✅#غصب_فدک
🔹 علّامه ابومنصور طبرسی (متوفّی 588 ه) در کتاب احتجاج، و علی بن ابراهیم از امام صادق (ع) نقل میکنند که فرمود:
🔸هنگامی که بیعت با خلیفه اول پایان یافت و امر خلافت او بر مهاجران و انصار، استقرار گرفت و سامان یافت، خلیفه اول مأمورین خود را به فدک فرستاد تا نمایندهی فاطمه (س) را از سرزمین فدک اخراج نماید، و این دستور اجرا شد، اینک در اینجا در رابطه با فدک، به مطالب زیر توجّه کنید:
🔹اعتراض فاطمه و گواهی شهود
🔸هنگامی که فاطمه (س) از دستور خلیفه اول اطّلاع یافت نزد او رفت و فرمود: «چرا مرا از ارثی که پدرم رسول خدا (ص) برایم گذاشته بازمیداری، و وکیل و نمایندهی مرا از فدک، خارج نمودهای؟! با اینکه رسول خدا (ص) آن را به فرمان خدا، ملک من نمود».
خلیفه اول گفت: برای گفتههای خودت شاهد بیاور (که رسول خدا فدک را ملک خاص تو نموده است).
🔸فاطمه (س) رفت و اُمّاَیْمَنْ (از بانوان بسیار مورد احترام رسول خدا) را به عنوان شاهد نزد او آورد.
اُمّاَیْمَن به خلیفه اول گفت: گواهی نمیدهم مگر اینکه (در مورد اعتباری که دارم) به گفتهی رسول خدا (ص) در شأن من، به تو استدلال کنم، ترا به خدا سوگند میدهم آیا نمیدانی که رسول خدا (ص) فرمود: اِنَّ اُمّ اَیْمَنٍ اِمْرأةٌ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ «اُمّایمن، بانوئی است که البتّه از اهل بهشت است؟».
ابوبکر گفت: آری میدانم که پیامبر (ص) چنین فرمود.
اُمّایمن گفت: گواهی میدهم که خداوند به رسول خدا (ص) این آیه را وحی کرد:
وَ آتِ ذَالْقُرْبی حَقَّهُ «و حق نزدیکان را بپردازد» (اسراء- 26).
پیامبر (ص) پس از نزول این آیه، و فرمان خدا، فدک را به فاطمه (س) واگذار نمود.
🔸سپس حضرت علی (ع) نزد خلیفه اول آمد و عین این مطلب را گواهی داد. برای ابوبکر ثابت شد که فدک ملک شخصی فاطمه (س) است، بر همین اساس، نامهای (قبالهای) در مورد ردّ فدک به فاطمه (س) نوشت و به فاطمه (س) داد.
خلیفه دوم وقتی که از جریان آگاه شد، با ابوبکر ملاقات کرد و گفت: این نامه چیست؟
ابوبکر گفت: فاطمه (س) ادعا کرد که فدک مال من است، و برای صدق ادّعای خود اُمّاَیْمَن و علی (ع) را به عنوان شاهد و گواه آورد، و من بر این اساس آن نامه را دربارهی ردّ فدک فاطمه (س) نوشتم و به او دادم.
عمر نزد فاطمه (س) رفت و آن نامه را گرفت و پاره پاره کرد و گفت: فدک فییء (ثروت بدست آمده بدون جنگ از دست کافران) است و مال همهی مسلمین میباشد. و «اوس بن حدثان» و «عایشه» و «حفصه» گواهی میدهند (یا به قول اوس بن حدثان، عایشه و حفصه گواهی دادند) که رسول خدا (ص) فرمود:
لِنَّا مَعاشِرَ الْاَنْبِیاء لا نورِثُ، ما تَرَکْناهُ صَدَقةٌ.
: «ما گروه پیامبران، ارث نمیگذاریم، آنچه را گذاشتهایم صدقه (برای عموم) است».
و در مورد شهود، علی (ع) شوهر فاطمه (س) است و به نفع خود گواهی را استوار کرده (پس قبول نیست) امّا اُمّاَیْمَن، بانوی درستکاری است، اگر شخص دیگری با او گواهی دهند، به آن توجّه میکنیم و نظر میدهیم!!
فاطمه (س) در حالی که سخت اندوهگین بود از نزد ابوبکر و عمر، دور شد.
