کانال حسین دارابی
آقا بعضیا خیلی دیگه ازخداهم مهربون ترن البته نمیدونم خیلی مهربونن یا خیلی روشنفکرن مثلا میگن اینکه
👆این متن هم خیلی وقت پیش درباره همین موضوع گوسفند و کشتن و خوردن نوشته بودم
اوايل دهه شصت تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود.
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردیم و اگر شانس یارمان بود
و از همان شامپوها یك عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرمان می آمد حسابی كیف می كردیم.
سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شكلاتی یام یام تنها دلخوشی كودكی بود.
صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت!
بگو مگو ها سر كپسول گاز كه با كامیون در محله ها توزیع می شد، خالی كردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب.
جیره بندی روغن، برنج و پودر لباسشویی ...
نبود پتو در بازار ، تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت و پوشیدن كفش آدیداس یك رویا بود.
همه اینها بود، بمب هم بود و موشك و شهید و ... اما كسی از قحطی صحبت نمی كرد
یادم هست با تمام فشارها وقتی وانت ارتشی برای جمع آوری كمك های مردمی وارد كوچه می شد بسته های مواد غذایی، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود.
همسایه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود، خب درد هم بود.
و اما امروز...
امروز فروشگاه های مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و گوشه كناری به چشم می خورند
و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها هست.
از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت و ...
داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور، نوشابه انرژی زا تا
بستنی با روكش طلا !
و حال، این تن های فربه، تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های گرانقیمت از شنیدن كلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم.
مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید!
مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود!
صورت های دستکاری شده
جراحی های بیهوده
دلهای اجاره ای
متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، فخر فروشی و له كردن دیگران سیری ناپذیر شده است .
ورشكسته شدن انتشارات،
تعطیلی مراكز ادبی فرهنگی و هنری برایمان مهم نیست
ولی از گران شدن ادكلن مورد علاقه مان سخت نگرانیم!
می شود كتابها نوشت...
خلاصه اینكه این روزها
لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به خشم
فقط كافیست یک ذرّه احساس كنیم كه یكى مخالف نظر ماست آنوقت چنان نابودش می كنیم كه انگار هیچ خدایی رو بنده نیستیم
قحطی امروز که ما ایرانیان در این روزگاران آن را به وضوح لمس می کنیم : قحطى اخلاق است!
قحطی همدلیست! قحطى رفاقت است! قحطی عشق است! قحطی انسانیت است
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻤﺎﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ!
ببار ای آگاهی...
@HoseinDarabi
کانال حسین دارابی
بررسی کتاب علی از زبان علی برای ثبت نام رایگان در همایش نام و نام خانوادگی خود و تعداد نفرات را به
👆 ثبت نام کردید همایش رو یا هنوز زوده؟😏
این عید غدیر امسال رو با اطلاعات و معرفت بیشتری از مولای متقیان بگذرونید، این حدیث معروف رو همه حفظیم که 《من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتهً جاهلیه》
هر کس بمیرد و امام زمانش رو نشناسد به مرگ جاهلیت مرده
امیرالمومنین خاص ترین امام ما هستن از همه لحاظ
و تنها امامی هستن که حکومت کردن و دوران درخشانی در ۵ سال حکومتشون داشتن، با توجه به دوران حساس خودمون خیلی خیلی واجبه شناخت حضرت و دوران حکومتشون
ودر یک کلام مسیحیا و غیر مسلمونا خیلی بیشتر از ماها برای شناخت حضرت وقت میگذارن و خیلیاشون متحیر شدن از این همه عظمت
هم همایش رو بیاید
هم کتابو بخرید
دوستان عزیز شهرستانی براتون فکرایی داریم بمن پیام ندید و گله نکنید، انشالله در آینده این همایش هارو تو شهرستان برگزار میکنیم
حداقل کتاب رو سفارش بدید
آقا یهبار تو حرم امام رضا نشسته بودم نماز میخوندم، سه نفر مذهبی روبهروی ما نشسته بودن یه جورایی مارو نگاه میکردن، گفتم شاید چهره نورانیام جذبشون کرده یا حال عجیبم در نماز شیفتهشون کرده، خلاصه بعد نماز شروع کردن به صحبت بامن، یکیشون گفت من خیلی مردد بودم یه صحبتهایی را باشما بکنم، ولی به حضرت متوسل شدم و استخارهای کردم خوب دراومد، حالا میخوام بگم بهتون، گفتم خب بفرمایید. دیدم جذبم نشده بودن زیاد.
🔻شروع کردن درباره علائم ظهور حضرت صحبت کردن. خیلی حرفه ای و عالی صحبت رو بردن جلو، خیلی هیجانی و حساس کرن بحث رو، ماهم که جوگیر، گفتم آقا اینارو فرستاده برای ما
خلاصه آخرش گفتن چندساله یمانی ظهور کرده و الان تو عراقه و بصورت مخفیانه داره آماده سازی ظهور میکنه، اسمش هم احمدالحسن الیمانی هست، فرزند امام مهدی و همون قائم آل محمده، خلاصه شمارهمو گرفتن که بعدا هدایتم کنن، خیلی پایه بودن.
