eitaa logo
گروه تاتر هنر مقدس
804 دنبال‌کننده
417 عکس
398 ویدیو
5 فایل
"هنر قدسی زنان برای جهان " کارگردان و تهیه کننده : مریم شعبانی ارتباط با ادمین: @admin_honaremoghadas @honaremoghadas_reserv آیدی پشتیبانی لینک کانال بله: https://ble.ir/honarmoghadas
مشاهده در ایتا
دانلود
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای فلسطین! برای کودکان مظلوم غزه! برای شهدای فوج فوج غزه ! و برای همه آنان که به معجزه حسین ع مسمان شدند... به قلم هنر قطره ای را به تصویر کشیدیم و در مغناطیس«حسین ع»برگ کمتر خوانده شده ای از معجزه آن بزرگ مرد را با نام « راحوما» روی صحنه بردیم. باشد که جهان به دست مظلومین و مستضعفین از ستم پاک شود . آمین با ما همراه باشید☘️☘️☘️ بشنویم نظر مهمانان فلسطینی عزیزمان را👆🏻 🆔 | @honaremoghadas 🎭هنرمقدس در فضای مجازی: تلگرام | بله | روبیکا | اینستاگرام
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و... همه بچه های راحوما🙂 البته همه همه شون نه! الحمدلله همشون ۸۳ نفر بودن ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به پایان آمد این دفتر *حکایت همچنان باقی است* 🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊🌊 به همت شما مخاطبای فرهیخته و دغدغه مند تونستیم *۱۵ روز طلایی* رو با اجرای *نمایش راحوما* رقم بزنیم . از نظر ما تاتر یک هنر دوسویه است هنری که در لحظه خلق و اجرا ،مخاطب تماشاگر اثر هنریست . و اگر شما نبودیدحتما این اثرهنری ابتر می موند… ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ لحظات خاطره انگیز رو در کلیپ ببینید هنوزم براتون حرف داریم *همراهمون باشید* 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🖋️❣️ دل نوشته نقشِ حضرت زهرا(س): منصوره جلالیان در *نمایش راحوما* : ✨🪽✨🪽✨🪽✨🪽✨🪽✨ آماده شده ام. روی صندلی می‌نشینم. حدیث کسای کوچکم را باز می‌کنم. عن فاطمه الزهرا بنت رسول الله.....دستم را روی سینه می‌گذارم و به اصحاب کسا سلام می‌دهم. نشسته ام. دستی، چادرِ بلندِ سبزم را روی سرم می‌گذارد و تاجی از ۱۲ ستاره را. به صحنه نگاه می‌کنم. عروس وهب می‌گوید: "دست زیرِ خاک برد، شن های صحرا را نوازش کرد. سوالم این بود، زیر این آفتابِ داغ، او را با شنهای داغ بیابان چه کار؟" چشمانم تر می‌شود به یاد شهید آوینی وقتی راوی می‌گفت: "دستانش را زیر شنهای بیابان می‌کرد و ما نمی‌دانستیم آنجا دنبال چه می‌گردد". مهِ غلیظِ سفید، صحنه را پر می‌کند. اُم وهب وارد می‌شود. مهِ سفید، از کنار صحنه به سمتم می‌آید. با دستانم دنبالش می‌کنم. موسیقی اوج می‌گیرد. آماده میشوم. راحوما شهادتین میگوید..."اَشهدُ اَنَّ علیً ولیُ الله". زن یهودی تحمل شنیدن نام علی را ندارد. چشمانم را می‌بندم. صحنه سرخ میشود. آخرین جملات راحوما را قبل از شهادتش می‌شنوم: "می‌بینم آن روز را که همگان در دادگاه عدل الهی محشور خواهیم شد در حالی که مادرش به همراه فرشتگان و سه زن بهشتی بر پیکر حسین خواهند گریست". من مادرش هستم. لرزه به اندامم می افتد. _ادامه دارد...
