eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گُفتم که؛ بِمان همیشه... یارَم باشی هَر لَحظه ی زندگی کِنارم باشی @hosenih حیدر وسطِ مَعرِکه تَنها مانده بَرخیز دوباره ذوالفَقارم باشی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این سرخ‌جامه‌ی بدنش را عوض کنم؟ یا دستمال زخم تنش را عوض کنم؟ افتاده‌ام به پای پرستوی زخمی‌ام شاید که قصد پر زدنش را عوض کنم @hosenih اسما بیا کمک بده هنگام غسل یاس وقتش شده که پیرهنش را عوض کنم پر کرده خون تازه زمین حیاط را باید دوباره من کفنش را عوض کنم زینب نشسته پشت در و ... یاد فاطمه است باید که جای سوختنش را عوض کنم @hosenih باید که بعد رفتن زهرا به شیوه‌ای رویای هر شب حسنش را عوض کنم تقدیر ما نوشته خدا و نمی‌شود شام فراق دل‌شکنش را عوض کنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون گیسویت بیا که پریشان کنی مرا کاسه به دستِ کوچه ی باران کنی مرا زُلفی نشان بده، دلِ ما را اسیر کن از رُخ نقاب گیر، که حیران کنی مرا در وصفِ خویش آیه بخوان سَجده ات کنم امشب رسیده ام، که مسلمان کنی مرا ترکیبی از شَرابِ حُسین و حَسن بِریز جُرعه به جُرعه ام بِده، ویران کنی مرا تو سَیِّدُالشَّبابی و پیرِ طَریقَتی دستِ مَرا بگیر، که انسان کنی مرا اکبر اگر که میل به آقا شدن نداشت دنیا هم اشتیاق به برپا شدن نداشت @hosenih تو آمدی و ریخته بازارها به هم چَشمت زده بساطِ گرفتارها به هم ای یوسف بنِ یوسفِ زهرا، به شوقِ تو جان قَرض می دهند خریدارها به هم وقتی مسیح هم زِ دمِ تو نَفَس گرفت هدیه دهند خاکِ تو بیمارها به هم یک لحظه هم تو روی مَگردان زِ ما که باز پیچیده می شود همه ی کارها به هم پا بوسَت آمدم که تو پا بر سَرَم نَهی سَر می زنند عاشق و دلدارها به هم مهمان مَرا به جشنِ گُل و آفتاب کن با یک نگاه خانه ی دل را خراب کن @hosenih تو آمدی شبیهِ پیمبر شوی فقط آیینه قَدّیِ خودِ حیدر شوی فقط با هر چه وصف که پدرت از نبی نمود تو آمدی یگانه برابر شوی فقط اوجِ کمالِ ما، به قُدومت رسیدن است بر تو سِزاست از همه برتر شوی فقط بابُ الحسینِ دوُّمِ کرب و بلا تویی خوب است تا ضریح، تو رَه بَر شوی فقط اللهُ اکبر از رجزِ مرتضایی ات شایسته ی تو بود عَلی اکبر شوی فقط وقتِ صَلاتِ ظُهرِ عَطش شُد، اذان بده در کربلا دوباره علی را نشان بده @hosenih ای جلوه ی شکوه و جلالِ نبی، علی آموزگار فنِّ بلالِ نبی، علی این خُلق و خو و منطقِ تو مو نمی زند با سیرتِ تمام و کمالِ نبی، علی شهرِ مدینه است و نظرهای رحمتت ای یادگارِ روحِ زُلالِ نبی، علی با دیدنِ جمالِ تو آرام می شوند دلتنگ ها برای جمالِ نبی، علی عبّاس بوسه بر گلِ روی تو می زند وقتی که هست مَحوِ خیالِ نبی، علی از هر نظر محمّدِ دیگر رسیده است یا که خدا دوباره علی آفریده است @hosenih ای مظهرِ رسالتِ تامِ پیمبران ای نامِ تو تجلّیِ نامِ پیمبران با این ظهورِ تو همه مبهوت مانده اند این اکبر است؟ یا که تمامِ پیمبران؟ اُسطوره در سُخَنوری و در بِلاغتی جاری ست از لبِ تو کلامِ پیمبران توحید را تویی که به تصویر می کِشی اصلی که بوده است پیامِ پیمبران ای قامتت قیامتِ عُظمای کربلا ای جلوه ی شکوهِ قیامِ پیمبران اِی برگزیده تر زِ همه اَنبیا علی هَستی خَلیلِ آتَشِ کرب و بَلا علی @hosenih بخشید جلوه ی تو به بابا حیات را وقتی که دید در تو جمیعِ صفات را نام تو را گذاشت علی و گرفته است ذکرِ "علی علی" همه ی کائنات را قرآن بخوان که دلبری از عمّه ات کنی بُگشای لب، بریز تو قند و نبات را سِبقت گرفته اند ملائک از آسمان بر دیده ها کِشَند کمی خاکِ پات را بی شک که رَدِّ پای تو را سِیر می کند هر کس که طالب است مَسیرِ نجات را دارد دلی زِ عشقِ تو تسخیر می شود تو می شوی جوان، پدرت پیر می شود @hosenih رعنا شدی و پیش پدر راه می روی دل می بَری زِ خیمه و جانکاه می روی لیلا کجاست... تا که تماشا کُنَد تو را؟ از آسمانِ سینه اش ای ماه می روی حالا که می روی کمی آهسته تر برو داری تو التماس به همراه! می روی؟ ای سَرو قَد، قَدم‌ به قَدم، خَم شده قَدَم حالا که ساختی تو قَدَمگاه می روی روی سرت پیاده شود بُغضِ مرتَضی تنها، به جنگِ این هَمه بَدخواه می روی بر زَخمهای کاریِ تو بوسه می زنم بر این لَبِ اَناریِ تو بوسه می زنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گلای مو همه پرپر شدند و میون قتلگه بی سر شدند و @hosenih شبیه شمع سوزان آب گشتند به غربت ، مثل خاکستر شدند و ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آن زمان که دور زِ کرب و بلا شدم بر هر چه داغ و درد و بلا مبتلا شدم یک اربعین گذشته و من آب رفته ام عُمری ست گوییا که من از تو جدا شدم @hosenih یک اربعین گذشته و لب تشنه ام هنوز گریان به یادِ کام تو صبح و مسا شدم یک اربعین گذشته و نیلی شده رُخم چهره کبود، همسفرِ نیزه ها شدم من زینبم که چهره ی من فرق کرده است حالا شبیه حضرت خیرالنّساء شدم باید شبیه مادرمان هم شوم حسین آخر سپر برای زن و بچه ها شدم گیسوی من سفید شد و قامتم خمید بی کس اسیرِ محنتِ بی انتها شدم @hosenih من روی ناقه ها و تو هم روی نیزه ها مهمانِ بزمِ کوفه و شامِ بلا شدم هر طور بود باز کنارت رسیده ام زائر به پاره پیکرِ در بوریا شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دگر به کرب و بلا پا گذاشتم داغی دگر بر این دلِ دریا گذاشتم @hosenih چِهل روز پیش بود که روی همین زمین خود را کنارِ پیکرِ تو جا گذاشتم تنهایی ام، برادر خوبم، شروع شد بوسه به روی حنجرِ تو، تا گذاشتم می شُستمت به اشک و به این بود خوش، دلم بوسه به جای بوسه ی زهرا گذاشتم رفتم به زیر سایه ی رأس تو سوی شام جسمِ تو را به دامنِ صحرا گذاشتم @hosenih خاکسترم کنارِ رقیّه به باد رفت روی تنش که سنگ لحد را گذاشتم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله @hosenih اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین" پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله @hosenih عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ تَفسیرِ آیه های خُدا، شَرحِ ذاتِ توست زِنده هَنوز دینِ خُدا، از حَیاتِ توست تعریفِ شیعه از عرفه، مَدحِ کربلاست جوشَن کبیر، وَصفِ تَمامِ صِفاتِ توست @hosenih روزِ شَهادتِ تو، خُداوند جِلوه کرد این تازه گوشه ای زِ جَلالِ مَماتِ توست بُهتِ پَیَمبرانِ اِلهی عَجیب نیست وقتی که کائِنات، شَب و روز، ماتِ توست راهِ کَمالِ خَلق، به تو خَتم می شود چَشمِ حُسینیان، سوی فُلکِ نجاتِ توست "قَد قامَتِ الصَّلاة"، قیامِ تو اَست و بَس اِسلام، اُستوار به روحِ صَلاتِ توست این گِریه بَر مصائبِ تو، رُشدِمان دَهَد فَیّاضِ اَشکِ مایی و این هَم زَکاتِ توست @hosenih عالَم حَریفِ شورِ سَر ما نمی شَوَد مَستیِ ما به تُربت و آبِ فُراتِ توست دَر حَسرتِ زیارتِ شِش گوشه، نوکرت... ...در انتظارِ برگه ی سَبزِ بَراتِ توست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وَقتی که حَرف از دِل و آمال می زنیم تا کَربلا به ثانیه ای بال می زنیم @hosenih پِیوَندِ شاخه های دِلِ خُشکِ خویش را با آن دِرَختِ سَبزِ کُهَنسال می زنیم ماهِ مُحرَّم آمَده، اِی جان... خوش آمَده... اِمسال هَم به سینه، چو هَر سال می زنیم عَطری که اَز سَفَر به خُراسان خَریده ایم بَر پیرُهَن سیاه و بَر این شال می زنیم ما میهمانِ سُفره ی شِشماهه می شَویم تا که گُریزِ روضه ی مِنهال می زنیم با فاطِمه بَرای حُسِین آه می کِشیم وقتی که سَر به گوشه ی گودال می زنیم @hosenih ثابِت نِموده اند شَهیدان، زَمانِ مَرگ بوسه به پای دوست به هَر حال می زنیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گاهی زِ روی نِی سَرِ تو می خورَد زمین گاهی سَرِ بَرادَرِ تو می خورَد زمین فریادِ "یا حُسینِ" دِلم می رَود به عَرش تا صورَتِ مُطَهَّرِ تو می خورَد زمین @hosenih خوشحال می شَوَند که اَز خَستگیِ راه در شَهرِ شام، خواهَرِ تو می خورَد زمین مَحرَم نمانده تا که بُلندش کُند زِ خاک وَقتی زِ ناقه دُختَرِ تو می خورَد زمین با دَستِ خویش بَر دَهَنَش مُشت می زَنَد پیشِ سه ساله، تا سَرِ تو می خورَد زمین @hosenih با ناله ی رُباب، شَوَد هَر دِلی کَباب هَربار رَاسِ اَصغَرِ تو می خورَد زمین اینجا دوباره دَستِ علی بَسته می شَوَد اینجا دوباره مادَرِ تو می خورَد زمین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش اِمشب بود قَدری گیسوانم بیشتر تا کُنَم‌ فَرشِ‌ مَسیرِ میهمانم بیشتر از سَرِ بازار یِک هِدیه بَرای دیدَنَت... ...می خَریدَم، بود اَگَر قَدری زَمانَم بیشتر @hosenih این یَتیمی دَردِسرهای بَدی دارد پِدر من نمی خواهم دگر زِنده بمانم بیشتر اَهلِ ویرانه مَرا خِیلی تَحَمُّل کَرده اَند باعِثِ زَحمَت شُدَم، بَر عَمّه جانم بیشتر روز از گَرما مریضَم، تازه شَبها می شَوَد... ...دَر هَوای سَرد، دَردِ اُستُخوانم بیشتر چون نِمی خواهَم تو ناراحَت شَوی، ساکِت شُدَم! بینِ صُحبَت می شَوَد لُکنَت زَبانم بیشتر آن شَبِ غارَت هَمه دَر دود و آتَش سوختیم سوخت اَمّا موی من اَز خواهَرانم بیشتر @hosenih صُبح تا حرفِ کَنیز آمَد وَسَط، اُفتاد زود... ...لَرزه بَر جانِ هَمه، اَمّا به جانم بیشتر بَر لَبِ تو بوسه زَد هَم سَنگ هَم نِیزه وَلی عُقده دارِ بوسه های خِیزَرانم بیشتر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَز اَشک های چَشمِ تو، زَمزَم دُرُست شُد اَز ناله های نیمه شَبَت، غَم دُرُست شُد با یاریِ مَلائِکه، دَر هِیئَتِ خُدا از چادُرِ سیاهِ تو پَرچَم دُرُست شُد اَوّل تو آفَریده شُدی، شَک نمی کُنَم زآن پیش تَر، که طَرحِ دوعالَم دُرُست شُد وَقتی به شِکلِ اِنسیه ی کامِلی شُدی اَز باقیِ گِلَت گِلِ ما هَم دُرُست شُد ما را، طَلایه دارِ غَمِ تو نِوِشته اَند اَز آن زَمان، که غُصّه و ماتَم دُرُست شُد اَز ما سُوال و، اَز تو جَوابی، گُلِ علی... ...تابوتِ لاغَرِ تو چِرا خَم دُرُست شُد؟! ما نوکَرِ حُسِینِ غَریبِ شُما شُدیم اَز فاطِمیّه ای که مُحَرَّم دُرُست شُد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e