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#غصب_فدک
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#غصب_فدک
🔹گفتار مستدل علی به خلیفه اول
🔸روز بعد حضرت علی (ع) به مسجد نزد ابوبکر آمد، دید مهاجران و انصار در اطراف ابوبکر حلقه زدهاند، به ابوبکر فرمود:
🔸چرا فاطمه (س) را از ملک موروثی، که از پدرش به او ارث رسیده، ممنوع نمودهای؟ با توجّه به اینکه رسول اکرم (ص) در زمان حیاتش، آن ملک را در اختیار فاطمه (س) گذارده است.
ابوبکر گفت: فدک، فییء (ملک بدست آمده و واگذاری کفّار) است و به همهی مسلمین تعلّق دارد، اگر فاطمه (س) شاهد بیاورد که رسول خدا (ص) آن را ملک او کرده است، ما هم آن را به او واگذار میکنیم، وگرنه او حقّی از آن ندارد.
🔸حضرت علی (ع) فرمود: ای ابوبکر! تو دربارهی ما برخلاف حکم خدا در حقّ مسلمانان، حکم میکنی.
ابوبکر گفت: چنین نیست.
علی (ع) فرمود: هرگاه ملکی در دست مسلمانی باشد و در اختیار او قرار گرفته باشد، و من ادعا کنم که آن ملک مال من است، از چه کسی بَیِّنه (دو شاهد عادل) میطلبی؟
ابوبکر گفت: از تو مطالبهی بیّنه (دو شاهد عادل) میکنم.
علی (ع) فرمود: پس چرا از فاطمه (س) در مورد ملکی که در اختیارش قرار گرفته (و صاحب «یَدْ» است مطالبهی بیّنه میکنی، با اینکه در زمان رسول خدا (ص) و بعد از او نیز، فدک در تحت اختیار فاطمه (س) بود، و تو از مسلمانان بر اساس قوانین قضاوت در مورد ملکی که در دستشان است، مطالبهی بیّنه (دو شاهد عادل) نمیکنی، آنگونه که از من مطالبهی بیّنه کردی، که من ادّعای ملکی که در اختیار دیگری است، نمودم.
🔸ابوبکر در برابر این استدلال، خاموش شد و سخن نگفت:
عمر گفت: ای علی! این سخنان را رها کن، که ما نیروی استدلال در برابر تو را نداریم، اگر گواهان عادل آوردی، قبول میکنیم وگرنه فدک مال همهی مسلمین است، و تو و فاطمه (س) بر آن حق ندارید.
🔸علی (ع) بار دیگر خطاب به ابوبکر فرمود: آیا قرآن را خواندهای؟
ابوبکر گفت: آری.
علی (ع) فرمود: به من خبر بده که این آیه (33 سورهی احزاب) در شأن چه کسی نازل شده است.
اِنّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.
: «خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».
✅آیا این آیه در حق ما نازل شده یا در حقّ غیر ما؟
🔸ابوبکر گفت: در حقّ شما نازل شده است.
علی (ع) فرمود: اگر (فرضاً) چند شاهد گواهی دهند که فاطمه (س) (اَلْعِیاذُ بِاللَّه) کار بدی کرده است، تو دربارهی فاطمه (س) چگونه رفتار میکنی؟
ابوبکر گفت: «حد» الهی را بر او جاری میسازم، چنانکه بر سایر زنان جاری میکنم.
علی (ع) فرمود: در این صورت از کافران خواهی بود.
ابوبکر گفت: چرا؟
علی (ع) به ابوبکر فرمود: زیرا گواهی خدا را در مورد پاکی فاطمه (طبق آیهی فوق) رد کردهای، و گواهی مردم را پذیرفتهای، چنانکه حکم خدا و حکم رسول خدا (ص) را رد کردهای، آنجا که رسول خدا (ص) به امر خدا، فدک را برای فاطمه (س) قرار داده، و فاطمه (س) در زمان حیات رسول خدا (ص) آن را تصرّف نموده است، این قرارداد را رد میکنی، ولی گواهی یک نفر اعرابی را که بر پاشنهی خود ادرار میکند (مانند «اوس بن حدثان» که گواهی داد پیامبر (ص) ارث نمیگذارد) را میپذیری و بر این اساس، فدک را از فاطمه (س) گرفتی و گفتی فدک فَیْیء همهی مسلمین است، با اینکه رسول خدا (ص) فرمود:
🔹اَلْبِیِّنَةُ عَلی مَنْ اِدَّعی وَ الْیَمِینُ عَلی مَنْ اِدَّعی عَلَیهِ.
