✅گریزهای روضه امام حسن علیه السلام
🔻تشویق حسن (ع)
🔷روزی رسول خدا(ص) به حسن(ع)و حسین(ع)فرمود: برخیزید و با هم کشتی بگیرید، پس آنها بپا خاسته و آماده کشتی شدند، در این حال حضرت زهرا(س) برای انجام بعضی امور از خانه خارج شد وقتی بازگشت شنید که رسول خدا(ص) می گوید: حسن جانم محکم حسین را بگیر و پشتش را به زمین برسان.
آنگاه حضرت زهرا(س)به پدرشان گفتند: پدر جان تعجب می کنم یکی را بر دیگری تحریک می کنی، پسر بزرگتر را تشویق می کنی که بر پسر کوچک حمله کند.
پیامبر(ص)به فاطمه (س)گفت: دخترم راضی باش، اگر می بینی که من حسن را تشویق می کنم به خاطر این است که می بینم حبیبم جبرئیل می گوید: ای حسین به برادرت حمله کن و او را به زمین بزن و همه حسین مرا تشویق می کنند.[۱]
#حسنم_غریبه
🔻بغض نسبت به حسن علیه السلام
🔶حسن بن علی (ع)در میدان جنگ جمل پس از آنکه امیرالمؤمنین علی (ع)محمد حنیفه را در از پا درآوردن شتر عایشه ناتوان دید، فرزندش حسن (ع )را فرستاد، حضرت نیزه را از محمد حنیفه گرفتند و به سوی آن شتر حمله کرد و خود را به آن رسانده با آنکه افرادی به سختی از هودج عایشه دفاع و سرسختانه مقاومت می کردند، امام مجتبی(ع) نیزه اش را به ناقۀ عایشه زده و بازگشت در حالی که خون آن شتر بر نیزه بود.[۳]
☝️🏻اشارۀ گریز: هرچند او کینۀ دیرینه نسبت به امام حسن مجتبی(ع)داشت اما پس از این واقعه کینه اش مضاعف شد و در کمین انتقام گرفتن بود که بالاخره در هنگام تشییع پیکر مطهر امام مجتبی(ع)بغض و کینۀ خود را برملا کرد که حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در پاورقی وقایع الایام می نویسد اول تیر را خود او به پیکر امام مجتبی(ع)زد.
🔻گریه بر امام حسن مجتبی (ع)
🔷رسول خدا(ص): هر دلی در مصیبت حسن (ع)شکسته شود آن دل در قیامت خشنود خواهد بود و هر چشمی که در مصیبت او گریه کند در قیامت کور نخواهد شد و هر قدمی که از برای زیارت او برداشته شود بر صراط نمی لغزد.[۴]
🔻امام حسن (ع)و قسم مروان به عصمت حضرت زهرا(س)
🔶مروان به دستور معاویه – علیهما اللعنه – در خطبه های نماز جمعه، نسبت به امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع)سبّ و ناسزا می گفت: یک روز اسامه بن زید که یکی از اصحاب رسول خدا(ص) بود در پای منبر مروان نشسته بود این واقعه را دید و دشنام ها را شنید، طاقت نیاورده با چشم گریان به در خانۀ امام حسین(ع)رفته و عرض کرد: الان مسجد بودم که مروان به منبر رفت و در حضور برادرت امام حسن مجتبی(ع)به امیرالمؤمنین(ع)ناسزا گفت.
🔹لمّا سَمِعَ الامام اِمتلأت عیناهُ بالدّم.
🔸چشم های حضرت مانند دو کاسۀ خون شد.
شمشیر را از غلاف کشیده با پای برهنه دوان دوان به سمت مسجد حرکت کرد. نگهبانان و غلامان مروان هنگامی که حالت امام حسین (ع)را دیدند:
▪️«کالأسدِ الهجوم و القَضاء المحتُوم»
▪️مانند شیری می آید. بر خود ترسیدند؛ آن حضرت وارد مسجد شد مروان را از گریبانش گرفته و از منبر پایین کشید؛ عمامۀ او را به گردنش پیچید و نزدیک بود روح از بدنش بیرون رود.
سپس رو کرد به امام حسن(ع)گفت: یا ابامحمد! یا حسن بن علی! ترا به عصمت مادرت زهرا(س) به فریاد من برس و مرا از دست برادرت حسین (ع) نجات ده.
امام مجتبی (ع) تا نام مادر را شنید از جا برخاست به نزد برادر آمده
فرمود: برادر به جان من دست از مروان بردار.
امام حسین (ع)عرض کرد: برادر من زنده باشم مروان به امیرالمؤمنین (ع) ناسزا بگوید.
✳️امام حسن(ع)فرمود: مرا به عصمت مادر قسم داد مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت زهرا(س) قسم بدهد هر حاجتی که داشته باشد برآورده می شود.😭
امام حسین(ع)دست از مروان برداشت و او را به خاطر قسمی که به مادرش داده بود رها کرد.[۵]
🔻تشنگی امام حسن(ع)
🔷امام باقر(ع)فرمود: روزی امام حسن(ع)تشنه شد و تشنگی او سخت گردید و رسول خدا(ص)آبی طلبید ولی فراهم نشد…
فَاَعطاهُ لِسانَهُ فَمَصَّهُ حَتّی رَوِیَ.
پس رسول خدا(ص)زبان خود را به حسن داد و او زبان آن حضرت را مکید تا سیراب شد.[۶]
☝️🏻اشاره گریز روضه : یکروز از زبان مطهر پیامبر اکرم(ص)سیراب می شود و روزی دیگر باید تشنگی را با زهر کشنده برطرف نماید.
🔻مقایسۀ اصحاب امام حسن ع و امام حسین(ع)
🔶در شب عاشورا، یاوران امام حسین(ع)کسانی بودند که از مکه با آن حضرت حرکت کرده و برای شهادت و یاری او به آن سرور ملحق شده بودند.
پس از آنکه سخن امام(ع)به پایان رسید، پیشاپیش همه حضرت ابوالفضل العباس (ع)عرضه داشت: برای چه برویم؟ چرا از تو جدا شویم و از تودست برداریم؟ برای آن که پس از تو زنده بمانیم! خداوند پس از تو دنیا را به ما نشان ندهد.
مسلم بن عوسجه گفت: اگر برای من سلاحی نباشد که با دشمنان تو بجنگم، با سنگ می جنگم تا در راه تو بمیرم.
زهیربن قین گفت: به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، آن گاه زنده گردم و مجدداً کشته شوم و این عمل تا هزار مرتبه تکرار شود و در نتیجه این عمل، تو و اهل بیت تو سالم بمانید.
بدی