eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان در شب حجره به روی شکمش افتاده آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی است که مرد دیده از دست ابالفضل علمش افتاده دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش تا دم علقمه در هر قدمش افتاده نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد زخم‌ های تن آقا ، رقمش افتاده بعد این قدر مصیبت که سرش آوردند تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی شمر که : ” خودم می‌ کِشم و می‌ کُشمش ” ، افتاده دمش از بس که حسینی است چو پایین رفته باز در پای دمش بازدمش افتاده مثل بین الحرمین است مدینه ، اما سر پا نیست … دراین سو حرمش افتاده @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 عاقبت آه کشیـدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره ای پرپر را آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم شکر، ای زهر ندیدم سحـری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است باورم نیست تماشای تنی بی سر را ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می ریخت نیـزه هایی که ربـودند سر اصـغر را آه در گوشه ی ویرانه که دق مرگ شدیم تا که همبازی من زد نفس آخر را کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم بیـن زنجیر نهـان کرد تنی لاغــر را   @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ذکرِ دلِ شب: زیارتِ عاشورا اسبابِ طلب: زیارتِ عاشورا یک عمر به برکتِ امامِ باقر داریم به لب زیارتِ عاشورا @hoseiniye_ye_del
🏴 بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر... از حافظۂ کودکی ات پاک نشد! @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک لحظه وا کند گره از کار عالمی دست گره گشای تو یا باقر العلوم @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 روز عرفه اوج مناجات آمد هنگام دعا و عرض حاجات آمد ذکر همه عاشقان اباصالح شد با وجه خدا وقت ملاقات آمد @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم... بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که می‌شناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم این غرورم را نبین! ردم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری است که گریان حسینیم همه آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم مات از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 آب توبه بریز بر سر من این گنهکار را خودت حر کن پسر فاطمه سر جدت کاسه ی خالی مرا پر کن از ازل خلق گشته ام با تو گل ما خاک شهر کرب و بلاست و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ... بازگشتم فقط به سوی شماست @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 در دعای عرفه روح دعا میخواهم من ز دریای کرم کرببلا میخواهم عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم در دفاع از حرم عمه‌ی سادات امروز روح سربازی در راه خدا میخواهم باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست شده تکرار غمی راس جدا میخواهم خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم سر ناقابلم افتاده تو را میخواهم همه‌ی هستی من باد فدای زینب در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم بعد رمی جمره کوی منا میخواهم @hoseiniye_ye_del
گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گل‌های اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می،شود در هر شب جمعه روی سیاه نوکر جوْنِ تو ای ارباب با گریه زیبا می‌شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 هواى وصل تو ما را کشانده تا اينجا کريم شهر گدا را کشيده تا اينجا ز بسکه دست گرفتى همين بزرگى تو گداى بى سر و پا را کشيده تا اينجا همينکه گفت گنهکار يا کريم العفو دل شکسته خدا را کشيده تا اينجا شميم پيرهن يوسف ايد از عرفات صداى روضه شما را کشيده تا اينجا يقين کنم که تا دسته ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشيده تا اينجا حسين گفتن ما مسلميهٔ هر سال نسيم کرب و بلا را کشيد تا اينجا صداى پاى محرم به گوش مى آيد حسين قافله ها را کشيده تا اينجا بنى گفتن يک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشيده تا اينجا سخن ز موى پريشان زينب کبرى امام صاحب عزا را کشيده تا اينجا به يار نيزه سوارش به گريه زينب گفت کمند زلف تو ما را کشيده تا اينجا ز روى بام کسى ناله زد حسين ببخش که نامه هام شما را کشيده تا اينجا عزيز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانۀ آوارگى ارباب است @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 عاشقان مدارج عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دل دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفند هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضيم من به شغل حمالى خاک پاى تو را به من دادند نيست مانند من خوش اقبالى ما فقيران اگر غذا نرسد بيشتر مي کنيم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم ميان گودالى به تو دستم نميرسد، اصلاً... تو برايم هميشه آمالى @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 یارب این کیست که تسبیح تو را می‌خواند با دلی خسته و رنجور دعا می‌خواند کیست این عاشق بی تاب به روز عرفه نغمه‌ی عشق به گوش عرفا می‌خواند کیست این سید وارسته که با سوز و گداز ذکر اخلاص و مواسات و صفا می‌خواند به نوا آمده صحرای وسیع عرفات بسکه او ادعیه با سوز و نوا می‌خواند جاری است از لب محبوب دعای عرفه این دعا همره او اهل سما می‌خواند جبل النور ز نورش متحیر مانده آیه‌ی نور مبین، رو به حرا می‌خواند گویی احمد شده مبعوث رسالت ، اما نگران است که یارش به کجا می‌خواند این رسول است وَ یا عیسی مریم که دمش مردگان را به ملاقات خدا می‌خواند نفسش عیسوی و مسلکش ابراهیمی است خلق را معجز موسی و عصا می‌خواند زمزم از زمزمه اش اشک فرو می ریزد مروه بی او غزل غم به صفا می‌خواند نیست معصوم شناسی مگر ای دل، گوید این امامی است که آیات رضا می‌خواند قدر او کی بشناسد به مقام عرفان ملتی که حُمقا را اُمرا می‌خواند آری او حاجی ناجی است امیر الحاج است عالم او را همه مصباح هدا می‌خواند حرم آداب ندارد، مگر او فرماید او به سکّان فلک ذکر رجا می‌خواند گوئیا فتنه‌ی پیمان شکنی در راه است مرغ حق نغمه به آهنگ قطا می‌خواند حاجیان رو به منایند ولی این ناجی همه را جانب صحرای بلا می‌خواند این حسین است که احرام شهادت بسته اهل دل را به دیار ، شهدا می‌خواند روح مجموعه‌ی ایثار، کریم بن کریم در قبال کرم دوست ثنا می‌خواند کعبه میگفت بمان، هاتفی از غیب ولی داد میزد که تو را کرب و بلا می‌خواند گو خليل، از همه دل کنده خلیل زهرا نام هفتاد ذبیحش به منا می‌خواند اکبرش محیی حیثیّت اسماعیل است دست از او شسته، رضایم به قضا می‌خواند احترام حرم اینگونه نگه می‌دارند بین چه لبیک به آوای رسا می‌خواند لک لبّیک الهی تو بگیر از دستم این حسین است غریبانه تو را می‌خواند @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 خوشا بحال کسانی که آه را بلدند برای حرف زدن با تو راه را بلدند خوشا بحال کسانی که با تو هم نفسند و رمزِ دیدنِ آن روی ماه را بلدند خوشا بحال دلِ مهزیارهایی که... رهِ رسیدنِ آن وعده گاه را بلدند نه راهِ کشف و کرامت روند بیهوده که راهِ توبه و ترکِ گناه را بلدند به اهل ناله و اهل انابه رو آریم که اعتراف به هر اشتباه را بلدند ز طاعتِ تو ، چه زیبا دلت بدست آرند خدایی، اهلِ عمل راه و چاه را بلدند تو ناز می‌کنی و عاشقان نیاز کنند که رازِ بوسه ز خالِ سیاه را بلدند دعای خیرِ تو آقا گره گشای بلاست چه خوب غمزدگان