🔻تو تلگرام یه گروه زدن و باهم صحبت میکردیم، گفتن احمدالحسن امام سیزدهمه که اومده شرایط رو برای ظهور امام دوازدهم آماده کنه😳 این خودش یه معجزهاس بهنظرم، حدود ۲۶ تا امام دارن، البته دقیق معلوم نیست.
🔻گفتم خب این احمدالحسن که میگید حجت خداست فارسی هم حرف میزنه دیگه؟ گفتن نه عربی فقط، گفتم خب یکی از خصوصیت اماما اینه که به همه زبانها میتونن حرف بزنن، حتی زبان حیوانات هم میفهمن، گفتن نه لزومی نداره، شاید خدا بخواد و بصورت معجزه به امامان عنایت کنه، گفتم آقا شما باید یه دو واحد امامشناسی پاس کنید، اطلاعاتتون پایینه، از امامتون نمیتونید دفاع کنید، این در علم لدنی امام هست، اگر اینطوری نباشه علم امام ناقصه
بعدا فهمیدم احمدالحسن تو حوزه نجف درس خونده خخخ. چه امامی، مدرسه هم میرفته، فکر کنم یکی دو تا درس هم تجدید شده بوده. شاید میرفته التماس هممیکرده توروخدا پاسم کنید.😭 من امامتونم لامصبا
🔻داستان های اهل بیت و صحبت کردنشون با حیوانات زیاده، امامرضا علیه السلام نشسته بودن، داشتن دوتا کبوتر رو نگاه میکردن و لبخندی به لب داشتن، یکی از یاران از حضرت میپرسه آقا جان دلیل لبخند شما چیه؟ حضرت فرمودن اون کبوتر نر به کبوتر ماده داره میگه، تو رو از همه عالَم بیشتر دوست دارم هیچ چیزی توی این دنیا نیست که بیشتر از تو دوست داشته باشم، مگر این آقایی که اینجا نشسته، علی ابن موسی الرضا
🔹زمان متوکل یه زنی ادعا کرد حضرت زینبه، هیشکی نتونست ادعاشو رد کنه، متوکل از امام هادی(علیه السلام) کمک خواست، حضرت گفت گوشت ما فرزندان فاطمه بر حیوانات درنده حرام است، لب به گوشت ما نمیزنن، به اون زن گفتن باید بری تو قفس شیر اگه سالم موندی حرفت درسته، زن گفت نه من نمیرم، اگه راست میگید خودتون برید، متوکل دستور داد امام وارد قفس بشه، امام از پلههای قفس بالا رفت و وارد قفس شد، شیرها دونه دونه میومدن کنار حضرت سرشونو میآوردن پایین، دراز میکشیدن روی زمین، حضرت نوازششون میکردن، متوکل گفت سریعتر امام رو از قفس خارج کنید که آبرومون داره میره. حضرت خارج شد و فرمود، هر کس ادعا دارد فرزند فاطمه است وارد شود، وآن زن دروغ خود را اعلام کرد.
روش خوبیه، احمدالحسن یا هر مدعی دروغین دیگه رو بندازید تو قفس شیر و پلنگ، یا خودشون میگن دروغ گفتیم، یا میخورنشون راحت میشیم، نیازی نیست انقدر وقت بگذاریم اثبات یا نفیشون کنیم
✍حسین دارابی
@HoseinDarabi
🔴خرید با ۲۰درصد تخفیف کتاب علی از زبان علی و ارسال رایگان ،فقط برای سفارش های #ده_عدد به بالا(جهت عیدی و هدیه) از طریق لینک زیر👇
https://bookroom.ir/fb/1515
🔴تخفیف ۱۰ درصد برای خرید زیر ۱۰ عدد
تعداد کتاب مورد نظر را به شماره ۱۰۰۰۳۰۲۲ پیامک بزنید. واگر یک جلد میخواید از طریق لینک زیر هم میتونید سفارش بدید👇
https://bookroom.ir/track/9056F3C4C02404A5A189E081907
قیمت کتاب ۳۵ تومنه
۱۰ جلدش ۲۸۰ تومن
👆من تو ایجاد شغل خیلی موفقم
الان شما میتونید این کتاب رو ده تا ده تا با ۲۰درصد تخفیف سفارش بدید بعد بدون تخفیف بفروشید، روی هر کتاب ۷ هزار سود کنید. والا
لینک خرید سریع تکی کتاب علی از زبان علی 👇
https://bookroom.ir/track/9056F3C4C02404A5A189E081907
🔴چشم و همچشمی بلای خانهمان سوز
یکی از مشکلاتی که در زندگی ها بوجود اومده و از موانع ازدواج هم هست، چشم و همچشمی و تجملگرایی هست. وقتی چشم و همچشمی بوجود میاد دیگه به کارآیی اشیاء، وسایل و رویدادها توجه نمیکنیم که این وسیله به چه دردی میخوره، چه کارکردی داره، بلکه معیارمون فقط نظرات مردم و هنجارهای جامعه میشه.
