eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
358 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 علّامه ابومنصور طبرسی (متوفّی 588 ه) در کتاب احتجاج، و علی بن ابراهیم از امام صادق (ع) نقل می‌کنند که فرمود: 🔸هنگامی که بیعت با خلیفه اول پایان یافت و امر خلافت او بر مهاجران و انصار، استقرار گرفت و سامان یافت، خلیفه اول مأمورین خود را به فدک فرستاد تا نماینده‌ی فاطمه (س) را از سرزمین فدک اخراج نماید، و این دستور اجرا شد، اینک در اینجا در رابطه با فدک، به مطالب زیر توجّه کنید: 🔹اعتراض فاطمه و گواهی شهود 🔸هنگامی که فاطمه (س) از دستور خلیفه اول اطّلاع یافت نزد او رفت و فرمود: «چرا مرا از ارثی که پدرم رسول خدا (ص) برایم گذاشته بازمی‌داری، و وکیل و نماینده‌ی مرا از فدک، خارج نموده‌ای؟! با اینکه رسول خدا (ص) آن را به فرمان خدا، ملک من نمود». خلیفه اول گفت: برای گفته‌های خودت شاهد بیاور (که رسول خدا فدک را ملک خاص تو نموده است). 🔸فاطمه (س) رفت و اُمّ‌اَیْمَنْ (از بانوان بسیار مورد احترام رسول خدا) را به عنوان شاهد نزد او آورد. اُمّ‌اَیْمَن به خلیفه اول گفت: گواهی نمی‌دهم مگر اینکه (در مورد اعتباری که دارم) به گفته‌ی رسول خدا (ص) در شأن من، به تو استدلال کنم، ترا به خدا سوگند می‌دهم آیا نمی‌دانی که رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ اُمّ اَیْمَنٍ اِمْرأةٌ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ «اُمّ‌ایمن، بانوئی است که البتّه از اهل بهشت است؟». ابوبکر گفت: آری می‌دانم که پیامبر (ص) چنین فرمود. اُمّ‌ایمن گفت: گواهی می‌دهم که خداوند به رسول خدا (ص) این آیه را وحی کرد: وَ آتِ ذَالْقُرْبی حَقَّهُ «و حق نزدیکان را بپردازد» (اسراء- 26). پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، و فرمان خدا، فدک را به فاطمه (س) واگذار نمود. 🔸سپس حضرت علی (ع) نزد خلیفه اول آمد و عین این مطلب را گواهی داد. برای ابوبکر ثابت شد که فدک ملک شخصی فاطمه (س) است، بر همین اساس، نامه‌ای (قباله‌ای) در مورد ردّ فدک به فاطمه (س) نوشت و به فاطمه (س) داد. خلیفه دوم وقتی که از جریان آگاه شد، با ابوبکر ملاقات کرد و گفت: این نامه چیست؟ ابوبکر گفت: فاطمه (س) ادعا کرد که فدک مال من است، و برای صدق ادّعای خود اُمّ‌اَیْمَن و علی (ع) را به عنوان شاهد و گواه آورد، و من بر این اساس آن نامه را درباره‌ی ردّ فدک فاطمه (س) نوشتم و به او دادم. عمر نزد فاطمه (س) رفت و آن نامه را گرفت و پاره پاره کرد و گفت: فدک فیی‌ء (ثروت بدست آمده بدون جنگ از دست کافران) است و مال همه‌ی مسلمین می‌باشد. و «اوس بن حدثان» و «عایشه» و «حفصه» گواهی می‌دهند (یا به قول اوس بن حدثان، عایشه و حفصه گواهی دادند) که رسول خدا (ص) فرمود: لِنَّا مَعاشِرَ الْاَنْبِیاء لا نورِثُ، ما تَرَکْناهُ صَدَقةٌ. : «ما گروه پیامبران، ارث نمی‌گذاریم، آنچه را گذاشته‌ایم صدقه (برای عموم) است». و در مورد شهود، علی (ع) شوهر فاطمه (س) است و به نفع خود گواهی را استوار کرده (پس قبول نیست) امّا اُمّ‌اَیْمَن، بانوی درستکاری است، اگر شخص دیگری با او گواهی دهند، به آن توجّه می‌کنیم و نظر می‌دهیم!! فاطمه (س) در حالی که سخت اندوهگین بود از نزد ابوبکر و عمر، دور شد. -------------------------------------------------- 📘 قمی(ره) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
🔹گفتار مستدل علی به خلیفه اول 🔸روز بعد حضرت علی (ع) به مسجد نزد ابوبکر آمد، دید مهاجران و انصار در اطراف ابوبکر حلقه زده‌اند، به ابوبکر فرمود: 🔸چرا فاطمه (س) را از ملک موروثی، که از پدرش به او ارث رسیده، ممنوع نموده‌ای؟ با توجّه به اینکه رسول اکرم (ص) در زمان حیاتش، آن ملک را در اختیار فاطمه (س) گذارده است. ابوبکر گفت: فدک، فیی‌ء (ملک بدست آمده و واگذاری کفّار) است و به همه‌ی مسلمین تعلّق دارد، اگر فاطمه (س) شاهد بیاورد که رسول خدا (ص) آن را ملک او کرده است، ما هم آن را به او واگذار می‌کنیم، وگرنه او حقّی از آن ندارد. 