نسیم موی تو را تا کمی تکان میداد
تمام قافله انگار داشت جان میداد
تمام قافله از دست شمر مینالید
شبی که ماهِ مرا دست آسمان میداد
چه خوب شد که رسیدی تو را بغل کردم
چقدر نیزه تو را دست این و آن میداد
خیال میکنم از بس گرسنهام، یا نه؟!...
به اشتباه سرت بوی قرص نان میداد؟
نشد که روضه بخوانم برای تو بابا
زمانه کاش به ما هم کمی زمان میداد
قرار بود شبی روضهی علی باشد
قرار بود، اگر حرمله امان میداد
چقدر سخت به ما میگذشت آن شب که
دوباره کعب نیاش را به ساربان میداد
ندیدهام که چه شد، عمه هم نگفت به من
پدر چرا لب تو بوی خیزران میداد
ورودی درِ ساعات، تازه فهمیدم
ز ترس، عمه چرا هی سری تکان میداد...
#احمد_شاکری
#حضرت_رقیه (سلام الله علیها)🖤
@hoseiniye_ye_del
نسیم موی تو را تا کمی تکان میداد
تمام قافله انگار داشت جان میداد
تمام قافله از دست شمر مینالید
شبی که ماهِ مرا دست آسمان میداد
چه خوب شد که رسیدی تو را بغل کردم
چقدر نیزه تو را دست این و آن میداد
خیال میکنم از بس گرسنهام، یا نه؟!...
به اشتباه سرت بوی قرص نان میداد؟
نشد که روضه بخوانم برای تو بابا
زمانه کاش به ما هم کمی زمان میداد
قرار بود شبی روضهی علی باشد
قرار بود، اگر حرمله امان میداد
چقدر سخت به ما میگذشت آن شب که
دوباره کعب نیاش را به ساربان میداد
ندیدهام که چه شد، عمه هم نگفت به من
پدر چرا لب تو بوی خیزران میداد
ورودی درِ ساعات، تازه فهمیدم
ز ترس، عمه چرا هی سری تکان میداد...
#احمد_شاکری
#حضرت_رقیه (سلام الله علیها)🖤
@hoseiniye_ye_del