eitaa logo
حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
531 دنبال‌کننده
240 عکس
57 ویدیو
133 فایل
مباحث و یادداشت‌هایی هم‌سو با حسینیه اندیشه در موضوع جبهه مقاومت ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✔️آدرس کانال رسمی حسینیه اندیشه: https://eitaa.com/HossiniehAndisheh ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
پی‌نوشت: تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه؛ که از شدت خاطرخواهی و فریفتگی به خمینی و خامنه‌ای، در میانه آتش الحاد مدرن به معونه و کمک ِ «پرستش اجتماعی ِ خدای متعال» رفت و با دریافت مدال «استعملته بمعونتک فاطاعک»، ظفرمندانه در آغوش «قریبا لایبعد عن المغتر به» قرار و آرام گرفت. @msnote @hoseiniyehandisheh
🔰نه تسامح در قضاوت نسبت به تجارب بشری، و نه غارنشینی 💢 گاهي ما با ديد عمومي و به مي‏نگريم و آنها را غير مضّر نسبت به ساحت مي‏دانيم، ولي گاهي هم از منظري ديگر به اين واقعيت نگاه كرده و قائل مي‏شويم كه نمي‏توان به هيچ وجه «تسامح در تعبّد» را پذيرفت. ❓آيا مي‏توان در خصوص مضرّ يا غير مضرّ بودن نسبت به ساحت مقدس تسامح را روا دانست؟! آيا غير از اين است كه آنچه با شيوه آزمون و خطا شده است مفاهيمي كاربردي و برخاسته از يك «» تعريف شده مي‏باشد كه بر اساس يك مدل براي كنترل تغييراتي خاص در حال تجربه شدن مي‏باشد؟ ❌مسلماً صحيح نيست كه براي نجات خود از تكليف الهي سريعاً به قضاوت در اين امر حسّاس و پيچيده بپردازيم و را در اين وادي امري مباح بدانيم و بگوييم اصولاً محصولات تجربه بشر داراي لوازم و اقتضائات خاصي نمي‌باشد، بنابراين با ما هماهنگي دارند! ادامه دارد⏮ ✅@hoseiniyehandisheh
ادامه:👇👇 🐪در مقابل، هيچ يك از ما و شما قائل نيستيم كه بايد موجود را كنار بگذاريم و به همان انسانهاي باز گرديم. 🌀اما تا زمان دستيابي كامل به يك مدل اداره جديد بايد در آن تأمّل كرد تا ببينيم كداميك از اين بخشها از ضرر كمتر و ضرورت بيشتري برخوردار است تا از همان نقطه كار خود را آغاز كنيم. به تعبير ديگر بايد به تغيير تخصيصهاي كلّي و عمومي در مدل موجود بپردازيم تا تدريجاً با تعريف به اين واقعيّت پي ببريم كه مدلهاي موجود نمي‏تواند نيازهاي جديد ما را پاسخگو باشد و مي‌بايست نيازهاي نوين جامعة اسلامي خود را به وسيلة پاسخ دهيم و آنها را به بگذاريم. 💠 پس اولاً ما مُهر ابطال بر تجارب بشري نمي‏زنيم. ثانياً تجارب بشري را يك سري تجارب مفرده نمي‏دانيم كه همچون نظر گذشتگان حاكي از «يك حقيقت مسلّم» در عالم تكوين باشند، بلكه قائليم اينها هستند كه با تغيير در تئوري اصلي آنها، تعريف از موضوع نيز عوض مي‏شود. 📚منبع: کتاب دفتر از منظر استاد ✅@hoseiniyehandisheh
