eitaa logo
حسینیه
656 دنبال‌کننده
334 عکس
621 ویدیو
6 فایل
سوژه معنوی و شهدایی را به آیدی زیر ارسال نمایید 👇 @binam14 ♨️نیازمند ادمین جهادی هستیم♨️
مشاهده در ایتا
دانلود
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱روحیه مدافعان حرم رو وقتی توی محاصره ۱۰۰ متری داعشی‌هان ببینید. گلوله دو تا از انگشتاشو سوراخ کرده ولی بازم میگه و میخنده 🆔 @hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 کلاس گذاشتن خدا تو مستراح برای یک وزیر جمهوری اسلامی.... 😂 🆔 @hosiniye
63_mojir_samavati.mp3
6.41M
🎤بانوای حاج مهدی سماواتے هدیه به محضر مقدس امام زمان علیه السلام 🆔 @hosiniye
🌱حضرت ادریس (علیه السلام) کیست؟ بنابر نقل بسیاری از مفسران،ادریس جد پدری نوح است.نام او در تورات «اخنوخ» و در «عربی» ادریس می باشد و برخی آن را از ماده درس می‌دانند؛ زیرا ادریس کسی بود که با قلم خط نوشت و نویسندگی کرد.او افزون بر مقام نبوت،به علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و نخستین کسی بود که طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت.نامش،دو بار در قرآن،آن هم با اشاره‌های کوتاه آمده است:(در سوره مریم ایات 58 و 57 و 56 و در سوره انبیاء ایه 86 و 85 آمده است) 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3006136703C044c6edd7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16495490054641614005539.mp3
3.3M
🤲 مناجات با خدا: قرار عاشقی 🎙 حاج محمود کریمی 🆔 @hosiniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطره ای تکان همسر شهید نواب صفوی: بعد از افطار به آقا گفتم «دیگر هیدهنده ای از همسر شهید نواب صفوی و افطاری که او را شرمنده همسرش کرد! چ چیزی برای سحر و افطار نداریم، حتی نان خشک!» آقا فقط لبخندی زد! این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم. سحر برخاست آبی نوشید گفتم: دیدید سحری چیزی نبود افطار هم چیزی نداریم باز آقا لبخندی زد بعد از نماز صبح هم گفتم بعد از نماز ظهر هم گفتم تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند سلام و تحیت و نشستند آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست، رفتم و آوردم آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند در همین هنگام باز صدای در آمد به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان مرحوم نواب چیزی نگفت یوسف رفت در را باز کرد وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است گفتم: اینها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت من شرمنده و شرمسار غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم ميل کردند و رفتند آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان وقتِ نداشتن، داد می‌زنند وقتِ داشتن، بخل و غفلت دارند. نماز و روزه هاتون قبول! شکر بعد از نعمت یادمون نره! 🆔 @hosiniye