: «گواهی آوردن بر کسی است که ادّعا میکند (یعنی بر مدّعی است) و سوگند یاد کردن بر کسی است که ادعا بر او میشود (یعنی بر منکر است)».
تو قول (و قانون) رسول خدا (ص) را رها کردی (و گواهی را از منکر خواستی نه از مدّعی).
در این هنگام مردم با قیافههای خشمگین به همدیگر نگاه میکردند و سر و صدا بلند شد، بعضی گفتند: سوگند به خدا علی (ع) راست میگوید.
آنگاه علی (ع) به خانهی خود مراجعت نمود.
🔸سپس فاطمه (س) به مسجد آمد و به طواف قبر پیامبر (ص) پرداخت و اشعاری میخواند که نخستین شعر آن این است:
قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباء وهَنْبَثَةُ
لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثِرُ الْخَطْبِ.
🔹«ای پدر! بعد از تو اخبار و آشوبها برخاست که اگر تو بودی و حضور داشتی، اختلاف زیاد نمیشد».
--------------------------------------------------
📘#بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#غصب_فدک
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#هجوم_به_خانه_وحی
🔹هجوم به در خانهی علی و گفتار فاطمه سلام الله علیها
🔸علّامه طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از عبداللَّه بن عبدالرّحمان بن عوف نقل میکند که گفت: خلیفه دوم دامن خود را محکم بست و در مدینه گردش میکرد و فریاد میزد: مردم با ابوبکر بیعت کردهاند، بشتابید برای بیعت کردن با ابوبکر، مردم ناگزیر به سوی ابوبکر روانه شده و با او بیعت کردند، عمر اطلاع یافت که گروهی در خانههای خود، مخفی شدهاند، همراه جماعت خود به آنها یورش برده و آنها را در مسجد حاضر میکرد، و آنها بیعت میکردند.
چند روزی از این جریان گذشت، آنگاه عمر همراه جماعت بسیار به در خانهی حضرت علی (ع) آمد، و از آن حضرت خواست که از خانه (برای بیعت با ابوبکر) بیرون بیاید.
حضرت علی (ع) امتناع ورزید.
عمر، هیزم و آتش طلبید و گفت:
وَ الَّذِی نَفْسُ عُمَرٍ بِیَدِهِ لَیخْرجنَّ اَوْ لَاُحْرِقنَّهُ عَلی ما فِیهِ
: «سوگند به خداوندی که جان عمر در دست او است، یا باید علی (ع) از خانه بیرون آید، یا خانه را با اهلش به آتش میکشم».
🔸بعضی از حاضران به عمر گفتند: «در این خانه، حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) و همچنین فرزندان پیامبر (ص) (حسن و حسین علیهماالسّلام) و آثار رسول خدا (ص) هستند».
مردم به عمر اعتراض کردند، وقتی که عمر زمینه را چنان دید، به آنها گفت: «شما چه فکر میکنید؟ آیا تصوّر میکنید که من چنین کاری انجام دهم؟ قصد من ترساندن بود نه سوزاندن».
امام علی (ع) پیام داد که ممکن نیست من از خانه بیرون بیایم، زیرا من مشغول جمعآوری و تنظیم قرآن هستم که شما آن را به پشت سر خود افکندهاید، و دلبستگی به دنیا شما را به خود سرگرم ساخت، و من سوگند یاد کردهام که از خانهام بیرون نیایم.
و عبا بر دوش نیفکنم تا قران را جمع و تنظیم کنم.
در این هنگام فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) از خانه بیرون آمد و کنار در خانه در برابر جمعیّت ایستاد و فرمود:
«من قومی را نمیشناسم که مثل شما بدمحضر (و بد برخورد) باشند، جنازهی رسول خدا (ص) را در دست ما رها کردید، و امر خود را بین خود بریدید، (و مسألهی رهبری را نزد خودتان بدون مشورت با ما پایان دادید) پس با ما مشورت نکردید، حق ما را نادیده گرفتید، گویا اصلاً به جریان «روز غدیر» آگاهی ندارید، و سوگند به خدا، رسول خدا (ص) در آن روز، دوستی و ولایت علی (ع) را از مردم عهد گرفت، تا امید شما را از دستیابی به مقام رهبری قطع کند، ولی شما رشتههای پیوند خود با پیامبرتان را بریدید.
وَاللَّهُ حَسِیبٌ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ
: «خداوند در دنیا و آخرت، بین ما و شما را حکم و داوری کند!!».
