در ایام الله #دهه_فجر در خدمت #جانباز و همرزم پدرم حاج محسن فقیهی(عمو محسن) خاطراتی را از انقلاب و دفاع مقدس از ایشان شنیدم خاطراتی ازمرحوم پدرم و مرحوم برادرم و ... که نوشتنی و خواندنی است ؛ یکی از خاطرات زیبای ایشان مربوط است به شهید چمران خاطرهای که در فیلم چ حاتمی کیا جایش خالی بود .
خلاصه ماجرا از زبان حاج محسن : داداش( روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان آمد دنبال من که بیا بریم به کمک شهید چمران ! #پاوه و به سرعت همراهش شدم تا سر از هلیکوپتر در آوردیم و مقداری دارو و آذوقه و مهمات را بارگیری کردیم و ما با هلیکوپتر راهی پاوه شدیم و خلبانان کشوری و شیرودی هم با #هلیکوپتر _کبری و سیاچ-۴۷ #شنوک #بالگرد ترابری سنگین(که درفیلم چ با کوه برخورد می کند) به پاوه رسیدیم ؛ شهر پاوه زیر آتش سنگین دشمن بود با این وجود هلیکوپتر شهید کشوری بسلامت برگشت اما هلیکوپتر ما و (شهید شیرودی) آماج گلوله های کالیبر پنجاه قرار گرفت که داداش (محمد_رسول_مهرآذین) گفت دستش تیر خورده خواستم کمکش کنم که درب #هلیکوپتر رو ببندیم دیدم منم گلوله خوردم (ریه و کبد اعضای داخلی مجروح شده) داداش وقتی دید دو تا ژاندارمهای همراهمون بلند نمیشن که درها رو ببندن خودش یه دستی درب هلیکوپتر رو بست تا پرواز کردیم و مجروحان پاوه و ما همگی در بیمارستان طالقانی #کرمانشاه پذیرش شدیم و ...با توجه به آسیبی که به هلیکوپتر خورده بود داداش از شیرودی خواست که پرواز نکنه و هلیکوپتر در بیمارستان طالقانی باقی ماند تا بعد که حمل شد..... #شهید_اصغر_وصالی #ابوشریف #ایران_ترابی #تکنیسین_بیهوشی #شهید_چمران #سردار_حاجعلیانی #شهید_آیت_شعبانی #شهید_شیرودی #شهید_کشوری #شهید_سرلشکر_فلاحی #شهیده_فوزیه_شیردل #سرهنگ_محمد_رسول_مهرآذین #دکتر_زرکش
#محسن_فقیهی #حاتمی_کیا #فیلم_چ #بهروز_فریدونی_مقدم #هلال_احمر #هوانیروز #سریال_سیمرغ #دفاع_مقدس #کموله #کردستان
@honarmandanshahidmishavand
اینڪہدلتنگـ تواَم
اقرارمۍخواهـدمگر . . . ؟! ♥️🌱
#دفاع_مقدس
@honarmandanshahidmishavand
دوراندفاعمقدس
اوجافتخاراتملتایراناست . . . ✌️🏽♥️
• #حضرتآقا
#دفاع_مقدس
#جوانانانقلابـے | 🌿🕊🌿
-----------------------------♥️
@honarmandanshahidmishavand
کتاب صوتی نمایشی " فرنگیس"
خاطرات فرنگیس حیدر پور
شیرزن خطه ی گیلان غرب
تولید رادیو نمایش
#فرنگیس
#دفاع_مقدس
@honarmandanshahidmishavnd
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چندین سال با موضوع #دفاع_مقدس سروکار داشتم و طبیعتاً خاطراتی از حضور حضرت آقا در جنگ تحمیلی را شنیده و خواندهام..
اینکه حالا و بعد از سالها، مستندی از خاطرات دفاع مقدسی آقاجانمان (که عمدتاً ناب و دستاول است) تولید شده، واقعا جای تقدیر دارد..
#در_لباس_سربازی
👤 آسید
@TWTenghelabi
🌷♡《بِنامِ خالِقِ گُل ها》♡🌷
♡《هِدیه ای برایِ باغِبان》♡
پس از مدتی انتظار،روز شکفتن
فرا رسیده...
اما هزار افسوس
کسی که باید باشد تا شکوفایی مراببیند نیست!..
نیست که ببیند قنچه کوچکش به گلی سرخ و زیبا تبدیل شده...
دلم برای باغبان،صورت مهربانش و قرآن خواندنش تنگ شده...
مرد آرامی که ازمن نگهداری میکرد،
انسانی که میخواست من رشد کنم
کسی که هدفش چیدن من نبود!
هدفش مراقبت بود : )
برعکس دیگران!
مدتی است که اینجا نمی آید ،میگویند به جبهه رفته...
رفته تا از کشورش دفاع کند ، رفته تا باخودش امنیت بیاورد...
تا باعث رشدو شکوفایی وطنش باشد...
والبته امروز برای ما گل ها
روز جدایی است،روز وداع با
مادرمان (زمین)،روز چیده شدن...
غنچه کوچک پرسید:
{شما چه آرزویی دارید!؟دوست دارید بعداز چیده شدن به دست
چه کسی برسید،کجا باشید!؟؟؟}
گل نرگس گفت:
{من دوست دارم گلی باشم برای
عروس سپید پوش و دردستانش شاهد خوشبختی اش شوم}
گل محمدی گفت :
{من هم باید هدیه ای باشم به مادری دلسوز تا هنگامی که جانمازش را باز میکند ،مرا در سجاده اش بگذارد تا شاهد عبادتش باشم}
گل لاله گفت:
{من باید بر مزار شهیدی گمنام گذاشته شوم تا او غریب و تنها نماند}
نوبت به من رسید!
گل ها گفتند: حالا نوبت توست ،تو خیلی زیبایی...
من!؟ من تنها آرزویم این است که به دست باغبان برسم و اومرا بعد ازاینکه پژمرده شدم ، پرپرکند و میان صفحات قرآن کوچکش بگذارد...
درست میشنوم!؟؟؟
صدای باغبان است!؟
مانند گل های دیگر
مات و مبهوت شده ام !
باغبان مهربان است که روی صندلی چرخ دار نشسته وبا همسرش به طرف ما می آید...
قرآن قدیمی در دستان اوست...
باز صوت قرآن فضای گلخانه را دربر میگیرد...
همسرش چادرسیاهی به سر کرده و آرام آرام به گل ها نگاه میکند
چقدر مهربان و زیباست، مانند خود باغبان...
فکر میکنم مرا انتخاب کرده است ،
بین این همه گل!..
به سمت من می آید،
مرا نوازش میکند ، صورتش را به من نزدیک میکند تا عطر مرا استشمام کند...
لبخند میزندو درآخر مرا می چیند...
به طرف باغبان میرود...
مرا به دست او داد...
باغبان لبخند زد...
ومن به بزرگترین آرزویم رسیدم...
تقدیم به همه کسانی که برای دفاع از وطنشان ایثار ،فداکاری و
از خود گذشتگی کردند
جانبازان سرافراز و همراهان همیشه صبورشان
#مدیرنوشت
#دفاع_مقدس
@honarmandanshahidmishavand
و عشــ♥️ـق همان عهدی بود که مادرش با خدا بست!
فرزندش را بدرقه کرد تا برود که اسلام بماند... :)🌱
#دفاع_مقدس🕊🌿
#هنرمندان_شهیدمیشوند
#شهیدمسعودسهیلی
@honarmandanshahidmishavand