eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
10.5هزار دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
18.5هزار ویدیو
376 فایل
ما ملت شهادتیم
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
چه با غیرت، چه با عزت، چه با احساس می گویند فدای #ارمنی هایی که "یا عباس" می گویند.. ❤️ #عشق #امام_حسین(ع)، رنگ و #نژاد و #قوم و #مذهب نمی شناسد..❤️ #عاشورا #مسیحی #معرفت #مسلمان #شیعه #آزادگی #کلیسا #عزادار #حسین (ع) #ایرانی #آریایی #عرب #انسانیت #مهربانی #ادب #ظلم #مقاومت #ایستادگی #شجاعت 👉 @roshangarii 🌹
🌺 تجربه #غدی_فرانسیس بانوی #مستندساز #مسیحی #لبنانی از تجربه #حجاب_اجباری در #حرم_امام_رضا (ع) ✅ واقعا چرا از #آرامش حجاب برای #زنان و #دختران مان نگفته ایم ✅ چرا با #هنر با #فرهنگسازی کاری نکرده ایم #زن ما بجای آنکه با #ذائقه_سازی احساس محدودیت از #حجاب کند، خود را با حجاب همچون #ملکه و #فرشته ای تصور کند که بخاطر حجابش با #وقار و #طمانینه قدم برمیدارد.. چرا فورا برای هر ناهنجاری به برخورد خشونت آمیز و برخوردهای #انتظامی و #امنیتی و راحت ترین راه متوسل می‌شویم. 🖋️ آتش به اختیاران 🖋️ http://eitaa.com/joinchat/2984968192Cb7a3b61c06
☘چهارشنبه‌های با حجاب ✝گروهی از یک دانشگاه در چهارشنبه‌ها حجاب می پوشند.  به نقل از پایگاه خبری «Daily Express»، این حرکت اعتراضی در «بریگم یانگ» در ایالت یوتا انجام شد که متعلق به کلیسای مورمون است. و اکثر عضو این کلیسا هستند و در رشته مطالعات خاورمیانه تحصیل می‌کنند.🌎 🚫آن‌ها می‌گویند با این کار می‌خواهند با تبعیض و هراسی مقابله کنند و تنوع دینی و فرهنگی را رواج دهند. و به مسلمانان بگویند که آنان تنها نیستند. این دانشجویان با ایجاد صفحه‌ای در فیسبوک با عنوان «چهارشنبه‌ها با حجاب» ضمن قراردادن اخبار خود، از دیگر دانشجویان نیز می‌خواهند که به آن‌ها بپیوندند و برای اعلام ❌ البته حجاب در دین یهود و مسیحیت نیز وجود دارد اما برای آنها تحریف شده @mobahesegroup
هدایت شده از بدون توقف
مصریها به قدری در تلاوت در عروسی ها جالب توجّه هستند که حتّی هاشون هم قاری دعوت می کنند! با اینکه به قرآن کریم اعتقاد ندارند. چند نفر از ما تو مجالس عروسی مون قرآن تلاوت می کنیم؟ اون ها که بی اعتقادند به کنار.. ما که ظاهر مذهبی داریم چقدر پیش اومده مجالس عروسی خودمون رو مزیّن کنیم به کلام قرآن کریم؟! شادی مشروع جای خودش امّا چقدر خوبه حدّاقل دقایقی از مجالس عروسی مون رو به تلاوت قرآن اختصاص بدیم. بهش فکر کنین.. شما مروّج این حرکت ارزشمند فرهنگی باشید. ⏳بدون توقف 🔉https://eitaa.com/bedonetavaghoff برای مشاهده ی تصاویر، فیلم ها و توضیحات بیشتر در این زمینه به کانال دیگرمون رجوع کنید.👇 ☪✝ @Debate
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان بسیار زیبا و شنیدنی کشیش مشهور که تز دکتری خود را در مورد (س) نگاشت 🔺 (س) زنی خارق العاده است و گرچه امام نیست اما قطعا برخی از ویژگی های خاص یک امام را داراست!
تو را دست از سر این بردارید!!😡 خانمی که میگفت من پیش شما نمیکنم!!😳😳 قضیه از آنجایی شروع شد که بنده به همراه چند تن از کنار ساحل مشغول بودیم که ناگهان چشمم به افتاد که را بر شانه هایش انداخته بود و بود. جلو رفتم و با و با او کردم و او با سردی و به سختی جواب سلام و احوالپرسی ام را داد: – خوبید شما؟ – خوبم مرسی – میتونم بپرسم از کجا تشریف آوردید؟ – از – خیلی خوش آمدید. در همین لحظه که سالها در ذهنش می گذشت را پرسید و به سرعت و پشت سرهم گفت: حاج آقا شما اینجا چی کار می کنید؟😱 نمیخواهید بگذارید راحت باشند؟😡 من دلم برای مردم ایران میسوزه که نمی توانند هیچ جا بدون شما بکشند😭 باورکنید که من هم وقتی شما را میبینم احساس امنیت ندارم !! من همچنان 😂 و با آرامش گفتم: بنده و دوستانمون آمدیم به مسافرین خوش آمد بگوییم و تا جایی که توانش را داشتیم اگر مشکلی داشتند و یا نیاز به مشاوره ای خدمتی کنیم و… اما سوال دوم شما✍ باور کنید ما اینجاییم تا به مردم بگوییم آفرین به شما که دست خانواده تان را گرفتید و آمده اید . و سوال سوم شما✍ فرمودید که دلتان برای مردم می سوزد و فرمودید کنار ما احساس امنیت نمی کنید درسته؟ او جواب داد: بله😉 اصلا نمیکنم و از این و شما متنفرم – اگر امکان داره علتش را بگید؟ – چون خودتون به که هستید عمل نمیکنید! – ماعمل نمیکنیم؟😍 به کجای قرآن عمل نکردیم؟😉 – مگر در قرآن ما نیست ؟ پس چرا آنقدر سخت میگیرید به این مردم؟ – کجا سخت گرفتیم مگر چه گفتیم؟ – پس برای چی آمدید به سمت من و دو تا پسرای من؟ مگر غیر ازاین هست که الان میخوای بگی شال خودتون را بزارید روی سرتان؟ – برای همین آمدم اما نه با اون تفکر شما!! خیلی خوب شد که این آیه را مطرح کردید اما یه قول میخوام اگر قانع شدید باید اول خودتون حجابتون را درست کنید و بعد برای چند تا از دوستان وبستگانتان این آیه را توضیح دهید قبول میکنید؟ آقایی که کنار ایشان بود گفت حاج آقا قبول ولی اگر قانع نکردی دیگه به ما گیر نده !!😉 گفتم باشه. عرض کردم اما توضیح این آیه ( لا اکراه فی الدین) این آیه میفرماید ( لا اکراه فی انتخاب الدین، لا اکراه فی اصل الدین) یعنی اینکه اگر شما میخواهید دینی را انتخاب کنید ما به شما زور نمیگوییم ولی اگر دینی را انتخاب کردید باید به باشید اینجا بود که برای تبیین این آیه از مثالی استفاده کردم : اگر شما دنبال باشید هیچ اداره و ارگانی نمی تواند به زور شما را کند بلکه اختیار انتخاب هر شغلی با شما هست مثلا شما با انتخاب خودتان می توانید شوید اما بحث اینجاست که حالا شما با انتخاب خودتان کارمند بانک شدید آیا میتوانید بگویید که میخواهم با تیپ اسپرت سرکار بیایم؟💪 یا میخواهم از ساعت ده صبح بیایم تا ده شب؟ خیر نمی توانید!! چون خودش را دارد یعنی حتی رنگ کت و شلواری که باید بپوشی را برایت مشخص می کند چه برسد به ساعت کاری!! حالا اگر کسی نخواست به این قوانین پایبند باشد مشکل از بانک هست یا آن شخصی به یقین از آن شخص هست چون کسی به زور او را کارمند بانک نکرد. واین قضیه در هم صادق هست یعنی میتوانستید بروید شوید ، شوید ، شوید. البته این را هم بگویم که در همان ادیان هم قوانینی وجود دارد که باید به آن ها پایبند باشید.😉 گفت اگر بخوام دینم را تغییر بدم نداره از نظر ؟😉 گفتم،پسرتون اگه بخواد از بده جریم نداره ؟☺️ اینجا بود که آن خانم آرام گفت: حاج آقا حالا کی به من پنجاه ساله نگاه میکنه😌 گفتم: بله شاید کسی دیگه به شما نگاه نکنه ولی خیلی از دخترهای جوان وقتی شما را درساحل به این شکل می بینند الگو میگیرند و مثل شما رفتار میکنند آن وقت هست که دو پسر جوان شما و امثال آنها دچار مشکل می شوند.😌 در جواب گفت: خب جلوی چشمانشان را بگیرند😇 گفتم: مادر من اگر بنده عطر بزنم میتوانم به شما بگویم خواهشا بو نکنید!!😏 یعنی اصلا امکان دارد که بوی عطر به مشام شما نرسد؟ حتما بوی عطر به مشام شما میرسد پس بهتره یه مقدار از خودگذشتگی داشته باشیم وقتی حرفهایم را شنید و احساس کرد که دیگر پاسخی برایشان ندارد گفت: عجب 😋 و در نهایت با لبی خندان حجابش را درست کرد و گفت: تا الان فکرش را نمیکردم که بتوانم با یک به این راحتی درد دلم را بگویم و او هم گوش دهد. ۲۵ سال مقیم آمریکابود.  به قلم: حجت الاسلام حامد امامی نژاد