تامیلا فریاد می‌زند. همه جا تاریک میشود. "ربِّ اَدخلنی مُدخَلَ صِدق ..." قدم میگذارم روی صحنه. دستی، پلکان را در تاریکی می‌آورد. بالا میروم. آماده ام. به آن روبرو نگاه میکنم. نور می آید؛ و آن مهِ غلیظِ سفیدِ زیبا می‌رقصد جلوی چشمانم و من محوِ در هوا پیچیدنش می‌شوم. تمام فضا مه آلود شده، به وسعت بی نهایتِ هستی. فرشتگان، در سوگند و من در تماشای تک تکشان. مهِ سفید، دوباره صحنه را پر می‌کند و آن سه بانوی بهشتی وارد می‌شوند. لبخند می‌زنم. با خودم می گویم "کاش چهره مریم را می‌دیدم". با صندوقچه‌ای که در دست دارد به سمتم می‌آید. دستی، درِ صندوقچه را باز می‌کند. سرم را آرام به سمتش می‌چرخانم و نگاهم به سرخ و سپیدیِ آن پیراهنِ مقدس گره می‌خورد. دست دیگری، پیراهن را به دستم می‌دهد. پیراهن را می‌گیرم و روی چشمانم می‌گذارم. پر ها در هوا تاب می‌خورند. و شروع میکنم: "سلام بر فرزندم حسین پنجمین نفر از اصحاب کسا سلام بر پیراهن خونینِ..." صدای گریه فرشتگان می‌آید. پیراهن را با قدرت بالا می‌گیرم: "و امروز من خونخواه فرزندم حسین هستم". قلبم تند می‌زند. صدای گریه از میان تماشاچیان می‌آید. این جمله را باصدای بلند تر می‌گویم، خیلی بلند تر: "اما ای مردم آسمان و زمین" (با خودم می‌گویم کاش صدایم به تمام جهانیان می‌رسید) "بدانید که پناه اهل محشر حسین است و پیراهنش..." پیراهن را روی دو دست به سمت مخاطب گرفته ام. دستانِ سوگوارِ فرشتگان، پارچه‌های سرخ رنگی را که به پیراهن آویخته شده یکی یکی می‌کشند و در هوا تاب می‌دهند و رها می‌کنند. صحنه سرخ شده. موسیقی اوج می‌گیرد. دستانم را تا جایی که می‌توانم جلوتر می‌برم؛ و این‌بار، پیراهن خونین امامم را تقدیم می‌کنم و آرام زمزمه می‌کنم: این اندک را از همه ما بپذیرید...
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم .. اربعین حسینی ،در کربلای معلی بیاد شما دوستان هنر مقدسی بودیم 🌹
هنوز برنگشتیم . اما بیادتون هستیم😊🌹
26.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
༄ ༄ 🏴✨ ༄ ༄ *به یادِ تک تک تون بودیم و قدم برداشتیم* . . . . از همگی قبول باشه🤍🏴 ……………………………………………… حسین... تماشایت کویرِ آوند‌های مرا سیراب کرد... کاش می‌شد گیاهِ کم‌جانم را در خاک تو جا بگذارم آنجا ریشه بدواند نهال شود بزرگ شود بار بگیرد... حسین... ریشه‌های من در این گلدانِ کوچک دنیا درهم پیچیده‌است... دلم میخواست نخلی از نخلسانِ پدرت باشم. اما حالا... خدا کند این آوند‌های تازه جان‌گرفته همینطور بمانند برایم تا دوباره بیایم و سیرابم کنی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪞🪽 *بسم الله الرحمن الرحیم* ✨دوباره شروع کردیم✨ . . . . . *صحنه جای مقدسی است* . . . .
11.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🪽🏴 . اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است… *شعر: محمدعلی بهمنی* . . . . . . *شهادت پیامبر مهربانی ها (ص) و امام حسن مجتبی(ع) تسلیت میگیم.* 🥀
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﮼امشب‌ازحزن‌رضا‌مشکین‌است ﮼قلب‌ما‌وفلک‌ومُلک‌جهان🖤 . . . 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪽🎉🎊🪞✨ با اجازه *مادر سادات* رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آوریم و می‌گوییم *ای حسین جان داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند*... ༄ 🔹 حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض می‌نماییم ༄ 🔹 . . . . . پی نوشت: تمرین صحنه عروسی نمایش فاطمه(س) *تمرینامون شروع شد*