🔰بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹برای توضیح «فلسفه‌ی چگونگی مصیبت و بلاء» باید به این نکته توجه کرد که ولایت بر سه نظام «کفر، نفاق و ایمان»، به معنای سه نوع تدبیرِ جدا و منفکّ از یکدیگر نیست بلکه با «فلسفه‌ی إمداد» به وحدت می‌رسد؛ یعنی امداد به دستگاه کفر و دستگاه نفاق، دارای علّت و فلسفه است که خداوند متعال فرمود: «کّلاً نُمدّ هولاء و هولاء». 🔸به نظر می‌رسد علت «امداد» به این نکته باز می‌گردد که مؤمنین به علت هوای نفس، تا حوادث متعدّدی را تجربه نکنند، زیر بار ولایت نمی‌روند. لذا خدای متعال، دستگاه کفر و نفاق امداد می‌کند (اجازه طغیان می‌دهد) و آنان نیز به مؤمنین حمله‌ور شده و جامعه‌ی اسلامی دچار بلاء و نقص در اموال و انفس و ثمرات می‌شوند. 🔹 چنین شرایطی موجب می‌شود آثار نظام طغیان به صورتی ملموس و عینی در برابر اهل ایمان قرار بگیرد و آن را وجدان کنند. این تنفّر در کنار تعلّق مومنین به خدای تعالی باعث می‌شود تا آنان زیر این فشارها و مصیبت‌ها به دستگاه الهی پناه ببرند و به تدریج «حبّ» برای آنان ایجاد شود. 🔸 در واقع خدای تعالی برای آن‌که هوای نفس را از درون ما جدا کند، بستری از حبّ و بغض فراهم می‌کند و به وسیله‌ی درگیری انبیاء و اوصیاء با ائمّه‌ی کفر و نفاق، فضایی از تنفّر و محبّت ایجاد می‌نماید. آن بزرگواران با استقبال از بلاء، مجرایی برای جریان اراده‌ی خدای متعال قرار می‌گیرند تا تعلیم و تربیت و پرورش در سطح کلان و برای کلّ نظام واقع شود. همین حقیقت است که روشن می‌کند «دین چیزی جز حبّ و بغض نیست». 🔹 این روند درگیری بین هوی و تقوی در شکل اجتماعی، در تمامی مراحل تاریخ جریان دارد اما متغیر اصلی در سرفصل اول تاریخ، «امور حسّی» است. در دوره‌ی دوم تاریخ، «قوای عقلانی» بمثابه متغیر اصلی قرار می‌گیرد و خلقت انسان‌ها به نحوی است که عقلانیت‌ها در این سرفصل در سطح بسیار بالایی هستند. اما متغیر اصلی در دوره‌ی سوم تاریخ، «امور شهودی» است و روح‌ها به قدرت‌های بزرگی دست می‌یابند. 🔸همچنین در سرفصل اول تاریخ، دستگاه ایمانی در جهت «چگونگی حفظ جامعه‌ی دینی» تربیت می‌شوند؛ در سرفصل دوم تاریخ، مؤمنین برای «چگونگی اداره‌ی یک حکومت دینی» پرورش می‌یابند و در سرفصل سوم تاریخ، نسبت به «تحقق یک تمدّن الهی» مورد آزمایش قرار می‌گیرند. 🔹حال با توجه به این چارچوب باید به تشریح مصیبت‌های پیامبراکرم و ائمّه‌ی معصومین علیهم‌السلام پرداخت؛ یعنی آن بزرگواران گرچه به ابلاغ احکام فردی و سایر جزئیات دین نیز اهتمام داشته‌اند، اما باید روشن شود که شخصیت و هویت و مأموریت اصلی آنان و مصیبت‌ها و محن و بلایایی که دچار آن بوده‌اند، از چه سنخی بوده است. 📋متن چکیده مبحث چهارم👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh
1_301430453.pdf
372.2K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
به مناسبت روز ماه مبارک؛ روز منصوب شدن حضرت به ولایت عهدی مامون بعضی وقتها هم هست که باید روضه ی آبرو را خواند و از مصیبت بدنامی گفت. مخصوصاً اگر آبرویی را که می خواهند بریزند زیر پای مردم تا توسط یک امّت لگدکوب شود، جدّ اندر جدّ حفظ شده باشد و اصلاً اعتبار خاندانت برای هر فهیم و هر نفهمی به همان تعریف شود. یعنی جانشینی پیامبر انقدر رنگ دنیا گرفته بود و روح کسرای ایران و قیصر روم چنان در جسد بی رمق