eitaa logo
حوری
184 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍ تاریخ مذکر ما؛ برای روز مادر در تاریخ مذکر ما، زنان و مادران متاسفانه کمتر روز خوش دیده اند و می توان گفت که مدام تحقیر گردیده اند از سوی اکثریت قاطع فقها، شاعران، نویسندگان و مورخان... در تمام این آثار یا زن غایب بوده یا اگر بوده و ذکری از آن شده به خاطر و به طفیلی مردان بوده . مثلا در تاریخ بیهقی اگر از مادری سخن رفته تنها مادر حسنک بوده که چون در مرگ فرزندش«البته جزعی نکرد چنان که زنان می کنند»! غیبت زن در منابع تاریخی بخاطر غیبت آنان در عرصه اجتماع و تاریخ درازدامن مذکر ما بوده است. فیلسوفی چون ملاصدرا، زنان را حیواناتی می داند که خداوند بخاطر ازدواج مردان، آنها را آفریده است! نمی دانم وقتی ملاصدرا این جملات را می نوشته است به صورت مادر خود چگونه نگاه می کرده است؟! قدر مادرتان را بدانید! چون وقتی از پیش تان رفت دیگر برنمی گردد. برخی چیزها مثل اشک می مانند، اشک ریخته دیگر به چشم ها باز نمی گردند! خاطره تلخی را ذکر می کنم که تا ببینید مادر بودن یعنی چه؟! در زمان جنگ ایران و عراق در منطقه محروم شهر(...) مادری را می شناختیم که تنها پسرش در جبهه بود. او عهد کرده بود که اگر پسرش سالم از جبهه برگردد به هفت خانه همسایه سرزده مثل سگ پارس کند! پسرش سالم برگشت و آن مادر عهدش را عملی کرد! اما آن مادر پایان بسیار تلخی پیدا کرد تلخ تر از آنکه تصور شود! و نمی خواهم با بیان ان، اوقات دوستان را تلخ کنم.... عمق تفاوت را ببینید که فیلسوفی، مادر و زن را حیوان می نامد اما مادری خود را حیوان می کند تا پسرش زنده بماند!... ✍علی مرادی مراغه ای @hooree🌹
♻️بهانه های حال خوب یکدیگر باشیم. حالم را خوب می‌کنند کارمندانی که حوصله دارند و لیست مدارک و مراحل کارها را یک ریز پشت سر هم بلغور نمی‌کنند، صاف و پوست کنده حالیت می‌کنند باید چکار کنی... خوشم می‌آید از آقا و خانم دکترهایی که موقع ورود مریض زیرچشمی به او نگاه نمی‌اندازند. خوش و بش می‌کنند و صمیمانه از دردش می‌پرسند... خوش خلقم می‌کنند راننده‌هایی که می‌ایستند و دست تکان می‌دهند تا تو از خیابان رد شوی... با نشاطم می‌کنند آدم‌هایی که از شغل شان راضی اند و کارشان را مزخرف ترین شغل هستی نمی‌دانند... هیجان زده ام می‌کنند آدم‌هایی که برایت کاری می‌کنند، بی آنکه از آنها خواسته باشی... حس خوبی دارم وقتی رفیقی که کمتر همدیگر را می‌بینیم، راهش را دور می‌کند تا بیشتر با هم باشیم... جانم در می‌رود برای مادری که وقتی می‌رسم خانه و دلم غذای دلخواهم را می‌خواهد، کتلت های سرخ شده را توی سس گوجه فرنگی غلت می‌دهد... خوشم می‌آید از رفیق شفیقی که زنگ می‌زند و می‌گوید "برنامه محبوبت شروع شده" و سریع قطع می‌کند... خوشم می‌آید از مسافرانی که در صندلی عقب تاکسی یه وری لم نمی‌دهند... هنوز هیجان زده ام می‌کنند رفقایی که اول صبح پیام می‌دهند "سلام خوبی؟" خوشم می‌آید از آدم های خوش ذوقی که وقتی یک لباس نو می‌خرند، فردا صبح تن شان می کنند... احترام می‌گذارم به غریبه هایی که در آسانسور را باز نگه می‌دارند تا تو برسی... خوشم می‌آید از آدم‌هایی که برای زندگی، خوب هنرمندند... وقتی حالت خوب باشه می‌تونی آدم بهتری بشی ...  قرار بی قرار هم باشیم. https://t.me/darvishane49 @hooree🌹
دلایل عدم تمایل زنان سالمند به ازدواج مجدد سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده که ۵۲ درصد سالمندان، زنان هستند و برای ازدواج ایشان برنامه‌ای در پیش دارد. طبق تجربه زیسته و هم‌صحبتی با زنان سالمند دریافتم که ایشان به دلایل مختلفی به ازدواج مجدد تمایلی ندارند که عبارتند از: ۱. معمولا فرزندان و عروس‌ها و دامادهایشان موافق ازدواج مجدد مادر خانواده نیستند و قبح اجتماعی دارد. ۲. معمولا مردانی با آن‌ها ازدواج می‌کنند که از ایشان بزرگتر یا اصطلاحا پیرتر هستند. در نتیجه نگهداری و پرستاری از مردان هم برعهده ایشان قرار می‌گیرد. ۳. معمولا مردان مسن به دلیل ریشه‌های تربیتی فرهنگ گذشته در امور خانه همکاری نمی‌کنند و بیشتر حکم مهمان در خانه را دارند و همین امر زندگی زنان سالمند را سخت‌تر می‌کند؛ زیرا رسیدگی به امور مردان مسن هم جز وظایف ایشان می‌شود. ۴. فرزندان شوهر جدید نیز به میهمانان خانه  افزوده می‌شوند و مهمانداری زنان سالمند افزایش می‌یابد. ۵. برخی از زنان سالمند ازدواج مجدد را حضور آقا بالاسر دانسته که آزادی آن‌ها را از