eitaa logo
حسینیه مجازی 🚩
4.4هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
11.7هزار ویدیو
40 فایل
『﷽』 هوالمصور💚 بسم رب مادرم زهرا 💔 👈مجموعه ی نفیس متن عکس استوری صوت وویدئومذهبی🚩 ارتباط با ادمین @ad_noor1 پخش زنده حرمین مطهر کربلا ومشهد😭 ⭕️لینک پخش زنده https://heyatonline.ir/hm/9/ https://heyatonline.ir/hm/10/ التماس دعا✋. -🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸پاهايت‌ را جمع‌ کن‌ من‌ هم‌ بنشينم........ آتش‌ ته‌ قبضة‌ شليک‌ کاتيوشا در دور دست‌ رو به‌ رو نمايان‌ شد. حساب‌کار خودمان‌ را کرديم‌. جهت‌ آن‌ به‌ طرف‌ منطقه‌ ما بود. هر لحظه‌ منتظر بوديم‌که‌ گلوله‌هاي‌ يکي‌ دو متري‌، يکي‌ بعد از ديگري‌ بر سرمان‌ فرود بيايند وجهنمي‌ از آتش‌ و انفجار ايجاد کنند. عباس‌ با ديدن‌ آتش‌ ته‌ قبضه‌ها، عجولانه‌از پشت‌ سر من‌ برخاست‌ و پريد داخل‌ سنگر که‌ روي‌ شانة‌ جاده‌ قرار داشت‌.از هولش‌ متوجه‌ نشد چه‌ کسي‌ داخل‌ سنگر است‌ فقط‌ ديد يک‌ نفر نشسته‌،سرش‌ به‌ پهلو افتاده‌ و پاهايش‌ داخل‌ چاله‌ کوچکي‌ که‌ نام‌ سنگر داشت‌ درازشده‌ است‌. براي‌ اينکه‌ از موج‌ انفجار در امان‌ بماند، تند و تند، بدون‌ اينکه‌ به‌آن‌ شخص‌ نظري‌ بيندازد و نگاهش‌ فقط‌ به‌ جهت‌ شليک‌ کاتيوشا بود،مي‌گفت‌: «زود باش‌... زود باش‌ پاهات‌ را جمع‌ کن‌ تا من‌ بنشينم‌. الان‌ کاتيوشامي‌آيد و داغونمان‌ مي‌کند...» من‌ و ميثم‌ که‌ متوجه‌ قضيه‌ شده‌ بوديم‌ خنده‌ مان‌ گرفت‌. ناگهان‌ منوري‌ درهوا روشن‌ شد. با بهت‌ و تعجب‌ ديد آن‌ کسي‌ که‌ پاهايش‌ را هل‌ مي‌داده‌ تاکنارش‌ بنشيند، کسي‌ نيست‌ جز جنازه‌ يک‌ سرباز عراقي‌ با کله‌اي‌ متلاشي‌شده‌ و بدني‌ پاره‌ پاره‌. با وجودي‌ که‌ تيربارهاي‌ دشمن‌ زير نور منور بهترمي‌ديدند و شليک‌ مي‌کردند، سراسيمه‌ از سنگر پريد بيرون‌ و آمد طرف‌ ما. تاخنده‌ من‌ و ميثم‌ را ديد گفت‌: «بي‌ معرفتها شما مي‌دانستيد و به‌ من‌ نگفتيد؟ ⏺ استوری‌ ویژه 🎦 کلیپ تصویری 📶 مداحی‌‌و‌سخنرانی‌ 🔢 پادڪـسـت مـذهبی 📻¦ @padcast110