ِ حکومتش نشسته بود که دوری از دستگاه، تقدّس و روحانیت و وجاهتی معنوی درست می‌کرد برای هر کسی که از دعوای قدرت کناره می‌گرفت. بعد همه می‌گفتند این فرزندان علی عجب زهدی دارند که دنبال این مقامات نمی دوند و هر وقت نشانه ای از قدرت سلطنتی و سیاست پادشاهی می‌بینند راهشان را به طرف دیگری کج می کنند و حتی دور و بَر دربار پیدایشان نمی شود. طوری که همین دوری، در نظر مردم نشانه‌ی حقانیت شده بود و هر کسی ساز قیام کوک می کرد، به اسم اهل بیت پناه می برد تا خودش را مطهّر از دنیاطلبی نشان دهد و وجدانهای خسته از حکومت مادّی را دور خودش جمع کند. حالا فکر کن قداست و تنزّه تو این همه بازار داشته باشد و تو در اوج این منزلت، بالاجبار وارد دستگاهی شوی که مرکز عشق بازی با دنیا و تمایلات مادی است و ولیّعهد شوی؛ آن هم در سلسله مراتبی که منشأِ تک تک مناصبش، دنیاپرستی و آلاف و الوف و خوردن و چریدن و قی کردن است و دست و پا زدن در منجلابی از تعفّن ِ نفسانیات. و همه سری تکان بدهند و بگویند: تف بر مزه ی شیرین دنیا که ذریه‌ی رسول را هم گرفتار کرده! و فقط چند ماه فرصت داشته باشی تا با رفتارت به همه بفهمانی و از تاریخ این اقرار را بگیری که: فاصله‌ی حکومت خدایی از سلطنت دنیایی بیشتر از مسافت بین مشرق و مغرب است. و کاری کنی که برای همه معلوم شود خون علی وقتی در رگی بجوشد، دنیا را با همه‌ی وجوهش و با تمام چرب و شیرینش به بند تحقیر و خفّت می‌کشد. اصلاً چه کسی جز یک علیِ دیگر می تواند در پایتخت ِ دنیاپرستی، کلام علی را در خطبه شقشقیه به تصویر بکشد؟ لالفیتم دنیاکم ازهد عندی من عفطه عنز «دنیای شما برای من کمتر از عطسه ی یک بز ماده است ...» بعضی وقتها هم هست که باید روضه ی آبرو را خواند و از مصیبت بدنامی گفت ... پی‌نوشت: آقا جان! شما تک و تنها و فقط در چند ماه، طوری بساط عشق‌بازی با دنیا را در پایتخت دنیاپرستان به هم ریختید که راهی جز کشتن‌تان پیدا نکردند. می‌شود امشب موقع خواندن دعایی که جدتان به یاد داد و وقتی رسیدیم به فراز «سیدی أخرج حب الدنیا من قلبی»، شما را واسطه کنیم؟ راستش را بخواهید معاشقه با دنیا خیلی پیچیده‌تر از زمان مأمون شده و با تعمیم «مُد» به همه کالاها و به تمامی عرصه‌های زندگی، «دین ِ دنیاپرستی» را در تمام جهان به راه انداخته‌اند و هر روز مزه‌ی جدیدی از دنیا را به کام بشر می‌نشانند و این ظلمات جهانی و بین‌المللی را از طریق «الگوی مصرف» به جامعه‌ی محبین شما هم کشانده‌اند... می‌شود امشب برای این که لحن ما موقع خواندن ِ «أخرج حب الدنیا من قلبی» مصنوعی نباشد، ما را شفاعت کنید تا آن قدر رشید شویم که خودمان و نخبگان‌مان به فکر تغییر «الگوی مصرف جامعه» بیفتیم؟... _ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه ‌ی شب‌های جمعه که وقتی از او پرسیدند چرا سخت مراقبی تا هیچ علقه‌ای به دنیا پیدا نکنی، گفت: «ماموریت‌هایی به عهده من است و کارهایی دارم و جاهایی باید بروم که اگر کمترین وابستگی به دنیا باشد، نمی‌توانم انجام‌شان دهم» و تقدیم به ملتی