4.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•♥️🌼•
دلتنگ چای روضـه و
بــی میــل زمـــزمــم
خیـری اگـر که هست
از این روضه دیدهام..
#کربلا
#استوری
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del
به نیت آمرزش و کسب معرفت🌸🍃
ذکر تسبیح و دعایم کم شده
وقتِ خلوت با خدایم کم شده
خوب بودم...اشکِ جاری داشتم
بد شدم! حال بکایم کم شده
کاش برگردم به عهدِ کودکی
با وفا بودم؛ وفایم کم شده
روضه های بی ریا یادش بخیر
روضه های بی ریایم کم شده
زودتر از خادمان می آمدم
شور و شوقِ روضه هایم کم شده
در دلم تکرارِ ناب جملهٔ
دیر شد! «باید بیایم» کم شده
هرزه کرده چشم هایم را گناه
گریه های بیصدایم کم شده
وای بر شیطان و داد از معصیت
در محرّم ها عزایم کم شده
من مریض ِ نفْسم و حالم بد است
درد دارم چون دوایم کم شده
میرود از دست من توفیق ها
چونکه رزق کربلایم کم شده!
#مرضیه_عاطفی
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del
278.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
کو انتظار صادقه وقتی فریب هست
بی حب چه فایده که بگویی حبیب هست
اینگونه سست راه به جایی نمی بریم
از بس در این مسیر فراز و نشیب هست
پایان هجر بسته به طاقی طاقت است
کو وصل تا میان دل ما شکیب هست ؟
پوشانده ایم پنجره را ،این گناه ماست
ورنه از آفتاب به دنیا نصیب هست
عالم به ندبه رفته و ما خواب مانده ایم
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
طوفان رسیده است به کشتی سوار شو
مضطر کجاست آیهی امن یجیب هست
عذری برای گریه نکردن نمانده است
وقتی به شرح ناحیه مردی غریب هست
آخر مگر که گریه به فریادمان رسد
باران شو اشک روضهی خدالتریب هست
خون گریه کن که بر سر سر نیزهها هنوز
خون سر بریدهی شیب الخضیب هست
خاکم به سر که سرخی ردّ هزار نعل
بر خاک از جسارت ده نانجیب هست
#سعید_حمیدیان_فر
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del
#حضرت_رقیه 🏴
مبهم شده مانند تصویرتو تصویرم
توکشته ی اشکی و من اشک است تقصیرم
آسان گرفتی امتحان عشق را از من
آغوش خود را باز کن، من سخت میگیرم
جز گیسوان سوخته شاهد نیاوردم
من شمع دنیا آمدم پروانه میمیرم
من با تو آخرسر، سریک سفره مهمانم
تو بوی نان داری و من از زندگی سیرم
شانه به مویم میزنم اما گره خورده
با گیسوان سوخته هرروز درگیرم
مثل غروب کنج ویرانه پدرجان از
دست بزرگ و کوچک این شهر دلگیرم
دیشب کسی خرما و نان آورد، رد کردم
گفتم به او خیلی کتک خوردم دگر سیرم
طی شد تمام کودکی هایم کنار شمر
حالا سراغم آمدی حالا که من پیرم؟!
من گریه کردم جای من عمه کتک خورده
خسته شدم از بس که اینجا دست و پا گیرم
هر جا سراغت را گرفتم زجر من را زد
خوب است اینجایی سراغت را نمیگیرم
من که گرفته گیسویم دست عوالم را
موی مرا پیچیده دستش محض تأخیرم
تا آمدم پیش خودت راحت شدم بابا
اما رباب آشفته شد هنگام تطهیرم
شعر از گروه #یا_مظلوم
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del