🔸حضرت علی (ع) فرمود: ای ابوبکر! تو درباره‌ی ما برخلاف حکم خدا در حقّ مسلمانان، حکم می‌کنی. ابوبکر گفت: چنین نیست. علی (ع) فرمود: هرگاه ملکی در دست مسلمانی باشد و در اختیار او قرار گرفته باشد، و من ادعا کنم که آن ملک مال من است، از چه کسی بَیِّنه (دو شاهد عادل) می‌طلبی؟ ابوبکر گفت: از تو مطالبه‌ی بیّنه (دو شاهد عادل) می‌کنم. علی (ع) فرمود: پس چرا از فاطمه (س) در مورد ملکی که در اختیارش قرار گرفته (و صاحب «یَدْ» است مطالبه‌ی بیّنه می‌کنی، با اینکه در زمان رسول خدا (ص) و بعد از او نیز، فدک در تحت اختیار فاطمه (س) بود، و تو از مسلمانان بر اساس قوانین قضاوت در مورد ملکی که در دستشان است، مطالبه‌ی بیّنه (دو شاهد عادل) نمی‌کنی، آنگونه که از من مطالبه‌ی بیّنه کردی، که من ادّعای ملکی که در اختیار دیگری است، نمودم. 🔸ابوبکر در برابر این استدلال، خاموش شد و سخن نگفت: عمر گفت: ای علی! این سخنان را رها کن، که ما نیروی استدلال در برابر تو را نداریم، اگر گواهان عادل آوردی، قبول می‌کنیم وگرنه فدک مال همه‌ی مسلمین است، و تو و فاطمه (س) بر آن حق ندارید. 🔸علی (ع) بار دیگر خطاب به ابوبکر فرمود: آیا قرآن را خوانده‌ای؟ ابوبکر گفت: آری. علی (ع) فرمود: به من خبر بده که این آیه (33 سوره‌ی احزاب) در شأن چه کسی نازل شده است. اِنّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. : «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». ✅آیا این آیه در حق ما نازل شده یا در حقّ غیر ما؟ 🔸ابوبکر گفت: در حقّ شما نازل شده است. علی (ع) فرمود: اگر (فرضاً) چند شاهد گواهی دهند که فاطمه (س) (اَلْعِیاذُ بِاللَّه) کار بدی کرده است، تو درباره‌ی فاطمه (س) چگونه رفتار می‌کنی؟ ابوبکر گفت: «حد» الهی را بر او جاری می‌سازم، چنانکه بر سایر زنان جاری می‌کنم. علی (ع) فرمود: در این صورت از کافران خواهی بود. ابوبکر گفت: چرا؟ علی (ع) به ابوبکر فرمود: زیرا گواهی خدا را در مورد پاکی فاطمه (طبق آیه‌ی فوق) رد کرده‌ای، و گواهی مردم را پذیرفته‌ای، چنانکه حکم خدا و حکم رسول خدا (ص) را رد کرده‌ای، آنجا که رسول خدا (ص) به امر خدا، فدک را برای فاطمه (س) قرار داده، و فاطمه (س) در زمان حیات رسول خدا (ص) آن را تصرّف نموده است، این قرارداد را رد می‌کنی، ولی گواهی یک نفر اعرابی را که بر پاشنه‌ی خود ادرار می‌کند (مانند «اوس بن حدثان» که گواهی داد پیامبر (ص) ارث نمی‌گذارد) را می‌پذیری و بر این اساس، فدک را از فاطمه (س) گرفتی و گفتی فدک فَیْی‌ء همه‌ی مسلمین است، با اینکه رسول خدا (ص) فرمود: 🔹اَلْبِیِّنَةُ عَلی مَنْ اِدَّعی وَ الْیَمِینُ عَلی مَنْ اِدَّعی عَلَیهِ. : «گواهی آوردن بر کسی است که ادّعا می‌کند (یعنی بر مدّعی است) و سوگند یاد کردن بر کسی است که ادعا بر او می‌شود (یعنی بر منکر است)». تو قول (و قانون) رسول خدا (ص) را رها کردی (و گواهی را از منکر خواستی نه از مدّعی). در این هنگام مردم با قیافه‌های خشمگین به همدیگر نگاه می‌کردند و سر و صدا بلند شد، بعضی گفتند: سوگند به خدا علی (ع) راست می‌گوید. آنگاه علی (ع) به خانه‌ی خود مراجعت نمود. 🔸سپس فاطمه (س) به مسجد آمد و به طواف قبر پیامبر (ص) پرداخت و اشعاری می‌خواند که نخستین شعر آن این است: قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباء وهَنْبَثَةُ لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرُ الْخَطْبِ. 🔹«ای پدر! بعد از تو اخبار و آشوبها برخاست که اگر تو بودی و حضور داشتی، اختلاف زیاد نمی‌شد». -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها ♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
🔹 علّامه ابومنصور طبرسی (متوفّی 588 ه) در کتاب احتجاج، و علی بن ابراهیم از امام صادق (ع) نقل می‌کنند که فرمود: 🔸هنگامی که بیعت با خلیفه اول پایان یافت و امر خلافت او بر مهاجران و انصار، استقرار گرفت و سامان یافت، خلیفه اول مأمورین خود را به فدک فرستاد تا نماینده‌ی فاطمه (س) را از سرزمین فدک اخراج نماید، و این دستور اجرا شد، اینک در اینجا در رابطه با فدک، به مطالب زیر توجّه کنید: 🔹اعتراض فاطمه و گواهی شهود 🔸هنگامی که فاطمه (س) از دستور خلیفه اول اطّلاع یافت نزد او رفت و فرمود: «چرا مرا از ارثی که پدرم رسول خدا (ص) برایم گذاشته بازمی‌داری، و وکیل و نماینده‌ی مرا از فدک، خارج نموده‌ای؟! با اینکه رسول خدا (ص) آن را به فرمان خدا، ملک من نمود». خلیفه اول گفت: برای گفته‌های خودت شاهد بیاور (که رسول خدا فدک را ملک خاص تو نموده است). 