که عشقش به حاج قاسم را فریاد زد و در صورت شجاعت نخبگانش برای تبیین حقایق، با لوازم این عشق بی‌دریغ آشنا خواهد شد و خواهد فهمید که رفتن به سوی و ماموریت زمینه‌سازی برای ظهور مولایش، با وابستگی به دنیاپرستان سازگار نیست @msnote @hoseiniyehandisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹در مباحث گذشته بیان شد «تشریع دین»، «مقاومت برای تحقق آن» و «تحقق آرمان‌های آن» از نظر تکوین و تاریخی و اجتماعی با «مصیبت‌ها و بلاء در دار دنیا» و «حبّ و بغض» عجین شده است. در ادامه، به بررسی «فلسفه‌ی مصائب تاریخی» در سر فصل دوم تاریخ پرداخته شده تا معلوم شود این سیر چگونه طیّ شده و به شرایط امروز جامعه‌ی شیعه منجرّ شده است. 🔸 با قیام نبی‌اکرم (ص) از مکه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، فعالیت سیاسیِ جبهه‌ی نفاق برای حذف فیزیکی دستگاه ایمان آغاز شد. این تلاش ائمه نفاق تا شهادت امام سجاد (ع) ادامه داشت. در این دوران، تدابیر آن بزرگواران در صبر بر غصب خلافت و حضور در صحنه‌ی جامعه‌ی اسلامی بر اساس تقیّه، باعث شد تا منافقین مجبور شوند شهادت بر توحید و رسالت و کفرستیزی بر اساس تئوری قدرت را حفظ کنند. 🔹 پس از شهادت امام سجّاد(ع)، امنیت سیاسی و جانی برای حضرات معصومین(ع) در ظاهر ایجاد شد و توطئه‌های ائمه نفاق شکلی مخفیانه یافت. در واقع مقاومت معصومین و گسترش نسل آن بزرگواران، منافقین را مجبور کرد تا موجودیت اهل‌بیت(ع) را بپذیرند و از آرایش جنگی و حذف فیزیکی به صورت علنی دست بردارند و به جای جنگ نظامی و سیاسی، به «جنگ فرهنگی» رو بیاورند. 🔸 لذا مأموریت حضرات معصومین(ع) در این دوران، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصه‌ی وحدت کلمه‌ی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن بوده است؛ زیرا مشکل مسلمین تنها در عدم توجه به عبادات فردی یا بدعت‌گزاری در مناسک نبوده بلکه تمامی این انحرافات در یک نقطه به وحدت می‌رسیدند و آن این بوده که مسلمانان همانند قوم بنی‌اسرائیل دچار گوساله‌پرستی و تبعیت از سامری امّت شده بودند و محور تشکیل جامعه‌ی اسلامی را از توحید و ولایت و رسالت به پیروی از ائمه نفاق و تئوری قدرت و ثروت و اطلاعِ مادّی تغییر داده بودند. 🔹دستگاه موجود برای مقابله با فرهنگ اهل‌بیت، فرهنگ و علومِ تمدن مادی موجود را نشر می‌داد و ائمّه نیز متعرّض آن ادراکات و علوم مادّی می‌شدند و اعلام می‌کردند که تمدّن الهی در تقابل با تمامی ابعاد تمدّن مادّی است و راه دیگری را برای زندگی بشریت مطرح می‌کند. 🔸در واقع ائمه اطهار با ابعاد و ارکان و بخش‌های مختلف تمدن مادی از جمله هنر، پزشکی، نجوم، فلسفه و عرفانِ آن زمان مخالفت می‌کردند. به طور نمونه، در پاسخ به برخی سوالات نجوم یا طب، تصریح می‌کردند که پاسخ این پرسش بر اساس نجوم یا طبّ موجود چنین است، اما بر اساس علمی که در نزد ماست، جواب دیگری دارد. 🔹دستیابی به «فلسفه‌ی تاریخ» در این چارچوب، نیاز امروز جمهوری اسلامی است و الا خطر تحریف شخصیت امام خمینی (ره) جدّی‌تر خواهد شد و تحقق منویات رهبری با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود و آینده‌ی انقلاب در معرض تهدید قرار می‌گیرد. 📋متن چکیده مبحث پنجم👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh
1_305753115.pdf
371.5K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
... و «زن» اگر که تویی، ما کدام‌مان «مَرد»یم؟ یک بانوی قدرتمند و ثروتمند طبعاً در معرض انواع ارتباطات اجتماعی است. پس وقتی نه فقط مراکز قدرت و ثروت که حتی تمامی زن‌های مکّه به دلیل ازدواج با یک مرد فقیر، با او قطع ارتباط کنند، در میانه موج‌های سهمگینی از فشار روحی بالا و پایین خواهد شد... گذشته از این، بحرانی‌ترین لحظات زندگی یک زن، همان وقتی است که می‌خواهد از بار فرزندش فارغ شود. درست در همچین لحظاتی، تمامی زنان قریش را بسیج کرده‌اند تا او تنها بماند و بخاطر وفاداری اعجازآمیزش به محمّد مجازات شود؛ اما یقین پولادین او ذرّه‌ای متزلزل نمی‌شود. در مقابل چنین عظمتی است که «برترین زنان جهان» از بهشت فرود می‌آیند و لیاقت پیدا می‌کنند و قابل می‌شوند تا قابلگی کنند برایش ... پی‌نوشت: همه‌ی مردهایِ نامردی که یک روز به دنیا آمدند و یک روز هم با خفّت و حقارت، سرشان را روی زمین گذاشتند، مشکل‌شان این بوده که برای نصرت ولیّ خدا، به شاگردی ِ بانویی مثل شما تن نداده‌اند. سیزده شب مانده تا شب قدر که در آن، عرضه‌دارها برای نصرت ولیّ، مقدر و معیّن می‌شوند. می‌شود دست نوازشی بر سرم بکشید تا کمی از شما وفاداری یاد بگیرم ای «امّ‌المومنین»؛ ای «مادرِ همه‌ی مومن‌ها»؛ و ای «پرورش‌دهنده‌ی ایمان در قلب‌ها و فکرها و رفتارها»... وفات حضرت (س) را تسلیت عرض میکنم. التماس دعا ✅ @hoseiniyehandisheh@msnote
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 بیان شد که مصائب اصلی حضرات معصومین(ع)، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصه‌ی وحدت کلمه‌ی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن الهی بوده و برای تحقق این ماموریت، بنای معصومین در این دوران، تقیّه نسبت به حکومت‌های نفاق بوده است. اما تنها امامی که از شرایط تقیه خارج شده و به صورت علنی با خلیفه‌ مسلمین، بیعت نکرده و به قیام در برابر او مبادرت می‌کند امام حسین (ع) می‌باشد. 🔸علت قیام امام حسین (ع) این بود که یزید تنها خلیفه مسلمین بود که تصمیم داشت به انکار وحی و اصل دین و سایر ظواهر شرع بپردازد. اباعبدالله‌الحسین(ع) نیز سعی کرد تا این نیت ظلمانی یزید را برای همگان افشاء نماید ولی کسی تحلیل حضرت را نپذیرفت. اما این حقیقت بعد از شهادت حضرت در شام توسط یزید آشکار شد و با طرح این‌که جنگ در کربلا انتقامی از جنگ بدر بود، وحی و آیات قرآن را نفی کرد و در توهینی علنی، نبوّت پیامبر اسلام را به عنوان یک بازی قدرت بین بنی‌هاشم و بنی‌امیه معرفی نمود. 