این بیقراری و اشک و آه برای امامحسن
دست خودم نیست ، دلم بیقراره :)))
یکی از رفیقام عاشق امیرالمومنینِ یه انگشتر دُر نجف داره و
دائم تو دستشه
یه رفیقمم ابلفضلیِ یهتیکه سنگ از حرم حضرت عباس
گوشه اتاقشه
اون رفیقمم که حُسینیه یه تسیح تربت همیشه همراهشه،
جیگرم آتیش میگیره هیچی ازت ندارم عزیزم💔
ولی جای شکرش باقیه بههیئتی پام بازه که اسم شما روشه و هربار فکر میکنم به حرمت مُشرف شدم . .
#عزيزمحَسن¹¹⁸