🔸فاطمه (س) رفت و اُمّ‌اَیْمَنْ (از بانوان بسیار مورد احترام رسول خدا) را به عنوان شاهد نزد او آورد. اُمّ‌اَیْمَن به خلیفه اول گفت: گواهی نمی‌دهم مگر اینکه (در مورد اعتباری که دارم) به گفته‌ی رسول خدا (ص) در شأن من، به تو استدلال کنم، ترا به خدا سوگند می‌دهم آیا نمی‌دانی که رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ اُمّ اَیْمَنٍ اِمْرأةٌ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ «اُمّ‌ایمن، بانوئی است که البتّه از اهل بهشت است؟». ابوبکر گفت: آری می‌دانم که پیامبر (ص) چنین فرمود. اُمّ‌ایمن گفت: گواهی می‌دهم که خداوند به رسول خدا (ص) این آیه را وحی کرد: وَ آتِ ذَالْقُرْبی حَقَّهُ «و حق نزدیکان را بپردازد» (اسراء- 26). پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، و فرمان خدا، فدک را به فاطمه (س) واگذار نمود. 🔸سپس حضرت علی (ع) نزد خلیفه اول آمد و عین این مطلب را گواهی داد. برای ابوبکر ثابت شد که فدک ملک شخصی فاطمه (س) است، بر همین اساس، نامه‌ای (قباله‌ای) در مورد ردّ فدک به فاطمه (س) نوشت و به فاطمه (س) داد. خلیفه دوم وقتی که از جریان آگاه شد، با ابوبکر ملاقات کرد و گفت: این نامه چیست؟ ابوبکر گفت: فاطمه (س) ادعا کرد که فدک مال من است، و برای صدق ادّعای خود اُمّ‌اَیْمَن و علی (ع) را به عنوان شاهد و گواه آورد، و من بر این اساس آن نامه را درباره‌ی ردّ فدک فاطمه (س) نوشتم و به او دادم. عمر نزد فاطمه (س) رفت و آن نامه را گرفت و پاره پاره کرد و گفت: فدک فیی‌ء (ثروت بدست آمده بدون جنگ از دست کافران) است و مال همه‌ی مسلمین می‌باشد. و «اوس بن حدثان» و «عایشه» و «حفصه» گواهی می‌دهند (یا به قول اوس بن حدثان، عایشه و حفصه گواهی دادند) که رسول خدا (ص) فرمود: لِنَّا مَعاشِرَ الْاَنْبِیاء لا نورِثُ، ما تَرَکْناهُ صَدَقةٌ. : «ما گروه پیامبران، ارث نمی‌گذاریم، آنچه را گذاشته‌ایم صدقه (برای عموم) است». و در مورد شهود، علی (ع) شوهر فاطمه (س) است و به نفع خود گواهی را استوار کرده (پس قبول نیست) امّا اُمّ‌اَیْمَن، بانوی درستکاری است، اگر شخص دیگری با او گواهی دهند، به آن توجّه می‌کنیم و نظر می‌دهیم!! فاطمه (س) در حالی که سخت اندوهگین بود از نزد ابوبکر و عمر، دور شد. -------------------------------------------------- 📘 قمی(ره) ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
🔹گفتار مستدل علی به خلیفه اول 🔸روز بعد حضرت علی (ع) به مسجد نزد ابوبکر آمد، دید مهاجران و انصار در اطراف ابوبکر حلقه زده‌اند، به ابوبکر فرمود: 🔸چرا فاطمه (س) را از ملک موروثی، که از پدرش به او ارث رسیده، ممنوع نموده‌ای؟ با توجّه به اینکه رسول اکرم (ص) در زمان حیاتش، آن ملک را در اختیار فاطمه (س) گذارده است. ابوبکر گفت: فدک، فیی‌ء (ملک بدست آمده و واگذاری کفّار) است و به همه‌ی مسلمین تعلّق دارد، اگر فاطمه (س) شاهد بیاورد که رسول خدا (ص) آن را ملک او کرده است، ما هم آن را به او واگذار می‌کنیم، وگرنه او حقّی از آن ندارد. 🔸حضرت علی (ع) فرمود: ای ابوبکر! تو درباره‌ی ما برخلاف حکم خدا در حقّ مسلمانان، حکم می‌کنی. ابوبکر گفت: چنین نیست. علی (ع) فرمود: هرگاه ملکی در دست مسلمانی باشد و در اختیار او قرار گرفته باشد، و من ادعا کنم که آن ملک مال من است، از چه کسی بَیِّنه (دو شاهد عادل) می‌طلبی؟ ابوبکر گفت: از تو مطالبه‌ی بیّنه (دو شاهد عادل) می‌کنم. علی (ع) فرمود: پس چرا از فاطمه (س) در مورد ملکی که در اختیارش قرار گرفته (و صاحب «یَدْ» است مطالبه‌ی بیّنه می‌کنی، با اینکه در زمان رسول خدا (ص) و بعد از او نیز، فدک در تحت اختیار فاطمه (س) بود، و تو از مسلمانان بر اساس قوانین قضاوت در مورد ملکی که در دستشان است، مطالبه‌ی بیّنه (دو شاهد عادل) نمی‌کنی، آنگونه که از من مطالبه‌ی بیّنه کردی، که من ادّعای ملکی که در اختیار دیگری است، نمودم. 