🔹 این موقعیت و شرایط تنها برای امام حسین(ع) حاصل شد و برای هیچ‌یک از دیگر ائمّه‌ی معصومین ایجاد نشد؛ یعنی موقعیتی که پیشوایان نفاق جرأت کنند تا به کفر و جاهلیت و نفی اسلام بازگردند چون در این صورت، قیام برای حفظ امت اسلامی از بازگشت به کفر و حفظ آنچه که توسط پیامبر (در از بین بردن کفر جلیّ) محقق شد، ضروری خواهد بود. 🔸حال بر این اساس می‌توان به تحلیل قیام امام خمینی پرداخت و روشن نمود که چرا این انقلاب، «اسلامی» است. توضیح اینکه، در رنسانس، مقیاس شهوت تغییر می‌کند و سبک زندگی و روابط اجتماعی در تمامی ابعاد متحوّل می‌گردد و وارد زندگی مردم می‌شود. بر اثر این تحوّل مهم در سبک زندگی بشر، دولت‌های نفاق ـ که آخرین سردمدار آن، امپراطوری عثمانی بود ـ دچار انفعال دربرابر این سبک زندگی جدید شده و طعم شهوات جدید را چشیدند، لذا پرچم کفرستیزی و جهاد با کفار را کنار گذاشتند و به تمدّن جدید پیوستند و در یک فرآیندی، به پنجاه کشور تجزیه شدند. 🔹 با زوال دولت‌های نفاق بود که امّت شیعه در مواجهه‌ی مستقیم با دستگاه کفر قرار گرفت و پرچم فرهنگ بعثت و کفرستیزی بر دوش علما و فقهای عظام شیعه قرار گرفت. یعنی نوّاب عامِّ حضرت ولی‌عصر(عج) مأمور شدند تا همانند امام حسین علیه‌السلام نگذارند امّت اسلامی به دوران کفر بازگردد. 🔸 انقلاب اسلامی تنها قیامی است که بیشترین مصائب و فشارها بر آن تحمیل شد اما در جهت‌گیری خود راه شرق و غرب را در پیش نگرفت بلکه به حرکت حسینی خود ادامه داد و در برابر کفر ایستاد. با این تفاوت که کفر امروز، در معابد حسّی و بت‌های سنگی و چوبی متبلور نشده است بلکه بت‌ها و معابد آن از جنس عقلانیت است و مردم به سجده بر سازمان ملل، دلار و تکنولوژی و انقطاع و خضوع در برابر آن وادار می‌شوند. 📋متن چکیده مبحث ششم👇👇👇 ✅ @hoseiniyehandisheh
930291457_-210626.pdf
354.4K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
احتمالاتی پیرامون فراز و فرودهای «افتتاح» یا درک جدیدی از «وضع موجود» (صفحه اول) به قول راوی، دعا از لابه‌لای دفتری با جلد سرخ نقل شده که دومین نائب خاص حضرت ولی‌عصر یعنی «محمد بن عثمان» دعاهای همیشگی‌ش را در آن نوشته بوده. کدام دعا را می‌گویم؟ همین «دعای افتتاح» عزیز که خودش به تنهایی یکی از دلبری‌های ماه است؛ با آن فراز و فرودهای حیرت‌انگیز و معجزگون. البته این فراز و فرودها و رفت و برگشت‌ها آن‌قدر با ظرافت انجام شده که قواعد عامّ دعا را هم حفظ کرده: اول، حمد و ستایش خدا و دوم، صلوات بر محمد و آل‌محمد و سوم، گفتن خواسته‌ها. یکی از این رفت‌وبرگشت‌هایی که وسط قسمت سوم تعبیه شده، همان تکه‌ای است که در آن، به خدا _ و نه از خدا _ شکایت می‌کنیم از «فقد نبینا» و «غیبه ولینا» و «کثره عدوّنا» و «قلّه عددنا» و «شدّه الفِتَن بنا» و «تظاهر الزمان علینا». به گمانم این بخش از دعا از آن فرازهای سرنوشتساز است که دارد «اصول حاکم بر وضعیت جامعه شیعه در دوران غیبت» را خیلی سلیس و روان برایمان توضیح می‌دهد: «زیادی دشمن»، «کمی ِ تعداد»، «شدت فتنه‌ها» و «همدستی [اهل] روزگار بر ضد ما» درست است که وضع شیعه از هزار و صد سال گذشته تا الان خیلی تغییر کرده و مثلا از دورانی که شیعیان