eitaa logo
کافه مورخ | حسین اصغری
350 دنبال‌کننده
338 عکس
137 ویدیو
6 فایل
در اینجا قرار است به تاریخ سیاسی ایران بپردازیم. دکتری علوم سیاسی، گرایش مسائل ایران اینستا: https://www.instagram.com/asgharii_ir توییتر: https://x.com/AHosein70 تلگرام: https://t.me/hoseinasgharihistory بله: @hoseinasgharihistory ادمین @Rahimi281991
مشاهده در ایتا
دانلود
مترجم ترجمه کرد: «هیأت کوبایی می‌خواهند با شما عکس یادگاری بگیرند». همه ایستادند در کادر به جز مترجم! شهید بهشتی پرسید: مگر شما نمیایی؟ گفت: همه می‌دانند که من توده‌ایم و برای شما بد می‌شود. خندید؛ گفت: باید شما هم باشید، دقیقا کنار من! کادر کامل شد. چه عظمتی داشت... @hoseinasgharihistory
جمعه بود و همه برای جلسه دور هم جمع شده بودند. شهید باهنر به دنبال شهید بهشتی رفت؛ اما بهشتی گفت: جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم به گردش! وقتی اخم و ناراحتی باهنر را دید به او گفت: بچه‌ها منتظرند، سلام برسانید و بگویید فردا در خدمتم احسنت به این نکته مهم که گاهی اوقات فراموش می‌کنیم: "توجه به خانواده"... @hoseinasgharihistory
امام و داریوش فروهر "برای دادن گزارش به دیدار امام خمینی رفتم. ساعت2 امام رادیوی کوچک خود را روشن و اخبار اعلام کرد شورای انقلاب عراق طی جلسه‌ای صدام حسین را به ریاست جمهوری و ریاست شورای انقلاب عراق تعیین کرد. امام گفت من این خبیث ملعون را می‌شناسم،موجود خطرناکی است. این جریان گذشت و بعد از مدتی مجددا با امام دیدار داشتم و دوباره ساعت 2 امام رادیو را روشن کرد و خبر دیدار ابراهیم یزدی با صدام در عراق پخش شد. گفتم یادتان هست شما گفتید که من این ولدالزنای پدرسوخته را می‌شناسم. امام با عصبانیت فرمود من چنین حرفی نزدم. کمی ناراحت شدم و گفتم شما گفتید اما امام قبول نکرد. اندکی فکر کردم و بالاخره یادم آمد و گفتم که فرمودید من این خبیث ملعون را می‌شناسم. امام گفت بله، این کلمه مال من است." امانت‌داری در نقل کلام را یاد بگیریم. @hoseinasgharihistory
در سخنرانی، منافقین آدم آورده بودند شعار میدادند. به ایشان گفتند از درب پشتی خارج شوید که به خلقی‌ها نخورید. گفت: این همه راه آمده‌اند علیه من شعار دهند. بگذارید چند«مرگ بر بهشتی» هم در حضور من بگویند. از همان درب اصلی رفت. این کجا و تهدید یک رئیس‌جمهور به بیرون انداختن دانشجو از سالن دانشگاه به دلیل انتقاد به او در روز دانشجو کجا! @hoseinasgharihistory
شهید بهشتی اسم جوانی را داده بود برای شورای صدا و سیما. به او گفته بودند ولی این شخص مخالف شماست، کلی علیه شما دنبال سند بوده! گفت: او جویاست و کنجکاو. چه اشکالی دارد که سندی پیدا کند و مردم را آگاه کند؟! واقعا چنین فردی کمیاب است. @hoseinasgharihistory
به شهید بهشتی هم تهمت زیاد میزدند که دیکتاتور و مرفه و ... است اما او فقط سکوت می‌کرد و می‌گفت: در قرآن آمده «ان الله یدافع عن الذین آمنوا»؛یعنی وظیفه من این است که ایمان آورم و کار خدا هم دفاع از من است. دعا کن من وظیفه خودم را خوب انجام دهم، خدا کارش را خوب بلد است. @hoseinasgharihistory
داریوش فروهر: یک حلقه طلا دستم بود و کنار امام نشسته بودم که یک مرتبه دست مرا گرفت در دستش و آرام این حلقه را درآورد و کف دست من گذاشت بدون این‌که چیزی بگوید. من هم دیگر آن را دستم نکردم. راه صحیح امر به معروف و نهی از منکر به قدری مهم و تاثیرگذاره که فروهر خودش اومده خطای خودش رو گفته و تو تاریخ ثبت شده؛ فقط بخاطر اینکه از روش امام خیلی خوشش اومده... @hoseinasgharihistory
"هوس چلوکباب" شهید محراب آیت‌الله مدنی من را صدا زد و گفت: «چند روزی است دلم عجیب هوس چلوکباب کرده. اگر زحمت نمی‌شود برو برایم بگیر، بیاور». از خوشحالی داشتم بال درمی‌آوردم. آقا که همیشه غذایش نان و سیب‌زمینی، نان و ماست و از این قبیل غذاها بود، حالا دلش هوای چلو کباب کرده. گفتم:«این حرف‌ها چیه آقا؟ چشم!با کمال میل!همین الان می‌روم». آقا گفت:«داری می‌آیی حواست باشد بوی غذا بیرون نپیچد».گفتم:«چشم». از منزل خارج شدم و رفتم بهترین رستوران شهر یک پرس چلوکباب درجه یک گرفتم. آن را داخل یک کیسه پلاستیکی گذاشتم و آمدم. رفتم خدمت آقا و غذا را تحویل دادم. ایشان هم تشکر کرد. از اتاق بیرون آمدم تا آقا راحت غذا را میل کنند. یکی دو ساعت بعد برای کاری رفتم خدمتشان. داشتم با آقا صحبت می‌کردم که چشمم به ظرف چلوکباب افتاد که دست‌نخورده روی میز بود. تعجب کردم. پرسیدم: «آقا از غذا خوشتان نیامد، مشکلی داشت که میل نکردید؟» آقا فرمود: «نه! غذا مشکلی نداشت. اتفاقا عجب بو و رنگی هم دارد. گفتم که چند روزی بود بدجوری هوس چلوکباب کرده بودم. تو را فرستادم این غذا را بگیری، آن را گذاشتم جلوی چشمم تا نفسم را عذاب بدهم. چند روز او من را اذیت کرد، حالا من او را اذیت می‌کنم، بلکه دست از سرم بردارد. این را هم بردار ببر بده بچه‌ها بخورند». گفتم: «لااقل دو سه لقمه بخورید» گفت: «نه! بردار ببر، من نمی‌خورم» [سیداسدالله (خاطراتی از شهید مدنی) / ص 123] مصداقی از مبارزه با نفس👌🏻 @hoseinasgharihistory
بنی‌صدر که فرار کرد همسرش را گرفتند. زنگ زد که همسر بنی‌صدر تخلفی نکرده و باید زود آزاد شود. آزادش نکردند. گفت: با اختیارات خودم آزادش می‌کنم. شهید بهشتی می‌گفت: هر یک ثانیه که در زندان باشد گناهش گردن جمهوری اسلامی است. یاد بگیریم که از هر روشی برای رسیدن به هدفمون استفاده نکنیم. @hoseinasgharihistory