صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
ای خفته در مزار، سر از خاک کن برون
احوال چاکران تو، بعد از تو در هم است
از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس
کاینجا برآن جناب، رفاهی فراهم است
بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا
با اکبرت که حاصل اولاد آدم است
ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس
هرجا کنی جلوس همانجا مکرم است
لیکن نمان به ملک عراق و مکان مگیر
جایی که دختران تو را غم روی غم است
بر دیده رعیت مسکین قدم گذار
کین رود بر فرات هماره مقدم است
مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود
ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است
اما حدیث تنگدلی را کجا برم
تا وصل رخ نماید، قتلم مُسَلّم است
#محمد_سهرابی
#معنی_زنجانی
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش می شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می آید
نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست؟
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم عمامه از آن بهر تو در می آید
به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
غیر من از پس کار تو که برمی آید؟
راستی!هیچ خبر دار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می آید؟
راستی!هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من!به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند
جای آن لخته خونی که ز سر می آید
#محمد_سهرابی
زینب چو دید پیکر آن شه به روی خاک
از دل کشید ناله به صد آه سوزناک
ای خفته خوش به بستر خون! دیده باز کن
احوال ما ببین و سپس خوابِ ناز کن
ای وارثِ سریرِ امامت! به پای خیز
بر کشتگان بیکفنِ خود، نماز کن
طفلانِ خود به ورطهی بحر بلا نگر
دستی به دستگیری ایشان، دراز کن
برخیز، صبح شام شد، ای میر کاروان!
ما را سوار، بر شترِ بیجهاز کن
یا دستِ ما بگیر و از این دشتِ پُر هراس
بار دگر روانه به سوی حجاز کن
#نیر_تبریزی
السلام علیک یا رقیة بنت الحسين (ع)
نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف
فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف
ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است
بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف
نام او نور و حضورش در خرابه قطعی است
آفتاب است و ندارد این به دنبال اختلاف
در مقاتل، هم رقیه آمده هم فاطمه
اوست هر دو، من ندیدم بین اقوال اختلاف
آمد و رفت و... فقط این بین روی سنّ او
با تمامی نظرها داشت غسّال اختلاف
زیر چشمش...داغ را اهل لغت فهمیده اند
بعد از آن افتاد در معنای گودال اختلاف
#مسعود_یوسف_پور
🔹یک نیستان ناله🔹
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آوردهام
#اربعین
#محمدعلی_مجاهدی
کار داریم در این شعر فراوان با دَر
گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در
وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار
می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در
جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر
خستگی های پیمبر همه شد یکجا در
شهر علم است نبی شهرِ طرب انگیزی
که برایش به خدا هست علی تنها در
می نشستند یتیمان همه شب منتظرش
خیره بر در همگی تا بزند بابا در
چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی
کَنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در
شُد دَرِ قلعه ز جا کَنده ولی مرغِ دلم
ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در
نکند در غزلم بسته شود دستانش
نکند در غزلم باز شود با پا در
میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد
او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟!
آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه
فکر کردند که دیوار یکی شد با در
آه! سادات ببخشند ولی خورد زمین
در همین فاصله هم کنده شد از لولا در
رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا
تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در
بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی
وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر
کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر
اندکی تاب میاورد در آن غوغا در
آه! ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی
رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در
ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه
جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در
با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه
تا کمی باز کند روی همه دنیا در...
#محسن_کاویانی
@hoseiniye_ye_del
کار دلمان لنگ شده…همسایه
جنس دلم از سنگ شده…همسایه
کی زائر آن صحن و سرا خواهم شد…؟
همسایه دلش تنگ شده…همسایه
#سیدمجتبی_شجاع
@hoseiniye_ye_del
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم
هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم
اشک میریزیم...؛ ما با اشک، بالا میرویم
پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم
از خودش درخواست کن، کم، میشود اینجا زیاد،
از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم
خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق
عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم
درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز
ما از آنکه، درد داده، مرهمش را خواستیم
دیدنیهای جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ !
ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستیم
#عادل_حسین_قربان
#صلیاللهعلیکیااباعبدلله
@hoseiniye_ye_del
از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را
روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را
مگر ایام کهنسالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را
چقدر نذر تو کردیم و خبر از تو نشد
چقدر شمع خریدیم و ندیدیم تو را
سعی کردیم تو را خواب ببینیم شبی
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را
مدتی در پی تو رند و نظرباز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را
فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را
لااقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم رسیدیم و ندیدیم تو را
#کاظم_بهمنی
#اللهمعجللولیکالفرج
@hoseiniye_ye_del
گر دم ز ولایش نزنم می میرم
گر پر به هوایش نزنم می میرم
در هر نفسی علی علی می گویم
یک لحظه صدایش نزنم می میرم
#سیدمجتبی_شجاع
@hoseiniye_ye_del
داوود (ع) که صوت دلربایی دارد
در وصف علی(ع)نغمه سرایی دارد
انگار که در بهشت هم می خواند
" ایوان نجف عجب صفایی دارد"
#علی_ساعدی
@hoseiniye_ye_del
#فمن_یمت_یرنی
از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم
#علی_اکبر_لطیفیان
@hoseiniye_ye_del
.
کار و بار دل ما پیش خدا میگیرد
سر و کار دل ما باشد اگر با زهرا
#علی_اکبر_لطیفیان
@hoseiniye_ye_del
#مولانا_امیرالمومنین
خاک یا خاکسترش کن مصحفی را که در آن
آیه ی”الیوم اکملت”نباشد محورش
مبعث ختم رسل ترویج حب حیدر است
تا دهد نشر ولایت حق کند پیغمبرش
کور دلها احمقند , احمق چه میفهمد علی
جان احمد بود که خوابید بین بسترش
جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار
اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش
#علی_اکبر_لطیفیان
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
ای آنکه زِ حال آهوان ،آگاه است
دل صید غم زیارتی دلخواه است
در روزِ زیارتیِّ مخصوص ، آقا
مارابطلب که دستمان کوتاه است
#علی_ساعدی
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست
مَه ، زائرتان، ستاره، پابوس شماست
خورشید ، شده کبوترِ گنبدتان
چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست
#علی_ساعدی
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
از گریه پُرم ... شبیه اقیانوسم
محتاجِ سفر به نقطه ی پابوسم
ای کاش ، میان زائرانش بودم
جامانده ای از زیارتِ مخصوصم
#رضا_قاسمی
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
امروز پُر از حال و هوای طوسم
با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم
بدجور دلم هوایِ مشهد کرده
در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم
#عادل_حسین_قربان
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
دور از حرم افتادم و غم مطلق شد
حسرت به دلِ سائلِ مستحق شد
جا مانده ام از زیارت مخصوصه
این داغ به داغِ اربعین ملحق شد!
#مرضیه_عاطفی
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نصر من الله و فتح قریب
ضامن آهوست به دردم طبیب
#سیدپوریا_هاشمی
@hoseiniye_ye_del
#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه
دلم باید پُر از منظومه باشد
به یاد خواهری مظلومه باشد
زیارت میشود مخصوصه وقتی؛
به نام ِ حضرت معصومه(س) باشد!
#مرضیه_عاطفی
@hoseiniye_ye_del
دنیا چه می فهمد که ما یک گوشه از مشهد
دارالشفای دردهای بی دوا داریم
#حسن_شیرزاد
@hoseiniye_ye_del