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#هجوم_به_خانه_فاطمه سلام الله علیها
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#بیعت_گرفتن_با_خشونت
🔹استمداد از انصار
🔸ابنقُتیبه، سخن را تا آنجا کشانده که میگوید: حضرت علی (کَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ) شبها فاطمه (س) را سوار بر چارپائی میکرد و در مجالس انصار میگردانید، و فاطمه (س) از آنها میخواست که از او پشتیبانی کنند، آنها در پاسخ میگفتند: «ای دختر رسول خدا (ص) بیعت ما با این مرد (ابوبکر) انجام شد و کار از کار گذشت، اگر شوهر و پسرعموی تو قبل از ابوبکر به سوی ما سبقت میگرفت، ما به او مراجعه میکردیم و رهبری او را میپذیرفتیم.
حضرت علی (ع) در پاسخ آنها میفرمود: «آیا من جنازهی رسول خدا (ص) را در خانهاش رها کنم و آن را دفن نکرده بگذارم و به سوی شما بیایم و با مردم دربارهی حاکمیّت به جای پیامبر (ص) منازعه کنم؟!»
حضرت فاطمه (س) فرمود: «ابوالحسن (ع) لازم و سزاوار بود که تجهیزات رسول خدا (ص) را انجام دهد، ولی مهاجر و انصار کاری کردند که خداوند آنها را بازخواست و مجازات خواهد کرد.
دانشمند مذکور، «ابنقُتَیْبَه» دربارهی چگونگی بیعت علی (ع) میگوید: تا اینکه ابوبکر در مورد آنانکه بیعت نکردند به جستجو پرداخت و آنها را در نزد علی (ع) یافت، عمر را نزد آنها فرستاد، عمر به خانهی علی (ع) رفت و فریاد زد که برای بیعت بیرون بیائید.
آنها از بیرون آمدن از خانهی علی (ع) امتناع ورزیدند.
عمر گفت: «سوگند به آن کسی که جان عمر در دست او است قطعاً باید بیرون بیائید وگرنه خانه را با اهلش به آتش میکشم!»
بعضی از حاضران به عمر گفتند: حضرت فاطمه (س) در خانه است! عمر گفت وَاِنْ: «گرچه فاطمه نیز در خانه باشد».
ناگزیر آنانکه در خانه بودند بیرون آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز حضرت علی (ع) که بیرون نیامد چه آنکه گمان میکرد سوگند یاد کرده که بیرون نمیآیم و عبا بر دوش نمیافکنم تا قرآن را در خانه جمع کنم.
🔸فاطمه (س) کنار در خانه ایستاد و خطاب به مهاجرین فرمود: «من قومی را بد محضرتر از شما نمیشناسم که جنازهی رسول خدا (ص) را نزد ما رها کردید و به دنبال کار خود رفتید و بدون ما کار را پایان یافته اعلام نمودید، ما را از امر خلافت کنار زدید، و حقّ ما را پامال کرده و غصب نمودید».
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#بیعت_گرفتن
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#امتحان_یاران
🔹امتحان از یاران و عدم قبولی آنها
راوی مذکور میگوید: وقتی که علی (ع) آن روز را به پایان رساند، سیصد و شصت مرد، با آن حضرت بیعت کردند که تا پای مرگ از او حمایت کنند، علی (ع) (خواست آنها را امتحان کند که آیا راست میگویند، به آنها) فرمود: بروید، فردا با سرهای تراشیده در محل «احجار الزّیت» (یکی از محلههای داخل مدینه) نزد من بیائید.
🔸آنها رفتند، علی (ع) خودش سرش را تراشید و فردای آن روز فرارسید، آن حضرت به آن محل رفت و در انتظار آن 360 مرد نشست، ولی تنها پنج نفر با سرهای تراشیده آمدند!!، نخست ابوذر آمد، بعد مقداد سپس حُذَیفة بن یمان، و پس از او عمّار یاسر، آمدند و در آخر، سلمان آمد، امام علی (ع) دستهایش را به سوی آسمان بلند نمود و عرض کرد:
🔸«خدایا! قوم، مرا تضعیف کردند، چنانکه بنیاسرائیل، هارون (برادر موسی) را تضعیف نمودند، خدایا تو به آنچه که ما میپوشیم یا آشکار میکنیم آگاه هستی، و چیزی در زمین و آسمان بر تو پوشیده نیست، مرا مسلمان بمیران! و مرا به صالحان ملحق کن».