بین می‌برد. چون عمری را تحت نظر و امر مردی زندگی کرده‌اند، گویا علاقه‌مندند سال‌های پایانی عمر را بدون اختیاردار و آزاد و رها طی کنند. تا بتوانند با خیال راحت با دوستانشان به مهمانی یا سفر بروند. ۶. برخی مردان سالمند، زنان سالمند را به عقد دائم خود در نمی‌آورند و تمایل دارند که عقد موقت جاری شود. دلیل آن این است که فرزندان مرد، مخالف افزوده شدن ارث‌بر  هستند و نمی‌خواهند زن جدیدی جز وراث احتمالی پدرشان قرار بگیرند. بنابراین زنان سالمند نیز از چنین ازدواجی پرهیز می‌کنند. ۷. معمولا مردان سالمند علاقه‌مد هستند تا با زنان بسیار جوان‌تر و با تفاوت سنی زیاد ازدواج کنند و بعضا تمایلی به ازدواج با زنان سالمند ندارند. بنابراین خود بخود زنان سالمند چندان گزینه‌ای هم برای ازدواج ندارند. نهایتا اینکه ترغیب زنان سالمند به ازدواج مجدد بدون اصلاح موارد مذکور و فرهنگ‌سازی مفید و موثر، احتمالا چندان نتیجه‌بخش نخواهد بود؛ هر چند که امیدوارم چنین امری به خوبی محقق شود. ✍نفیسه مرادی @kherad_jensi @hooree🌹
🔺رویدادی تاریخی: لغو مسابقات انتخاب دختر شایسته در هلند ▫️مسابقات انتخاب دختر شایسته در هلند به‌طور کامل لغو شد. برگزار کنندگان با صدور بیانیه‌ای در روزجمعه ۲۰ دسامبر (۳۰ آذر) اعلام کردند: "جهان در حال تغییر است و ما نیز باید تغییر کنیم." ▫️برگزارکنندگان این رویداد اعلام کردند که مسابقه دختر شایسته اکنون دیگر با روح زمانه و ارزش‌های امروزی همخوانی ندارد. در این بیانیه آمده است که پس از تاریخی سرشار از زرق و برق، استعداد و الهام، مسابقات دختر شایسته هلند به پایان رسید. ▫️به‌جای این مسابقات، یک پلتفرم آنلاین با نام "نه دیگر برای این زمان" راه‌اندازی شده است. این پلتفرم به موضوعاتی مانند سلامت روان، رسانه‌های اجتماعی، تنوع و خودبیان‌گری اختصاص دارد. ▫️در این پلتفرم، به‌جای تاج و لباس‌های فاخر، داستان‌هایی از زندگی واقعی به اشتراک گذاشته می‌شود که الهام‌بخش جوانان باشد. ▫️برگزارکنندگان اعلام کردند: "اینجا ما جوانان را تشویق می‌کنیم تا خودشان باشند، در دنیایی که در حال دگرگونی است." منبع: دویچوله فارسی @WomenDemands @hooree🌹
مادرم را می کشم تا زنده بمانم! نسل بعد راجع به ما (نسل فعلی) چه قضاوتی خواهند کرد؟ نسلی بی عقل، پرمدعا، فاسد و زیاده خواه که تا می توانست خورد و برد و از خود زمینی سوخته به جای گذاشت!؟ امیدوارم چنین قضاوتی نکنند اما یک بار به این آمار و ارقام نگاه کنیم بعد خودمان را بگذاریم جای نسل بعدی. از جنگل شروع کنیم: د‌ر ایران هر ۲۰ثانیه مساحتی به اند‌ازه یک زمین فوتبال از جنگل‌های کشور نابود‌ می‌شود! طی ۶د‌هه اخیر، ۱.۵میلیون هکتار از سطح جنگل‌های کشور کم شد‌ه. هر ۵ سال یک‌میلیون هکتار از جنگل‌های ایران حذف می‌شود‌. اگر  با همین روند‌ پیش برویم تا ۷۵ سال دیگر اثری از جنگل‌های امروزی ایران باقی نمی‌ماند‌!  تخریب تدریجی پوشش گیاهی طی ۱۰۰ سال بدست ما و پدرانمان بوده وضعیت اسف باری رقم زده است. به آب نگاه کنیم؛ در سال های گذشته، ۷۴ میلیارد مترمکعب بیش از ظرفیت از سفره‌های آب زیرزمینی برداشت شده و این روند در ۱۰ سال آینده ادامه خواهد یافت. به بهانه خودکفایی در کشاورزی، در ۱۰ سال آینده امنیت غذایی را از دست خواهیم داد. چون امنیت غذایی، ارتباط مستقیم با ذخایر آب شیرین دارد. خاک ایران حال بدتری دارد: بر اساس گزارش ۲۰۱۸ سازمان ملل کل فرسایش خاک جهان ۲۴ میلیارد تن است و یک دوازدهم آن یعنی ۲ میلیارد تن در ایران! در حالیکه ایران یک صدم خاک جهان را دارد. میزان فرسایش خاک ایران ۸ برابر میانگین جهانی است. موضوع وقتی نگران کننده‌تر می‌شود که بدانیم شکل گیری یک سانتی مترمکعب خاک در ایران به طور متوسط ۸۰۰ سال زمان نیاز دارد در صورتی که متوسط شکل‌گیری خاک در کره زمین ۴۰۰ سال است بنابراین وخامت اوضاع در ایران ۱۶ برابر متوسط جهانی است. نگاهی به تنوع زیستی کنیم: به عنوان نمونه تعداد سم‌داران (کَل، بز، قوچ، میش، آهو، جبیر، گوزن، شوکا و..) به نسبت ۴۷ سال پیش که سازمان محیط زیست تشکیل شده ۹۰ درصد کمتر شده. این وحشتناک است. ممکن است از خود بپرسیم حالا چه می شود اگر یگ گونه گیاهی یا جانوری از بین برود. برای تقریب به ذهن بگویم که محیط زیست یک اکوسیستم است اگر یک جز آن حذف شود تمام چرخه هایی که به آن وابسته است زنجیره وار تخریب خواهد شد. این خاصیت اکوسیستم هاست مانند این است که بگویید من تمام بدنم خوب کار می کند فقط معده ام کار نمی کند. خوب چه ایرادی دارد؟ در انتشار کربن نیز پنجمین کشور آلاینده‌ جهان هستیم!  آنچه نوشته شده فقط گوشه ای از فاجعه زیست محیطی است که در رسانه ها بازتاب داشته (منابع: تابناک، ایرنا، همشهری آنلاین، ایمنا، فرارو) تحلیل و تجویز راهبردی: بخشی از چالش های زیست محیطی تقصیر ما و نسل ما نیست. مثلا به‌طور طبیعی میزان بارندگی ایران یک سوم میانگین جهانی و تبخیر آب، سه برابر حد جهانی است. حالا متأسفانه در چنین اقلیمی دچار خشکسالی هم شدیم. اما آیا این همه ماجرا است؟ اتلاف آب در تامین آب شهری ۳۵٪ است که ۲۰٪ بیشتر از متوسط جهانی است. این هم تقصیر زمین و زمان است؟ یا بی تدبیری و بی ... ما؟ آیا نمی توان با کشت فراسرزمینی، واردات مجازی آب (واردات محصولات کشاورزی با مصرف آب بالا) و ممنوعیت تولید و صادرات محصولات کشاورزی با مصرف آب بالا و ده ها تدبیر تجربه شده جهانی موضوع را مدیریت کرد؟ فراموش نکنیم وضعیت اقتصادی و فقر، محیط‌زیست کشور را به خطر انداخته. میلیون ها نفر در کشور زیر خط فقرند و این موضوع می‌تواند به افزایش شکار و اضافه برداشت آب و قطع بدون مجوز درختان جنگل منجر شود. برخی کارشناسان زیست‌محیطی می‌گویند اگر اقتصاد خراب باشد، فاتحه محیط‌زیست هم خوانده است. چه می توان کرد؟ اعتراف می‌کنم سواد من، مثل همه شهروندهای معمولی دیگر، در حوزه محیط زیست و تاثیر یک بطری پلاستیکی که در کنار ساحل رها می‌کنم ناچیز است و مطمئنم اگر بدانم که پسماندها چه بلایی سر طبیعت می آورند معقولانه تر رفتار خواهم کرد. تغییر در جوامع از جمع اندکی که متفاوت فکر و عمل می‌کنند شروع می‌شود و سپس مانند ویروس همه گیر می شود. آنچه از دست ما برمی آید: تغییر رفتار فردی (به عنوان آدم های متفاوت از عموم جامعه) در کنار افزایش آگاهی جمعی (برای تشویق عموم جامعه به حفاظت از محیط زیست) مانند راه اندازی پویش‌های نجات خاک و جنگل و سرزمین. نظام حکمرانی توانایی حل مسایل پیچیده را از دست داده. باید به کمک آن رفت. با تبدیل مشکل به مساله، تبدیل مساله به دستورکار و سپس مشارکت در سیاست گذاری منطقی برای دستور کار. راهی جز نتوکراسی (حکمرانی شبکه ای و همکاری چند جانبه دولت، بخش مدنی، رسانه‌ها و بخش خصوصی) نداریم. کسانی که مادر خود (طبیعت و کره زمین) را می کشند، ممکن است در کوتاه مدت زنده بمانند اما در بلندمدت طبیعت تنبیه سختی برای شان در نظر خواهد گرفت. ✍مجتبی لشکربلوکی @hooree🌹
فهم زن ایرانی در قرن پانزدهم توجه به نقش زنان از منظر حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در یکصدسال گذشته در جهان همواره مورد توجه بوده و با تاخیر زمانی این مباحث در داخل ایران نیز در گفتمان های سیاسی و اجتماعی جای گرفته است. تاکید بر گفتمان در این جا ناشی از آن است که در چهار دهه گذشته دو گفتمان قدرتمند که یکی زن را در چارچوب خانواده و دیگری زن را در چارچوب اجتماع تعریف می‌کند؛ در سپهر سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری کشور ما در حال منازعه بوده و اگرچه در یک دهه گذشته گفتمان میانه‌ای که توازن هر دو حوزه را در نظر دارد، برآمده اما همچنان کشاکش‌ها بر سر موقعیت زن در میان سیاستگذاران ایران باقی مانده است. از همین روست که نگاهی به وضعیت زنان در کشور نشان می‌دهد که عدم توازن جدی در بسیاری از شاخص‌های حوزه زنان بویژه در موضوعات حقوقی و قضایی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد. سهم ۱۴ درصدی زنان در مشارکت اقتصادی و سهم کمتر از ۶ درصد در پارلمان نتیجه‌ای جز رتبه‌بندی ایران در مجموع ۳ کشور دنیا با بیشترین شکاف جنسیتی در حوزه مشارکت اقتصادی و سیاسی  در سال ۲۰۲۴ میلادی، نداشته است. به تبع همین فاصله می‌توان از نابرابری در دسترسی به فرصت‌هایی مثل حضور در موقعیت‌های مدیریتی و عضویت در هیات مدیره‌ها و ساختارهای ارشد نیز سخن گفت. در کنار این شاخص‌ها، می توان به بخش دیگری از نابرابری‌های حقوقی و قضایی که سرنوشت شومی را برای بسیاری از زنان رقم زده که مورد اخیر آن قتل خبرنگار ایرنا بود، اشاره کرد. شاید در یک نگاه کلی این تصویر ترسیم شده، تاریک و ناامید کننده به نظر برسد، اما بخش روشن و امیدبخش آن وجود پتانسیل عظیم زنان ایرانی است که با تکیه بر ظرفیت‌های فردی و اجتماعی خود، مسیر تحولات عمیق و اثربخش را در دست گرفته و هر روز بالنده تر در عرصه‌های جدید رخ می نماید. ظرفیت زنان ایرانی در عرصه خیرجمعی یکی از مهمترین نمودهای