🔎 #جشنواره
☀️ جشنواره فرهنگی و هنری #ارادت برگزار می کند
🔹 نشست شاعرانه "مدح امیر"
با حضور شاعران و مداحان آل الله
🔻 با اجرای؛
#سید_حسنین_موسوی
🔸 بیان فضایل امیرالمومنین؛
#حجت_الاسلام_والمسلمین_حسین_رضایی_قمی
💠 شعرخوانی؛
#احمد_علوی
#محسن_قاسمی
#عباس_احمدی
#محمدجواد_الهیپور
#محمد_شهریاری
#علی_مردیپور
#محمدحسین_مهدویان
#محمد_توکلی
#حسین_بیدگلی
#محمدرضا_رضایی
🎙 مدیحهخوانی؛
#حاج_حمزه_علیپور
🔗 #برادران_و_خواهران
📆 زمان؛
سهشنبه ۶ تیرماه، ساعت ۱۷:۳۰
🏢 مکان؛
بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت
🆔 @honarestan_net
هدایت شده از هنرستان
🔎 #جشنواره
☀️ جشنواره فرهنگی و هنری #ارادت برگزار می کند
🔹 نشست شاعرانه "مدح امیر"
با حضور شاعران و مداحان آل الله
🔻 با اجرای؛
#سید_حسنین_موسوی
🔸 بیان فضایل امیرالمومنین؛
#حجت_الاسلام_والمسلمین_حسین_رضایی_قمی
💠 شعرخوانی؛
#احمد_علوی
#محسن_قاسمی
#عباس_احمدی
#محمدجواد_الهیپور
#محمد_شهریاری
#علی_مردیپور
#محمدحسین_مهدویان
#محمد_توکلی
#حسین_بیدگلی
#محمدرضا_رضایی
🎙 مدیحهخوانی؛
#حاج_حمزه_علیپور
🔗 #برادران_و_خواهران
📆 زمان؛
سهشنبه ۶ تیرماه، ساعت ۱۷:۳۰
🏢 مکان؛
بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت
🆔 @honarestan_net
🔎 #هنری #شعر
دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیهی اشک تو گرفتار شدن...
با خیالِ حرمت تشنهی دیدار شدن
تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن
دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن
آسمان در غم تو غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)
آخرین بار شنیدند که نجوا میکرد
طلب از گم شدهگانِ لب دریا میکرد
کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد
دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست بگویید خدا محزون شد
او که بر دست جوانان بنی هاشم بود
موقع بردنش آن روز ، عبا لازم بود
هرکه مجنون بشود خانهی ما خانهی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانهی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانهی اوست
(این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست)
شده زیر علمش امن ترین جای جهان
هیچ کس نیست به اندازهی زینب نگران
(یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنهگی پیرهنش
جان به قربان حسین و پسران حسنش
دوش وقت سحر از روضه ی قاسم میخواند
روضه آن بود که حاج اکبر ناظم میخواند
عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است
آسمان با خبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)
ظهر فردا ، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع
تشنهی علقمه هستیم که دلدار آنجا است
ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجا است
ساقیِ تشنه لبان ، سید و سالار آنجا است
آه ، ای اهل حرم میر و علمدار آنجا است
سال ها بر سر این سفره نمک گیر شدیم
ما غلامیم و در خانه ی او پیر شدیم
آه ای قلهی سر سختِ بی اندازه بلند
ای تبرخورده ترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند
دعوی اش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی فاتح خیبر دارم.
ای رباب آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله ، به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم شش ماههی تو آب شده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده
نکند حرمله و با تیر و کمان آمده است
اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است
حر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بندهی عشقی و از هر دو جهان آزادی
نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد
🖊 #احمد_علوی
🆔 @honarestan_net