🔸ابوبکر در برابر این استدلال، خاموش شد و سخن نگفت: عمر گفت: ای علی! این سخنان را رها کن، که ما نیروی استدلال در برابر تو را نداریم، اگر گواهان عادل آوردی، قبول می‌کنیم وگرنه فدک مال همه‌ی مسلمین است، و تو و فاطمه (س) بر آن حق ندارید. 🔸علی (ع) بار دیگر خطاب به ابوبکر فرمود: آیا قرآن را خوانده‌ای؟ ابوبکر گفت: آری. علی (ع) فرمود: به من خبر بده که این آیه (33 سوره‌ی احزاب) در شأن چه کسی نازل شده است. اِنّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. : «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد». ✅آیا این آیه در حق ما نازل شده یا در حقّ غیر ما؟ 🔸ابوبکر گفت: در حقّ شما نازل شده است. علی (ع) فرمود: اگر (فرضاً) چند شاهد گواهی دهند که فاطمه (س) (اَلْعِیاذُ بِاللَّه) کار بدی کرده است، تو درباره‌ی فاطمه (س) چگونه رفتار می‌کنی؟ ابوبکر گفت: «حد» الهی را بر او جاری می‌سازم، چنانکه بر سایر زنان جاری می‌کنم. علی (ع) فرمود: در این صورت از کافران خواهی بود. ابوبکر گفت: چرا؟ علی (ع) به ابوبکر فرمود: زیرا گواهی خدا را در مورد پاکی فاطمه (طبق آیه‌ی فوق) رد کرده‌ای، و گواهی مردم را پذیرفته‌ای، چنانکه حکم خدا و حکم رسول خدا (ص) را رد کرده‌ای، آنجا که رسول خدا (ص) به امر خدا، فدک را برای فاطمه (س) قرار داده، و فاطمه (س) در زمان حیات رسول خدا (ص) آن را تصرّف نموده است، این قرارداد را رد می‌کنی، ولی گواهی یک نفر اعرابی را که بر پاشنه‌ی خود ادرار می‌کند (مانند «اوس بن حدثان» که گواهی داد پیامبر (ص) ارث نمی‌گذارد) را می‌پذیری و بر این اساس، فدک را از فاطمه (س) گرفتی و گفتی فدک فَیْی‌ء همه‌ی مسلمین است، با اینکه رسول خدا (ص) فرمود: 🔹اَلْبِیِّنَةُ عَلی مَنْ اِدَّعی وَ الْیَمِینُ عَلی مَنْ اِدَّعی عَلَیهِ. : «گواهی آوردن بر کسی است که ادّعا می‌کند (یعنی بر مدّعی است) و سوگند یاد کردن بر کسی است که ادعا بر او می‌شود (یعنی بر منکر است)». تو قول (و قانون) رسول خدا (ص) را رها کردی (و گواهی را از منکر خواستی نه از مدّعی). در این هنگام مردم با قیافه‌های خشمگین به همدیگر نگاه می‌کردند و سر و صدا بلند شد، بعضی گفتند: سوگند به خدا علی (ع) راست می‌گوید. آنگاه علی (ع) به خانه‌ی خود مراجعت نمود. 🔸سپس فاطمه (س) به مسجد آمد و به طواف قبر پیامبر (ص) پرداخت و اشعاری می‌خواند که نخستین شعر آن این است: قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباء وهَنْبَثَةُ لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرُ الْخَطْبِ. 🔹«ای پدر! بعد از تو اخبار و آشوبها برخاست که اگر تو بودی و حضور داشتی، اختلاف زیاد نمی‌شد». -------------------------------------------------- 📘 (ره) ♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
انصار حاضر در آنجا ایراد فرمود. این خطبه بعدها به خطبه فدکیه شهرت یافت. چرا که در مراحل پایانی مطالبه میراث و آستانه تحقق غصب فدک (یعنی بلافاصله پس از آگاهی حضرت صدیقه طاهره از تصمیم خلیفه مبنی بر مصادره آن) ایراد گردید. این خطبه در بلاغات النساء نوشته ابن طیفور و همچنین مقتل الحسین خوارزمی که از کتب اهل سنت میباشد آمده است. حضرت صدیقه طاهره در فرازهایی از این خطبه با صراحت به ماجرای ارث اشاره نموده و افشاگرانه می فرماید: آیا با آگاهی (و از روی عناد) کتاب خداوند را رها کردید و آن را در پشت سرتان نهادید (وبه احکام آن عمل نمی کنید و مرا از ارث محروم می سازید مگر نشنیده اید) که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: (وسلیمان از پدرش داود ارث برد) و (باز در آن هنگام که) خداوند حکایت یحیی فرزند زکریا را بازگو می نماید میفرماید: (پس خدایا مرا از لطف خاص خویش فرزند و جانشینی صالح عطا فرما تا وارث من و خاندان یعقوب باشد.) و نیز می فرماید: (وبه حکم کتاب خدا خویشاوندان (در ارث بردن از یکدیگر نسبت به غریبه ها) اولویت دارند) ومی فرماید: (خداوند شما را در مورد فرزاندانتان سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است) همچنین میفرماید: (هرگاه (یکی از شما را مرگ فرا رسد و) مالی برجای نهد. درباره پدر و مادر و خویشان به نیکی وصیت کند که این شایسته پرهیزگاران است.) شما به خیال باطل خویش پنداشته اید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم و هیچ قرابت و خویشاوندی بین ما برقرار نیست! آیا خداوند آیه ای را به شما اختصاص داده که پدرم را از آن خارج نموده است؟ یا (در مورد من و پدرم میگویید) که (آن دو) پیروان دو کیش و دو مذهب هستند و از یکدیگر ارث نمی برند؟ آیا من و پدرم اهل یک آیین نیستیم؟ یا این که (ادعا میکنید) شما از (پدرم) رسول خدا به خاص و عام قرآن آگاه ترید؟ آیا حکم جاهلیت را می جویند؟ برای مردم دارای یقین چه کسی حکمش بهتر از حکم خداوند است؟ آیا رواست که میراث من به جور و ستم از من ستانده شود؟ و ستمگران به زودی در می یابند که چگونه بازگشتی خواهند داشت؟! " (17) در تاریخ آمده است که مخاطبان این سخنرانی علنی سخت تحت تاثیر قرار گرفتند: و لم یر الناس اکثر باک و لا باکیة منهم یومئذ. یعنی مردم گریان تر از آن روز دیده نشدند.  (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص212) افشاگری حضرت زهرا سلام الله علیها موجب شد تا همگان حقیقت را دریابند و در نتیجه جو حاکم بر علیه ابوبکر (غاصب فدک) بشود. ابوبکر که این وضعیت را بسیار خطرناک و علیه حکومت می دید شروع به سخنرانی تهدید آمیز و جدی کرد. -------------------------------------------------- 📘 پی نوشت ها: 1- معجم البلدان ج4ص238--مراصدالاطلاع ج3ص1020--لسان العرب:ابن منظور ج10ص437. 2- معجم معالم الحجاز:دولت عربستان (الحائط) ج2ص205-206 و (فدک) ج7ص23 3-لسان العرب ج1ص437 4-معجم البلدان ج4ص238 5-سیره ابن هشام ج3ص368--تاریخ المدینه المنوره ج1ص194--شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج16ص210...به همین مضمون: تاریخ ابن کثیر ج4ص203 --سیره ابن کثیر ج3ص384 و.... 6- اسراء 26 . این آیه مدنی است از مدارک سنی: تفسیر جلالین:سیوطی - محلی- ص 346---همچنین در قرآنهایی که دانشگاه الازهر آنها را تایید کرده اند در آغاز سوره اسراء آمده است: سوره الاسراء مکیه الا آیات 26و 32 و... . 7- شواهد التنزیل: حاکم حسکانی ج1ص438--سوره اسراء حیاة الصحابه:کاندهلوی ج2ص519 -- الجرح و التعدیل: رازی ج1ص257--ینابیع الموده ص119 8- ینابیع الموده ص439 9- ینابیع الموده ص441 10- شواهد التنزیل ج1 ص 570 و همچنین به همین مضمون: ص442 11- فتوح البلدان ج1ص35--المغانم المطابه ص 312--عمدة الاخبار ص394--وفاء الوفاء ج4 ص 999 12- فتوح البلدان ج1ص44 13- معجم البلدان ج4ص238 14- الصواعق المحرقه 52- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: 16/219. 15- معجم الاوسط طبرانی ج6ص162-163--مجمع الزوائد هیثمی ج9ص39-40. 16- صحیح بخاری ج4ص96و ج5ص178--صحیح مسلم ج2ص72 ج5ص154--صحیح ابن حبان ج4ص573 و ج11ص153--مسند احمد ج1ص6--تاریخ طبری ج3ص202--سنن الکبری ج6ص300--تاریخ ابن کثیر ج5ص286. 17- از مدارک سنی: بلاغات النساء ص26-32 ♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️ 🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅@hosenih_maghtal
✅مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری، مأمورین به دستور مستقیم وی را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند ودرآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند. آنان به سند فدک و شهادت گواهان اعتنایی نکردند. 🌴سرزمین فدک، يكى از دهكده‏ هاى آباد و حاصل‏خيز نزديک شرق خيبر است و تا مدينه ۱۶۵ كيلومتر فاصله داشت. درسال هفتم هجرى، قلعه‏ هاى خيبر، يكى پس از ديگرى فتح شدند و قدرت مركزى يهود در هم شكست. ساكنان فدک تسليم شدند، و در برابر رسول اکرم(ص) متعهد شدند كه نيمى از زمين‏ها و باغ‏هاى خود را به آن حضرت(ص) واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگه دارند. افزون بر اين، آن‌ها كشاورزى سهم رسول اکرم(ص) را هم بر عهده گرفتند؛ تا در برابرش مزدى دريافت كنند.