💠 لعن و تبرّى در سلوک طريق عرفان
لعن و تبرّى آثار عميق و عجيبى در پاک كردن وجود فرد از پليدیها و آلودگیها دارد. به تعبير يكى از بزرگان اهل كمال، لعن؛ استغفار خصّيصين است.
وقتى كه انسان به لعن و تبرّى موجوداتى كه جرثومۀ خباثت و تبلور شقاوتند میپردازد و صف خود را از آنها جدا میكند و به آنها دورباش میگويد، از خباثت و شقاوت پاک و منزّه میشود.
اساساً راه كمال انسان از طريق نفى و اثبات طىّ میشود. نفى آنچه بايد ترک گفت و پسنديده نيست و اثبات آنچه بايد به آن رسيد و شايسته است. اين نفى و اثبات در سطوح مختلف كمال، مظاهرى دارد.
در جملۀ لا اِلهَ اِلاَّ الله، ابتدا همۀ معبودهاى دروغين بيرونى و درونى نفى شده و سپس بر معبود حقيقى تأكيد میشود.
به هنگام تلاوت قرآن كريم به دستور خود قرآن، ابتدا با گفتن اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَيطانِ الرَّجيمِ، انسان از شيطان به سوى خدا میگريزد و سپس با گفتن بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ، به آغوش خدا وارد میشود.
به هنگام خواندن زيارتها، همچون زيارت عاشورا، ابتدا بر دشمنان اهلبيت علیهمالسّلام لعن میكند و از آنها تبرّى میجويد، سپس به خود اهلبيت علیهمالسّلام صلوات میفرستد و سلام میكند.
سالک تا به مقصد نرسيده و به طىّ طريق مشغول است، يک پا به پشت سر و عقب دارد (پاى نفى و خروج و لعن و تبرّى) و يک پا به پيش رو دارد و به جلو میگذارد (پاى اثبات و ورود و صلوات و سلام) اين جريان همچنان ادامه میيابد تا اينكه سرانجام به مقام توحيد و فناى تامّ میرسد و غير و غيريّت از ميان برمیخيزد و جز حضرت حقّ هيچ برجا نمیماند، نه سالكى، نه سلوكى و نه مسلكى، نه راه روندهاى، نه راه رفتنى و نه راهى.
آنجا سلام و صلواتى است كه لعن و تبرّى در مقابلش نيست، بسم اللّهى است كه اعوذ باللّهى در برابرش نيست. حبّى است كه بغض و دشمنیيى در مقابلش نيست.
لذا از ابتداى سلوک تا رسيدن به شهر توحيد، دين چيزى جز حبّ و بغض نيست و ديندار جز آن كس نيست كه در راه خدا دوست میدارد و در راه خدا دشمنى میورزد و داراى حبّ فى الله و بغض فى الله است.
امّا در اين مرحله به جايى میرسد كه منزل هَلِ الدّينُ اِلاَّ الحُبِّ... اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ است. لكن بايد توجّه داشت كه اين منزل هم منزل نهايى نيست.
سالک اگر مراحل چهارگانه سفر «از خلق به سوى حقِّ مقيّد»، «از حقّ به سوى حقّ مطلق»، «از حقّ(احديّت جمع) به سوى خلقِ حقّى (اعيان ثابته) به حقّ» و «از خلقى كه حقّ است (اعيان ثابته) به سوى خلق (اعيان خارجيّه) به حقّ» را به طوركامل طىّ نمايد و به مقام جمعالجمعى برسد، مقتضيات وحدت و كثرت، توأمان در وى ظهور میيابد.
يعنى از يک سو با ديدۀ وحدت بين خود میبيند كه در همۀ عالَمِ وجود، احدى جز خدا نيست، و از سوى ديگر با چشم كثرت نگرِ خود، ما سِوَى الله را با تعيّنات و تنوّعاتشان مشاهده میكند و نيک و بد و زشت و زيبا و صلاح و فسادشان را متوجّه میشود و با هر يک از مخلوقات، رفتارى كه مناسب آن است را در پيش میگيرد.
اين مقام شايد يكى از مصاديق سخن پيامبراكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است كه: برادرم موسى علیهالسّلام با يک چشم و برادرم عيسى علیهالسّلام با چشمى ديگر به عالَم مینگريست و من با هر دو چشم به هستى مینگرم.
و نيز يكى از مصاديق طَريقُ الوسطى هِىَ الجادَّةِ: راه ميانه جادّه صحيح است. در كلام اميرالمؤمنين علیهالسّلام، و اُمَّةً وَسَطاً در بيان قرآن كريم نيز شايد همين مقام جمعالجمعى باشد.
چنين سالک واصل و كاملى، در برخى از حالات خود مستغرق تامّ در بحر توحيد است و غيرى نمیبيند و در برخى ديگر از حالات خود متوجّه كثرات است و نیک و بدشان را میبيند و با هر یک به اقتضاء چگونگى آن رفتار میكند.
به وجود اين حالات گوناگون نيز در اين كلام معصوم علیه السّلام اشاره شده است: لَنا مَعَ اللهِ حالاتٌ: براى ما با خدا حالتهاى گوناگونى وجود دارد.
با توجّه به آنچه گفته شد، براى اولياء كمّل نيز به هنگام توجّه به كثرات، حبّ اولياءالله و بغض اعداءالله، مجدّداً مطرح میشود و در چنان حالاتى لعن و تبرّى نيز مجدّداً از آنان صادر میگردد.
لعن و تبرّى پيامبراكرم و اهلبيت گراميش علیهمالسّلام نسبت به دشمنان معاند خدا و دين، بر همين مبنا قابل توضيح است.
📘 کتاب ره توشۀ دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب
#لعن_و_تبری - ۷
#ره_توشه_دیدار
❣️اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
•┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈•
کانال هوالله 🕋
https://eitaa.com/hooallah