سربازانی برای لشگر خلفا در جنگ با کفار بودند، به برکت انقلاب خمینی به جایی رسیدیم که بعضی برادران اهل‌سنت به بازوی قوی ما در مقابل کفر مدرن تبدیل شده‌اند؛ اما این باعث نمی‌شود که اصول حاکم عوض شود و به عنوان نمونه، در مقابل کیفیت و کمّیت ِ «کفر مدرن و جاهلیت نوین»، مبتلا به «کثره عدونا و قله عددنا و تظاهر الزمان علینا» نباشیم. خلاصه و در هر صورت، «وضع» ما در تمامی دوران غیبت چیزی جز این نیست و این، به نحو عجیبی سرنوشت‌ساز است. چرا؟ چون تحلیل «وضع موجود» و این که دقیقا چه مشکلات و چالش‌هایی داریم، یکی از جاهایی است که سرنوشت انسان‌ها و جوامع و تمدن‌ها را رقم میزند. یعنی هر حرکت و تلاش فردی یا ملی یا بین‌المللی وابسته به این است که معلوم شود دقیقا چه تصویری از مشکلات و چالشها داریم. حالا این وسط، دعای افتتاح دارد به ما می‌گوید که کلان‌ترین تحلیل از وضع موجود و شامل‌ترین تصویر از مشکلات، «درگیری» بین ما و کسانی است که قدرت‌شان از ما بیشتر است و همه اهالی زمانه را بر ضد ما بسیج می‌کنند. پس هر تحلیل از مشکلات اجتماعی که ارتباط خود را با این مساله تمام نکند، رفتن به ناکجاآباد است. یعنی به زبان امروزی _ و برخلاف آنهایی که دائماً کفرستیزی ِ شجاعانه‌ی انقلاب را با زبان عوامانه مسخره میکنند یا با زبان آکادمیک به چالش می‌کشند _ «ما» «همیشه» در «شرایط حساس کنونی» به سر می‌بریم و غوطه‌وریم در «اوضاع خاص و ویژه»ای که به دلیل درگیری بین اهل ایمان و اهل طغیان شکل گرفته. با این فرازهای افتتاح است که میتوانیم مواجهه با غلط‌اندازها را افتتاح کنیم و بپردازیم به کسانی که می‌گویند حل مشکلات و تغییر وضع موجود بدون عادی‌سازی شرایط و دوری از دعوا و درگیری و تنش و تخاصم ممکن نیست. همان‌ها که به تعبیر «گام دوم»: «با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء می‌کنند که راه حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» اینها نه تنها دعای افتتاح را متوجه نشده‌اند که حتی موقع ختم قرآن‌شان به تصویرسازی هنرمندترین سخنگو در همان ابتدای سوره بقره هم توجه نکرده‌اند: «الذین یومنون»... «الذین کفروا».... و «یقول آمنا و ما هم بمومنین». همان خدایی که از اول، جوامع را به «ایمان» و «کفر» و «نفاق» تقسیم کرده و قصه‌های قرآنش را با داستان درگیری بین این سه قوام بخشیده. و آنها که خیال می‌کنند می‌شود از این درگیری و فشار دشمن خلاص شد، یا مرزهای اعتقادی بین کفر و ایمان را برای خودشان محو کرده‌اند و به سمت طرفی رفته‌اند که ظاهراً قدرت بیشتری دارد. همان طرفی که همه کشورها را بر سر «زندگی مسالمت‌آمیز برای لذت بیشتر» به وحدت و «همدستی» رسانده تا درگیری‌ها کم شود و راه رسیدن به تمنّیات مادی فراهم‌تر از همیشه‌ی تاریخ باشد. یا همانند نوزادهایی فکر می‌کنند که توی پر قو خواب‌شان برده و بی‌خبرند از این که چند ماه دیگر وقتی گهواره‌نشینی تمام شود و روی زمین بیایند، نوبت دعوا با برادر و خواهر و بقیه بچه‌های فامیل است... ادامه دارد @msnote @hoseiniyehandisheh