یا جواد الآئمه(ع)🏴
.
یک جوان غریب و یک شهری
که ز پیر و جوان مقابل اوست
مَحرم هرکسی همسرش است
همسر این جوان ، قاتل اوست
.
سینه ات را ز داغ خون کردند
جگرت را به زهر پاشیدند
ناله از زجر زهر میکردی
به تو اما چقدر خندیدند
.
آنقدر زهر ، زهر خود را ریخت
که به جسمت دگر توان نرسد
پشت در هلهله بپا شده بود
که صدایت به این و آن نرسد
.
اِی بهار رضا ،خزان شده ای
تو کجا و نشانه ی پیری؟
وسط حجره ی غریبی خود
داری انگار روضه میگیری
.
روضه ای از جفای همسر خود
از غم غربتت سخن داری
هِی به یاد مدینه می افتی
زیر لب ذکر یا حسن داری
.
از لبت ، پاره پاره ی جگرت
لخته لخته بر آستین میریخت
پیش لبهای تشنه از عطشت
کاسه ی آب بر زمین میریخت
.
پیکرت را کشان کشان تا بام
میبرند ، آه ، میروی از حال
یادت افتاد روضه ای دیگر
سر گودال تا ته گودال
.
پیکر تو سه روز بر روی بام
این خودش ماجرای درد و غم است
باز باقیست جای شکرش که
رویِ این بام ، ریگ داغ کم است
.
خواهر و مادرت که لازم نیست
به تنِ بی سرِ تو سر بزنند
یا ببینند عده ای با تیغ
زخم بر روی زخمِ تر بزنند
.
سَرِ آخر کفن نصیبت شد
تنِ تو بی کفن نمی ماند
نانجیبی بر رویِ جسمت
اسبِ با نعل نو نمیراند
#ایمان_دهقانیا
@hoseiniye_ye_del
دلم مشغول او بود و سرم را مشغله میداد
به دورش گشته ایم هروقت اذن هروله میداد
مُعَطَّل که نمیماند کسی بر درب این خانه
به او تا رو زدیم روزیِّ ما با حوصله میداد
به هر کس که گدایش شد به هر کس که به پاش افتاد
خودش جاه و جلال و شأنِ شاه و منزله میداد
هر آن صیدی که صیّادش شهنشاه نجف بوده
شبیه آهویی سرمست ، خود پا به تله میداد
سوالِ سائلت این بود ، علی عبد است یا معبود
مناجاتش چه زیبا پاسخِ این مسئله میداد
علی `مَمسوسُ فی ذات” است و پاسخ به اَنَا الحَقَّش
عرب قالو بلا میداد ، عجم آری ، بله میداد
نه با دشنه ، نه با خنجر ، نه با تیر و نه با شمشیر
علی با تیغ ابرو جنگ ها را فیصله میداد
#ایمان_دهقانیا
@hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃
#حسین_جان ❤️
بگو با یار غیر از اشک چیزی در بساطم نیست
بگو احوال من را از دو چشمانم تماشا کن
#ایمان_دهقانیا
#چهلروزتامحرم
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 🥀🍃
@hoseiniye_ye_del