🔸سپس فرمود: آگاه باشید، سوگند به کعبه و رسانندهی به خانه کعبه، (و طبق نسخهای فرمود: و قَسَم به مُزْدَلِفَه (عرفات) و سوگند به شتران تند رونده که حاجیان را برای رمی جَمَره در منی حرکت میدهند) اگر عهد و وصیت پیامبر (ص) نبود، قطعاً مخالفان را در کانال هلاکت میافکندم، و رگبارهای صاعقههای مرگ را به سوی آنها میفرستادم، و آنها به زودی معنی سخنم را خواهند دریافت»
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#قرآن_عترت
🔹 یادآوری وصیت پیامبر و نفی عمر
امام علی (ع) به مردم فرمود: رسول خدا (ص) به شما وصیت کرد که من #دو_چیز_گرانقدر را در میان میگذارم: ۱- قرآن
٢- عترت من که اهلبیت من هستند،
و این دو از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بهشت با من ملاقات کنند، پس اگر شما قرآن را میپذیرید، مرا نیز همراه قرآن، بپذیرید تا بین شما به آنچه که خدا در قرآن نازل کرده، حکم کنم، چرا که من آگاه تر از شما به همهی قرآن از ناسخ و منسوخ و تأویل، و محکم و متشابه، و حلال و حرام قرآن میباشم.
عمر گفت: این قرآن را با خودت ببر، تا نه آن از تو جدا گردد و نه تو از آن جدا شوی، ما نیازی نه به آن قرآن جمعآوری شده بوسیلهی تو داریم و نه به تو نیازمندیم.
حضرت علی (ع) قرآن را برداشت و به خانهی خود بازگشت، و بر جایگاه نماز خود نشست و قرآن را در دامنش نهاد و آیات آن را میخواند. و از چشمانش اشک میریخت.
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#افروختن_آتش
🔹افروختن آتش بر در خانهی فاطمه
🔸هنگامی که علی (ع) بیوفائی مردم را دریافت، و دانست که از یاریش سرپیچی کردند، و به اطراف ابوبکر رفتند، ملازم خانه شد و از خانه بیرون نیامد.
🔸عمر به ابوبکر گفت: چرا برای علی (ع) پیام نمیفرستی تا با تو بیعت کند؟، همهی مردم جز علی (ع) و غیر از آن چهار نفر، بیعت کردهاند.
ابوبکر دارای رقّت قلب و مدارا بود و در امور دقت بیشتری میکرد، ولی عمر سختدلتر و خشنتر، بود و زبان تند داشت.
عمر گفت: «قنفُذْ» را به سراغ علی (ع) میفرستم، زیرا قنفذ سختدل و تندخو و بیمهر است و غلام آزاد شده میباشد و از دودمان عدیّ بن کعب است.
🔸ابوبکر، قُنفذ را همراه گروهی به حضور علی (ع) فرستاد، قُنفذ به در خانه علی (ع) آمد و اجازهی ورود خواست، ولی علی (ع) اجازهی ورود نداد، همراهان قنفذ، نزد ابوبکر و عمر که در مسجد با جمعی نشسته بودند آمده و گفتند: «علی (ع) به ما اجازه ورود نداد».
🔸عمر گفت: به خانهی علی (ع) بروید، اگر اجازه نداد بدون اجازه وارد گردید.
آنها به در خانهی علی (ع) آمدند و نخست اجازهی ورود طلبیدند، فاطمه (س) کنار در آمد و فرمود: «من بر شما ممنوع کردم که بدون اجازه وارد خانهی من شوید» (من در زحمت هستم، به خانهی من نیائید.)
🔸باز همراهان #قنفذ به نزد ابوبکر و عمر بازگشتند، ولی قنفذ همانجا ماند، همراهان او جریان عدم اجازهی فاطمه (س) را به ابوبکر و عمر ابلاغ کردند.
عمر خشمگین شد و گفت: ما را با امر زنان چه کار است؟!، سپس به اطرافیان خود گفت: #هیزم_جمع_کنید، آنها هیزم جمع کردند و همراه عمر، کنار درِ خانهی زهرا (س) آمدند، و هیزمها را کنار در گذاردند، در آن وقت علی (ع) و فاطمه (س) و حسن و حسین (ع) در آن خانه بودند، آنگاه عمر فریاد زد، که علی و فاطمه (علیهماالسلام) صدای او را شنیدند، او در فریادش میگفت:
وَاللَّهِ لَتُخْرِجُنَّ یا عَلِیُّ وَ لُتُبایِعُنَّ خَلِیفَةَ رَسُولِاللَّهِ وَ اِلّا اَضْرمْتُ عَلَیْکَ النَّارَ
: «سوگند به خدا ای علی! باید از خانه بیرون بیائی و باید با خلیفهی رسول خدا (ابوبکر) بیعت کنی وگرنه بر خانهی تو آتش برمیافروزم.»