این عاملیت است که در بسیاری از حوزه‌ها همچون مدرسه‌سازی و محرومیت زدایی به عنوان پیشرانان این حوزه حضور دارند. حضور معنادار زنان در آموزش عالی کشور و تغییر بافت جمعیت تحصیل‌کرده دانشگاهی به سوی زنان در دهه آتی نشان می‌دهد، مسیر حرکت زنان در ایران بسیار فراتر از این مباحث در حال تغییرات بنیادین است. رشد آگاهی و در عین حال مطالبه‌گری زنان در کنار تحولات اجتماعی عمیق در لایه‌های زیرین همچون سبک زندگی، بیانگر این است که تحولات پیش‌روی جامعه ما غالبا «زن‌پایه و زن‌محور» هستند. از همین منظر، در سپهر سیاستگذاری نباید زنان را به عنوان ابژه و جمعیتی نیازمند مدیریت و برنامه‌ریزی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خوانش کرد، بلکه باید آنها را در مقام ظرفیت جریان‌ساز و تحول‌آفرین خوانش کرد. اگر معتقدیم که تحولات آینده ایران باید در یک بستر فرهنگی به نحوی باشد که توسعه زیست مسالمت آمیز و همکاری با هم به یک فرهنگ عمومی و مسلط تبدیل شود، بدانیم که در واقع این زنان هستند که در کانون آن نقش‌آفرینی خواهند کرد. در این چارچوب، در نظر داشته باشیم که در منظومه فرهنگی جامعه ایرانی خانواده کانون اجتماعی شدن و زنان به عنوان محور آن ادراک می شوند و از همین رو اگر طرحواره زن در نقش‌های مختلف (مادر، دختر، همسر) در جامعه، تصویری شکست خورده، محروم، منزوی، مورد تبعیض و تحقیر باشد، نمی‌توان انتظار داشت که برونداد فرایند اجتماعی شدن نسلی سازگار و هم‌آوا با ارزش‌های مورد تبلیغی که همین نابرابری‌ها را تولید می‌کند؛ باشد. تجربه و نیازهای جامعه امروز و فردا نشان می‌دهد که باید از فرایندهای تک بعدی و یکجانبه‌گرایی پیرامون زنان گذر کرد و با نگاهی چندبعدی و با تکیه بر ظرفیت و عاملیت‌های گوناگون زنان در مسیر فهم زنان ایرانی قرن پانزدهم حرکت کرد. ✍علی ربیعی و لیلا فلاحتی، مطالعات زنان @hooree🌹
🔴دریغا قانون جوانی جمعیت آن‌زمان که خشتی خام بود، آخر عاقبتش مشخص بود. یادداشتهای با تیتر خشت‌خام نه مرقومه‌ای مبتنی بر عجب و تکبر و حدیث‌نفس بلکه نوشته‌ای برخاسته از آه و افسوس عمیق است. افسوسی بر عقاب جان و مال ملتی که بپای سیاستهای ناثواب سیاستگذاران ناصواب هرز رفت و هرچه گفتیم و گفتند کسی نشنید. نیک بخاطر دارم در آن برهه از رادیو تا کلونی‌های تخصصی و فضاهای دانشجویی مبتنی بر اصولی دانشی عرض می‌کردیم: این طرح شکست خواهد خورد و چیزی جز هزینه‌های گزاف در حوزه‌های ممنوع و پلیسی شده و بودجه‌های صرف شده برجای نخواهد گذاشت. 📌جا دارد بازهم تکرار کنم تا آن‌زمان که آشتی و صلح بزرگ ملی در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی برای دو جنسیت زن و مرد برقرار نشود و عشق‌جنسیتی زن بدو بازگردانده نشود و  تا آن‌زمان که صلح بزرگ خارجی عامل ثبات و رونق اقتصادی نشود و در نتیجه قدرت تکاملی مرد به مرد بازگردانده نشود مسئله جمعیت در ایران حل نخواهد شد. 📌«وزیر کشور: موضوع کاهش روند جمعیت جدی است، قانون جوانی جمعیت موفق نبوده» در این وانفسای شکست سیاست‌های داخلی و خارجی اصرار بر نادیده‌انگاری‌ و یا خموشی سخن‌حق دردی از دردهای بی‌درمان این سرزمین دوا نخواهد کرد. برای یک بار هم که شده تیغ‌تیز مطالبه‌ و‌ مؤاخذه و در نهایت حذفتان‌ را بر‌روی تمامی مسببین وضع موجود بکشید. ✍سیدهاشم فیروزی https://t.me/kherad_jensi @hooree🌹
آینده دین و مرجعیت دینی در ایران سی‌وچند سال پیش سیاه‌مشقی با عنوان سرآغاز نواندیشی معاصر با قلم بنده چاپ شد و در آن کتاب از متفکران بزرگ جهان اسلام از جمله علی عبدالرازق مصری بحث کردم و به تفصیل، دیدگاه‌های ایشان را توضیح دادم که تفکیک دین و دولت را مطرح کردند؛ معتقد است که حتی رسول‌الله به اقتضای شرایط حکومت ایجاد کرد. عبدالرازق در این مبحث توضیح می‌دهد که تفکیک دین و دولت، هم به نفع دموکراسی است و هم پاسخگویی دولت را بیشتر و کنترل دولت را راحت‌تر می‌کند و بعلاوه منجر به حفظ اصالت دین می‌شود و نفوذ معنوی و اجتماعی دین را افزایش داده و می‌تواند موثر شود. در سی سال گذشته از نظر من این نظریه عبدالرازق در ایران نیز آزموده شد و پیمایش‌ها نشان داد که دین در ایران همچنان بخشی از فرهنگ و بخشی از جامعه است و در دل‌ها وجود دارد اما از آنجایی که تداعی سیاسی دارد (سیاست به معنای دولت) در نتیجه در ذهن و جان برخی از طیف‌های اجتماعی نفوذ خود را از دست داده و محل مناقشه شده است. بیست‌وچند سال پیش بحثی در انجمن