.
بنفشه رحمانی برای من تا قبل از خواندن گورههای بیسنگ فقط یک اسم بود. یک اسم که آن را به عنوان جانشین سردبیر مجلهای میشناختم. جای کشفی نداشت یک اسم بود و تمام. گورهای بیسنگ هم قرار بود یک کتاب باشد مثل کتابهای دیگر که خوانده بودم. علت انتخابش نوشتهی زیر عنوان بود: نُه جستار دربارهی نازایی. حتی دربارهی نازایی هم مهم نبود. جستار بودن کافی بود برای اینکه بنشیند کنار کتابهای در حال خواندن. با خودم قرار گذاشتم هر روز یک جستار از کتاب را بخوانم اما مقدمه تمام نشده حرفهای بنفشه رحمانی مثل حرفهای یک دوست صمیمی به دلم نشست. دوستی که هم سفرهی دلش را برایت پهن کرده و هم دستت را گرفته و به جهان درستنویسی جستار برده.
بنفشه رحمانی با فاصلهی زیاد از من ایستاده. من بر خلاف او قرار است در بچههایم ادامه داشته باشم. بنفشه رحمانی میگوید: «زنان نازا در خودشان میپوسند و تمام میشوند.» زنانی که خودشان را ضعیفتر از باقی زنها میدانند. من هم ضعیفم! او جنین چندگرمی و بیشکلش را از دست داده و من بچهی چند روزهام را.
برای یک مادر مهم نیست بچهای که از دست داده جنینی بیشکل باشد یا نوزاد چند روزه یا بزرگتر. او فقط جای خالیاش را میبیند و غمی که به دلش چنگ میاندازد و هر بار تازهتر میشود.
بنفشهی رحمانی را دوست دارم به دو دلیل. اول اینکه از استادش به عنوان فرمانده سختگیر یاد میکند و دوم به خاطر تعریفش از امید.
چون که عیده میخوام کتاب گورهای بیسنگ رو هدیه بدم به یه نفر از اعضای کانالم. برای همین بین ده نفر اولی که این پست رو دیدند قرعهکشی کنم. پیوی منتظرتونم.
#ناداستان
@homsaaa
هُمسا
.
اینکه مکان، شاید بیشتر از آدمهای حاضر در آن، در ساخت هویت ما نقش دارد، ایدهی جذابی است. ایدهای که وینستون چرچیل به آن معتقد بوده و زمان طراحی ساختمان جدید برای مجلس عوامِ بریتانیا دستور میدهد که ساختمان به شکل قبل ساخته شود چون با نظام دو حزبی سازگارتر است. یکی از مشهورترین جملات چرچیل این است: «ما ساختمانها را میسازیم و ساختمانها هم ما را میسازند.»
کاترین پسیگ و هانا انگلمایر برای نوشتن جستار تجربی «کاش چرچیل دربارهی آشپزخانهها هم حرف میزد» در یک فرصتِ کمنظیر این امکان برایشان فراهم میشود تا نظریهی چرچیل را به صورت عملی محک بزنند. هر دو در یک ساختمان زندگی میکنند؛ کاترین پسیگ طبقهی همکف و هانا انگلمایر طبقهی چهارم. دو آدم کاملاً متفاوت از هم.
کاترین و هانا برای پاسخ به این سوال که آیا شرایط مکانیِ مشابه، به ایدههای مشابه منجر میشود، آزمایش کوچکی را انجام میدهند. همزمان پشت میز آشپزخانهی خود مینشینند و فکر میکنند و در تلگرام گفتگو میکنند. بخشی از گفتگوی آنها را در عکسها میبینید. در نهایت به این رسیدهاند که طراحی یکسان آشپزخانه موجب کاربری و افکار مشابه نمیشود.
انگلمایر در خانهی دیگرش درشهر اِسِن نیز ثابت میکند که آنچه در مکانی(به طور خاص آشپزخانه) دربارهاش میاندیشیم به فردی که میاندیشد بستگی دارد، نه به شکل و شمایل مکان اندیشیدن.
گفتگوهای بین دو نویسنده خواندنی و جذابند. کتاب نزدیک ایده شاید سختخوان باشد اما شایسته خواندن است.
.
#نزدیک_ایده
#دربارهی_مکانها_و_نامکانهایی_که_در_آنها_فکر_میکنیم
#مکانها_چگونه_چشمانداز_های_فکری_ما_را_شکل_میدهند؟
#هیچ_خبری_هم_نیست
@homsaaa
هُمسا
.
«...کتابهای نخوانده بیشماری در خانه هست، اما نمیتوانید در برابر خرید کتاب جدید مقاومت کنید. تلفظ درست اسم یک شخصیت را نمیدانید و تا اسمش را درست نگویید، نمیتوانید آن شخصیت را کامل بشناسید. میخواهید اسم کتاب خوبی را که خواندهاید همه جا جار بزنید، اما تلفظ اسم نویسنده را بلد نیستید. دلتان میخواهد همه جا از کتاب محبوبتان حرف بزنید، اما میترسید دوستانتان در بند جلد زشت کتاب بمانند و از اصلش غافل شوند. میخواهید با کل دنیا درباره کتابی حرف بزنید که عاشقش شدهاید، اما آن کتاب عنوان احمقانهای دارد. وسط حرف زدن تازه متوجه میشوید اصلا نمیدانید چطور باید فلان کلمه را با صدای بلند بیان کنید، چون تا الان فقط موقع کتاب خواندن آن را برای خودتان و در ذهنتان به زبان آوردهاید.
موقع کتاب خواندن خوابتان میبرد و چند ساعت بعد بیدار میشوید و میبینید گردنتان بدجوری گرفته. سوار برخودرویی در حال حرکت کتاب میخوانید و همین باعث میشود دچار حالت تهوع شوید. به این فکر میافتید که نسخه صوتی کتاب را گوش کنید، اما اگر این کار را بکنید، خیلی بیشتر طول میکشد تا به انتهای کتاب برسید. همچنان به خواندن ادامه میدهید...»
پیشنهاد میکنم اعترافات یک خوره کتاب به نام ان بوگل را حتما بخوانید. اگر زندگی کتابی دارید و میخواهید با دوستی لحظهها و ساعتهای خوشی که با کتابها داشتهاید را مرور کنید حتماً کتاب «هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد» را بخوانید. بعد از خواندن این کتاب به این فکر میافتید که برای خودتان دوقلویی کتابی دستوپا کنید البته اگر تا به حال نداشتهاید که بعید است. دوقلویی کتابی یعنی دوست کتابی شما. دوستی که سلیقه یکدیگر را میشناسید و همین شناخت یعنی یک راه میانبر برای رسیدن کتابهای خوب.
.
#اعترافات_یک_خوره_کتاب
#هیچ_چیز_جای_کتاب_را_نمیگیرد
#نشرمون
@homsaaa
.
سلام سلام
این کتاب رو یادتونه. کتاب گورهای بیسنگ. خانم رحمانی نویسنده کتاب لطف کردند و برای من چند جلد فرستادند تا به قید قرعه به اعضای کانالم هدیه بدم. چون استقبال از این کتاب خوب بود این بار بین سینفر اولی که بهم پیام بدن و اسم کتاب رو بنویسند قرعهکشی میکنم :))
منتظر پیامهاتون هستم.
#عیدی
.
@homsaaa
.
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
.
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
.
دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
.
.
.
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا برهوس دولت دنیا زد و رفت
.
#سایه
@homsaaa