eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
43 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
یا کریم اهلبیت(ع) دوباره سوی تو آورده ام این دست خالی را که بی منت گرفتی هر زمان دست موالی را تجسم میکنم دربارگاهت زائرت هستم و میگردم هزاران مرتبه صحنی خیالی را بقیع و گنبد و گلدسته ات را آرزو کردم بقیع و گنبد و گلدسته هردم این توالی را.. نبودم غیر مشتی خاک و مدیونت شدم ، عمری دم تو زندگی بخشید این جسم سفالی را نگاهت معنی آرامش است و من به دنبالش از این رو با خودم آورده ام آشفته حالی را پراز تاریکی ام،با صد امید از ماه می پرسم که آیا با خودش آورده نور آن حوالی را یقین دارم که خواهد کرد نذرش را ادا مادر برایت عاقبت می آورد یک روز قالی را
حسین جان والله که تا غایت عرفان قدمی نیست تا معتکف گوشه‌ی دستار تو باشم
از شرم روسیاهی اعمال زشت خود بر رخ ‌کشیده‌ایم ز دست دعا نقاب...
عاشقی ریشه در سحر دارد ریشه در دیدگانِ تر دارد هرچه دارد در این جهان، عاشق، از گداییِ پشتِ در دارد بی‌خبر می‌شود از این دنیا هرکه از آن طرف، خبر دارد روشنی بخشِ شامِ ما، گریه ست اشکِ ما، عاقبت اثر دارد به سعادت نمی‌رسد هرگز هرکسی خوفِ از خطر دارد پیشِ اربابِ خود سرافکنده ست بر تنِ خود، هرآنکه سر دارد آی مردم! سپاهِ یار فقط سیصد و سیزده نفر دارد خوش به حالِ کسی که در کارش مهدیِ فاطمه نظر دارد
حسین جان میان کل اسماء گرانقدر نشسته اسم زیبای تو در صدر بحق اسم تو ،پروردگارم مرا میبخشد اخر در شب قدر😭
ما بی علی ، بهشت خدا هم نمی رویم جایی که بوتراب نباشد چه فایده؟!
امید هر کسی به نیازی و حاجتی است امید ما به رحمت بی‌منتهای توست ...!
جان آمده رفته، هیجان آمده رفته نام تو گمانم به زبان آمده رفته احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟ پلکی زده ام خواب مرا آمده برده پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته من در به‌ در او به جهان آمده بودم گفتند: کجایی؟! به جهان آمده رفته! ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم‌ بسیار به عمرم رمضان آمده رفته...
ای غزه! با هجوم ستم ها چه می کنی؟ ای زخمی از خیانت دنیا چه می کنی؟ ای غزه! پاره ی تن اسلام و مسلمین! در روزگار جهل عرب ها چه می کنی؟ وقتی به رسم جاهلیت، باز کودکی زنده به گور می شود اینجا چه می کنی؟ دیدم میان آتش و خون شعله می کشی در تندباد حادثه اما چه می کنی؟ آه ای عقاب زخمی بین قفس اسیر ای غزه! ای حقیقت تنها چه می کنی؟ ای سرزمین عشق و جهاد و مقاومت در پاسخ سکوت و تماشا چه می کنی؟ همراه طفل و پیر و جوان ایستاده ام چون کوه با تمام توان ایستاده ام بر غربت من و همه ی کودکان من هرچند چشم بسته جهان، ایستاده ام از خون لاله های وطن زنده ام هنوز سروم که در هجوم خزان ایستاده ام آتشفشان خشم و خروش و حماسه ام توفنده، زنده، در فوران، ایستاده ام تا روز محو لکه ی ننگ از دیار خود تا روز مرگ دشمنمان ایستاده ام تا صبح برقراری عدل و ظهور حق پاینده تا سپیده دمان ایستاده ام
نفس بنده جا نمی‌آید تا زمان دعا نمی‌آید شبِ خلوت، کریم دلگیر است غصه دارد گدا نمی‌آید انقدر من نیامدم پیشت چهره ام آشنا نمی‌آید باید این بار معرفت بدهی من به کارم غذا نمی‌آید چکمه بر دوش آمدم بپذیر به من اصلا عبا نمی‌آید همه گفتند از تو دل کندیم دل بریدن به ما نمی‌آید ای خدا بی کسی چه بد دردیست صاحب ما چرا نمی‌آید؟؟ به علی میدهم تورا سوگند او نباشد بها نمی‌آید چندماه است سوخته دل ما زائر از کربلا نمی‌آید دل ندارم که روضه باز شود به لبم حرف ها نمی‌آید همه از مقتل آمدند کنار چه کنم شمر را؟! نمی‌آید..
تنِ گــرمـــازده را بادِ وزان میچسبد همچو آبی که به هنگامِ اذان میچسبد بخشش از سویِ خداوندِ گنهکاران هم سحرِ آخـــرِ مــــاهِ رمضان میچسبد
ای فدای صورت مـاهت که رؤیت کردنش "عید فطر" مردم است و "عید قربان" من ست...