eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
534 دنبال‌کننده
236 عکس
57 ویدیو
133 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ ۲۶ اسفندماه سالروز ارتحال جانگداز مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق، و مؤسس تسلیت باد ☑️ شادی روح آن استاد فرزانه، صلوات و فاتحه ختم بفرمائید. ✅ @hoseiniyehandisheh
1_232993315.pdf
756K
« بروشور علمی حجت‌الاسلام و المسلمین مرحوم استاد حاج شیخ مسعود صدوق» ✅ @hoseiniyehandisheh
📣 اطلاعیه 🔆 «حسینیه اندیشه» در لبیک به مقام معظم رهبری نسبت به «بررسی، اصلاح و ارتقای پیش‌نویس سند الگوی پایه پیشرفت» و همزمان با سومین سالگرد اندیشمند انقلاب فرهنگی، مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین سند«» را منتشر و طی نامه رسمی، این اصلاحیه را تقدیم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نمود. ✉️ فایل نامه به دکتر واعظ‌‌ زاده (ریاست محترم مرکز الگو) 📖 فایل اصلاحیه سند الگوی پایه پیشرفت 👇👇👇 @hoseiniyehandisheh
نامه به دکتر واعظ زاده 26-12-98.pdf
283.8K
✉️ متن نامه به دکتر واعظ زاده؛ ریاست محترم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
فعالیت‌های علمی حسینیه اندیشه در سال 1398 (2).pdf
262.4K
📋 همزمان با سومین سالگرد ارتحال حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق، فعالیت‌های حسینیه اندیشه در سال 1398 منتشر گردید ✔️ فایل PDF گزارش سالانه فعالیت‌ها @hoseiniyehandisheh
سه حرف اصلی / هم‌خانواده‌ها انگار انقلاب علمیِ حضرت صادق و پدرش، کارد را به استخوان خلیفه رسانده بود. چون برای اولین بار بود که دستگاه حاکم دستور داده بود امامِ بعدی در همان ابتدای امامتش، شناسایی شود تا سرش را به دربارِ «منصور دوانیقی» ببرند. بعد از شهادت امام ششم، جاسوس‌ها در مدینه به این‌در و آن‌در می‌زدند تا کسی را پیدا کنند که شیعیان به دور او جمع شده‌اند. بخاطر همین، حتی بزرگانی مثل «مومن‌الطاق» و «هشام بن سالم» هم در کوچه‌های شهر پیامبر، سرگردان بودند و گریه می‌کردند و با خودشان می‌گفتند: «معتزلی شویم یا زیدی یا به سوی مرجئه برویم یا به مرام قدریه ایمان بیاوریم؟!». تا پیرمردی دست‌شان را گرفت و به خانه‌ای برد که صاحبش بدون مقدمه فرمود: «به سوی من بیایید؛ نه به سوی مرجئه و قدریه و زیدیه و معتزله...» و بعد از آن‌که قلب هشام بن سالم را پر از یقین کرد، دستور داد: «به هر کسی که خبر امامت مرا دادی، از او پیمان بگیر که آن را فاش نکند و الا ذبح در کار خواهد بود» و به گردنش اشاره کرد. انگار شیعه بعد از سالها داشت سر بلند می‌کرد و دربار عباسی، به خوبی این خطر را فهمیده بود. و الا چرا از همان ابتدا باید به دنبال وصیّ حضرت صادق باشند تا گردنش را بزنند و چرا خبر امامت باید مثل یک راز باقی بماند؟ حتی وقتی آن نصرانی برای رسیدن به حقیقت، محضر «اباابراهیم» را انتخاب کرد، به او گفتند: «شکل و شمایل مسیحیان را حفظ کن و با همان حال، را جستجو کن؛ چون والی مدینه بر او سخت می‌گیرد و خلیفه از والی مدینه نیز سخت‌گیرتر است.» با همه‌ی این فشارهای بی‌سابقه، معرکه‌ی درگیری با «منصور» و «هادی» و «مهدی» و «هارونِ» عباسی را طوری مدیریت کرد که گسترش شیعه، چنین گزارش‌های تاریخی عجیبی را رقم زد: «هفتاد هزار دینار طلا از وجوهات، تنها در دست یکی از وکلای حضرت کاظم باقی مانده بود» و یکی از بدگویی‌هایی که از موسی‌بن جعفر در دربار هارون پیچید، این بود: «دو خلیفه هستند که برای‌شان خراج برده می‌شود: هارون رشید و موسی بن جعفر.» اما من فکر می‌کنم امام قصد نداشت قیام کند چون شیعه هنوز پایی نداشت تا در کنارش