(۱) طبق فقه اسلام ناب، سرزمين‏هايى كه بدون هجوم نظامى، و با صلح به دست مسلمانان مى‏ افتاد، به شخص رسول خدا(ص) تعلق می گرفت و مسلمانان در آن هيچ حقى نداشتند. فدک نيز اين گونه به دست مسلمانان افتاد، و به گفته مورخ بزرگ، طبرى که می گوید: 🔻طبرى می نویسد: ▪️《كَانَتْ فَدَكُ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللهِ(ص) لأَنَّهُمْ لَمْ يَجْلِبُوا عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَلا رِكَابٍ》 🔹فدک ملک خالص رسول اکرم(ص) بود؛ زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند.(۲) وقتى آيه‏ ی؛ ▪️《وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ》 ✳️حق خويشاوند را بده!(۳) نازل شد، رسول اکرم(ص) دخترش فاطمه(س) را فرا خواند و فدک را به او بخشید. حضرت رسول اکرم فرمود : ▪️《خَطَّ‌ جَبْرَئِيلُ لِي فَدَكاً بِجَنَاحِهِ وَ حَدَّ لِي حُدُودَهَا》 🔺جبرائیل با بالهایش فدک را برای من به امضاء درآورد و حدود و مرز آن را مشخص کرد.(۴) از سال هفتم تا سال یازدهم فدک در دست حضرت فاطمه(س) بود، تا اینکه در سال یازدهم، مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری در روز دهم از رحلت پیامبر(ص)، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم او، فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند و درآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند. مهمترین هدف آنان، از این کار محدودسازى اهل بيت(ع) بود. آن حضرت(س) براى پس گرفتن فدک كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد. 🔻مرحوم طبرسی مى ‏نويسد : حضرت فاطمه(س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود : چرا نماينده‏ ى مرا از فدك اخراج نمودى؟ در حالى كه رسول اکرم(ص) آن را به امر خداوند به من بخشید و پیامبر(ص) در حین بخشیدن آن، علی(ع) و ام ایمن را شاهد قرارداد. ابوبکر گفت:شاهدانت را حاضر کن! سپس اميرالمؤمنين(ع) و ام‏ ايمن برای شهادت دادن حاضر شدند. خطاب به ام ایمن گفت : ▪️《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ وَ لاَ نُجِيزُ شَهَادَةَ اِمْرَأَةٍ وَحْدَهَا وَ أَمَّا عَلِيٌّ(ع) فَيَجُرُّ إِلَى نَفْسِهِ》 🔻تو زنی و شهادت زن به تنهایی منجز نیست و على نیز همسر اوست! و به نفع فاطمه(س) شهادت خواهد داد. سپس امام علی(ع) فرمود: ✳️اى ابوبكر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است، ادعا كنم که مال من است، شما از من دليل مى ‏خواهيد يا از مسلمانان؟ عمر با حال غضب گفت:اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه(س) است و محصول آن را مصرف مى ‏كند. در اینجا اصحاب سقیفه احساس کردند از آنجایی که فدک حکم پشتوانه مالی برای اهل بیت را دارد، از طرفی هم نمی‌توانستند آیه قرآن را انکار کنند، پس اول متوسل شدند به اینکه این ملک رسول اکرم(ص) بوده و ایشان آن را هبه نکرده و دیدند اگر این ملک ارث رسول اکرم(ص) باشد، چون زوجات از زمین مزروعی ارث نمی برند، باز هم به حضرت فاطمه(س) می رسد، پس حدیثی از پیامبر(ص) جعل کردند! پس ابوبکر گفت:عمر و عایشه براین شاهدند که رسول اکرم(ص) فرمود: ▪️《نَحنُ مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ لا نُوَرِّثُ وَ ما تَرَکناهُ صَدَقَةٌ》 🔺ما گروه انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی بماند صدقه است. پس فدک نه ارث است و نه هبه ای از جانب رسول اکرم(ص)! بلکه غنیمت جنگی است که برای مسلمین می باشد! حضرت فاطمه(س) فرمود : ▪️《هَذَا أَوَّلُ شَهَادَةِ زُورٍ شَهِدَا بِهَا فِي اَلْإِسْلاَمِ》 🔺اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مى دهید‏. @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔻حرکت لشکر اسامه و وقایع پس از آن ▪️الف) تاریخ حرکت 🔹اطلاعِ مهاجرانِ به قدرت رسیده از دفن پیامبر (ص)، آنان را به تکاپو واداشت تا با اقدامی زیرکانه، لشکر اسامه را به حرکت در آوردند.[51] ابوبکر نیز تا توانست مردان شهر مدینه و قبایل اطراف آن را همراه لشکر اسامه فرستاد و تنها عده قلیلی را آن هم به اندازه محافظت از قبایل باقی گذاشت.[52] 📚[51] (ابن عساکر، 1415 ق، ج10، ص139) 📚[52] (طبری، 1387ق، ج3، ص225 ) ▪️ب) افراد باقی مانده با ابوبکر در مدینه 🔸برخی گزارش ها حاکی از آن است که نیروهای مورد نیاز خود را از لشکر اسامه خارج و در مدینه نگاه داشت. بارزترین این افراد بن خطاب بود.