eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
10.7هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
19.2هزار ویدیو
384 فایل
دستای سردار ما می جوشه از علقمه هدیه شده محضر مادرمون فاطمه س
مشاهده در ایتا
دانلود
💎قیمت "ولی"💎 به "میثم" گفتند: به "علی" دشنام بده؛ نداد. به "طیب" گفتند: به "امام" دشنام بده؛ نداد. به "آرمان" گفتند: به "آقا" دشنام بده؛ نداد. 💎هر سه، به جرم "ارادت" به "ولی"شهید شدند. 💔 ــــــــــــــــ
تلخ ترین حضور و غیاب.... 🌹
✅ سازمان اطلاعات سپاه با انتشار عکس‌های لیدرهای آشوبگران تخریب‌گر، از مردم خواسته است، آنها را شناسایی کنند و اطلاعات آنان را به شماره 114 سازمان اطلاعات سپاه گزارش کنند. لطفا این تصاویر را برای همه افراد و گروه‌ها فوروارد کنید ... 🔰🔰🔰# شناسایی_اغتشاشگران
معجزه خون شهید.. خون شهید اینطوریه که ها را زنده میکنه.. روح ها را تمیز میکنه.. تاریخ را تغییر میده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪کولاکِ یکی از دختران انقلاب در مترو با عکس شهید آرمان علی وردی 👌آفرین به این غیرت و حضور 🙏🌷لطفا انتشار دهید تا زن و مرد الگو بگیرند 📢برای دیدن فیلم های امر به معروف دختران انقلاب کانال دختران انقلاب را دنبال کنید ✅@sedaye_dokhtarane_enghelab
🇮🇷 امیر پیاهو مربی تیم ملی دو ومیدانی جانبازان و معلولین با پیراهن منقش به عکس شهدا و جانبازان اغتشاشات اخیر شهید آرمان علی وردی و آرتین سرایداران در مسابقات دو ومیدانی قهرمانی آسیا و اقیانوسیه به میزبانی استرالیا، موفق به کسب چهار مدال طلا، دو نقره و دو برنز شد. ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 ◾️ ، ملی‌پوش پرورش‌اندام کشورمان با حضور در منزل مدال مسابقات جهانی خود را تقدیم خانواده این شهید کرد. ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰مراسم بزرگداشت شهید آرمان علی وردی 📍مسجد فائق میدان شهدا، خیابان هفده شریور، خیابان شهید فیاض بخش 📆 چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ همزمان با نماز مغرب و عشاء ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 یاد شهید آرمان علی وردی در حرم مقدس حضرت زینب سلام الله علیها 💠شب جمعه و یاد شهدا التماس دعای فرج و دعای خیر دارم ----
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اعتراف تکان دهنده متهم پرونده شهادت 🔸️قابل توجه مسئولین؛ در موضوع حجاب هم این دشمن سنگدل، با چنگ و دندان در حال پیشروی است.
این روزها حجابم را محکم‌تر می‌گیرم تا یادم بماند، آخرین نگاه امام حسین(؏) به خیمه‌ها بود... 💔 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقام معظم رهبری: اگر این شهادت‌ها نبود، اگر این فداکاری‌ها نبود این نظام باقی نمی‌ماند؛ این نهال نظام، مورد تهاجم طوفان‌های سخت بود... 🇮🇷 ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
46.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 توضحیات مهم نویسنده کتاب "آرمان عزیز" جناب اقای مجید محمدولی 🔷 نام کتاب "آرمان عزیز" خواهد بود‌؛ از انتشارات بعثت لشگر ۲۷ محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم منتشر خواهد شد. 🔶 کتاب در سالروز تولد شهید آرمان، یعنی ۱۳ تیر امسال رونمایی خواهد شد. 🔷 با متهمین پرونده برای کتاب مصاحبه شده است. 🔶 کتاب الان در دست ویراستار است. --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
