eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاروان، کاروان شورآور کاروان، اشتیاق، سرتاسر همه در حالت سفر از خود همه بی‌تاب چون نسیم سحر همه دل‌باخته چو پروانه همه بر پای شمع، خاکستر پدران از تبار ابراهیم مادران از قبیلهٔ هاجر عارفانِ قبیلهٔ عرفات شاعران عشیرهٔ مشعر... سروهایی به قامت طوبی چشمه‌هایی به پاکی کوثر هم‌رکاب حماسه‌های عظیم در گذر از هزار و یک معبر در دل و جانِ كاروان اکنون می‌تپد این نهیب، این باور: نكند شوكران شود معروف! نكند نردبان شود منكر! مرحبا بر سلالهٔ زهرا هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر» می‌سزد حُسن مَطلعی دیگر وقت وصف عقیله شد آخر در نزولش ز منبر ناقه خطبه‌خوانِ حماسه، آن خواهر شد عصا، شانهٔ علی‌اكبر پای عباس، پلهٔ منبر سرزمین، سرزمین گل‌ها بود پهنهٔ عشق! وه چه پهناور! شد پدیدار صحنه‌ای دیگر کشتی نوح بود و موج خطر ناگهان در هجوم باد خزان كنده شد برگه‌هایی از دفتر! کاش دستان باد می‌شد خشک کاش می‌شد گلوی گل‌ها تر! كیست مردی كه می‌رود میدان كه ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسم این داغ شعله‌ور گردد مثل آتش که زیر خاکستر... آه! از زین، روی زمین افتاد پارهٔ جان احمد و حیدر و زنی روی تل برای نبی صحنه را می‌شود گزارش‌گر كه ببین جای بوسه‌های شما شده سرشار بوسهٔ خنجر! می‌بَرَند از تن عزیز تو جان می‌بُرَند از تن حسین تو سر آن طرف صحنهٔ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم‌آور رفته از پای دختران خلخال! رفته از دست مادران زیور! كاروان می‌رود به كوفه و شام کاروان می‌رود به مرز خطر كاروان می‌رود ولی خالی‌ست جای عباس و قاسم و اكبر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر... 🖤 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رسم ادب روزمونو 🖤 با سلام بر ✨سرور و سالار شهیدان 🖤 اقا اباعبدالله ✨شروع میکنیم 🖤 اَلسلامُ علی الحُسین 🖤وعلی علی بن الحُسین 🖤وَعلی اُولاد الـحسین 🖤وعَلی اصحاب الحسین 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاثارالله‌و‌بن‌ثاره هنوز ردَ غروبت در آسمان باقی‌ست طلوع سرخ تو باقی‌ست، تا جهان باقی‌ست در این دیار، که فانی‌ست هر چه شادی و غم غمِ مقدسِ داغِ تو همچنان باقی‌ست قسم به «قَوِّ عَلیٰ خِدمَتِکْ»، جوارح من در اختیار غم توست، تا توان باقی‌ست بیا و مشتری‌ آبروی چشمم باش هنوز قطره‌‌‌ی اشکی در این دکان باقی‌ست سیاهی‌ام؛ نه زغالی که چای دم داده منم همان‌چه که در قعرِ استکان باقی‌ست هزار و نهصد و پنجاه بار باید مرد چقدر زخم شنیدم؛ چقدر جان باقی‌ست صدای کشتنت الله‌اکبرِ کوفی‌ست هنوز داغ تو در روضه‌ی اذان باقی‌ست مگر جماعت کفتار غارتت کردند؟! که از رشیدِ تنت چند استخوان باقی‌ست اگر چه جوهر تاریخ، قطره‌قطره مکید هنوز خون تنت در رگ زمان باقی‌ست 🖤 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست راه بسته به روی قافله اش دشمن و دوست 🖤 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از حج ناتمام به سعی و صفا رسید مداح گریه کرد، حسین (ع) از منا رسید در پیشواز مقدمش از لطف کوفیان تیر از مقابل آمد و تیغ از قفا رسید بستند آب را و به گوش کر جهان فریاد «هل من» از عطش کربلا رسید «امن یجیب» خاک بلا ریخت بر سرش وقتی به استغاثه ی آل عبا رسید جن و ملک به زانوی غم سر گذاشتند وقتی که کار روضه به این بیت ها رسید: از غم بسوز ای دل و ای چشم خون ببار دیگر حسین فاطمه به کربلا رسید هرقدر هم که اشک بریزم بر آن کم است این تازه روز اول ماه محرم است... 🖤 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمی دانم چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم من از شلوغی این نخل ها هراسانم حسین گریه نکن جان من، نسوزانم چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا چقدر نام حزینی است نام کرب و بلا بیا و مرهم غم های بی شمارم باش قرار، رفته ز جان و دلم قرارم باش همیشه روشنی چشم های تارم باش شبیه فرصت این سال ها کنارم باش به زیر سایه ی لطفت، خیال من تخت است نبودنت به کنارم، تصورش سخت است نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم هزار شکر که ما در پناه عباسیم به سوی تشنه لبان با شتاب می آید به هیبت پدرم بوتراب می آید دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر بگو قدم بزند باز هم علی اکبر صدای رحمت وحی است گریه ی اصغر سکینه ات چقدر رفته است بر مادر فدای روی رقیه که مثل خورشید است گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است چرا به چشم ترت خیره سوی گودالی؟! اگر غلط نکنم فکر روز جنجالی در آن زمان که لبت تشنه است و بی حالی خدا کند که نبینم غریب و پامالی خدا کند ته گودال زیر و رو نشوی اسیر شمر و سنانِ درنده خو نشوی نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم دروغ بود همه نامه ها و دلسردیم اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد 🖤 🏴 @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا