eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ای خفته در مزار، سر از خاک کن برون احوال چاکران تو، بعد از تو در هم است از دجله و فرات گذر کن به ملک پارس کاین‌جا برآن جناب، رفاهی فراهم است بنشین به ذوالجناح و عنان بر عنان بیا با اکبرت که حاصل اولاد آدم است ور خود نبود میل شریفت به ملک پارس هرجا کنی جلوس همان‌جا مکرم است لیکن نمان به ملک عراق و مکان مگیر جایی که دختران تو را غم روی غم است بر دیده رعیت مسکین قدم گذار کین رود بر فرات هماره مقدم است مقصود از این مکالمه عرض نیاز بود ور نه همیشه رای تو بر قوم، اقدم است اما حدیث تنگدلی را کجا برم تا وصل رخ نماید، قتلم مُسَلّم است
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید ره گشایید که یارم ز سفر می آید کاش می شد که ببافند کمی مویم را آب و آیینه بیارید پدر می آید نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی نه دگر موی سرم تا به کمر می آید جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد غالبا درد به دنبال جگر می آید راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست؟ سر که آشفته شود حوصله سر می آید هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم نیم عمامه از  آن بهر تو در می آید به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم غیر من از پس کار تو که برمی آید؟ راستی!هیچ خبر دار شدی تب کردم؟ راستی! لاغری من به نظر می آید؟ راستی!هست به یادت دم چادر گفتی دختر من!به تو چادر چقدر می آید سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند جای آن لخته خونی که ز سر می آید
زینب چو دید پیکر آن شه به روی خاک از دل کشید ناله به صد آه سوزناک ای خفته خوش به بستر خون! دیده باز کن احوال ما ببین و سپس خوابِ ناز کن ای وارثِ سریرِ امامت! به پای خیز بر کشتگان بی‌کفنِ خود، نماز کن طفلانِ خود به ورطه‌ی بحر بلا نگر دستی به دست‌گیری ایشان، دراز کن برخیز، صبح شام شد، ای میر کاروان! ما را سوار، بر شترِ بی‌جهاز کن یا دستِ ما بگیر و از این دشتِ پُر هراس بار دگر روانه به سوی حجاز کن
السلام علیک یا رقیة بنت الحسين (ع) نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف نام او نور و حضورش در خرابه قطعی است آفتاب است و ندارد این به دنبال اختلاف   در مقاتل، هم رقیه آمده هم فاطمه اوست هر دو، من ندیدم بین اقوال اختلاف آمد و رفت و... فقط این بین روی سنّ او با تمامی نظرها داشت غسّال اختلاف زیر چشمش...داغ را اهل لغت فهمیده اند بعد از آن افتاد در معنای گودال اختلاف
🔹یک نیستان ناله🔹 آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام
کار داریم در این شعر فراوان با دَر گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در جانشینِ نبی الله که شد روزِ غدیر خستگی های پیمبر همه شد یکجا در شهر علم است نبی شهرِ طرب انگیزی که برایش به خدا هست علی تنها در می نشستند یتیمان همه شب منتظرش خیره بر در همگی تا بزند بابا در چیره بر قلعه ی قلبِ همِگان شد وقتی کَنده شد با دَمِ یا فاطمه اش از جا در شُد دَرِ قلعه ز جا کَنده ولی مرغِ دلم ناخود آگاه سفر می کُند از در تا در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخِ در داغ شد و مادرمان زخمی شد او کنون تکیه به دیوار نماید یا در ؟! آنچنان با لَگدی باز شد آن در که همه فکر کردند که دیوار یکی شد با در آه! سادات ببخشند ولی خورد زمین در همین فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به رویِ بدنِ زهرا در بچه سید نشدم دستِ خودم نیست ولی وسطِ روضه دلم گفت بگویم مادر کربلا جلوه ی هفتاد وسه تَن می شد اگر اندکی تاب میاورد در آن غوغا در آه! ای فاطمه؛ ای علتِ لبخندِ علی رفتی و بعدِ تو انداخت زِ پا او را در ما فقیریم و یتیمیم و اسیریم همه جز تو فریادرسی نیست بیا بُگْشا در با دعای فَرَجت از خودِ خورشید بخواه تا کمی باز کند روی همه دنیا در... @hoseiniye_ye_del
