#داستان_یک_شعر
🖤وقتی برای نام تو تصویر می کشم
باور نمی کنم که فقط شیر می کشم
🖤تو شیر بیشه ای و برای جواب خلق
چون دشمن است دست تو شمشیر می کشم
🖤از خاطرات کودکی ام عکس یک علم
با حلقه های کوچک زنجیر می کشم
🖤وقتی زبان اشک تو را درک می کنم
مشک و لبان تشنه و یک تیر می کشم
🖤آن صحنه ای که از روی زین واژگون شدی
مثل غروب واقعه دلگیر می کشم
#محسن_عرب_خالق
#محرم 🏴
@hoseiniye_ye_del