بهعنوان مثال وقتی میخوایم یه کفش بخریم اول کارکرد کفش رو باید ببینیم چیه، مثلا راحت باشه، از گرما وسرما محافظت کنه، جنسش بادوام باشه، زیبا باشه، دوختش مناسب باشه.
ولی وقتی طبق چشم و همچشمی رفتیم کفش بخریم به کارکردش توجه نمیکنیم، سریع میریم سراغ هنجارهای جامعه، خب مد روز چیه؟ چه رنگی رنگ ساله؟ کدوم کفش جلب توجه میکنه؟ کدوم باکلاسه؟ بعد کفش رو میخریم و بیشتر اذیت میشیم، یه کفش میگیریم نیم متر پاشنه داشته باشه، جلب توجه کنه، قد کوتاهمونم بلند کنه، چون قد بلندی ارزشه، بعد موقع راه رفتن هی قیریویری میریم تو در و دیوار. همینطور تو بحث لباس و پوشش و بقیه مسائل.
ما بجای اینکه طبق نیازمون خرید کنیم، مراسم بگیریم، هدیه بگیریم، طبق هنجارهای غلط جامعه برا خودمون نیاز میسازیم بعد میریم خرید میکنیم، دقیقا برعکس
خیلی از وسایل جهیزیه و مراسمات واقعا اضافیه ولی باید باشه، چرا؟ بخاطر هنجارهای جامعه، مردم چی میگن، جهیزیه ناقص نشه، چشم مردم دربیاد، دهن مردم بسته بشه
نظرات مردم و هنجارهای جامعه بسیار قوی هستن و اگر مخالفش عمل کنیم حرف میشنویم، پس باید خودمون رو قوی کنیم
《خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو》
خب باید قوی باشیم که رسوای جماعت بشیم وگرنه نمیتونیم و برای اینکه رسوا نشیم، همرنگ جماعت میشیم و حتی بدتر از بقیه میشیم.
میگن زمانهای قدیم یه زن و شوهر تو کوچه داشتن راه میرفتن، اراذل و اوباش جلوشونو میگیرن میگن زنت باید برامون یکم برقصه وگرنه با چاقو خطخطیتون میکنیم، دیگه میبینن چارهای نیست، زنه براشون میرقصه بعد اجازه میدن برن، تو راه برگشت مرده خیلی ناراحت بوده، زنش میگه عزیزم خب مجبور بودیم چرا ناراحتی؟ مرده میگه آره مجبور بودی برقصی حرفی نیست ولی لامصب چرا انقدر قشنگ رقصیدی؟ یکم دستاتو تکون میدادی تموم، این عشوه کرشمه ها چی بود؟ الانم تو عروسی ها پیش میاد، یکی رو به زور میبرن وسط با اصرار فراوان برقصه، اولش راضی نمیشه، بعدش که شروع میکنه چنان جوگیر میشه شهرام شبپره رو میذاره تو جیبش، یکی باید بیاد جمعش کنه.😄
حکایت هنجارها و همرنگ شدنها، حکایت برخی از خانواده های مذهبی و معتقده که تو بحث چشم و همچشمی و تجمل گرایی از خانواده های دیگه دارن میزنن جلو و خیلی بدتر عمل میکنن. و بدتر از اون، کسایی هستن که ندارن و میخوان ادای پولدارها رو دربیارن.
ادامه دارد....
#رسم_های_غلط (قسمت ۶_ چشم و همچشمی)
✍حسین دارابی
@HoseinDarabi
کانال حسین دارابی
بررسی کتاب علی از زبان علی برای ثبت نام رایگان در همایش نام و نام خانوادگی خود و تعداد نفرات را به
👆
لوکیشن محل برگزاری همایش فردا درباره کتاب علی از زبان علی
هنوز ظرفیت باقیست تشریف بیاورید
👇
https://goo.gl/maps/UM9AvpP13oM2
کانال حسین دارابی
👆 لوکیشن محل برگزاری همایش فردا درباره کتاب علی از زبان علی هنوز ظرفیت باقیست تشریف بیاورید 👇 https
👆دوستانی که میاین همایش راس ساعت ۱۶.۳۰ در محل همایش حضور پیدا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ مرتبط با مطلب قبلی (چشم و همچشمی)
اگه مطلبو نخوندید اول بخونید بعد کلیپو ببینید😃
👆
همایش کتاب علی از زبان علی بطور زنده ضبط شد میتونید از اینستاگراممون مشاهده کنید، آدرس زیر را فالو کنید👇
instagram.com/hosein__darabi
برنامه امروز خیلی عالیتر از آنچه فکر میکردیم برگزار شد، هر چقدرم تعریف کنم فایده نداره، هر کس اومد روزیاش بوده، و میفهمه چی میگم
دوستان عزیزی رو دیدم از قم تشریف آورده بودن، دوتا ماشین پر، کوچیک و بزرگ، اولش اومدم شرمنده بشم که این همه راه کوبیدن اومدن، و بعد جلسه هم باید برگردن، ولی دیدم ارزشش رو داشته بیان. منم یه کتاب بهشون هدیه دادم، دلتون بسوزه😝
واین رو بدونید هر چقدرم اهل مطالعه باشیم، اهل عبادت باشیم ولی سر درس اساتید حضوری شرکت نکنیم، مسافت طی نکنیم، نفس استاد بهمون نخوره، بهجایی نخواهیم رسید. تاجایی که در روایت داریم که 《هلک من لیس له حکیم یرشده》هر کس استادحکیمی نداشته باشد تا هدایتش کند هلاک خواهد شد.