ادامه دارد...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
ادامه...👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
✅#افروختن_آتش
🔹 فاطمه (س) به عمر فرمود: چرا با ما چنین برخورد میکنی؟!
عمر گفت: در را باز کن، وگرنه به شما آتش میافکنم.
فاطمه (س) فرمود: آیا از خدا نمیترسی، و وارد خانهی من میشوی؟
🔸عمر از آنجا نرفت، و از همراهان خود آتش خواست، و با آن آتش درِ خانهی زهرا (س) را شعلهور نمود، سپس در را فشار داد و وارد خانه شد، فاطمه (س) مقابل او ایستاد، و فریاد زد:
🔸یا اَبَتاهُ! یا رَسُولَاللَّهِ: «ای پدر جان ای رسول خدا!»
عمر شمشیر خود را که در نیام بود بلند کرد و بر پهلوی حضرت زهرا (س) زد، نالهی آن حضرت بلند شد یا اَبَتاهُ! (ای پدر جان!)، عمر تازیانهی خود را بلند کرد و بر بازوی زهرا (س) زد، آن حضرت فریاد زد:
🔹یا رَسُولَاللَّهِ لَبِئْسَ ما خَلَفَّکَ اَبُوبَکْرُ وَ عُمَرُ
🔸: «ای رسول خدا! بنگر که بعد از تو، ابوبکر و عمر برخورد بسیار بدی با ما نمودند».
در این هنگام حضرت علی (ع) برجهید و گریبان عمر را گرفت و او را بر زمین کوبید به طوری که گردن و بینی او مجروح شد، علی (ع) تصمیم گرفت که او را به قتل برساند، ناگاه به یاد وصیت پیامبر (ص) افتاد و فرمود: «ای پسر صحّاک سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به مقام نبوّت کرامت بخشید، اگر حکم خدا سبقت نگرفته بود و پیمان رسول خدا (ص) در میان نبود، قطعاً میدانستی که نمیتوانستی وارد خانهی من شوی!»
🔸عمر شخصی را به مسجد فرستاد و از ابوبکر کمک خواست.
جمعی از هواداران ابوبکر آمدند و وارد خانهی علی (ع) شدند.
ناگاه علی (ع) برخاست و شمشیر بدست گرفت.
قنفذ نزد ابوبکر بازگشت، از ترس اینکه علی (ع) به روی آنها شمشیر بکشد، چرا که از دلاوری و رشادت علی (ع) در جنگها، خبر داشت، (و جریان را به ابوبکر گزارش داد).
🔸ابوبکر به قُنفذ گفت: به سوی خانهی علی (ع) برگرد، اگر او از خانه بیرون آمد، او را به اینجا بیاور، و اگر بیرون نیامد، خانه را با کسانی که در خانه هستند، بسوزان!».
قنفذ برگشت و با همراهانش بدون اجازه، وارد خانه علی (ع) شدند، علی (ع) خواست شمشیرش را بردارد، قنفذ پیشدستی کرد و شمشیر را ربود... در این هنگام فاطمه (س) به حمایت از علی (ع) به میان آمد، قنفذ تازیهاش را بلند کرد و به فاطمه (س) زد.
🔹فَماتَتْ حِینَ ماتَتْ وَ اِنَّ فِی عَضُدِها مِثلَ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ.
🔸: «وقتی که فاطمه (س) بر اثر آن ضربت (پس از مدّتی) از دنیا رفت، آثار شدید آن تازیانه(مانند بازوبند و دستبند) در بازوی زهرا (س) نمایان بود».
سپس حضرت علی (ع) را به اجبار نزد ابوبکر آوردند، عمر با شمشیر برهنه بالای سر علی (ع) ایستاده بود، همراهان او مانند:
خالد بن ولید، ابوعبیدهی جرّاح، سالم غلام آزاد شدهی ابوحُذیفه، معاذ بن جبل، مغیرة بن شُعبه، اسید بن حضیر، بشیر بن سعد و سایر مردم که همهی آنها اسلحه داشتند، اطراف ابوبکر را گرفته بودند.