جامعه‌شناسی داشتم و در آنجا توضیح دادم که تفکیک دین و دولت به معنای خصوصی‌سازی اسلام و دین نیست بلکه آن دین اجتماعی با تفکیک دین و دولت خوب می‌تواند کار کند؛ دینی که با نهادهای اجتماعی، علمای دین، فرهنگ‌ها و حوزه‌ها معرفی شود، بهتر می‌شود از آن مراقبت کرد و غایات آن دنبال شود. دین اهداف اجتماعی دارد که از طریق مسلمانان و علمای دینی می‌تواند دنبال شود. از نظر من آراء متأخر آیت‌الله منتظری نیز به همین سمت سوق پیدا کرد و این بسیار مهم است. ادراک‌های آیت‌الله منتظری کار کرد و شواهد و مظاهر را دید و تجربه‌ها را دید و یادگرفت. او به حقایق گشوده بود و تأمل کرد و حتی در دیدگاه‌های خود تأمل کرد و سیر الی‌الله خود را از دست نداد. او در پی حقیقت دویدن را از دست نداد و توانست از حقایق، آزادگی و عدالت دفاع کند.       ... در این جامعه دین، دینِ قبلی نیست و منابع و تعدد دیدگاه‌ها، اجتهادها، نواندیشی‌ها و گرایش‌های مختلف به وجود می‌آید و در کنار آن انواع دیگری از دین از جمله دین عامه‌پسند به وجود می‌آید. یکی از چیزهایی که در ایران در حال رشد است پدیده دین به مثابه تجربه شخصی است. اینکه فرد تجربه زیسته دینی در تجربه فردی خود داشته باشد و این مسائل در ایران در حال رشد است. البته فقه هم می‌تواند در این گرایش‌ها قرار گیرد و کمک کند. دین خصوصی در ایران در حال رشد است، به این معنی که دین بتواند به زندگی خصوصی فرد کمک کند. در واقع دین در ایران هست اما قالب‌های مختلفی دارد و تنوع‌های مختلفی پیدا کرده است. در نهایت این یکپارچه فکر کردن همه براساس دیدگاه یک نفر با توجه به مقتضیات فرهنگی ایران اجازه بروز پیدا نمی‌کند. اما متاسفانه بعد از انقلاب با توجه به دولتی شدن و عمومی شدن دین و همچنین انحصاری شدن و هژمون پیدا کردن دین بر علم و اخلاق و فرهنگ و جامعه مدنی و تفکر در نتیجه میراث معنوی در حال تخریب است. در ایران وضعیتی به وجود آورده‌ایم که خداوند در حال کسوف است و خداوند با آیاتش در جامعه تجلی پیدا نمی‌کند و صدای دین به برخی از وجدان‌ها سخت می‌رسد. تحقیقات من نشان می‌دهد که اینگونه نیست که دین در ایران رفته باشد، بلکه دین در ایران همچنان وجود دارد و در ذهن و تاریخ و فرهنگ ایرانی ثبت است اما در حال کسوف و خسوف است و ما حجاب [مانع] شدیم و شرایطی ایجاد کردیم که صدای دین به وجدان‌ها نمی‌رسد و ما باید تلاش‌هایی کنیم که حجاب‌ها [موانع] برطرف شود و همینطور به نام دین نهادهای غلط و مشکلاتی که ایجاد کردیم برطرف شود. ما چهار سناریو پیش روی دین سیاسی داریم. اگر عاملان دین خوب عمل کنند و ساختار آمادگی تحول داشته باشد، در آینده شاهد دین سفید خواهیم شد؛ دینی که مدنی و فرهنگی است و در بهبود جامعه و سعادت عمومی مشارکت می‌کند و گفت‌وگوهای آزادمنشانه خواهد داشت. اما اگر عاملان دینی خوب عمل کنند ولی ساختارهای رسمی حکومتی تحول پیدا نکند، با دین سبز مواجه خواهیم شد؛ دینی که اصلاح‌طلب و تحول‌خواه است و با وجود تحول پیدا نکردن ساختار حاکمیت همچنان به عدالت و اصلاح دعوت می‌کند و از حقوق مردم به نام دین دفاع می‌کند. اگر ساختارها بهبود پیدا کند اما عاملان دینی نتوانند کار کنند، در ایران آینده‌ای خواهیم داشت که دچار دوگانه دین و سکولاریسم خواهد شد و شاهد دین سرخی خواهیم شد که خشونتگرا است. اما اگر نه عاملان دینی خوب کار کنند و نه ساختار بهبود پیدا کند، در آینده با یک دین سیاه روبه‌رو خواهیم شد که از یک سو دین دولتی است و دین‌زدایی و دین‌گریزی رقم خواهد زد و تداعی‌کننده خشونت و ستم است و امیدوارم چنین نشود چراکه به مثابه تاراج ارزش‌ها و هویت و فرهنگ ما خواهد بود. ✍مسعود فراستخواه جامعه‌شناس متن کامل  https://telegra.ph/Farasatkhah-12-21 @hooree🌹
حیات‌مذهبی نسل‌زد 🔻چنانچه که پیش از این درباره تاثیر ژرف "فردشدگی" بر رویکرد اعتراضی نسل‌زد سخن گفتیم که بدان ماهیتی "عمیقا‌"مدنی و "شدیدا" غیرسیاسی می‌بخشید, درباره مذهب نیز نمی‌توان از تاثیر عمیق مقوله "فرد شدگی" چشم پوشید. 🔻 گویی "فردشدگی" زیست‌جهان جماعتی از انسان هاست که مفروض گرفتن ان به عنوان یک امر بدیهی و استعلایی جهت فهم نسل‌زد اجتناب ناپذیر است. لذا "فردشدگی" امرمذهبی در نزد نسل‌زد به تضعیف "مراجع فرافردی مذهبی" نسبت به روال سابق می‌انجامد. مصادیق این مراجع می‌تواند بسته به جغرافیای‌مذهبی از "دالای لاما","پاپ فرانسیس","مراجع تقلید شیعه" و "شیخ الازهر" متغیر باشد. با وجود تفاوت در مصادیق مراجع‌ فرافردی, نسل‌زد در اقصی نقاط این جغرافیاهای مذهبی رویکرد مشابهی نسبت به امرمذهبی اتخاذ کرده است که ان هم ناشی از خصلت‌جهانی فناوری‌های ارتباطی است که عمیقا هویت نسل‌زد از بدو تولد تاکنون با ان عجین بوده است. 