شما کل این همایشم فیلمشو ببینید بازهم تاثیرش مثل حضور در جلسه نخواهد بود
این رو برای دوستان تهرانی میگم که امکان حضور داشتن ولی تنبلی کردن و نیومدن. خواستم بگم دوستان بیبخار تهرانی ولی دیدم شاید ناراحتی پیش بیاد نگفتم😃
۲ ساعت همایش بطور کامل از طریق اینستاگرام پخش شد و تا ۲۴ ساعت در پروفایل بنده ذخیره شده، میتونید مشاهده کنید آدرس اینستاگرامم👇
instagram.com/hosein__darabi
بعد از فالو کردن روی عکسم تو اینستا کلیک کنید فیلمو ببینید
آقا ۱۱ سال پیش تو یه جلسه موضوع بحث توکل بود و استاد گریزی به یکی از جنگ های امیرالمومنین زد و جملات زیبایی از زبان حضرت مطرح کردند که با نفس مسیحایی استاد خیلی دلنشین بود، بعدا صوت سخنرانی رو انقدر گوش دادم تا حفظ شدم
حضرت به پسرش محمدحنفیه دستورداد به سپاه دشمن بزن و این عبارات رو برای بالا بردن شجاعت و توکل به محمدحنفیه فرمودند:
《تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ
عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ
أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ
تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ
ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ
وَ غُضَّ بَصَرَكَ
وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ》
(اگر کوهها متزلزل شدند تو تکان نخور
دندانهایت را محکم بههم فشار بده
جمجمهات را به خدا واگذار کن
گامهایت را محکم بر زمین میخکوب کن
نگاهت به آخر لشکر دشمن باشد
چشمت را فروگیر تا نفرات دشمن تورا مرعوب نکند و بدان نصرت و پیروزی از سوی خداوند سبحان است.)
من نمیدونستم این برای جنگ جمل بود، کلا زیاد اهل تاریخ نبودم و اطلاعات خاصی نداشتم، کلا همین دوتا جمله از جنگجمل رو بلد بودم، وقتی کتاب علی از زبان علی رو خوندم به این قسمت رسیدم خیلی کیف کردم، و اونجا فهمیدم برای جنگ جمل بوده.
دیروز تو همایش یکی از ایرادهایی که دکتر دوانی از کتاب گرفت این بود که این جملات مهم حضرت به محمد حنفیه تو کتاب نیومده، من فهمیدم دقیق نخونده، گفتم خود استاد محمدیان مولف کتاب بعدش جوابشون رو میدن
آقااا این حاج آقا محمدیان خیلی شخصیت خاصی داشت، اصلا تواضع و فروتنی و آرامش محض بود، اصلا یه چیزی بود، انقدر متواضع بودن حتی نگفتن که این قسمت رو آوردم تو کتاب شما نخوندی.
منم به حمایت از مظلوم قیام کردم رفتم کتابو باز کردم گشتم این جملاتو پیدا کردم، تو برگه نوشتم که در صفحه ۲۲۴ این عبارات اومده و برگه رو دادم به دکتر دوانی، ایشونم کتاب جلوشون بود باز کردن و دیدن درسته وقتی نوبتشون شد اعلام کردن که کتاب رو چون فهرستوار خوندن ندیدن این قضیه رو.
خالی از لطف نیست اصل ماجرا رو بشنویم
تو جنگ جمل عایشه روی شتری بود که سپاهیان دور شتر میجنگیدن که آسیبی به عایشه نرسه، حضرت علی به محمد حنفیه گفت تا وقتی شتر زندهاست نمیشه کاری کرد، برو پای شتر رو قطع کن سپاه دشمن متفرق خواهد شد، محمد حنفیه میره جلو و بخاطر تراکم دشمن نمیتونه به شتر برسه، برمیگرده، حضرت پرچم رو به دست امام حسن میده، و امام مجتبی موفق میشه شتر رو از پا دربیاره و جنگ با پیروزی به پایان میرسه، محمد حنفیه یکم ناراحت بوده که نتونسته کاری کنه، امام علی بهش میگه ناراحت نباش تو تلاش خودتو کردی، فرق تو با حسن در اینه که تو شجاعت رو فقط از من به ارث بردی ولی حسن شجاعت رو هم از من به ارث برده هم از مادرش فاطمه (سلام الله علیها).
@HoseinDarabi
بیایید کاری بکنیم.mp3
10.85M
صوت
همایش بررسی کتاب علی از زبان علی
🔴بیایید کاری بکنیم
دستور آیت الله امینی به علامه جعفری
از زبان حجت الاسلام محمدیان
نویسنده کتاب
@HoseinDarabi
آقا مطالعه و کتاب خیلی مفیده
فرهنگ کتابخوانی رو باید گسترش داد هم در خودمون هم بچههامون. با مطالعه و بالارفتن علم و دانش خیلی از مشکلات خودمون و جامعهمون حل میشه
چون برای هر مشکلی که پیش میاد جوابی هست قانع کننده، ما بلد نیستیم، و چون بلد نیستیم تو سوالات، مشکلات و شبهات، بدون پاسخ میمونیم و چه بسا دینمون آخر بپره.
و تا جوونیم و انرژی داریم باید مطالعه کنیم و گرنه پیر که بشیم دیگه حسش نخواهد بود. آیت الله جوادی آملی در یک جمعی خطاب به جوانها میفرمودند تا جوان هستید مطالعه کنید و گرنه به سن ما پیرمردها که برسید واقعا دیگه نمیتونید بیشتر از روزی ۱۷ ساعت مطالعه کنید😰
دیگه چیزی نمیگم من😶
@HoseinDarabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش برنامه همایش بررسی کتاب علی از زبان علی و مصاحبه با اساتید
از شبکه افق
@HoseinDarabi
26.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمتی از لایو اینستاگرام
بخشی از انتقادات استاد حامد کاشانی درباره کتاب علی از زبان علی
همایش علی از زبان علی
@HoseinDarabi
گفتم هم عید غدیر رو تبریک بگم بهتون
هم خط زیبایم رو بهتون نشون بدم
برای امان از چشم زخم هم سفارش شده ذکر
ماشاء الله لاحول و لاقوه الا بالله
رو زیاد بخونید
من الان دارم میخونم
@HoseinDarabi
آقا اون قسمت گفتگوی امام علی و ابوبکر از کتاب علی از زبان علی زدم تو کانال نوردیده کلی از برادران اهل تسنن ریختن پیوی 😁
دیگه اینجا نمیگذارم از کانال نوردیده مطالعه کنید👇
http://eitaa.com/joinchat/971833344C27493babe0
رشید پرسید: «ایران چطوره؟» گفتم: «خوب - خیلی خوب!» گفت: «توی ایران سنی هم هست؟ یعنی راحت میتونن زندگی کنن؟» گفتم: «بله، هست. چرا نباید بتونن راحت زندگی کنن؟ البته، اکثر ایرانیا مسلمون شیعه ان. اما نه اونا با اهل تسنن مشکل دارن، نه اهل تسنن با اونا.» گفت: «ایران استثنائه، مسلمونا اکثرا اهل تسننان. من تا امروز دو سه تا شیعه دیدم. اسم همهشون هم على بوده. تعداد شیعه ها کمه.»
- متوجه منظورتون نمیشم
- یعنی اکثر مسلمونا سستی ان. اصلا منظور بدی ندارم. فقط میخوام بگم یه اقلیتی عقاید شیعه ها رو قبول دارن
_خب، این نشون دهنده چیه؟ به نظر شما در عالم خلقت اكثر مردم فهیم و عاقلن؟
- بالاخره اینکه یه عقیدهای طرفدار بیشتری داره بی معنی نیست. حتما این همه مسلمون هم دلیلی دارن برای خودشون
- بله، حتما این مسئله بی معنی نیست. درباره دلیل داشتن» هم هر کس هر دلیلی داشته باشه میتونه مطرح کنه. شاید به درد بقیه هم بخوره؛ البته به شرطی که دلایل بقیه رو هم گوش بده
- من برای کنجکاوی خودم میپرسم؛ شیعه ها روی پسراشون اسم صحابه خاص رو هم میذارن؟ .. عمر ...ابوبکر
- من تا حالا نشنیدم.
- آه خیلی بده! - چه اشکالی داره؟
- اسم عمر رو نمیذارید؛ اما اسم حسین و علی رو استفاده می کنید؟
- این یکی چه اشکالی داره؟
- اشکال اینه که اگه علی(ع) از صحابه بود، عمر ابن خطاب هم بود. باید به همه صحابه احترام گذاشت
. اونا همه شون محترمن. مگه نشنیدهاید حديث «صحابناکالنجوم» رو؟
معتقدن پیامبر فرموده ان که اصحاب ما مثل ستارگانان که اگه اونا رو دنبال کنید، راه رو گم نمی کنید.
