در مواجهه با چالشهای جدید را نیز تضعیف میکند. مسائلی از قبیل تغییرات اقلیمی، حقوق نیروی کار و بحرانهای بازنشستگی به چارچوب حکمرانی متفاوتی نیاز دارند که در آن شرکت بهعنوان یک خدمتگذار اجتماعی عمل کند، نه ابزاری برای تمرکز ثروت.
بازنگری در نقش سهامداران
نقش سهامداران صرفاً بهعنوان یکی از گروههای ذینفع باید بازتعریف شود. دیدگاهی که سهامداران را در کنار سایر ذینفعان مهمی مانند کارمندان، مصرفکنندگان و جوامع محلی قرار دهد، میتواند اقتصاد را از تمرکز بر منافع کوتاهمدت به سمت موفقیتهای پایدار سوق دهد.
به سوی آیندهای پایدار
شرکتها، سیاستگذاران و جوامع باید پارادایم سنتی اولویت منافع سهامداران را مورد بازنگری قرار دهند. مسیری که در پیش داریم، نیازمند توسعه مدلهای چندبعدی و جامع است، جایی که نهتنها سود سهامداران بلکه منافع کل جامعه مورد توجه قرار گیرد. اصلاح اقتصادی برای توازن میان عدالت، پایداری و رفاه عمومی نهتنها یک انتخاب اخلاقی است، بلکه ضرورتی برای تضمین آیندهای روشنتر محسوب میشود.
حکمران؛ روایت عمیق اقتصاد و سیاست
@Hokmranonline
✨ گزارش: رویکرد فوق محلی، راهکاری برای بازسازی جامعه قطبی شده آمریکا
📝عنوان مقاله:
One place to start in delivering solutions to a divided and distrustful nation: The hyperlocal level
🖥 منبع: اندیشکده بروکینگز
▫️ چکیده
در جامعهای چون آمریکا که با شکافهای عمیق اجتماعی، قطببندی سیاسی و بیاعتمادی عمومی نسبت به نهادهای ملی مواجه است، تمرکز بر راهحلهای محلی، بهویژه در سطح «فوق محلی»، میتواند نقطه شروعی مهم برای دستیابی به اتحاد و بازسازی اعتماد باشد.
مفهوم «فوق محلیگرایی» بر این اساس است که حل مسائل در نزدیکترین سطوح جوامع—محلهها، شهرها و روستاها—کارآمدتر است، زیرا افراد در این مقیاس احساس تأثیرگذاری و ارتباط بیشتری میکنند. این رویکرد معتقد است که هر منطقه نیازها و چالشهای خاص خود را دارد و راهحلهایی که برای آن منطقه متناسبسازی شوند، بیشتر مورد پذیرش مردم قرار میگیرند. بنابراین، برخلاف سیاستهای کلی و فراگیر که ممکن است به بسیاری از نیازهای محلی توجهی نکنند، ابتکارات فوق محلی میتوانند روی مسائل خاص و ملموس تمرکز کنند.
دولتها و سازمانهای محلی از این جهت مزیت دارند که چابکتر و نزدیکتر به مردم خود عمل میکنند. آنها میتوانند با سرعت بیشتری تغییرات لازم را اعمال کنند و درک بهتری از پیچیدگی روابط و نیازهای جوامع خود دارند. این نزدیکی، امکان همکاری و ارتباط مؤثرتر میان مقامات و شهروندان را فراهم میکند. چنین سطحی از تعامل برای جلب اعتماد عمومی و بازسازی حس همبستگی ضروری است.
رهبران و نهادهای محلی نیز نقشی کلیدی در ایجاد فضاهایی برای گفتوگو و همفکری میان گروههای مختلف ایفا میکنند. با هدایت این گفتوگوها و تصمیمگیریهای جمعی، جوامع محلی میتوانند راهحلهایی مشترک و مبتنی بر هدفی یکپارچه پیدا کنند.
علاوه بر این، ابتکارات موفق در سطح محلی میتوانند زمینهای برای ارائه مدلهایی جهت استفاده در مقیاسهای بزرگتر باشند. چنین اقداماتی از پایین به بالا به تقویت مشارکت مردمی، توانمندسازی جوامع و برداشتن گامهایی در راستای حل جامعتر و پایدارتر مشکلات ملی کمک میکند. جوامع محلی با استفاده از نقاط قوت منحصربهفرد خود میتوانند سنگ بنایی محکم برای بازسازی اتحاد و اعتماد در کل کشور باشند.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@Hokmranonline
✨ مقاله: فناوریهای نوظهور و چالش هستهای ایران و اسرائیل
📝 عنوان مقاله:
Emerging Tech and the Israel-Iran Nuclear Relationship
🖥 منبع: Washington Quarterly
▫️چکیده
در مقالهای که دورین هورشیگ نوشته و در نشریه The Washington Quarterly منتشر شده، به بررسی تأثیر فناوریهای نوظهور بر چالش هستهای بین اسرائیل و ایران پرداخته شده است:
اسرائیل به عنوان یکی از پیشگامان در توسعه فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، پهپادها و قابلیتهای سایبری شناخته میشود. این کشور در سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ حدود نه میلیارد دلار در این حوزهها سرمایهگذاری کرده است. این سرمایهگذاریها برای مقابله با برنامههای هستهای ایران بسیار تاثیرگذار بوده و توانسته هستهای شدن ایران را به تاخیر اندازد.
ایران نیز به طور همزمان در حال تقویت تواناییهای فناوری خود است و بر روی فناوریهایی مانند پهپادها، فضای سایبری و هوش مصنوعی تمرکز دارد. این تحولات میتواند قدرت نظامی ایران را تقویت کرده و به تهدیدی مستقیم برای اسرائیل تبدیل شود و تعادل قدرت در منطقه را تغییر دهد. پیشرفتهای ایران در حوزه پهپادها و موشکهای بالستیک میتواند خطرات قابل توجهی برای اسرائیل ایجاد کند. از طرفی سرمایهگذاری در فناوریهای فضایی در ایران میتواند به بهبود سیستمهای تحویل موشک کمک کند.
در کل نیاز به بررسی تخصصی و برنامهریزی استراتژیک برای هدایت استراتژیهای نظامی و هستهای در خاورمیانه وجود دارد.
حکمران؛ روایت عمیق سیاست و اقتصاد
@Hokmranonline