🔻افزون بر تضعیف مراجع فرافردی, نسل زد قائل به برداشت شخصی از امرمذهبی و خودساخته بودن انگاره ان است. لذا برخلاف انچه که تصور می‌شود, نسل زد مطلقا مذهب‌گریز یا مذهب‌ستیز یا به مفهوم کلان‌تر معنویت‌ستیز یا معنویت‌گریز نیست. بلکه اتخاذ رویکردی شخصی و فردی برای مواجه با مذهب پیامد گریز ناپذیری دارد که ان ایجاد سلایق‌متفاوت و طیفی از مواجهات‌مختلف با امر دینی است. برای نسل‌زد مذهب گزینه‌ای اولویت‌دار و فراسوی سایر گزینه‌ها جهت پاسخ به معنویت نیست; بلکه گزینه‌ای در کنار سایر گزینه‌ها و هم‌رده با انهاست. 🔻از جهتی نسل‌زد(حداقل در ایران)  تقیدی برای خویش جهت کاربست نمادها,مضامین و چهره‌های دینی جهت بیان مطالبات‌ و صورت‌بندی اعتراضات خود نمی‌بیند. در جنبش‌هایی که نسل‌زد در انها حضور پر رنگی داشته(سال ٩٦ و ١٤٠١) , این نسل‌زد موضعی سکولار یا غیرمذهبی با دیانت اتخاذ کرده و گهگاهی به سبب تعارض مستقیم با جوانب مطلقا مذهبی حاکمیت‌دینی(مانند اعتراض به حجاب‌اجباری در سال ١٤٠١), کنشی ستیزه‌جویانه در مواجه با مراجع فرافردی یعنی روحانیت‌شیعه از خود نشان داده  که مصداق بارز ان حرکتی موسوم به "عمامه پرانی" بوده است. حتی اگر این ستیز را به تعداد انگشت شماری از افراد نسبت دهیم, فقدان سمپاتی نسل زد با روحانیت‌شیعه و بی‌تفاوتی به ان قابل تأمل است. 🔻لذا مواجه نسل‌زد با امرمذهبی به جای انکه به شکل یک خطی‌راست باشد, به شکل طیفی بوده که یک سر ان ضدیت محض با تقدیس‌ روحانیت یا حتی ضدیت با ان و استانه دیگر این طیف فردشدگی امر‌مذهبی و همسان پنداشتن رای مراجع‌ فرافردی(روحانیت) با رای شخصی بوده است که بدان نه به عنوان یک مرجع‌قدرت مشروع جهت تسخیر قدرت‌سیاسی که به چشم یک مرجع تخصصی_علمی می‌نگرد. ✍️محمدامین سلیمانی @sokhanranihaa @hooree 🌹
من در سازمان بهداشت جهانی برای همه صحبت می‌کنم، اما (در کشورم) با من مشورت نمی‌کنید؟! کمی هم آرای مخالف را گوش کنید، با ۵۰۰ انجمن‌ والدین کودکان عقب‌مانده صحبت کردید؟ طرحی به نام جوان‌سازی و صیانت از جمعیت کشور پیشنهاد کرده‌اند. به عنوان یک شهروند وقتی به این طرح نگاه می‌کنم، ایرادهای زیادی دارد. مرتب عنوان می‌کنند که برای فرزند اول این رقم را پرداخت می‌کنیم و برای فرزند دوم هم رقم دیگر؛ بحث فرزندآوری به (رقم پرداختی و) میلیون نیست. فرزند که به دنیا می‌آید فقط بحث خرج (و هزینه‌ها) نیست. آینده‌ای که پدر برای فرزند خود تصور می‌کند، (این موضوع) اهمیت دارد و باید به آن فکر کرد. چرا ترکیه که در نشیب و فراز سیاسی است، باید تبدیل به مرجعی شود که مردم کشورمان بروند در آنجا سرمایه‌گذاری کنند و خانه بخرند؟! (وقتی از رفتن جوانان صحبت می‌کنیم) بحث فرار مغزها نیست، بحث فرار ژن‌ها است. من اگر الان در این سن از مملکت بروم اتفاقی نمی‌افتد، اما وقتی یک جوان از کشور می‌رود با یک خارجی ازدواج می‌کند و بچه او آمریکایی می‌شود، ژن ایرانی را برده است. این افرادی که می‌روند، هوشمندترین افراد کشور هستند. آنها هم این افراد را غربال می‌کنند و بهترین ژن‌های ما را می‌گیرند. چرا باید کاری کنیم که این جوانان از مملکت بروند؟! آیت‌الله صافی گلپایگانی فرمودند که با دیگران باید مماشات کرد و با همه باید زندگی کرد. اگر می‌بینید عده‌ای الان با ایران مخالفت می‌کنند، فرقی هم نمی‌کند، در همان کشورهایی که بیشترین خدمت را کردیم، الان محبوبیت نداریم! چکار داریم می‌کنیم؟ کمی هم آرای مخالف را گوش کنیم. من مخالف ازدیاد جمعیت نیستم، ولی اینها راهش نیست. این کار به شکل خیلی خوبی حدود ۴۵ سال قبل شروع شد و عده‌ای به محضر امام خمینی (ره) رفتند و من هم در آن جمع بودم و تالاسمی اولین موردی بود که توانستیم اجازه سقط را دریافت کنیم. بعد این کار در دست یک نهاد بسیار کارآمد به نام پزشکی قانونی قرار گرفت؛ یعنی در این ۴۵ سال کار غلطی انجام می‌شد؟! این تعداد بچه عقب‌مانده ذهنی، از کار افتاده، نابینا، ناشنوا، می‌توانیم جلوی همه این موارد را بگیریم. کسانی که این طرح را مطرح کردند، آیا با حدود ۵۰۰ انجمن‌های والدین کودکان عقب‌مانده صحبت کردند؟! آیا با پزشکی قانونی صحبت کردند؟! آیا با امثال بنده صحبت کردند؟! چطور من در سازمان بهداشت