_چرا، شنیدهام. البته درباره صحتش چیزی نمیدونم اما شک دارم. اصحاب که یه نفر نبودن. چطور گفته شده از اصحاب پیروی کنید، در حالی که بینشون افرادی هم بودهاند که با هم اختلاف داشتهاند؟ توی این اختلافا هم بالاخره یه طرف حق بوده به طرف ناحق. پس بین اونا هم افرادی بودن که راه رو گم کردهان. باید راه کدوم رو دنبال کرد تا گمراه نشد؟
ریاض، که اون طرف تر نشسته بود و با جدیت بحث رو دنبال می کرد، گفت: «شما میخواید بگید که عمرابن خطاب بین این دسته از صحابه بوده؟» گفتم: «من نمیخوام چیزی بگم! شما اومدید و سر بحث رو باز کردید. اول از همه هم نکات اختلافی رو مطرح کردید. این یعنی شما میخواید چیزی رو بگید وگرنه توی مذهب من اون قدر به وحدت مسلمونا اهمیت داده شده که در وهله اول من با دیدن شمای مسلمون به این چیزا فکر نمی کنم» گفت: «بله. من فکر می کنم در اصل رشید می خواسته امروز صریح تر درباره عقاید شیعه بشنوه.» گفتم: «خب، پس شما هم اول صریح جواب اونی رو که پرسیدم بدید!
من باید راه کدوم یک از صحابه رو برم تا گمراه نباشم؟» رشید گفت: «حدیثی صریح تر از این نداریم.» گفتم: «چرا داریم.» ریاض گفت: «بله، داریم تاکید پیامبر بر برتری خلفا خودش مشخص کننده راهه نه؟ چون خلفا افراد خیلی ویژه و نزدیک به پیامبر بودهان. حتما شما شنیدهاید احادیثی رو که از پیامبر درباره برتری ابوبکر یا وصف عمر روایت شده.» گفتم: «درباره برتری ابوبکر نه اینطور نیست.
غالب مواردی که در وصف ابوبکر نقل شده از عایشهست، دختر ابوبکر، یا از عبدالله ابن عمر، که موضع هر دوشون درباره امام علی روشنه؛ کما اینکه نقل کرده برترین مردم بعد از خدا ابوبکر صدیق بوده، بعد عمرابن خطاب، بعد عثمان، بعد از این سه هم هیچ برتری برای کسی وجود نداره. درباره عمر ابن خطاب هم همین طور. باید دید احادیث از کجا اومده.»
رشید پرید وسط حرفم
سبحان الله خواهر! چیزی به بزرگان نسبت ندید که اون دنیا شرمنده شید.» گفتم: «من چیزی به کسی نسبت ندادم. اینایی که گفتم از صحیح بخاری بود که حتما میشناسینش!» این کتاب بعد از قرآن یکی از رفرنس های مستند اهل تسننه. #قسمت_اول
ادامه دارد...
📚 کتاب خاطرات سفیر
خاطرات دکتر نیلوفرشادمهری از دوران تحصیلش در پاریس
@HoseinDarabi
4_5776221385185559568.mp3
22.9M
🔊 فایل #سخنرانی
📋 #زیارت_امیرالمؤمنین علیه السلام در #روز_غدیر از زبان #امام_هادی علیه السلام ـ جلسه اول
🔴 #حجت_الاسلام_کاشانی
📅 02 شهریور 1397
#قسمت_دوم
رشید گفت: «شما حديث معتبر صریح سراغ دارید؟!» گفتم: «پیامبر فرمودهان که هر کس دوست داره مثل من زندگی کنه و مثل من بمیره و داخل بهشتی که خداوند به من وعده داده بشه، علی و ذریه اون رو پس از من ولی خودش بدونه. چون اونا هرگز شما رو از در هدایت خارج نمیکنن و شما رو هیچ وقت به ضلالت وارد نمی کنن. این هم یکی از اون احادیث!» رشید به سرعت گفت: البته به قول شما باید دید این حدیث رو چه کسی نقل کرده و کجا نقل شده» گفتم: «این حدیث به نقل از منابع اهل سنت بود و توی خیلی از منابع اهل تسنن هم اومده من از منابع اهل تسنن یه مورد رو گفتم موارد دیگه ای هم هست. جدا از اینا، مطمئنا ما هم منابع ویژه خودمون داریم. اما من از اونا نقل نمی کنم.»
شما ماجرای غدیر خم رو شنیدهاید؟»
- نه! تا به حال اسم غدیر خم رو نشنیدهاید؟ - نه! - نه!
- ماجرای حجة الوداع پیامبر و انتخاب امام علی(ع) به عنوان ولی بعد از رسول الله ..... اون روز اولین کسی که به مناسبت این انتخاب به امام علی تبریک گفت ابوبکر بود. این روایت رو، که هم مورد تأیید علمای اهل تسننه و هم اهل تشیع، نشنیدهاید؟
چیزی نگفتن.
