من نامه...
ارسالی از سوی دوستان گرانقدر
ای منِ من...
خوب که نگاه میکنم میبینم مغفول ترین و ناشناخته ترین موجود نظام هستی برای من ؛ تویی ... به هر کجا و هر کس دقت کردم به جز تو...
فقط ای من ؛ گاهی به مأکولات تو توجه کردم به نکاحات تو توجه کردم .....
اما حالا فکر میکنم وقتی از آنها منصرف میشوم ...
منی را میبینم که پیش از این ندیده بودم...
https://eitaa.com/ostadshirvani
بارالها امیدوران را یاس ناماندگار و مایوسان را امید ناماندگار اعطا فرما...
بارالها دل گرفتگان را خرسندی و فراخیِ مقطعی و خرسندگان را دل گرفتگی مقطعی عنایت فرما...
بارالها واصلانِ حقیقت را فراق زودگذر و فاصلان حقیقت را وصال زودگذر تفقد فرما...
تا بدانیم و بدانند که رشد و بلوغ و تعادل، در گذر است، انسان خردمند انسان توامان خواه است.
https://eitaa.com/ostadshirvani
خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی، شرط مروت نبود
#حافظ
https://eitaa.com/ostadshirvani
وابسته سازی تنها حق اوست، چرا که نیاید که نباشد، اما من چو می دانم، آید که نباشم، چرا چنین بر وابستگانم ظلم روا می دارم...
ظهور مِهرت را کنترل کن نازنین...
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
#حافظ
https://eitaa.com/ostadshirvani
این ریزش، رویشی را خبر می دهد...
– گر در ریزش، رویش را و در رویش، ریزش را نبینی، با زبان هستی بیگانهی و این بیگانگی درد آور میشود.(چرا که ریزش بینی محض، یاس و رویش بینی محض، عجب آورد).
– شان انسان دجال گری نیست(تک چشمی)با چشمی ریزش و با چشمی رویش را ببین و با شناور بودن هستی، چون خسی رقاص شو...
https://eitaa.com/ostadshirvani
دغدغه های مفرط این جهانی، چون افزایش رفاه و جایگاه و مدرک و... چون گردبادی انسان را در خود می بلعد، به گونهی که دیدار و شنیدار و لمس و استشمام خودِ آرام و آزاد و خندان مان، محال میشود.
نماز مجال و سکون و سکوتی ست، برای مواجه با منِ ناب و سپید و شیرینمان.
نشاید رهایش کنیم، یا از سر تکلیف و سرسری ادایش کنیم، چرا که گر با ولع و اشتیاق، به سراغش نرویم، زیر بار فشارِ هجمه های این جهانی، محو و دفن میشویم و چونان مردهی رونده، خودستیزگرایانه، به نابودی مطلق مبتلا میشویم.
https://eitaa.com/ostadshirvani
"من" در حال انابه و فغان از معضلِ معظم بود که منِ من ندایش داد:
ای من زود رنج و کوته بینم، ز چه روی اینچنین بر خود می تازی، چرا دست طبیب را نمی بینی...
گاهی چنان سرعتت زیاد میشود و شلوغ و در هم تنیده میشوی، که چارهی جز برای ایجاد یک دست انداز و چاله ندارم، بحرانی که به سبب آن ناچار شوی نظری بر من افکنی، و به سراغم آیی، در خلوت ها اشک بریزی و مناجاتی کنیم...
ای منِ برونی و مظلومم، اگر کوریت نسبت به من، افزایش یابد، حیات و معنا و عشق را برای همیشه گم خواهی کرد...
اگر بدانم که قطعا آرامش را نمیخواهی، دیگر رهایت میکنم تا هر چه که میخواهی بشوی، اما بدان در آن هنگام از خودت روز به روز فراری تر میشوی، از خودت به همه میگریزی و هیچگاه سیر نمیشوی...
ای من کم طاقتم، هیچ گاه ذلت و لذت با هم همراه نمیشوند، آنکس که خود را فراموش کند، لذت را از دیگران گدایی میکند.
https://eitaa.com/ostadshirvani
به عنایت و لطف بانوی دو عالم،
تتبعی اجمالی در باب تبیین مبانی تربیتی حضرت فاطمه زهراس با رویکرد معناگرایانه، در آستانهی چاپ و نشر قرار گرفت.
انشالله که مورد رضایت حضرات معصومین ع واقع گردد.
https://eitaa.com/ostadshirvani
یکی از موانع تحصیل معنویت، و پشت بند آن عشق، فاصله رفاهی و اجتماعی با توده جامعه است.
این خرید و فروشی ست که برخی متمکنین با خود میکنند، برای فربه شدن خود اجتماعی و رفاهی، خود معنایی خود را سر میبرند:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
یار و یوسف در این بیت خود فراخ انسان است.
https://eitaa.com/ostadshirvani
انسانهای متقی آن زمانی زمین میخورند که ظلم فردی را به جهت حفظ عدالت جمعی، انتخاب میکنند.
توجیه میکنند که فی الحال مجبوریم یک ظلم جزیی را مرتکب شویم تا یک عدالت بلند مدت حفظ شود و افزایش پیدا کند، بدون آنکه بدانند، شاید در این مقطع خاص عدالت و امنیت حفظ شود، اما در بلند مدت همین ظلم کوچک، اساس عدالت را برخواهد چید.
https://eitaa.com/ostadshirvani