طیِ راه را بلدند به وادیِ عرفه، معرفت کلید دعاست که اهل معرفت این سوز و آه را بلدند ملازمانِ دعا، یار و همنشین تواَند مسیر زندگیِ دلبخواه را بلدند مسیر زندگیِ ما، محرم است و حسین حسینیان، ادب قتلگاه را بلدند ز روزِ ترویه صوتِ حزینه می‌شنوند به اهل قافله طرز نگاه را بلدند صدای مادری از قتلگاه می آید که کوفیان طرفِ خیمه گاه را بلدند ز خیمه، حکمِ "علَیکُنَّ بِالفرار" آمد حرامیان زدنِ بی پناه را بلدند مدافعانِ حرم، مقتدایشان زینب که راهِ حفظِ امامِ سپاه را بلدند @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 من آمدم که باز بگویم مرا ببخش این روسیاه را کرمی کن خدا ببخش خوبان که غرق لطف تو و رحمت تواند من را میان این همه جرم و خطا ببخش ای آنکه لطف کردی و گفتی به من بیا حالاکه گفته ای به منِ بد بیا ، ببخش بد کرده ام به خویش، پشیمان و نادمم ای منتهایِ رحمتِ بی منتها ببخش دلداده ی حسینم و گریانِ کربلا من را به آبروی شه کربلا ببخش @hoseiniye_ye_del
🌸🍃 دست هر تشنه به ساغر برسد سعی دارد که به کوثر برسد مس بی ارزش ذاتم ز ازل شد مقدر که به زرگر برسد مثل پروانه در آغوش بلا دل من‌ سوخت به دلبر برسد کم کنید از سرتان شرّ مرا تا کم از من به همه شَر برسد عمر من رفت فقط پای گناه وای اگر پام به محشر برسد بدم اما به سرم داد نکش شاید الان کسی از در برسد می شود آبرویم را نبری؟! شاید اصلاً خود حیدر برسد سر بخشیدن مان شک نکنید می نشینیم که مادر برسد بگذارید به دست حسنش قلم عفو به دفتر برسد یک نفر توبه کند می بخشند قبل از آنکه کس دیگر برسد دورم از مشهد سلطان ای کاش نامه ام دست کبوتر برسد گره ام را به رقیه بده تا کار من خوب به آخر برسد روحم آماده شده پر بکشد فطرس آمد که به من پر برسد ما ندیدیم کسی غیر حسین اینقدر خوب به نوکر برسد نکند من به محرم نرسم نکند روزی کمتر برسد فکر کن خولی و شمر آمده اند ناگهان حرمله هم سر برسد فکر کن آب نخورده به لبش به گلو کندی خنجر برسد کاش این شعر به پایان برسد لحظه غارت معجر نرسد @hoseiniye_ye_del
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه کسی هوایی فیض رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" @hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سمت هر کوچه می‌روم امشب می‌رسد کوچه در ادامه به تو به امیدی که دست تو برسد می‌نویسم دوباره نامه به تو پشت دیوار خانه‌ی طوعه اولِ نامه‌ام به رسم ادب السلام علیکَ یا مولا السلام علیکِ یا زینب گر ز حال سفیر خود خواهی تشنه و خسته‌ام خیالی نیست خوب هستم اگر تو باشی خوب غیر دوری ز تو ملالی نیست من پشیمان شدم ولی صد حیف بی‌کس و یاورم در این وادی نامه‌ی اولم رسیده به تو مطمئنم که راه افتادی صبح، هجده هزار بیعت شد کوفیان آمدند دور و برم وقت مغرب نماز را خواندم یک نفر هم نماند پشت سرم سیدی از وفای این مردم بوی خون بوی جنگ می‌آید از روی بام‌ها ز چار طرف آتش و چوب و سنگ می‌آید عصر امروز بود در بازار صحبت از گوشواره و خلخال صحبت از جنگ و از غنیمت بود صحبت از تیغ بود و از گودال بهتر این است در همین کوفه سرم از پیکرم جدا گردد شرم دارم ز چشم‌های رباب نکند اصغرش فدا گردد بعد از این بی‌وفائیِ امروز نگرانت شدم حسین، عجیب ترسم این است بین این مردم تو بمانی غریب‌تر ز غریب از بدِ روزگار می‌بینم که تنت روی خاک عریان است مادرت ناله می‌زند ای قوم پسر من غریب و عطشان است همه‌ی سعیِ مردم کوفه طرفِ کربلا کشیدن توست از همان ره که آمدی برگرد کوفه بی‌تاب سر بریدن توست بدتر از سر بریدنت این است زینب تو، اسارت کوفه صدقه بر سلاله‌ی سادات وای من از جسارت کوفه تا قیامِ قیامت آبرویِ مردم این دیار خواهد رفت سر تو روی نیزه‌ی اعدا سر من روی دار خواهد رفت از خجالت میان این کوچه رنگ، از صورت سفیر پرید شاهد حرف مسلمت اشکی‌ست کز خجالت به روی نامه چکید @hoseiniye_ye_del