eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
41 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
محمّد، باخودش آورد، محبوبش، حبیبش را حسن،آن‌باغ‌حُسنش‌را،حسین‌وعطرسیبش‌را 🌱 🌸 @hoseiniye_ye_del
اباصلت! آبــی بـــزن کوچه‌ها را قرار است امشب، جوادم بیاید 🥀 @hoseiniye_ye_del
🔹عقیله🔹 هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی عقیلة‌العرب از عشق دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلف یار و گرفتار می‌کند از چشم یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب شنیدنی‌ست آن شیرزن که زینت شیر خدا شود باید امیر قافلۀ کربلا شود در پایمردی از همۀ مردها سر است کوثردلی که در رگ او خون حیدر است... زن دیده‌اید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟ دربند و سربلند، اسیر و امیروار... زن دیده‌اید اسوۀ هر مرد و زن شود؟ زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟ غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید جز شوق یار، در عطش کربلا ندید شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهل‌بیت وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت» با «ما رَاَیت»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد... «از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است» این دخترت، علی! چه‌قَدَر، شکل مادر است! هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت آن زهره‌ای که چادر زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغ حیاست؛ کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنّساست؛ بی‌سر و سامانی‌اش مبین... بانوی صبر! صبر سواران سر آمده آه از نهاد مردم عالم، برآمده... بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود روشن زمین، به جلوۀ صاحب‌زمان شود 🌸🍃 @hoseiniye_ye_del
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا یک‌جا به تو بخشید تا اُمّ البنین باشی همه عالَم پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی‌نور می‌شد مادر زیباترین باشی؟ مگر بی‌نور می‌شد در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: «حسینم کو» تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید این‌چنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِربا نه! نبودی شاهد تکرار اکبر بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی «حق» داری و حق داری پس از کربُبلا سخت است که اُمّ البنین باشی @hoseiniye_ye_del
شاعرم، مثل همیشه با قلم، در می‌زنم در بهشتم، چون قلم، در وصف مادر می‌زنم هر شب قدرم، پُر از تقدیر صبحی روشن است تا دم از آن نامِ با قرآن برابر می‌زنم مومنم، ایمان من، از شوق تسبیحات توست من به یاد تو، دم از الله اکبر می‌زنم تا به دست آرم دلت را، از نجف دُر می‌خرم نقش دُر را مثل دل، با نام حیدر می‌زنم از لحد پر می‌کشم، تا می‌رسی دامن‌کشان یاعلی گویان، قدم بر خاک محشر می‌زنم من بهشتی هم که باشم، قصر می‌خواهم چه کار؟ می‌روم چادر کنار حوض کوثر می‌زنم تا شنیدم، مادرم دریای پاکی، مثل توست بیشتر دارم به اعماق دلم، سر می‌زنم ناله‌ی دلتنگی‌ام را، آه مادر! سال‌هاست می‌روم قم، در میان صحن دختر می‌زنم شاعرم، این است فرقم با یتیم و با اسیر من فقیری با وقارم، با قلم، در می‌زنم 🌸 @hoseiniye_ye_del
محمّد، باخودش آورد، محبوبش، حبیبش را حسن،آن‌باغ‌حُسنش‌را،حسین‌وعطرسیبش‌را 🌱 🌸 @hoseiniye_ye_del
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌بن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته.. 🏴 @hoseiniye_ye_del
اباصلت! آبــی بـــزن کوچه‌ها را قرار است امشب، جوادم بیاید 🥀 @hoseiniye_ye_del
مرگ از چشم شما، نیستی و نابودی‌ست مرگ را لشکر کرار، به بازی گیرند پیش محبوب، به خون غلت‌زنان، می‌رقصند زنده‌گانِ نفَس عشق، مگر می‌میرند؟ هر که افتاد، به پا خاست ز خونش، سروی این عَلم رفت، از این دوش، به دوشی دیگر دُور، در حلقه‌ی مستان، به تسلسل آمد جام بگرفت سواری، به خروشی دیگر فتح، «آن»ی ست، در آن سوی «متی نصرالله» نصر با ماست، ببین: ما همه نصرالله‌یم اُحدی هست، ولی شور اَحد، در رگ ماست خیبری، با مدد از شیر خدا می‌خواهیم مست یاریم، اگر گفت: بمان، می‌مانیم حکم اگر داد، نفس تا برسد، می‌جنگیم ما غیوریم، ولی قلب صبوری داریم مالکیم، اذن ز مولا برسد می‌جنگیم می‌رسد قصه به مو، کار ولی دست خداست شادی حرمله‌‌ها، مرحله‌ای کوتاه است آن چه می‌ماند و باقی‌ست، فقط وجه الله آن چه بالاست، فقط پرچم حزب الله‌ است با "ولی" باش، که در پیچ و خم گردنه‌ها مرزِ بین شرف و بی‌شرفی، باریک است دلْ قوی دار، که هنگامه‌ی غربال رسید شب نریزد به دلت شک، که سحر نزدیک است @hoseiniye_ye_del
شاعرم، مثل همیشه با قلم، در می‌زنم در بهشتم، چون قلم، در وصف مادر می‌زنم هر شب قدرم، پُر از تقدیر صبحی روشن است تا دم از آن نامِ با قرآن برابر می‌زنم مومنم، ایمان من، از شوق تسبیحات توست من به یاد تو، دم از الله اکبر می‌زنم تا به دست آرم دلت را، از نجف دُر می‌خرم نقش دُر را مثل دل، با نام حیدر می‌زنم از لحد پر می‌کشم، تا می‌رسی دامن‌کشان یاعلی گویان، قدم بر خاک محشر می‌زنم من بهشتی هم که باشم، قصر می‌خواهم چه کار؟ می‌روم چادر کنار حوض کوثر می‌زنم تا شنیدم، مادرم دریای پاکی، مثل توست بیشتر دارم به اعماق دلم، سر می‌زنم ناله‌ی دلتنگی‌ام را، آه مادر! سال‌هاست می‌روم قم، در میان صحن دختر می‌زنم شاعرم، این است فرقم با یتیم و با اسیر من فقیری با وقارم، با قلم، در می‌زنم 🌸 @hoseiniye_ye_del
وا می کند بر روی ما بن بست ها را باب الحوائج شد بگیرد دست ها را @hoseiniye_ye_del
🔹یوسف گمگشته🔹 ای عشق! کاری کن که درماندند درمان‌ها برگرد و برگردان حقیقت را به ایمان‌ها چشم‌انتظارت شهرهامان کوچه در کوچه غرق خیالِ بوسه بر پایت، خیابان‌ها مستِ شب گیسوی تو، چشم سحرخیزان بی‌تاب تسبیح سحرگاهت، شبستان‌ها مهدیه‌ها دل برده‌اند از حوض مسجدها دور «ولیِّ عصر» می‌گردند میدان‌ها... پُر می‌شود شهر از نوای «آیة الکرسی» تا بگذری از زیر این دروازه قرآن‌ها... در خواب، چشمان تو را دیدند نرگس‌ها شوق گل روی تو را دارند گلدان‌ها ای در صدای مهربانت حجتی کامل! ای در نگاه روشنت اثبات برهان‌ها! هر جمعه در شهری برایت ندبه می‌خوانیم تا یوسف گمگشته! باز آیی به کنعان‌ها... 🌸 @hoseiniye_ye_del