قلم را، دفترم را دوست دارم
واین طبع ترم را دوست دارم
چقدر اینکه برایت، در زیارت
غزل می آورم را دوست دارم
یکی از این سحرها شاعرم کرد
سحرهای حرم را دوست دارم
سحرها در شبستان گوهرشاد
نماز مادرم را دوست دارم
نگینش را همین مشهد خریدم
اگر انگشترم را دوست دارم
میان عاشقان دل شکسته
غم دور و برم را دوست دارم
کنیز خواهرت هستم که گفتی
کنیز خواهرم را دوست دارم
به لطف آن سه باری که می آیی
جهان دیگرم را دوست دارم
شفا می خواستم اما کنارت
همین که بهترم را دوست دارم
وداعی نیست در رسم کریمان
سلام آخرم را دوست دارم
#زهرا_بشری_موحد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ورود_به_ماه_محرم
دلت گرفته اگر، یادی از محرم کن
دو قطره اشک بریز و دو دیده خرم کن
اگر زمین و زمان را به هم بیاشوبند
خودت برای خودت هیأتی فراهم کن
بپوش پیرهن مشکی ارادت را
اتاق خلوت و آشفته را منظم کن
اجاق مجلس روضه همیشه روشن باد!
مباد سرد شود داغ! چای را دم کن!
کنار پنجره بنشین و در هوای حسین
تمام منظره را غرق رقص پرچم کن
«هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید»
دو بیت روضه بخوان از غم جهان کم کن
ورق بزن صفحات شلوغ مقتل را
برو به خیمۀ محبوب و عهد محکم کن
برو کنار فرات و نگاه کن در آب
گلوی کودک ششماهه را مجسم کن
دلت گرفته اگر رو به کربلا برخیز
سلام کن به حسین غریب و سَر، خم کن
سری به نیزه بلند است و عمر ما کوتاه
تمام عمر به سر در غم محرم کن!
#زهرا_بشری_موحد
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del