🔰 از بهشتی تا آرمان 💠 اولین همایش بین المللی شهدای ترور انقلاب اسلامی 🟢 ششم تیر ماه، ساعت ۱۶:۳۰ 📍مجموعه فرهنگی سرچشمه --------- 📣کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
. بسم الله . تو صف نماز جماعت چند قدمی سقاخونه فیروزه‌ای صحن جمهوری نشسته بودم و زیرلبی با امام رضا (ع) حرف می‌زدم. نگاهم از روی ریسه‌های رنگ و وارنگ فضای صحن سر می‌خورد به سمت مناره طلایی رنگ رو به روم. مابین این چشم دووندن‌ها نگاهی هم به سمت گنبد می‌انداختم مثل گوینده‌ای که برای اطمینان از توجه مخاطب گهگداری بهش نگاه می‌کنه. گاه گاهی هم نگاهم به پیکسل گوشه جانمازم خیره می‌موند و فضای ذهنم پر می‌شد از حال و هوای اون روزا که تو برای حیات روی تخت بیمارستان و من برای ادامه دادن از بین روزهای پر از خشونت و شایعه تلاش می‌کردیم، همون روزای چهارم تا ششم آبان ماه... متوجه نگاه‌های از سر کنجکاوی زائر روسری سرمه‌ای پوش سمت راستم به پیکسل و عکس آویز تسبیحم شده بودم اما سکوت کرده بود و فقط نگاه می‌کرد. اتفاق جدیدی نبود از ابتدای سفر هر بار تو صف نماز پیکسلم برای کسی جلب توجه کرده بود‌. حواسم پرت افکارم شده بود که ازم پرسید: شما انگلیسی بلدین؟ من متوجه نمی‌شم ایشون چی میگه سر چرخوندم به سمتش. زائر هندی هم ردیفمون که دستمال آبی تیره‌ای رو روی چادرش بسته بود پرسشگرانه به ما نگاه می‌کرد: - When is the time of ghaza... sunrise? برنامه باد صبا رو باز کردم: - Four, twenty five. تو دلم خدا رو شکر کردم، همیشه اعداد رو خصوصا اگر اضطراب می‌گرفتم اشتباه می‌گفتم. - چی پرسید؟ - زمان طلوع خورشید رو می‌خواست بدونه. سکوت کوتاهی بینمون حکم فرما شد که با اشاره ای به پیکسل سکوت رو شکست: خانواده شهید هستین؟ نگاهت کردم: نه. تک خنده‌ای زدم: خانواده شهید رو دیدیم. - کجا شهید شده؟ پیکسل رو بین دوتا انگشتم گرفتم: - تو اغتشاشات پاییز پارسال، اکباتان تهران. - آها تلویزیون نشون داد، خیلی ناراحت شدم. عقده دلم دنبال فرصت بود برای باز شدن، برای بیان هرچی که به سرت آورده بودن درست مثل یه دمل چرکی که باید خالی بشه بلکه کمی بهبود پیدا کنه... می‌گفتم و می‌شنید که «مثل علی اکبره، رو خاکِ صحرا فَقَطَّعوهُ بِالسُیوفِ اِرباً اِربا» من گفتم و اون گله کرد از وضعی که پیش اومده... نگران بود برای دختر و پسرش، برای آینده‌اشون... گفت: امام رضا (ع) کمک کنه... گفتم: تا الانم امام رضا (ع) حفظ کرده همه چی رو... صدای اذان از مناره‌های طلایی حرم بلند شد. نگاهم رو ازش گرفتم و پیکسل رو از کنار جانماز برداشتم که بذارم توی جیبم اما چند ثانیه‌ای نگاهم به عکس روی پیکسل خیره موند. به حرفایی فکر کردم که صبح روز قبل توی صحن گوهرشاد با امام رضا زدم، به اشک‌هایی که ریختم وقتی صدای حاج محمود از سیم پیچ‌های نازک هندزفری به مجرای شنواییم می‌رسید که «شهیدم کاکلش در خون غلتونه» بماند که هر مداحی تو این غریب به نه ماه یاد تو رو برای من زنده می‌کرد، دروغ نگفتم اگه بگم: «تو‌ روضه مجسم هستی یه مملکت شده بی تابت...» خدا رو چه دیدی شاید تو هم یه روزی تو همون نقطه نشستی و خواستی و امام رضا (ع) با یه لبخند شیرین گفتن بیارین درخواستشو. امضا زدن زیرش که «از علی ابن موسی الرضا به آرمان علی وردی شفیع شدم به درگاه خدای یکتای بی‌همتا که داده