[61] از سوی دیگر، ابوبکر تا می توانست مردانی را که توانایی شرکت در درگیری های احتمالی شهر مدینه را داشتند به همراه لشکر گسیل داشت. بر اساس گزارش های موجود، غالب بزرگان، جنگ جویان و ناموران مسلمان در این لشکر حضور داشتند.[62] بدین سان، او می توانست با کنار هم قرار دادنِ طرف داران خویش در مدت نبودن غالب مردم شهر مدینه و اطراف آن، به راحتی پایه های قدرت خویش را مستحکم سازد. ▪️ج) جذب نیرو از داخل منازل درباره زمان دقیق انجام این کار، نمی توان اظهار نظر قطعی نمود، اما مسلم آن است که این اقدام در نبود لشکر اسامه صورت گرفته است. بنا به نقل طبری، با حرکت لشکر اسامه و خالی شدن شهر مدینه و اطراف آن از مردان [63]، اقدام بعدی ابوبکر تقسیم اموالی بین زنان شهر مدینه بود. جوهری (بنا به نقل ابن ابی الحدید) نقل کرده است: پس از بیعت مردم با ابوبکر، او اموالی را بین زنان مهاجران و انصار تقسیم نمود. از جمله سهمی را توسط زید بن ثابت نزد یکی از زنان بنی عدی بن نجار فرستاد، اما آن زن آن سهم را نپذیرفت و آن را بازگرداند و گفت: آیا به من رشوه می دهید که دین مرا از من بگیرید؟! به خدا سوگند، هیچ از آن سهم برنخواهم داشت. 📚[61] (واقدی، 1409ق، ج3، ص1121؛ بلاذری، 1417ق، ج1، ص384 و 474؛ یعقوبی، بی تا، ج2، ص127؛ ابن کثیر، 1407ق، ج6، ص304) 📚[62] (بلاذری، 1417ق، ص474؛ ابن عساکر، 1415 ق، ج8، ص6263) 📚[63] (طبری، 1387ق، ج3، ص225) ▪️د) تصرف منابع مالی اهل بیت (ع) 🔹منابع تاریخی تصریح دارند: ابوبکر و عمر به قصد جلوگیری از اقدامات امیرمؤمنان (ع) در براندازی حکومت شان، به تصرف آنچه امیرمؤمنان (ع) در اختیار داشت، اقدام نمودند؛ زیرا به عقیده آنان، انسانی که منابع مالی در اختیار ندارد همتش کاهش یافته، احساس حقارت می کند و با اشتغال به کسب و کار، از طلب مُلک و ریاست فاصله می گیرد.[64] با این عقیده، تصرف اموال اهل بیت پیامبر خدا (ص) آغاز شد. حقوق، اموال و دارایی هایی که غصب شد، عبارت است از: 🔴1- خمس و فیء که بر اساس قرآن و سنت از آنِ اهل بیت (ع) بود. 🔴2- آنچه از محصولات و یا سرزمین خیبر توسط پیامبر خدا (ص) برای اهل بیت (ع) قرار داده شده بود.[65] 🔴3- زمین های فدک که به دستور خداوند به حضرت فاطمه (س) واگذار شده بود. 🔴4- صدقات موجود در روستاهای اطراف مدینه و به طور خاص، مزرعه «بانقیا» (در یکی از روستاهای اطراف مدینه) که از آنِ امیرالمؤمنین (ع) بود یا سرپرستی آنان به ایشان واگذار شده بود. ابوبکر به منظور تصرف صدقاتِ یادشده، شخصی به نام «اشجع بن مزاحم ثقفی» را همراه سی تن از بهترین جنگ جویان قبیله ثقیف مأمور به این کار کرد.[66] انتخاب این شخص را می توان هدفمند دانست؛ چرا که برادر وی در جنگ هوازن به دست امیرمؤمنان (ع) کشته شده بود[67]، ازاین رو، وی انگیزه کافی برای اطاعت از ابوبکر در انجام این کار را داشت. 📚[64] (ر. ک. ابن ابی الحدید، 1337، ج16، ص 263) 📚[65] (هیثمی، 1408ق، ج9، ص39؛ طبرانی، 1415ق، ج5، ص288 ) 📚[66] (دیلمی، 1380ق، ج2، ص384 ) 📚[67] (مجلسی، 1403ق، ج29، ص46؛ نمازی، 1412ق، ج1، ص385 ) ▪️ه‍ ) 🔹پس از رحلت رسول خدا (ص) و در زمان حضورِ نداشتن غالبِ مردانِ شهرِ مدینه، ابوبکر افرادی را برای تصرف فدک و اخراج وکلا و کارگزاران حضرت صدیقه طاهره (س)، که در آن مشغول کار بودند، اعزام کرد.[68] در میان تاریخ نگاران، تنها «ابن ابی الحدید» به زمان غصب فدک اشاره کرده است. او در این باره می نویسد: ✳️ماجرای و حضور حضرت فاطمه (س) نزد ابوبکر، ده روز پس از رحلت رسول خدا (ص)، اتفاق افتاد. چنان که گذشت، علت تصرف فدک و منع بنی هاشم از خمس آن بود که مبادا علی بن ابی طالب (با درآمد حاصل از فروش محصولات فدک، قدرت مالی یافته، بر سر خلافت به منازعه با عمر و ابوبکر برخیزد. با تصرف منابع مالی امیرمؤمنان (ع) و به ویژه فدک، از روز دهمِ پس از رحلت رسول خدا (ص) به بعد، اقدامات امیرمؤمنان (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) برای باز پس گیری آن آغاز شد. حضور امیرمؤمنان (ع) به عنوان شاهد، و آمدن حضرت صدیقه طاهره (س) به مسجدالنبی و ایراد خطبه در همین ایام، اتفاق افتاده است. سبب نزول آیه «وَ آت
هدایت شده از حسینیه مقتل
