#شعر
دل کنده است ازهمه ی خانه های شهر
سرمیزند به غربت ویرانه های شهر
ازلحظه ای که بال و پرش را شکسته اند
رازی مگوست برلب پروانه های شهر
این مرد سالهاست که ازیاد رفته است
این داغ سالهاست که برشانه های شهر
آرام گریه کردن او زیرنخل ها
جاریست درتمامی افسانه های شهر
خالیست جای نان و نمک خوردنش هنوز
درلابلای صحبت پرچانه های شهر
تسبیح جبرئیل شداشکی که طعنه زد
یک عمردانه دانه به دردانه های شهر
باکاسه های شیریتیمان بی پناه
لبریزشد یکایک پیمانه های شهر
مجنون اوست شاعرو تقدیم کرده است
این شعر را به محضر دیوانه های شهر
🖊 #سایه_رحیمیان_نعیم
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری #استان_قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229