ادامه دادم: «من دوباره تأکید میکنم که علاقه ای به بیان اختلافات ندارم. چون فکر میکنم به اندازه کافی کتاب برای مراجعه هست
اما ظاهرا شما به این منظور اینجا اومدید. اگه به دنیای بی دین فعلی نگاه کنید، می بینید که مشتركات مسلمونا اونقدر زیاده که حرف برای زدن و مشکل برای مطرح کردن و راه حل برای پیدا کردن و غصه برای خوردن کم نیست.» ریاض گفت: «اینی که گفتید . مگه میشه ابوبکر صدیق هم بره تبریک بگه و هم اون فرد رو قبول نداشته باشه؟»
گفتم: «این رو شما باید جواب بدید. چطور ایشون به خودش اجازه میده که بعد از پیامبر بشه خلیفه؛ در حالی که میدونست پیامبر چه کسی رو تعیین کردهان و خودش برای تبریک گفتن به اون فرد پیش قدم شده بوده.» رشید گفت: «واقعا ریاست اون قدرا ارزش نداره که این همه سرش دعوا شده.» گفتم: «بحث سر ریاست نیست .... صحبت از هدایت کردن یا گمراه کردن امتیه که پیامبر به سختی به اون سطح رسونده بودن. ببینید بعد از پیامبر حکومت به کجا رسید .... چه کسایی روی کار اومدن .. حکومت دست چه کسی بود که به دست یزید و معاویه افتاد ... این اون چیزی بود که پیامبر میخواستن؟
چیزی که شما اسمش رو میذارید ریاست، اگه این قدر بی ارزشه، چرا خلفا جانشینای خودشون رو هم تعیین می کردن؟ چطور تعجب نمی کنید که خلفا جانشین خودشون رو تعیین کردهان تا یه نفر قابل اعتماد دستاورداشون رو حفظ کنه، اما به شما گفته شده پیامبر چنین کاری نکرده ان؛ در حالی که بعد از پیامبر این کار خیلی ضروری تر بوده.
ادامه دارد...
📚خاطرات سفیر
خاطرات دکتر نیلوفر شادمهری از دوران تحصیلش در فرانسه
@HoseinDarabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم بوعلی سینا عجب شعری گفته
البته این قسمتی از شعرشه
و
جونم نفس سید مجید بنی فاطمه
حق مطلبو ادا کرد
@HoseinDarabi
کانال حسین دارابی
جانم بوعلی سینا عجب شعری گفته البته این قسمتی از شعرشه و جونم نفس سید مجید بنی فاطمه حق مطلبو ادا
شعر کامل بوعلی سینا در مدح امیرالمومنین
به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا
که دریا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دریا
بخـار از دشت پیدا شد چو ترکان بخارایی
ز تیر ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا
زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژدهی یوسف
زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد نابینا
پی معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادی
تجلی کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسی
علیِّ عالیِ اعلا، ولیِ والی والا
وصی سیدِ بطحا به حکمش جمله مـا فیها
قوام جسم را جوهر، زمانی روح را رهبر
کلام نیک پیغمبر، ولیّ ایزد دانا
حدیثی خاطرم آمد که میفرمود پیغمبر
به اصحابش شب معراج سرّ لیله الاسرا
بطاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت
هزاران مسجدی اندر درون مسجد اقصی
بهر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی
بهر محراب صد منبر، به هر منبر علی پیدا
ز پیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن گفتند
که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا
تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر
بغیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا
اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر
نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها
بگوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب
که تا صبح از درون خانه پا ننهد برون اصلا
که ناگه جبر ئیل از حق سلام آورد بر احمد
که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی
اگر چه بر همه ظاهر شده بر صورتی اما
ولیّت از همه بگذشت، با ما بود در بالا
جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم
به هر عالم دو صد آدم به هر آدم دو صد حوا
به حکمش صد هزاران طور بر هر طور صد موسی
به هر موسی هزاران بیضه اندر بیضه صد عیسا
نه وصفش این چنین باشد که میگویند در عالم
زخندق جست و مرحب کشت اندر بیشهی هیجا
علی سریست در وحدت که باشد سِر بی همتا
علی خلقی است در خلقت که باشد خلقتش یکتا
چو این اوصاف را بشنید از وصف کمال او
گرفت انگشت حیرت بر دهانش بوعلی سینا
ابو علی سینا
@HoseinDarabi
#قسمت_سوم
به نظر شما درایت خلفا بیشتر از پیامبر نبوده؟!» رشید گفت: «سبحان الله . ما جرئت نمی کنیم همچین ادعایی بکنیم. ما معاویه رو قبول نداریم. این متاسفانه اشتباهی بوده که اتفاق افتاده. اما خود خلفا افراد بسیار قابل اعتمادی برای پیامبر بودهان. پیامبر درباره عمر گفتهان که اگه خدا میخواست بعد از من پیامبری انتخاب کنه اون تو میبودی (!) .... حتما درباره عدل عمر ابن خطاب شنیدهاید» ریاض، انگار یهو مطلب مهمی برای گفتن یادش اومده باشه، با خوشحالی گفت: «میگن عمر ابن خطاب داشته توی یه کوچه راه می رفته که الاغی از اون کوچه رد میشه و پاش میره توی به چاله و میلنگه. عمر زار زار گریه میکنه و میگه خدا توی اون دنیا از من سؤال میکنه که چرا در زمان تو حیوونی پاش توی یه چاله رفته و چرا اون راه چاله داشته و ...»