ذَا الْقرْبی حقَّهُ» (اسراء: 26) و ارتباط آن با اهدای فدک به حضرت فاطمه زهرا (س)، در تفاسیر متعدد خاصه[69]و عامه[70]، حکایت از آن دارد که غالب مهاجران و انصار از قضیه اطلاع داشتند، اما به رغم این شیوع و به سبب اصرار ابوبکر بر آوردن شاهد، حضرت صدیقه طاهره (س) به ناچار، امیرمؤمنان (ع) و امّ ایمن را به عنوان گواه، نزد ابوبکر بردند. ✳️این مسئله به گونه ای می تواند گویای حضور نداشتن غالب یاران امیرمؤمنان (ع) و چه بسا بیشتر مهاجران و انصارِ میانه رو به هنگام غصب فدک، در مدینه باشد. افزون بر این، می توان شواهد دیگری را مؤید این ادعا دانست: 🔴1- ایراد خطبه فدکیه توسط حضرت صدیقه طاهره (س) در مسجدالنبی و به یاری برنخاستن هیچ کس، شاهدی است دال بر حضور نداشتن طرف داران امیرالمؤمنین (ع). 🔴2- اینکه ابوبکر در مسجدالنبی و در جمع حاضران، تنها یادگار پیامبر خدا (ص) را روباهی می خواند که شاهدش دمش است!😭 [71]و تنها ام سلمه به این سخن اعتراض می کند. وی نیز در آن جمع حضور نداشت، بلکه از درون حجره اش صدای را شنید و به گفته او اعتراض کرد و به خاطر این اعتراض نیز به مدت یک سال حقوق او از بیت المال قطع شد.[72] 🔴3- سخنان حضرت فاطمه (س) خطاب به امیرالمؤمنین (ع) پس از بازگشت از مسجد و توصیف حالت امیرمؤمنان (ع)، نشان از اوج تنهایی حضرت در آن ایام دارد؛ آنجا که درباره ایشان می فرماید: 😭« یَابْنَ أَبي طَالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ مَشِیمَةَ الْجَنِینِ  وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ. نَقَضْتَ قَادِمَةَ الْأَجْدَلِ، فَخَانَکَ ریشُ الْأَعْزَلِ... » (طوسی، 1414ق، ص683)؛ 😭ای پسر ابوطالب، تا کی دست ها را به زانو بسته ای و چون متّهمان در گوشه خانه نشست های؟ مگر تو نه همان سالار سرپنجه ای؟ چرا امروز در چنگ اینان رنجه ای؟[73] 📚[68] (کلینی، 1363، ج 1، ص 543؛ شیخ مفید، 1410ق، ص 289) 📚[69] (قمی، 1367، ج2، ص18؛ فرات کوفی، 1410ق، ص323؛ عیاشی، بی تا، ج2، ص287؛ ابن شهرآشوب، 1410ق، ج2، ص60؛ طبرسی، 1372، ج6، ص634؛ شیبانی، 1413ق، ج3، ص212؛ سید بن طاووس، 1363، ص102) 📚[70] (حسکانی، 1411ق، ج1، ص438؛ سیوطی، 1404ق، ج4، ص177) 📚[71] (جوهری، بی تا، ص104؛ ابن ابی الحدید، 1337، ج16، ص215؛ طبری امامی، 1413ق، ص123) 📚[72] (طبری امامی، 1413ق، ص124) 📚[73] (شهیدی، 1367، ص141) ♻️ادامه دارد.... @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
(ع) 🔹پیغام مرا به خلیفه رسول خدا(ص) برسان... 🔸 درکتاب نزهة الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه خلیفه اول رفتم خلیفه دوم و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. خلیفه اول گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد. خلیفه اول گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. خلیفه دوم گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند. ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت: نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (ص). "پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت. خلیفه اول گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند. ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود. -------------------------------------------------- 📘 حدیقه الشیعه ج1ص326به نقل از نزهة الکرام ج1ص232 ♻️در ثواب نشر مطلب سهیم باشید♻️ 🌐📚پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
بر اين مصيبت بزرگ شيون مي كردم، ▪️در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاك سپرده شد و حقش پايمال گشت و از ارثش جلوگيري شد، با آنكه دير زماني نگذشته و ياد تو كهنه نگشته بود، اي رسول خدا شكايت من تنها بسوي خداست و بهترين دلداري از جانب تو است اي رسول خدا (چون در مرگ تو صبر كردم يا براي گفتار تو در باره صبر)، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد. ---------------------------------- 📚منبع : الکافي (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص 458 علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal