eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
11.6هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
24.8هزار ویدیو
434 فایل
وارث عاشورا
مشاهده در ایتا
دانلود
✌️ | خانم نیلچی‌زاده در مراسم رونمایی و اکران مستند بانو، ۹۸/۰۶/۲۵ (نقل به مضمون): 🎬 مستند"بانو" فرازو نشیب زندگی زنی مقتدر و کامل ایرانی و اسلامی است. خانم عصمت احمدیان که از ۱۲سالگی ازدواج کرده و دارای فرزندانی شده (۴ دختر و ۲پسر) که پسرانش ابراهیم و اسماعیل، شهید شدند و دخترش همچنان به ‌شدت جانباز است. 🔹 و این دختر ۱۲ساله که الان ۶۰ساله شده، اگر چه سختی‌های زندگی کم ندیده اما تمام سختی‌ها و امتحانات الهی را باسربلندی پشت سر گذاشته است. 💢 در این روزها که حرف بر سر مخالفت با است، باید گفت که مستند "بانو" که اتفاقاً در سِن کمی ازدواج کرده، نمونه عالی از زن به عنوان یک الگوی کامل و با ارزش در اسلام است. ✌جنبش مردمی حلال‌زاده‌ها 📡  @HalalZadeha
⁉️ چقدر به فکر عاقبت به خیری، فرزندان مون هستیم؟! موقع ازدواج، آقای نبی لو ۲۳ سال داشت، من ۱۹ سال. همیشه می گفت، ما دیر ازدواج کردیم. خانم حیف نبود؟ این زندگی، به این خوبی رو، ما چهار سال زودتر می تونستیم شروع کنیم. چرا دیر ازدواج کردیم؟! همیشه می گفتن وقتی انسان می تونه زندگی خوبی داشته باشه، چرا دیر؟! بعد شاید باورتون نشه، دخترم مون که ۱۴ سالش بود، خود آقای نبی لو واسطه ازدواج دامادم با دخترم شدن ... اصغر آقا یه طلبه ساده، از روستا های استان همدان بودن و پسر دایی بنده، که در قم در حال تحصیل بودن، یه روز در حرم، همسرم به ایشون گفته بودن، چرا شما ازدواج نمی کنی؟! گفته ‌بود، من شرایط ازدواج ندارم... گفته بودن، حالا اگر من یه خانواده ای رو پیدا کنم که حاضر باشن با شرایطی که داری به شما دختر بدن، شما چکار می کنی؟! ایشون گفته بود، اصلا محاله یه همچین چیزی... من یه طلبه ساده ام... هیچی ندارم... پدرم خوب یه کشاورزه... محاله کسی به من دختر بده... گفته ‌بودن، نه من یه خانواده ای رو می شناسم که شما رو می شناسن، من شما رو بهشون معرفی کردم... برای من خیلی سخت بود. چون فامیل هم بودیم.. گفتم برای من وجهه خوبی نداره، بری و پیشنهاد بدی... آقای نبی لو می گفتن، نه روی شناختی که من از این جوون دارم، دوست ندارم همچین پسری رو از دست بدیم. بعد من می گفتم، اصلا، مگه دختر ما چقدر سن داره، که ما خودمون بخوایم اقدام کنیم برا ازدواجش؟! خلاصه ایشون تونست منو قانع کنه برای این کار ... شهید نبی لو به دامادم گفته بود، من با خانواده این دختر صحبت می کنم. اونها هم با دخترشون مطرح کنن، اگر بتونم موافقت همه شون رو بگیرم، حتما میام بهت میگم. حالا من مونده بودم، چطوری این موضوع رو با دخترم مطرح کنیم. به همسرم گفتم، حالا چطور می خوای به طیبه بگی؟! گفت خانم، اونم راهش رو بلدم. من خودم یه جوری میگم. ایشون نشستن شروع کردن به صحبت کردن با دخترم، که چقدر ازدواج خوبی داره، و چقدر باعث دوری از گناه میشه و اینکه اگر پسر مومن با تقوایی باشه و ... اینها رو توضیح داد برای دخترم، خیلی با بچه ها راحت بود. بعد گفت حالا اگر من به عنوان پدرت، یه پسری رو معرفی کنم که تمامی این خصوصیاتی که گفتم، داشته باشه، تو چکار میکنی؟ نظرت چیه؟! دخترم بنده خدا همین جور مونده بود... همسرم به دخترم گفت: نه حالا نمی خوام جواب بدی، خوب فکرات رو بکن، بعد جواب بده... من به عنوان پدر تو، خوشبختی تو رو می خوام. اگر یه روزی چنین پیشنهادی بدم، نظرم رو می پذیری؟! بعد از مدتی مجدد موضوع رو با دخترم مطرح کردیم و دخترم هم موافقت کرد. وقتی مجدد با پسر داییم مطرح کرده بودن، ایشون گفته بودن، من حتما باید این خانواده رو ببینم، پدرش رو ببینم، مادرش رو ببینم، رو چه حسابی با این شرایط من، حاضرن به من دختر بدن؟! گفته بودن باشه من هماهنگ می کنم، بیا حرم، بگم پدرش هم بیاد، با هم صحبت کنید. می گفت رفتیم نشستیم، اصغر آقا هم هی نگاه می کرد، با یه حالت نگرانی می گفتن نیومدن، نمی خواید یه تماس بگیرین، ببینید چرا نیومدن؟! گفته بودن: الان من پدر اون دختر، چی می خوای بهش بگی؟! خندید گفت: نه حالا بیان، من بهشون میگم. گفته بودن، اومدن دیگه... من الان پدر اون دختری هستم که گفتم، من طیبه رو برای شما در نظر گرفتم. دامادم تعریف می کنه که وقتی بابا این حرف رو زد، از یه طرف واقعا تو دلم یه همچین چیزی رو می خواستم و دوست داشتم چنین ازدواجی انجام بشه، همیشه می گفتم، کاش این دختر سه چهار سال بزرگ تر بود، من جراتش رو داشتم، که مطرح کنم. از اون طرف می گفتم، کاش زمین دهن باز می کرد من می رفتم داخلش، چقدر راحت بابا گفت، من پدر اون دخترم... خلاصه با هم صحبت کرده بودن و آقای نبی لو گفته بودن از نظر من مسئله ای نیست. به لحاظ مالی هم حاضرم از حقوق خودم، یه کمکی به شما بکنم، ولی راستش رو بخواید، نمی خوام پسری مثل شما رو از دست بدم. من با خانواده هم صحبت کردم و هماهنگ هستند. الحمدالله دختر من ۱۴ سالگی ازدواج کرده... تا به امروز، حتی یکبار هم نگفتم، کاش دوسال دیرتر این ازدواج انجام می شد. الحمدالله هم خودش تونسته عاقلانه با این موضوع برخورد کنه، هم خدا رو شکر، انتخابی که همسرم کرده بود، مناسب و شایسته بود. و تا به امروز هم واقعا خیلی راضی هستیم. دخترم الان یه وقتایی که در فراق پدرش گریه می کنه، میگه، بابا دستت درد نکنه، واقعا عاقبت به خیری منو می خواستی... 🔹خاطره همسر شهید مدافع حرم از واسطه گری برای ازدواج دختر ۱۴ ساله اش در مصاحبه با رادیو معارف
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️ عروسی در بحبوحه کرونا؛ عکس یادگاری در شهر تاریخی بعلبک | ✳️ یعنی واقعا برخی جوان‌های ایرانی باید عمل به سخنان رهبری رو از لبنانی‌ها یاد بگیرن!
⁉️ یا ادامه علامه طباطبایی پاسخ می دهند... ✅ درباره دخترها، ایشان معتقد بودند که ازدواج، در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد و پس از ازدواج، امکان ادامه تحصیل هست. 📚دختر علامه،یادها و یادگار ها،ص ۵٠
۳۷۰ تجربه من برمیگرده به سال ۸۶، اون سال من سومین فرزندم دنیا اومد تو سن ۲۴ سالگی، دوران بارداری بسیار سختی داشتم. از ماه شش بیمارستان بستری بودم تا ماه هشتم بارداری، پسرم اوایل ماه نهم بارداری دنیا اومد، بعد، یک هفته تو دستگاه بود چون ریه و معدش نارس بود، بعدش هم بخاطر مبتلا به آسم همش بیمارستان بود، خلاصه شوهرم حسابی خسته شده بود، به توصیه مرکز بهداشت، بدترین و وحشتناک ترین تصمیم زندگی مون رو گرفتیم و اون وازکتومی بود، بدون هیچ گونه تحقیق و بررسی، شوهرم میخواست فقط از استرس راحت بشه... خلاصه بچه ها بزرگ شدن و مدرسه رفتن و تنهایی های من شروع شد، دختر بزرگم رو تو سن ۱۴ سالگی عروس کردم و وقتی ۳۵ سالم بود، مامان بزرگ شدم. چون خودم هم ‌زود ازدواج کردم، شوهرم ۳۹ سالش بود، همه میگفتن مامان بزرگ و بابا بزرگ کوچولو، این خیلی خوب بود که زود ازدواج کردم، زود بچه دار شدم، زود داماد دار شدم، حس خیلی خوبیه ولی من تنها شدم اون دوتا بچه درگیر درس و مدرسه بودن تا اینکه شوهرم به خودش اومد دید چه قدر زود تنها شدیم. مسافرت، بیرون شهر، پارک، سینما همش تنهای تنها خیلی سوت وکور، دلم تنگ شده بود برای تکون خوردن بچه توی شکمم و به شوهرم با ذوق بگم داره تکون میخوره، حسرت اینو میخوردم بچه شیر بدم ، حتی برای پوشک کردن بچه دلم تنگ شده بود، هر کس رو باردار میدیدم آرزو میکردم کاش منم دوباره طعم مادر شدن رو دوباره بچشم و بهترین تصمیم عمرمون رو گرفتیم، شوهرم عمل بازگشت رو انجام داد برای بچه دار شدن، چند سال دوره درمان طول کشید و پزشک تشخیص داد دوباره باید عمل کنه، اون هم بخاطر اینکه خیلی پیگیر بودیم. خلاصه بعد از شش سال و دو بار عمل کردن بالاخره جواب گرفتیم، وقتی جواب آزمایش رو دیدیم مستقیم برای عرض تشکر رفتیم پیش امام رضا جون، بعد از اون شوهرم میگفت رو زمین پا نذار پاهاتو بذار کف دست من که خدایی نکرده برات مشکلی پیش نیاد. دوران بارداری سخت اما بسیار شیرین، اونقدر شوهرم نازمو میکشید که اطرافیان صداشون در اومده بود. میگفتن مگه دفعه اول تونه بچه دار می شین! شوهرم میگفت نه ولی سختی ها و پشیمونی هایی که ما کشیدیم هیچکس تو خواب نبینه، تازه خیلی ها میگفتن از اینکه با داشتن نوه دارین بچه دار میشین خجالت نمیکشین؟ شوهرم میگفت نه کسیکه نیتش برای بچه دار شدن ولایتی باشه و ازدیاد نسل شیعه، خجالت نداره بلکه بسیار هم افتخار داره... به شوهرم میگفتم یک گناه بزرگ کردیم (وازکتومی) حدود شش سال طول کشید تا خدا توبه مون رو قبول کرد، این بارداریم از قبلی سخت تر بود ولی خیلی شیرین، اینکه خدا دوباره توفیق مادری رو بهم داده خدا رو شکر میکردیم، ولی بچه سقط شد چون قلبش تشکیل نشد، روحیه شوهرم از من خرابتر انگار اون افسردگی بعد زایمان گرفته بود، لباس مشکی پوشید تا چند وقت تو خودش بود ولی من روحیه مو از دست ندادم و پیگیر درمان دوباره، به شوهرم گفتم مهم اینه که من باردار شدم، امیدتو از دست نده ... بالاخره بعد از یکسال دوباره باردار شدم اونم چی؟ بارداری سه قلو، الان که اینارو مینوسم استرسم زیاده ولی همچنان امیدواریم که بچه ها(سید حسن، سید حسین، زینب سادات) به سلامتی دنیا بیان، شوهرم یک کارمند ساده است ولی از زمانیکه شوهرم تصمیم به عمل جراحی برای بارداری گرفت، زندگیم از این رو به اون رو شده، تازه حرفش شده بود، خونه ویلایی خریدیم، الان هم که باردارم از در و دیوار برکت می باره، اصلا نگران هزینه های بچه ها نیستیم چون خدا روزی رسونه و به قول قدیمی ها "هر آن کس که دندان دهد، نان دهد" از همه اعضا میخوام اول اینکه برامون دعا کنن، دوم اینکه واقعا" دوتا کافی نیست"، تازه ما سه تا داشتیم پشیمون شدیم، سوم بی گدار به آب نزنین و تصمیم عجولانه نگیرین، همونطور که مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند توی سختی وخوشحالی تصمیم نگیرین، در آخر اینکه دعا بفرمایین من بارم رو به سلامتی زمین بذارم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📛 از تجرد لذت ببر!! / 🔻 مشابه جمله فوق را این روزها بیشتر از گذشته می‌بینیم. متأسفانه دعوت به تجرد و افتخار به آن برای برخی به یک پز روشنفکری و فمینیستی تبدیل شده و مستقیم یا غیر مستقیم و به زبان‌های مختلف توجیه می‌شود. 🔻 آدم برای خوردن یک لیوان شیر که یک گاو نمی‌خرد! 🔻 مستقل باش و از‌ تنهایی خود لذت ببر! 🔻 در لحظه زندگی کن؛ برای همه نسخه واحد نپیچید؛ تأهل هم تنها یک گزینه است. 📌 نکته این‌جاست که تأهل، یک انتخاب عادی مانند رفتن یا نرفتن به یک سفر نیست. زن و مرد در ساختار خلقت و طبیعت خود به شکلی کاملا وابسته به هم خلق شده‌اند هم به لحاظ روانی و عاطفی، هم جنسی و جسمی؛ هم جنسیتی و هم حتی عقلی (به ویژه عقل عملی). مثل دو قطعه پازل نامنتظم که با در کنار هم قرار گرفتن، یک شکل منتظم را می‌سازند. ✴️ زوجیت در نهاد بشر به شکل هوشمندی طراحی و نهاده شده است انسان‌‌ها زن و مرد خلق نشده‌اند، عروس و داماد خلق شده‌اند به عبارت دقیق‌تر انسان‌ها با ازدواج، هویت عاطفی و عقلی خود را تکمیل می‌کنند. کسی که به سن ازدواج رسیده و مجرد مانده تقریبا مانند کسی است که از مرحله نوجوانی به مرحله هویت‌یافته جوانی نرسیده است. حکمت جشن عروسی چیزی شبیه به حکمت جشن تکلیف است. 📛 تجرد بر طبق یافته‌های قطعی علمی و روان‌شناختی اگرچه ممکن است در کوتاه مدت زمینه لذت‌هایی موقت و سطحی از زندگی را فراهم کند اما در بلند مدت عامل مهمی در پیدایش ناآرامی‌ها و آسیب‌های متنوع روحی و مانع درک برخی لذت‌های عمیق و متعالی در زندگی است. پس تأهل یک نیاز فطری است و تجرد هرگز یک مزیت محسوب نمی‌شود و بلکه‌ نوعی نقص به حساب می‌آید. 👌 البته: 🔻 قطعا نباید جوانان را مقصر اصلی وضع اسف‌بار موجود دانست. عوامل متعددی در این امر دخیل‌اند لذا هرگز نباید کسی را که ناخواسته مجرد مانده، قضاوت کرد و با طعنه او را در منگنه روحی گذاشت که این، از زشت‌ترین و مخرب‌ترین کارهاست. بلکه باید با دلسوزی او را در حل مسئله یاری کرد؛ به ویژه درمورد دختری که بدون سخت‌گیری‌های نامعقول، کفو مدنظر خود را پیدا نکرده است. 🔻 هم‌چنین قطعا نباید حرکت و رسیدن به «همه» اهداف متعالی یک انسان را صرفا در گرو ازدواج تعریف کرد و متوقف شد اگرچه برخی رشدهای مهم جز با تأهل قابل تجربه نیست. 🔻 و نیز نباید تمام هویت یک زن را در نقش بی‌بدیل و رشدآفرین مادری و همسری محدود کرد اگرچه بعد ازدواج این‌ها اولویت پیدا می‌کند نه تمامیت! 💢 معتقدم علی‌السویه‌نمایی غیرمستقیم تجرد با تأهل، خود خطایی بزرگ است وضعیت فعلی، یک معضل است و نیاز به درمان دارد. صورت مسئله را نباید پاک کرد، ازدواج جای‌گزین ندارد. | 👤 Yaser.taherrahimi
هدایت شده از دوتا کافی نیست
بهترین دعا... 🔹جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم، آذر ۹۵ با رهبرانقلاب دیدار داشتند. در حاشیه دیدار، خواهر شهید مختاربند از جا بلند شد و گفت: «من دو دختر دارم که دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون دعا کنن» ✨آقا سریع جواب دادند که: «خدا ان‌شاءالله به هر دویشان شوهر خوب برساند و ان‌شاءالله با همدیگر عروس بشوند؛ این بهترین دعاست.» با این حرف آقا، جمع خندیدند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1