کار دلمان لنگ شده…همسایه جنس دلم از سنگ شده…همسایه کی زائر آن صحن و سرا خواهم شد…؟ همسایه دلش تنگ شده…همسایه @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رویِ دوشِ خود، فقط بارِ غمش را خواستیم هرکه چیزی خواست؛... ما هم، ماتمش را خواستیم اشک می‌ریزیم...؛ ما با اشک، بالا می‌رویم پس فقط گریه، به زیرِ پرچمش را خواستیم از خودش درخواست کن، کم، می‌شود اینجا زیاد، از سرِ خوانِ شهِ عطشان، کمش را خواستیم خوش به حالِ هرکه شد، فانیِ راهِ سرخِ عشق عاقبت، سرباختن، در مَقدمش را خواستیم درد داریم از غمِ دلدار، دردی جانگداز ما از آن‌که، درد داده، مرهمش را خواستیم دیدنی‌های جهان، مالِ شما، ای اهلِ خاکِ ! ما فقط در این جهان، درد و غمش را خواستیم @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را مگر ایام کهنسالی ما جلوه کنی در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را چقدر نذر تو کردیم و خبر از تو نشد چقدر شمع خریدیم و ندیدیم تو را سعی کردیم تو را خواب ببینیم شبی سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را مدتی در پی تو رند و نظرباز شدیم همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را لااقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم تا بگوییم رسیدیم و ندیدیم تو را @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گر دم ز ولایش نزنم می میرم گر پر به هوایش نزنم می میرم در هر نفسی علی علی می گویم یک لحظه صدایش نزنم می میرم @hoseiniye_ye_del
داوود (ع) که صوت دلربایی دارد در وصف علی(ع)نغمه سرایی دارد انگار که در بهشت هم می خواند " ایوان نجف عجب صفایی دارد" @hoseiniye_ye_del
از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم @hoseiniye_ye_del
. کار و بار دل ما پیش خدا میگیرد سر و کار دل ما باشد اگر با زهرا @hoseiniye_ye_del
خاک یا خاکسترش کن مصحفی را که در آن آیه ی”الیوم اکملت”نباشد محورش مبعث ختم رسل ترویج حب حیدر است تا دهد نشر ولایت حق کند پیغمبرش کور دلها احمقند , احمق چه میفهمد علی جان احمد بود که خوابید بین بسترش جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آنکه زِ حال آهوان ،آگاه است دل صید غم زیارتی دلخواه است در روزِ زیارتیِّ مخصوص ، آقا مارابطلب که دستمان کوتاه است @hoseiniye_ye_del
لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست مَه ، زائرتان‌، ستاره، پابوس شماست خورشید‌ ، شده کبوترِ گنبدتان چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست @hoseiniye_ye_del
از گریه پُرم ... شبیه اقیانوسم محتاجِ سفر به نقطه ی پابوسم ای کاش ، میان زائرانش بودم جامانده ای از زیارتِ مخصوصم @hoseiniye_ye_del
امروز پُر از حال و هوای طوسم با صحن و سرا و گنبدت مأنوسم بدجور دلم هوایِ مشهد کرده در حسرتِ یک زیارتِ مخصوصم @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دور از حرم افتادم و غم مطلق شد حسرت به دلِ سائلِ مستحق شد جا مانده ام از زیارت مخصوصه این داغ به داغِ اربعین ملحق شد! @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نصر من الله و فتح قریب ضامن آهوست به دردم طبیب @hoseiniye_ye_del
دلم باید پُر از منظومه باشد به یاد خواهری مظلومه باشد زیارت میشود مخصوصه وقتی؛ به نام ِ حضرت معصومه(س) باشد! @hoseiniye_ye_del
دنیا چه می فهمد که ما یک گوشه از مشهد دارالشفای دردهای بی دوا داریم @hoseiniye_ye_del