eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
358 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامه‌ای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته: «بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است: ▪️1- فاطمه گواهی می‌دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست. ▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است. ▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمی‌انگیزاند. ▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایسته‌تر هستی: حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً... : «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌فرستم». ✅ 🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنی‌هاشم به خانه‌ی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال می‌گفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِ‌اللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا». مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه می‌کردند، مردم از گریه‌ی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند. اُمّ‌کلثوم (یکی از دختران زهرا س) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده می‌شد، و گریه او را بی‌تاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد می‌زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ‌اللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً. : «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمی‌شویم». مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه می‌نمودند، و منتظر بودند تا جنازه‌ی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند. در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازه‌ی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
سلام الله علیها 🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامه‌ای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته: «بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است: ▪️1- فاطمه گواهی می‌دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست. ▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است. ▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمی‌انگیزاند. ▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایسته‌تر هستی: 😭حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً... 😭«مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌فرستم». ✅ 🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنی‌هاشم به خانه‌ی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال می‌گفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِ‌اللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا». مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه می‌کردند، 😭مردم از گریه‌ی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند. اُمّ‌کلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده می‌شد، و گریه او را بی‌تاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد می‌زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ‌اللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً. : «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمی‌شویم». مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه می‌نمودند، و منتظر بودند تا جنازه‌ی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند. در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازه‌ی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
سلام الله علیها 🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامه‌ای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته: «بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است: ▪️1- فاطمه گواهی می‌دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست. ▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است. ▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمی‌انگیزاند. ▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایسته‌تر هستی: حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً... : «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می‌فرستم». ✅ 🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنی‌هاشم به خانه‌ی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال می‌گفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِ‌اللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا». مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه می‌کردند، مردم از گریه‌ی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند. اُمّ‌کلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده می‌شد، و گریه او را بی‌تاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد می‌زد: یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ‌اللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً. : «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمی‌شویم». مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه می‌نمودند، و منتظر بودند تا جنازه‌ی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند. در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازه‌ی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند. -------------------------------------------------- 📘 (ره) سلام الله علیها علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal