eitaa logo
کانال حسین دارابی
878.2هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
64 فایل
مؤسس استارتاپ تربیپ Tarbiapp.com تو زمینه‌های مختلف تحقیق میکنم تا به مطلب درست برسم تحصیلاتم مهم نیست، ارشد عمران، روانشناسی، تاریخ تشیع همه آدرسامون👇 takl.ink/hossein_darabi آیدیم @darabi_hosein . . #ترک_کانال . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
صلح حدیبیه یک افتخار برای مسلمونا به حساب میومد. چون قریش که تا دیروز میخواست اسلام و مسلمونارو ریشه کن کنه حالا اومده میگه بیا صلح کنیم. و درنهایت این صلح به فتح مکه انجامید. صلحی خوبه که به فتح بیانجامد. یکی از بندهای صلح این بود که مسلمونا راه بازرگانی جنوب به شمال عربستان رو که بسته بودن، باز کنن. چون مسلمونا راه تجاری مشرکین قریش رو بسته بودن و اونارو تحریم کرده بودن. یکی دیگه از بندهای این صلح این بود که اگه کسی از قریشیان مکه مسلمون شد و به مدینه و مسلمونا پیوست پیامبر(ص) باید اونو به قریش تحویل بده ولی اگه مسلمونی مشرک شد و به قریش پیوست پیامبر نمیتونه اونو طلب کنه. این بند یکم مسلمونارو ناراحت کرد که چرا باید اینطوری باشه؟ البته قسمتی از این بند عاقلانه اس. چون وقتی مسلمونی مشرک شد خب بره مهم نیست. ولی اگه کسی مسلمون شد و اومد پیش ما چرا باید تحویلش بدیم؟ یه بار یه جوان از قریش مسلمون شد و به مدینه رفت. و قریش چند نفرو فرستادن برگردوننش. پیامبر هم گفت طبق قرارداد باید برگردی. گفت نمیخوام برگردم. به زور گرفتنش بردنش. تو راه برگشت این جوان فرار میکنه از دستشون. ولی به مدینه برنمیگرده چون میدونسته دوباره گیر میفته. اون قریشی ها هم دوباره میرن مدینه به پیامبر میگن فرار کرد. پیامبرم میگه به ما ربطی نداره ما تحویلش دادیم. حالا اون جوونه چیکار میکنه؟ میره تو کوه ها و در مسیر رفت آمد کاروان های تجاری قریش، قایم میشه. هر کاروانی میومده از دور بهش تیراندازی میکرده. دوستای این جوان در قریش که میدونستن این کارا کار اونه و تمایل داشتن مسلمون بشن میرن به اون تازه مسلمون تو کوهها میپیوندن و یک باند بزرگ تشکیل میدن که به کاروان های مشرکین حمله کنن. خلاصه پدرشونو درمیارن😂 مشرکین میرن پیش پیامبر میگن آقااا اینا اینطوری دارن میکنن. پیامبرم میگه به ما ربطی نداره ما طبق قرار داد عمل کردیم وتحویلش دادیم. خلاصه خود مشرکین میگن ما غلط کردیم بابا بیاید این بند صلحنامه رو لغو کنیم و این طور بود که این بند از قرارداد که به ظاهر به نفع مشرکین بود لغو میشه😀 نتیجه اخلاقی داستان. هیچوقت نباید ناامید شد و از استقامت دست برداشت. این جوان به خودش گفت برای من راه بن بست وجود نداره. یا راهی خواهم ساخت یا به راهزنی خواهم پرداخت. اینم از داستان تاریخی امشب برای مامان باباها. قصه ما به سر رسید آن جوانِ تازه مسلمان شد به مدینه رسید. @hoseindarabi
داستان فلسطین و اسرائیل.mp3
1.17M
😔داستان فلسطین و اسرائیل! با صدای و نشر با شما l👇بیا بیناشو l 🆔 @binaasho