گفتم: «خدا از عمر ابن خطاب میپرسه که چرا در زمان تو پای یه حیوون توی چاله رفته، اما نمیپرسه چرا به دستور تو خونه دختر پیامبر رو آتیش زدن و چرا دختر پیامبر رو کتک زدی؟ این چه جور عدالتیه؟» رشید، که به وضوح عصبانی شده بود، گفت: «سبحان الله! شما چیزایی به بزرگان نسبت می دید که معلوم نیست از کجا می آرید.»
گفتم:
چرا معلوم نیست؟ تا حالا که هر چی گفتم از منابع شما بود. این ماجرای بیعت گرفتن به زور از امام علی و آتیش زدن خونه دختر پیامبر رو هم که هم شیعه نقل کرده هم سنی. خیلی از علمای اهل سنت بعدها سعی کردن این ماجرا رو از کتاباشون حذف کنن، اما هنوز هم میتونید اون رو توی بعضی از کتابا پیدا کنید.».ادامه دارد...
📚خاطرات سفیر
خاطرات دکتر نیلوفر شادمهری از دوران تحصیلش در فرانسه
@HoseinDarabi
آقا یه سریا فکر میکنن فقط باید امربه معروف و نهیازمنکر بکنن، مخصوصا نهیازمنکر. اصلا نمیدونن نهیازمنکر چی هست.
طرف رفته تو جنگل کنار رودخونه بساط پهن کرده، بعد از چند ساعت دستشوییاش میگیره، یه ظرف آب برمیداره و بصورت یواشکی میره پشت مُشتا، هی دور میشه، هی عقب رو نگاه میکنه ببینه کسی میبینهاش یا نه، هی میره دورتر دوباره عقب رو نگاه میکنه، میشینه رو زمین بازهم پشت سرشو نگاه میکنه، خط مستقیمی از خودش به افراد دوردست رسم میکنه میبینه بازم معلومه، دلش آروم نمیگیره دوباره میره عقب و عقبتر، کیلومترها در دل جنگل راه رو طی میکنه تا خیالش راحت بشه کسی نمیبینش، انقدر دیگه میره جلو که حتی میرسه به حیوانات وحشی. مثلا میبینه میمونها دارن از این درخت به اون درخت میپرن یا صدای خرس و این چیزها میاد، ببخشید موضوع اصلا بحثمون چی بود؟ آهان امربهمعروف ونهیازمنکر، آخه بیشتر شبیه داستان تارزان در سرزمین عجایب بود.
خلاصه منظورم این بود خیلی طرف دور میشه از جمعیت، یدفعه میبینه یه خانواده کنار رودخونه تک وتنها و دور از جمعیت نشستن، حالا خانم خانواده روسری سرش نیست و شلوارشم زده بالا و یکم راحته و رفته تو آب با بچههاش
طرف که این صحنه رو میبینه اصلا فشار دستشویی رو فراموش میکنه و باخودش میگه الان اگر من نرم تذکر بدم و برم کارمو بکنم شاید برگردم چیزی از اسلام باقی نمونده باشه، احساس وظیفه شدید میکنه و میره که تذکر بده خانم حجابت رو درست کن، آخه لامصب این بدبختها انقدر اومدن جلو که کسی نباشه راحت باشن، تو وارد حریمشون شدی باید سرتو بندازی پایین و برگردی، طرف تو خیابون یا توجمعیت که اینطوری نمیگرده که شاید نهیازمنکر بخواد واجب بشه.
امربهمعروف شرایط داره، اینطوری نیست که راه بری به اینواون گیر بدی. تازه اگه واجب هم بشه روش داره
گاهی اوقات بی توجهی خودش امربهمعروفه،
گاهی نگاه کردن با تعجب به طرف نهیازمنکره
گاهی یه تذکر یک کلمهای و رد شدن کافیه،
گاهی اوقات سکوت بهترین نهیازمنکره،
گاهی باید ماهها زمان بگذاری و به فامیلت خدمت کنی، محبت کنی، پول خرج کنی، مشکل حل کنی، بری بیای، با اخلاقت و رفتارت بتونی تاثیر بگذاری و نهی ازمنکر عملی انجام بدی
ما نشستیم فقط یاد گرفتیم گیر بدیم بحث کنیم، دعوا کنیم، اعصاب داغونمونو تخلیه کنیم، ماشالا اخلاق هم که نداریم، بعد وضعیت بدتر و بدتر میشه، وحتی تاثیر معکوس میگذاره. آبروی اسلام و مسلمونی رو هم میبریم.
#امر_به_معروف
✍حسین دارابی
@HoseinDarabi