دو هفتهای است که با یک واژه عجین شدهام. یک واژه آشنا ولی سخت، درد.
در مواجهه با این کلمه معمولا اولین برخورد انسانها انکار است اما مگر درد را میشود انکار کرد. پس راهحل جایگزین همیشگی استفاده از مسکنها ست. تجربه مسکنهای متفاوت، ضعیف و قوی، بزرگ و کوچک. اما بدن آدمی طوری آفریده شده که از جایی به بعد دیگر مسکنها هم بیاثر میشوند. آنوقت است که باید درد را پذیرفت، باید با درد زندگی کرد چون درد بخشی از زندگی است.
الان درد دارم، امشب آخرین شبی است که این درد را دارم. فردا وقت جراحی دارم. قرار است با تحمل دردی، از یک درد دیگر رها شوم و بعد، چند وقتی درد بکشم تا جای درد قبلی خوب شود. هیچکدام از این دردها هم مثل هم نیستند.
میبینید، زندگی با درد جریان دارد.
برایم دعا کنید. 🙏
دلم برای این دردم تنگ میشود.
Mohsen Chavoshi @RozMusic.comMohsen Chavoshi - Mariz Hali.mp3
زمان:
حجم:
9.6M
مریض حالیم خوش نیست نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری
درون ما تفاوتهاست تو مبتلا به درمانی و من دچار بیماری
@dokhtar_e_daryaa
«هَرس» را شروع کردم، روزها صوتی و شبها الکترونیکی
بعضی وقتها دکترها، داروهای تلخ تجویز میکنند، ممکن است بیمار متوجه نشود چرا، اما دکتر که میداند چی تجویز کرده... 😉😂
یکی از دوستان پیام داده «زیادی داری از نشر چشمه میخونی، بِپّا قاطی غیرمتعهدها محشور نشی😁»
فلذا عرضم به حضورتون قراره از چند روز دیگه کتاب متعهد و انقلابی و وزین «باغهای معلق» انتشارات شهید کاظمی را با بچههای مبنا جمعخوانی کنیم.