سلامـ رفیق
دیشب حال دلم فرق داشت
از وقتی از حسینیه گلزار اومدیم بیرون
برای استقبال از شهدای گمنام 😭
اولین باری بود که موقع روایتگرے انقد بغض
داشتم و سختم بود حرف بزنم ...
وقتی خواستم وارد حسینیه بشم اول حاج آقا
جواد اسماعیلی رو دیدم و بغضم بیشتر شد
آخه دو تا برادرهاش شهید شدند و هر دو تا هم
مفقود و گمنام ! 😞 دیدم با بغض عجیبی تکیه داده بود
به دیوار و داشت تابوت شهید رو نگاه میکرد ...
توی شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
آقا مصطفی گفت إن شالله شب جمعه گلزار
هم برامون شهید بیارن ، به مسئولش بگو ...
بعد خودش گفت : به خود شهید میگم بیاد !
چند دقیقه بعدش یکی از خادمای شهدا به
آقا مصطفی گفته بود : برنامه ریختیم برای
گلزار و دعای کمیل شهید بیاریم ...
روز بعدش مسئول کمیته خادمین آقا هادی اسماعیلی بزرگوار منو دید و گفت حسین آقا : دو تـا شهید میاریم
برای دعای کمیل ! 😥 دلم ریخت ...
آخه همه جا یک شهید می بردند
القصه اینکه حال و هوای #کمیل این هفته
با لطف شهدا عجیب شد و ممنونم از همه
برو بچه های با صفای #کمیته_خادمین_شهدا
که انصافا زحمت کشیدن و بیشترین زمان رو
اختصاص به دعای کمیل و مناجات ما دادند
اجرشون با حضرت زهرا سلام الله علیها
کاش شهدا مارو دعا کنند ...
#کمیته_خادمین_شهدا
#گلزار_شهدا_کاشان
#دعای_کمیل
#شب_های_جمعه
💠 کـانال کـربلایـی حـسـین بـرزی #ایتا 👇
@hossein_barzi