جهانی برای همه صحبت می‌کنم، اما (در کشورم) با من مشورت نمی‌کنید تا عیب‌های آن را به شما بگویم؟! با افراد متخصص در این زمینه صحبت نکردند. اجازه هم نمیدهند که غربالگری ترویج شود! شرایط را هم برای سقط (قانونی) اینقدر سخت می‌کنند که زمان از دست برود،‌ (در نتیجه) بچه عقب‌مانده زیاد می‌شود و باید از کیسه من و شما برای آنها خرج شود. مسیر درست این است که اولاً همین کار (بحث غربالگری) بماند. در عین حال، شرایطی فراهم شود که جوانان نخبه از کشور نروند. درحال حرکت به سمت یک جمعیت پیر هستیم، درست مثل کشورهای اروپایی یا ژاپن. اینطور نیست که بگویم شرایط آلمان، آمریکا، ژاپن خیلی خوب است و شرایط ایران بد است. آنها هم اشتباهاتی می‌کنند؛ ولی من مسئول آنها که نیستم، من مسئول کشورم و خانواده خودم (مردم وطنم) هستم. 🔹 پرفسور داریوش فرهود٭ پدر علم ژنتیک ایران، ایسنا @hooree🌹
داستان فیلترینگ به کجا خواهد رسید؟ راستش من نمی‌توانم پدیده‌ها و رخدادها را غیراستراتژیک ببینم؛ انگار این نگاه برایم عادت شده است و با آن خو گرفته‌ام! به یاد دارم هنگامی که در میانه‌های دهۀ هفتاد ویدئو خریدم، همسرم برآشفت. مخصوصاً که رئیس‌جمهور وقت، سیدمحمد خاتمی، علیه آن موضع گرفته بود؛ اما به لطایف‌الحیل از این مرحله گذشتم و چند سال بعد ماهواره را روی پشت‌بام نصب کردم. غوغایی برپا شد، ولی به‌رغم تمام چالش‌های درون و بیرون خانه، درنهایت موفق شدم و سرانجامش نکو بود. این تغییر و دسترسی به منابع جهانی، باعث شد در کلاس‌ها به‌روزتر باشم و دانشجویان نتوانند به پای من برسند. حتی بسیاری از آنان از تحلیل‌ها و اطلاعات گسترده‌ای که ارائه می‌دادم، شگفت‌زده می‌شدند. تنها دلیلش این بود که من ماهواره داشتم و با جهان در ارتباط بودم، درحالی‌که آنان در زندان صداوسیما گرفتار بودند. در زمینه موبایل و اینترنت هم پیشتازی‌ام حفظ شد، البته این بار چهار فرزندم گوی سبقت را از من ربودند. همین دسترسی و اشراف به تکنولوژی جهانی به آنان کمک کرد که حدیث «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین (دانش بجویید هرچند در چین باشد)» را سولوحۀ خود قرار دهند و هرکدام در یکی از نقاط دنیا تحصیل کنند و دانش‌آموختۀ دانشگاه‌های معتبر در رنکینگ جهانی شوند. این پیشرفت‌ها بدون هزینۀ گزاف ممکن شد، چراکه توان مالی‌اش را نداشتیم. می‌خواهم کوتاه بگویم: با دسترسی و اشراف بر جهان از طریق اینترنت، می‌توان ره صدساله را یک‌ساله پیمود. این خوان پهناور و سفرۀ شگفت و غیرقابل‌محاسبۀ جهانی که اینترنت نام دارد، همه چیز در خود دارد؛ از خوراک‌های سمی و کشنده تا مواد مینوی! اما در این میان، سال‌هاست در این دیار، تنی چند که روزگار و سیاست و قدرت به آنان اختیار تصمیم‌گیری برای میلیون‌ها شهروند را داده است، در تلاش‌اند بر دسترسی آزادانه به این سفرۀ گسترده فیلتر بگذارند و به خیال خود سدی در برابر مشاهدۀ مردم شوند. به‌ظاهر آن‌ها در هراس‌اند که چشم و گوش مردم باز شود و یا راهشان به جهنم‌ باز! می‌گویند دغدغۀ روانه‌شدن مردم به دوزخ را دارند؛ دغدغه‌ای که از اساس بی‌سرانجام است، چراکه حتی اغلب بستگان و نزدیکان این تصمیم‌گیران هم سرانجام راهی برای دورزدن فیلترها می‌یابند. به باور من، مردم دیگر برای رفع کامل یا محدود یا مرحله‌ای فیلترینگ، چشم‌انتظار رفع این ستم آشکار توسط این عقب‌ماندگان تاریخ ایران نخواهند ماند؛ زیرا به‌زودی‌، ندای هاتف غیبی و اینترنت آزاد از طریق فناوری‌های جدید مانند استارلینک در این بازار هم فراگیر خواهد شد. گفته شده است که تا امروز بیش از ۲۲ هزار خانوار در ایران از این طریق به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کرده‌اند و باورمندم که تا ۴ دی‌ماه سال ۱۴۰۴، حداقل ۳۰ تا ۳۵ درصد خانواده‌ها به شبکۀ جهانی اینترنت ماهواره‌ای خواهند پیوست. البته دولت با توسل به قوانین سعی خواهد کرد مانع شود، اما این تلاش‌ها کمترین تأثیری بر روند نصب بشقاب‌های استارلینک  نخواهد داشت. برآوردم این است که از اسفند امسال این مساله بین‌ ملت-حکومت موجب کشمکی رقیق خواهد شد. به گمانم حتی در فضای سیاسی کنونی، فراگیرشدن اینترنت ماهواره‌ای برای مردم کم‌هزینه‌تر به نظر می آید. به قول بهبهانی‌ها: منتِ باغبو نکَش؛ یَه پیل هُدِه، گُندی بکَش. ✍یدالله کریمی پور @hooree🌹
