در وصف برادرم
شهید #مالک_رحمتی (۱)
⬅️مهر سال ۷۹ وارد اتاق خوابگاه که شدم، گوشه اتاق پسری ریزاندام با لهجه شیرین آذری در بدو ورود خوشآمد گفت و مرا به یک استکان کمرباریک چای دعوت کرد تا آغازی باشد بر دوستی ۲۴ساله که هفته گذشته جاودانه شد.
⬅️مالک روحیهای بسیار شاد، شوخ، احساساتی و در عین حال پرتلاش و باپشتکار داشت. همیشه در عین خوشتیپی بر فرزند کارگر بودن خود افتخار میکرد اما مشخص بود همین پادویی در بازار #مراغه نقطه قوت او شد مثلاً در کنار تحصیل در رشته حقوق که تا مقطع دکتری هم به خوبی ادامه یافت، به عنوان اولین دانشجو در سال ۸۰ بوفه دانشگاه را تحویل گرفت و الحق و الانصاف کیفیت خدمات آن را متحول کرد تا نشان دهد از ابتدا شم اقتصادی قوی دارد.
⬅️بعد از مدتی به عنوان عضو تیم مشاورین جوان وزیر کشور در کنار حجه الاسلام شهاب مرادی وارد کار اجرایی شد و در دبیرخانه احزاب خوب درخشید. مدتی بعد به فعالیتهای اقتصادی برگشت و پس از چند تجربه مدیریتی در حوزه صنعت و معدن، معاونت بنیاد کوثر بنیاد شهید را بر عهده گرفت. نهایتاً قائم مقام تولیت آستان قدس و مدیریت بخش اقتصادی آستان را عهده دار شد و فعالیت خود را با ریاست سازمان خصوصی سازی و استانداری آذربایجان شرقی خاتمه داد.
⬅️همیشه به بنده لطف داشت و قبل از قبول سمت با من مشورت میکرد الا سمت استانداری که انگار برای رسیدن به هدف نهایی خود در آن هیچ تردیدی نداشت. وقتی شنیدم استاندار شده گله کردم که تازه خانواده تو بعد از سالها دوری از تهران و اقوام تازه به آرامش رسیدند، اما متوجه شدم برای پیشرفت سرزمین مادری و خدمت به همشهریان خود علی رغم اینکه جایگاهش به عنوان رئیس سازمان خصوصی سازی بالاتر از استاندار بود، کاملاً مصمم و بدون تردید بود و واقعاً کاری در این چهار ماه با آذربایجان کرد که در دل مردم تبریز برای همیشه ماندگار شد.
✍️یاسر مرادی