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#نفرین_فاطمه سلام الله علیها
🔹 خروش فاطمه و تصمیم او بر نفرین
🔸عیّاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی (ع) از خانه) فاطمه (س) بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود:
🔸«آیا میخواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان میکنم و #گریبان_چاک_مینمایم و کنار قبر پدرم میروم و به درگاه خدا ناله میکنم».
آنگاه فاطمه (س) دست حسن و حسین (ع) را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر (ص) برود.
🔸حضرت علی (ع) از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: برو فاطمه (س) دختر محمّد (ص) را دریاب (گوئی) دو طرف مدینه را مینگرم که بلرزه درآمده و در زمین فرومیروند، سوگند به خدا اگر فاطمه (س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر (ص) برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمیماند و زمین همهی آنها را در کام خود فرو میبرد.
🔸سلمان با شتاب نزد فاطمه (س) آمد و عرض کرد: «ای دختر محمّد! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».
فاطمه (س) فرمود: ای سلمان، آنها میخواهند علی (ع) را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به درگاه پروردگار بنالم.
🔸سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم، مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فروببرد! علی (ع) مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه بازگردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».
🔸در این هنگام حضرت زهرا (س) فرمود:
🔹اِذاً اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ و اُطِیعُ
🔸: «در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه بازمیگردم و صبر میکنم، و سخن آن حضرت را میپذیرم و از او اطاعت میکنم».
🔸علّامه طبرسی در کتاب احتجاج نقل میکند که امام صادق (ع) فرمود: وقتی علی (ع) را از خانهاش بیرون آوردند، تمام بانوان بنیهاشم از خانههای خود بیرون آمدند تا نزدیک قبر رسول خدا (ص) رفتند، حضرت فاطمه (س) صدا زد: «پسر عمویم را آزاد کنید، سوگند به خداوندی که محمّد (ص) را به حق مبعوث نمود، اگر او را رها نکنید، مویم را پریشان میکنم، و پیراهن پیامبر (ص) را بر سرم میافکنم، و در درگاه خدا ناله میکنم، ناقهی صالح پیغمبر در پیشگاه خدا، گرامیتر از فرزندان من نیست».
🔸سلمان میگوید: نزدیک فاطمه (س) بودم سوگند به خدا دیدم که پایهی دیوارهای مسجد رسول خدا (ص) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) از زمین جدا و گشوده میشود، که اگر کسی خواسته باشد میتواند از آن عبور نماید، نزدیک رفتم و عرض کردم «ای بانوی بزرگوار و ای سرور من! خداوند پدرت را مایهی رحمت جهان قرار داد، شما سبب عذاب مردم نشوید، فاطمه (س) به خانهی خود مراجعت نمود، و شکاف مسجد بهم پیوست، بطوری که غبار از پایه مسجد برخاست و در بینی ما رفت.
🔸محدّث بزرگ شیخ کُلینی از امام باقر و امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودند: «وقتی که کار آن گروه آن گونه به پیش رفت، فاطمه (س) لباس عمر را گرفت و به طرف زمین کشید و سپس فرمود: سوگند به خدا ای پسر خطاب! اگر من از آن اکراه نداشتم که بلا به بیگناهان برسد، البتّه میدانی که سوگند یاد میکردم و به خدا پناه میبردم و به زودی خداوند خواستهام را اجابت میکرد».
🔸و نیز روایت شده: وقتی که علی (ع) را از خانه بیرون آوردند، فاطمه (س) پیراهن رسول خدا (ص) را بر سرش نهاد، دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت، و نزد ابوبکر آمد و گفت: «ای ابوبکر مرا با تو چکار، که میخواهی فرزندانم را یتیم کنی و شوهرم را از دستم بگیری؟، سوگند به خدا اگر درست بود، موی سرم را پریشان مینمودم، و به درگاه خدا شیون میکردم».
🔸شخصی از هواداران ابوبکر، به ابوبکر گفت: «شما چه تصمیمی دارید؟ آیا میخواهید همهی مردم به هلاکت برسند؟!» (آنگاه علی (ع) را رها کردند) علی علیهالسلام دست زهرا (س) را گرفت و او را به خانه برد.
🔹و در روایت دیگر آمده امام باقر (ع) فرمود: وَاللَّهِ لَوْ نَشَرتْ شَعْرَها ما تُواطُرّاً «سوگند به خدا، اگر فاطمه (س) مویش را پریشان میکرد، همهی مردم میمردند».