بایستد. نشان به آن نشان که وقتی برای اولین بار، رهبر شیعه را به زندان بردند و چهار سالِ تمام او را بین زندان‌بان‌های بصره و بغداد دست به دست کردند، خبری از شیعیان نبود؛ همان‌ها که کرور کرور خمس مال‌‌شان را می‌فرستادند اما بلد نبودند یا نمی‌توانستند جان‌شان را چطور فدا کنند تا حقّ اولیه‌ای مثل حق زندگی آزاد، به امام‌شان بازگردانده شود. شاید به همین خاطر بود که وقتی داشتند موسی‌بن‌جعفر را از مدینه خارج می‌کردند تا به اسارت ببرند، وصیت ویژه‌ای از او نقل نشده غیر از این‌که از فرزندش علی خواست تا زمانی که خبر مرگ او را بشنود، هر شب پشت درب خانه‌ی پدرش بخوابد. همسران و دختران حضرت کاظم هم، تا چهار سال هر شب در راهروی پشت درب خانه ـ که به آن «دهلیز» می‌گویند ـ جای خواب علی‌بن‌موسی را پهن می‌کردند. کسی چه می‌داند؟ لابد از شأن خاندانی به بزرگیِ خانواده‌ی موسی‌بن‌جعفر، دور است که شبها بدون مردی که از آنها حفاظت کند، بخوابند... حالا شما راه کربلا تا کوفه و کوفه تا شام را به رخِ من نکشید. آن یک استثناء وحشتناک بود و قرار نیست که هر چه برای زینب کبری رقم خورد، برای فاطمه‌ی معصومه هم اتفاق بیفتد! ولی خب؛ قبول می‌کنم که شباهت‌هایی هم وجود دارد. مثل آن «سه حرف اصلیِ» شوم که هم در روضه‌های حضرت کاظم پیدا می‌شود و هم در مصیبت‌های حسین. مثلا در وصف امام هفتم گفته‌اند: «ذی الساق *المرضوض* بحلق القیود* » یعنی ساق مبارکش با حلقه‌های زنجیر زندان، کوبیده و خُرد شده بود. چند ده سال قبل هم، یکی از هم‌خانواده‌هایِ «المرضوض» این دفعه به شکل یک فعل ماضی، در قصر ابن زیاد استفاده شده بود: *نحن *رضضنا* الصدر بعد الظَهر...* ما با اسب، سینه را بعد از پُشت، خُرد کردیم.... ر... ض.... ض.... همان سه حرف اصلی است که هم‌خانواده‌هایش برای یک خانواده به کاربرده شده تا همه‌شان را بکوبند و خُرد کنند ... ✅@msnote@hoseiniyehandisheh
هوای همیان؛ ذوق ضرب‌المثل بعضی از این عبارت‌های راوی‌ها، آدم را هوایی می‌کند. مثل همین عبارتی که شیخ مفید در «الارشاد»ش نقل کرده: «کانت صرار موسی مثلاً.. همیان‌ها و بخشش‌ها و هدیه‌ها و عطیه‌های موسی‌بن‌جعفر [این‌قدر گره از کار مردم وا می‌کرد که] تبدیل شده بود به ضرب‌المثل» آخ که امشب چقدر هوس همیان‌های شما را کرده‌ام. همیان‌هایی که گره از کار حاجت‌مندها وا می‌کردند و لطف شما را ضرب‌المثل کرده بودند و اصلا شاید همان‌ها بودند که برایتان لقب درست کردند: «باب‌الحوائج»؛ لقبی که هنوز هم وقتی عراقی‌ها به ضریح شما می‌رسند، کف دست‌شان را رو به شما می‌گیرند و با آهنگ قشنگی، آن را فریاد می‌زنند: «یا یا موسی‌بن‌جعفر». لقبی که ما هم وقتی به حرم دخترتان می‌رویم، علیامخدره را با همان صدا می‌زنیم: «السلام علیکِ یا بنت باب‌الحوائج» یا مشهدی‌ها وقتی به حرم پسرتان میروند.... آخ! گفتم «حرم دخترتان»؛ که چند روز خلوت شده بود و حالا؛ شب شهادت شما بسته شده. شبی که ما قمی‌ها ضریح دختر و ضریح پدر را یکی می‌کردیم و زیارتنامه را کنار مضجع کریمه اهل‌بیت می‌خواندیم: «عائذاً بقبرک لائذاً بضریحک» و حالا شب شهادت شما فقط می‌توانیم از دور ـ سر کوچه ارک یا پیاده‌رو خیابان اراک یا بالای پل نُه دی یا اول بلوار پیامبر ـ به حرمش سلام بدهیم. امشب لطف می‌کنید اگر به ما بفهمانید که دقیقا چه کرده‌ایم که به این بلا مبتلا شدیم و دقیقا باید چه بکنیم که از این وضعیت در بیاییم و دیگر دچارش نشویم. امشب هواییِ همیان‌هایی شده‌ایم که جواب این سوال‌ها را در خود داشته باشد. امشب هوس ضرب‌المثل‌های شما را کرده‌ایم؛ که راویان گفته‌اند: «کانت صرار موسی مثلا» ـ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه شب‌های جمعه، شهیدی که تشییع پرعظمت و رشک‌‌برانگیزش از کاظمینِ موسی‌بن‌جعفر شروع شد و بعد زائرِ دو تا نور دیگری شد که اسم‌شان را در این نوشته بردم. تقدیم به فرمانده بی‌مانند و زائر بی‌نظیر شهید @msnote@hoseiniyehandisheh
🔰 تحلیل تاریخی از نبی‌اکرم(ص) بر محور سه مأموریت: 1ـ برچیدن بساط بت‌پرستی و شرک جلی، 2ـ ختم نبوت، 3ـ تقیه نسبت به حکومت‌های نفاق 💢با نبی‌اکرم(ص) و قیام و مجاهدات بی‌نظیر ایشان، کلمه‌ی توحید و برای اولین بار در برابر هجمه‌های دستگاه کفر پیدا می‌کند و این مهم به‌عنوان اولین مأموریت ایشان تحقق می‌یابد و بساط جلیّ و بت‌پرستی پس از 6800 از کره‌ی زمین برچیده می‌شود. 🔺مأموریت دوم آن پیامبر گرامی، و تعیین تکلیف درباره‌ی راه است که احکام و تناسباتِ این تکامل برای افراد، خانواده‌ها، اصناف، امت‌ها، حکومت‌ها، تمدن‌ها در قرآن کریم تشریع شده و بیان گردیده است. یعنی زندگی آرمانی و حیات طیّبه‌ای که با ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) و پس از آن در عالَم رجعت محقق می‌شود، در دوران نبی‌اکرم تشریع شد اما بدلیل عدم پذیرش مردم و سلطه‌ی منافقین تحقق نیافت. 🔺در واقع و به تبع آن، ایجاد برای تقوا و منزوی‌کردنِ کفر و نفاق در تشریع گردید زیرا تمام فراز و فرودهای تاریخی به این دلیل است که بشر در نهایت، با ملاحظه‌ی مظالم و فجایعی که از و دنیاپرستی برمی‌خیزد، از آن شود و به خدای متعال و فرستادگان او ـ که به‌دلیل زهد به دنیا و غنای خود هیچ‌گاه به دنبال استعمار بندگان نیستند ـ رو بیاورد و با طیب خاطر و اختیار خود به دنبال رشد و برود و بر اساس (و نه تطمیع یا خشونت) به تشکیل و ایجاد و ساخت بپردازد و الا قدرت قاهره‌ی الهی به تنهایی بر انجام هر کاری تواناست؛ همان‌گونه که به وسیله‌ی پشه‌ای، نمرود را که صاحب یک حکومت جهانی بود از پای درآورد. ❗️اما با تصرف منافقین در احکام نماز و روزه و حج و تأویل و تغییر و تحریف در این نرم‌افزارهای نورانی که برای پرورش انسان‌ها و امت‌ها و صعود به بالاترین درجات ایمانی نازل شده‌اند، نیروی انسانیِ متناسب با برنامه‌ی الهی تربیت نشد. 📚منبع: کتاب «بررسی سه تئوری تولید «قدرت-اطلاع-ثروت» در سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی» اثر (ره) ✅ @hoseiniyehandisheh
💢 به جای این که دغدغه (داشته باشیم) چرا به ما لازم نمی شود، بگوییم که ما چه احترامی به می‌کنیم. این ما را تحت فشار قرار بدهد. ، ، ، قطعا به مراتب سخت تر از تقوای در امور فردی است. شئونش هم بسیار گسترده تر. هوای نفس که در تقوای فردی می آید در تقوای اجتماعی بیشتر می آید. ‼️ زیر بیرق خاصی آمدن است. یعنی چه؟ یعنی زیر بیرق . این را ابلیس که نمی پذیرد به راحتی. ⭕️ ابلیس، حداکثری که شما فشار بیاورید با توسلات و راضی بشود (که) بین دو تقوا یکی(از آن دو را) را شما انتخاب کنید می گوید تقوای فردی. می گوید اقلا خودش تکی باشد(و) دیگر نخواهد بکند. بسیار سخت است برای ابلیس. 📚مباحث اخلاق اسلامی، سال 1373 ✅ @hoseiniyehandisheh
🔰مقام معظم رهبری: فرض بفرمایید در مسائل اقتصادی کشور، ما این‌همه راجع به مسائل اقتصادی حرف میزنیم، همه هم تصدیق میکنند؛ اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم، همه هم از صدر تا ذیل تأیید میکنند، تصدیق میکنند، برایش جلسه و کمیته و کمیسیون و مانند اینها هم تشکیل میدهند، [امّا] آن­چنان­که بایدوشاید کار پیش نمیرود. خب اشکال کجا است؟ یک وجود دارد؛ این را چه کسی باید باز کند؟ شما که در دانشگاه هستید باید باز کنید. 1396/3/31، بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها ✅ @hoseiniyehandisheh