بشه بهت هر چی که به دل داری دلی که از حب جد ما امیرالمومنین (ع) و اولادش پر کردی و قدم برنداشتی مگر برای رضایت خدا و تسکین دل قائم (عج) ما...» همین شد که «تو به آرزوت رسیدی... تو امام حسین رو دیدی...» تشهد و سلام نماز رو که دادیم، جانمازم رو جمع کردم و گذاشتم تو کیفم. از محفظه کوچیک روی کیف یه استیکر بیرون آوردم و گرفتم سمت مادر نگران روسری سرمه‌ای پوش. - دهه هشتادی بوده، برای آینده دختر و پسرتون بهش متوسل بشین. گره کار خیلیا رو باز کرده. برق قطره‌های اشک چشماش زیر نور ریسه‌ها و چراغ‌های صحن دیده می‌شد، بغضش رو به سختی فرو داد و گفت: تو اینو به من دادی حالا من چجوری ببینم و گریه نکنم...؟! لبخندی زدم و تو دلم جوابشو دادم: گریه بر شهدا، در امتداد گریه بر حسین و روز عاشوراست. اشکالش چیه اگه از داستان زندگیشون به داستان شهدای کربلا و از داستان شهادتشون به روضه قتلگاه برسیم...؟ اون یه بیت شعر طلایی سنگ مزار آقا رسول (خلیلی) از ذهنم گذشت: «ای که بر تربت من می‌گذری روضه بخوان نام زینب شنوم زیر لحد گریه کنم» بلند شدم که برای آخرین بار تو صحن و سرای سلطان طوس با کلمه به کلمه حرف، با خط به خط خوندنِ زیارت سبک بشم. رفتم که برای محرم اذن نوکری از امام رئوف بگیرم. خدا رو چه دیدی؟ شاید منم پر پرواز و گمشده ام رو همینجا و زیر سایه آقا پیدا کردم... ولی خودمونیما آقا آرمان، پروازت مُحَرّم امسال ما رو متفاوت کرده. خودمونیم...! «عجب محرمی شد امسال...» ---------- 📣 کانال شهید آرمان علی‌وردی @shahid_armanaliverdy
⭕️آقای دمت گرم بعد از ، این براندازسوز ترین کار بود این یعنی ماهستیییییم 😂🤌 🇮🇷
28.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 شهید در زندگی‌اش تا وقتی به نقطه اوج برسد، کم کم از تعلقات جدا می‌شود. 🔺به مناسبت سالروز شهادت ❤️
برای آرمان... مادر آرمان میگه آرمان تو خونه هم با زیر پوش نمی چرخید بچه با حیامو عریان کردند اما خبر نداره که بین پسرش با امام حسین قول و قرارایی برقرار بوده لو کان الحیا صوره لکان الحسین یعنی اگه میخوای حیاء رو ترسیم کنی حسین رو ترسیم کن... عریانی خیلی سخته مخصوصا اگه اون آدم امام باشه مخصوصا اگه امام حسین باشه مخصوصا اگه مظهر حیاء باشه ... باباش میگه انگشتای دست پسرمو له کرده بودند اما نمیدونه که پسرش به امام حسین گفته بود میخوام بدن منم مثل بدن شما که زیر سم اسب رفت و پایمال شد پایمال بشه .... دوستاش میگن چاقو رو کرده بودند تو مغز سرش... میگن با عمود زدن به فرق سرش..‌. میگن همه بدنشو با چاقو زده بودند..‌. میگن یه جای سالم تو بدنش نبود... میگن وقتی جنازه رو دیدند نشناختنش..‌ میگن رو زمین کشوندنش... میگن چند نفری زدنش‌... میگن پهلوشو زخمی کرده بودند... بازوشو زخمی کرده بودند... صورتش کبود بوده... لبها کبود... گونه ها کبود... .... بهش گفتند به حضرت آقا توهین و جسارت کن گفته آقا نور چشم ماست بازم زدنش به قصد کشت زدند اینقدر زدند که خسته شدند... اینجوری وایساد ..‌ رفیق! ما یه سیلی برای این نظام نخوردیم ادعامونم گوش فلک رو پر کرده... اما همه روضه های آرمان یه طرف اون انگشتر شکستش یه طرف که روش نقش بسته بوده رفع الله رایه العباس یعنی خدا پرچم عباس رو بالا برده... ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی👇🏻 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057