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal
✅#بیعت_گرفتن_علی علیه السلام
🔹 چگونگی کشمکش بیعت گرفتن از علی از نگاه #ابن_ابی_الحدید
🔸ابن ابیالحدید عالم معروف اهل تسنّن از کتاب «السّقیفه» جوهری روایت میکند، شعبی نقل کرد که ابوبکر به عمر گفت: «خالد بن ولید» کجاست؟
🔸عمر، خالد را نشان داد، ابوبکر به عمر و خالد گفت: با هم نزد علی (ع) و زبیر بروید و آنها را به اینجا بیاورید.
عمر و خالد به درِ خانهی زهرا (س) آمدند، خالد کنار در ایستاد، و عمر وارد خانه شد، و به زُبیر گفت: این شمشیر چیست که در دست داری؟
🔸زبیر گفت: این شمشیر را آماده کردهام تا با علی (ع) بیعت کنم.
در خانهی جمعی از اصحاب از جمله مقداد و همهی بنیهاشم حضور داشتند، عمر شمشیر را از دست #زبیر ربود، و آن را روی سنگی که در خانه بود کوبید و شکست، سپس دست زبیر را گرفت و بلند کرد و از خانه بیرون آورد، و در بیرون خانه به #خالد گفت: مراقب زبیر باش، خالد زبیر را نگهداشت با توجه به اینکه گروه بسیاری از فرستادگان ابوبکر به عنوان حفاظت خالد و عمر، کنار در خانه اجتماع کرده بودند.
🔸سپس عمر وارد خانهی حضرت علی (ع) شد و به علی (ع) گفت: «برخیز و بیعت کن».
علی (ع) برنخاست و از بیعت امتناع ورزید، عمر دست علی (ع) را گرفت و گفت: برخیز، آن حضرت اطاعت نکرد، سرانجام آن حضرت را به اجبار از خانه بیرون آورد و به خالد سپرد و جمعیّت بسیاری همراه خالد بودند، عمر با همراهان، علی (ع) و زبیر را با اکراه و اجبار به سوی مسجد بردند، 😭مردم از هر سو آمدند و اجتماع کردند و تماشا مینمودند، به طوری که کوچههای مدینه پر از جمعیّت شد.
🔹فاطمه (س) وقتی که این گونه رفتار عمر را مشاهده کرد، با فریاد و فغان به میان جمعیّت آمد، زنهای بنیهاشم و زنهای دیگر، اطراف او را گرفتند، آنگاه فاطمه (س) در کنار در خانه ایستاد و فریاد زد:
🔸«ای ابوبکر! چقدر زود بر اهلبیت پیامبر (ص) یورش بردید و جسارت کردید، سوگند به خدا من دیگر با عمر، سخن نمیگویم تا خداوند را ملاقات کنم».
🔸روایتکننده میگوید: وقتی که علی (ع) و زبیر بعیت کردند، و آن فتنهها و خروشها آرام گرفت، ابوبکر نزد فاطمه (س) رفت و از عمر شفاعت کرد، و از فاطمه (س) خواست که عمر را ببخشد، فاطمه از عمر راضی شد. (!!!)
🔸ابن ابیالحدید (پس از نقل مطلب فوق اظهار نظر کرده و) میگوید: «به نظر من، صحیح این است که فاطمه (س) وقتی که از دنیا رفت، نسبت به ابوبکر و عمر، ناراحت و (خشمگین) بود، و وصیّت کرد که آنها در نماز بر جنازهی او شرکت نکنند، و این پیشآمد، در نزد اصحاب ما از گناهان صغیره بوده و آنها مشمول آمرزش شدهاند (!!) و بهتر این بود که ابوبکر و عمر، به فاطمه (س) احترام کنند، و به مقام ارجمند او توجّه نمایند، ولی آنها از تفرقه و اختلاف، بیم داشتند، و کاری را که به نظرشان صلاحتر بود انجام دادند، آنها در دین و قوّت یقین در جایگاه ارجمندی بودند، و مثل چنین اموری اگر ثابت شود، گناه کبیره نیست، بلکه از گناهان کوچکی است که معیار تولّی و تبرّی (دوستی و دشمنی) نخواهند بود!!».
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
(آیا قضاوت ابن ابیالحدید، صحیح است؟! و میتوان چنان امور را گناه صغیره نامید؟!! قضاوت با شما)
--------------------------------------------------
📘 بیت الاحزان شیخ عباس قمی(ره)
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#حضرت_علی علیه السلام
♻️در ثواب نشر حدیث سهیم باشید♻️
🌐📚حسینیه مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
@hosenih_maghtal