کنش‌گریِ زنان و درس‌هایی از جنبش ژینا مروری بر جنبش زنان در ایران از اوایل دهه ۱۳۷۰ تا کنون تحرک زنان ابتدا در قالب «محافل زنانه» در چهارچوب‌های غیررسمی که نوعی پرسش‌گری از وضعیت‌شان محسوب می‌شد آغاز شد و آرام آرام به حوزه‌های دیگری از کنش‌گری مثلاً در حوزه حقوق کودک و محیط زیست ـ که ارتباط غیرمستقیمی با مسئله زنان داشت ـ تداوم یافت. چرا که در آن زمان «مسئله زن» از زاویه نگاه رسمی هنوز تابو و غیرمجاز محسوب می‌شد، آن هم با تظاهرات گسترده زنان علیه اجباری شدنِ حجاب در ۸ مارس در همان سال اول انقلاب که نشان‌دهنده پتانسیلِ مخالفت و ایستادگی بخشی از زنان در مقابل نظم سیاسیِ تازه استقراریافته بود. به این ترتیب این بخش از زنان تلاش کردند «مسئله زن» را آرام آرام به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل کنند. از سوی دیگر بخشی از زنان با گرایش‌های دینی هم که در دوران جنگ و در چهارچوب‌های رسمی فعال شده بودند، دیدن و کاویدن تبعیض‌ها علیه خود را آغاز کردند و از آن جایی که راه به نهادهای دولتی داشتند تلاش کردند درون همان چهارچوب به کنش‌گری بپردازند. به این ترتیب زنان در این دو سوی طیف بدون ارتباط با یکدیگر، مسئله زنان و تغییر وضعیت آنان را به‌تدریج در جامعه می‌گستراندند. این فضای زیرپوستیِ کنش‌گری و تغییرخواهیِ زنان در دو فضا و دو گفتمان متفاوت، به رشد و بالندگی خود ادامه می‌داد تا به انتخابات سال ۱۳۷۶ می‌رسیم که «اصلاحات» به افقی برای تغییر در جامعه تبدیل و اسم رمز این تغییرخواهی هم «جامعه مدنی» می‌شود. با شکل‌گیری جامعه مدنی به عنوان فضای مشترک کنش‌گری و به منظور هم‌افزایی بیش‌تر، کنش‌گرانِ دو سوی طیف به تدریج به‌نوعی به یکدیگر پیوند خوردند. در نتیجه ما با رشد انفجاری نهادها و تشکل‌های مدنی زنان با نام و موضوع زنان روبه‌رو شدیم که از دل این نهادسازی‌ها به‌تدریج حرکت‌های سازماندهی‌شده در جنبش زنان توانست شکل بگیرد. نقطه اوج این حرکت‌های «سازماندهی‌شده»ی جمعی، کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز بود. این کمپین در واقع بلوغ تشکیلاتی جنبش زنان و عصاره تلاش کل جامعه مدنی زنان تلقی می‌شد. اما متأسفانه این «افق تغییر» به تدریج از نیمه دهه ۸۰ مسدود شد. در این میان جامعه مدنی و جنبش‌های مختلف اجتماعی از جمله جنبش زنان، دانشجویان، معلمان، روزنامه‌نگاران و… از پای ننشستند و در همبستگی با یکدیگر در سال ۱۳۸۸ جنبش سبز را شکل دادند تا در برابر این انسداد سیاسی مقاومت کنند. ولی در نهایت جنبش سبز که حاصل حدود دو دهه تلاش جامعه مدنی بود سرکوب شد و نتوانست به هدف‌اش برسد. در نتیجه، آن روزنه‌ی گشوده‌شده برای تغییر نیز از افق سیاسی جامعه پَرکشید و به‌تدریج اکثر نهادهای جامعه مدنی هم به تعطیلی سوق داده شدند؛ کنش‌گران‌اش یا به زندان افتادند یا اکثراً مهاجرت کردند و بخش باقی‌مانده‌ نیز چند سالی افتان‌وخیزان تا اواسط دهه ۹۰ با همان گفتمان و استراتژی‌هایی که دیگر کارایی نداشت ادامه دادند. ولی چون در نهایت، افقِ تغییر بسته شده بود، دیگر آن گفتمان و استراتژی‌ها در عمل، کارآمدی نداشت و ناتوان از بسیج نیرو شده بود. اگر بخواهیم تفاوت میان کنش‌گری در گذشته و امروز را بررسی کنیم می‌توان گفت کنش‌گری در دهه ۷۰ و ۸۰ در جامعه مدنی، عمدتاً کنش‌گریِ جمعی، نهادمند و باواسطه بود، و زمان کافی برای آموزش و انتقال تجربه در میان کنشگران‌اش وجود داشت؛ از جمله می‌آموختند که چه‌طور برای دست‌یابی به خواسته‌های خود، استراتژی تعیین کنند، اعتمادسازی و همکاری کنند، مخاطرات را کاهش دهند و… به همین دلیل این کنش‌گری پایدارتر بود، اما طبعاً زمان‌بر و ورود به آن دشوارتر، و امکان خلاقیت‌های فردی نیز دایره‌ی محدودی داشت.   ولی امروز ما شاهد کنش‌گری فردمحور، بی‌واسطه و غیرنهادمند هستیم که نه مبتنی بر اشتراک و اجماع‌سازی بلکه مبتنی بر «تفاوت و تکثر» است. چراکه امروز در بستر تحولات داخلی و جهانی «تکثر» و «تفاوت» یکی از ارکان مهم جامعه بشری تلقی می‌شود.   ضمن این‌که در جهانِ جهانی‌شده‌ی امروز، تکثر و تفاوت، از ارکان مهم ساختار متحول جهان کنونی محسوب می‌شود. به‌ویژه که تکنولوژی‌های نوین ارتباطی (شبکه‌های اجتماعی) هم به این روند کمک می‌کنند و همه این‌ها نحوه‌ی زیست نسل جدید و البته مجموعه‌ی زیست اجتماعی‌مان را تحت تأثیر قرار داده است. به همین سبب این گونه‌ی تازه از کنش‌گری برخلاف گذشته، نه تنها مبتنی بر تفاوت و تکثر است بلکه در آن، استراتژیِ مطالبه‌محوری، جای‌اش را به استراتژی «نافرمانی مدنی» داده است. ✍نوشین احمدی خراسانی متن کامل @hooree🌹