▪️جرج جرداق مسیحی و نامه علامه امینی ‌ 🏷 مسیحی میگوید: در از علی علیه السلام مظلوم تر نمیشناسم ‌ آیا میدانید به چه مناسبت کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» را نوشت؟ ‌ ‌ 🔻از او پرسیدند: شما یک هستی و خیلی هم مذهبی نیستی چه شد که در مورد علی علیه السلام نوشتی؟ به گریه افتاد و گفت مرحوم هنگامی که کتاب را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرج جرداق شما یک و هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری میکنی. کار تو دفاع از مظلوم است، ما با بر سر علی علیه السلام دعوا داریم. ما میگوییم با علی علیه السلام است آنها میگوند نه! حالا این چند جلد را به عنوان پرونده مطالعه کنید و تمام مدارک هم از است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حد یک وکیل قضاوت خود را برای من بنویسید. میگوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی‌انصافی است اگر کمک نکنم. بنابراین پذیرفتم، وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی علیه السلام تر نمیشناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری هستم از این مظلوم دفاع کنم و لذا کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» را نوشتم. ‌ 📿نثار امیرالمومنین علیه السلام و شیعیان و دوستداران حضرت، خالصانه هدیه فرمایید
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «کلودیا» 🔹حضور بانوی مسیحی از ایتالیا در پیاده‌روی اربعین ⭕️ زائر : اینجا یکی از بهترین چیزهایی است که تا این لحظه به دست آوردم 👈 کیفیت بهتر + متن ✅ کانال رسمی علیرضا پناهیان/ عضو شوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/653459456C219897ad4f @Panahian_ir
این خاطره را کامل بخوانید بود ولی اسم اش را بنت الحسین گذاشت خاطره من از شب های محرم سخنرانی دارم. ، سنی، صوفی، و... در مجلس شرکت می کنند. مصطفی، از دوستان خوب لبنانی است، خبر داد که امشب یک دوست بیزنسمن دارد، دعوت کرده او را تا در مجلس حسینی ما شرکت کند. ولی به من میگوید: امشب مراقب باشم در حرفام. می پرسم: چرا؟ مصطفی میگوید: چون او یک است. مسیر بحث را امشب قدری تغییر دادم. و البته وسط بحث مهمان سلفی هم رسید. تیز به من نگاه می کرد. وسط سخنرانی ام از بغل دستی اش پرسید اهل کجاست؟ تا او جواب داد ست دیدم تیزی نگاهش، به بغض تبدیل شد. بعد مراسم، کلی سوال پرسید. سوال که نبود هجمه بود و تهمت علیه تشیع. ولی پاسخ های من، گویی ذهن او را تغییر میداد. فردا شب هم آمد. باز کلی در قالب سوال. و این آمدنش، مستمر شد. و هر روز، که می گذشت ، این بار هجمه هایش به سوال تبدیل می شد. واقعا می خواست بداند. شب گفت، چرا اینها را به ما نگفتند؟ چرا ما از نمی دانیم؟ چرا ما روز عاشورا را می گرفتیم؟ دیدم سوالات اش تا دیروز هجمه بود، حالا شده سوال. و کم کم دارد می شود، حقیقت یابی.. روز عاشورا دیدم کلی وسایل آورده برای . ولی خلوتی داد. پرسیدم: چرا پنهانی؟ گفت اگر اقوام من بفهمند من می آیم اینجا و نذری میدهم، من را خواهند . قصه کوتاه کنم. روز عاشورا داشتم سخنرانی می کردم. همه جمع بودند. دیدم این فرد در اتاق تکی حسینیه نشسته است. نزدیک رفتم دیدم بغض هایش ترکیده است. لباسش خیس شده بود از . خود را ملامت می کرد که چرا تا کنون از حسین بی خبر بوده است. زمان حضور ما پایان یافت. پس از هفته ها زنگ زد. گفت فلانی در این مدت کلی درباره کربلا خواندم. اما اینبار گریه نمی کرد و خوشحال بود. گفت: خوشحالم که با حسین آشنا شدم. گفت: یک خبر خوش دیگر دارم. ام به دنیا آمد. هیچ میدانی اسمش را چی گذاشتم؟ اسم های خارجی که به ذهنم می آمد گفتم: جولیو؟ ؟؟؟ اما هیچ کدام از این اسم ها را انتخاب نکرده بود. گفت در این مدت که با حسین آشنا شدم. اسم یک دختر مرا با خود برده است. و او است. و این نوه ام را رقیه بنت الحسین گذاشتم. بیچاره خیال می کرد، رقیه بنت الحسین، کلش، فقط نام است، نه نام و کنیه. در واقع این اسم همراه با کنیه را first name تصور کرده بود. حسین چه دارد که یک سلفی ضد شیعه را چنین عاشق خود می کند. بخدا حسین، کیمیای هستی است. بغض کنان پرسیدم کی بچه به دنیا آمد؟ روزش را گفت. آنجا اسلامی نداشتم. همین جوری گروه های ایرانی را سر زدم. دیدم دقیقا روزی که بچه به دنیا آمده، روزی است که مشهور است به حضرت رقیه. او خود حتی نمی دانست آن روز، روز شهادت رقیه است. اما، رقیه ای دیگر در یک محیط سلفی به دنیا آمد دقیقا روز شهادت رقیه. این یعنی رقیه، پایان ناپذیر است. گاه در یزید گاه در کوخ سلفی. @yahyajahangiri