هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
: «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅#مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا س) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#امام_حسن_مجتبی_ع
#وصیت_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#ام_کلثوم_س
#ابوذر
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
😭حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
😭«مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅ #مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، 😭مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#وصیت_فاطمه_س
#ام_کلثوم_س
#حسنین_ع
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
: «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅#مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان_شیخ_عباس_قمی (ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal