سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
تحلیلی بر سفر آینده الکاظمی به تهران👇👇
🎯یک ماه تا انتخابات پارلمانی عراق باقی مانده است.نشست بغداد که قرار بود سکوی پیروزی الکاظمی و اعتبار او در بین ملت و بازگرداندن اعتبار عراق، به عراق قبل از داعش باشدبا عدم دعوت سوریه تحت فشار غربیها و به تبع آن عدم حضور رئیسی و در نتیجه عدم حضور ولیعهد سعودی بشکست انجامید. تا این زمان به نظر میرسد که ائتلافهای انتخاباتی بین دو گروه در جریان باشد. یک سمت مالکی، عامری و بارزانی و سمت دیگر حکیم، الکاظمی و صدر که با توجه به روی کار آمدن رییسی و بایدن در ایران و امریکا،شانس تیم نوری المالکی برای بازگشت به نخست وزیری بیشتر شده و البته غش کردن پسرک نادان خاندان حکیم که با خیال خام خود،فکر میکرد از نمد امریکا و سعودی میتواند کلاهی برای خود دست و پا کند و بهای آن را با بفنا دادن جایگاه مجلس اعلای شیعیان پرداخت،از نشانه های این مورد دانست.
اگر قدرتگیری مصطفی الکاظمی را نتیجه مشترک سیاست و عملکرد تیم روحانی، پمپئو، اربیل و نجف بدانیم، حالا باید این نکته را مدنظر داشت که نوری المالکی،هم با بایدن روابط شخصی خوبی دارد و هم با تیم رئیسی-امیرعبدالهیان و س.پا.ه قد.س. بایدن که در دوره اوباما مسئولیت پرونده عراق را به عهده داشت و نیز مک گورگ با مالکی و بارزانی روابط خوبی داشتند و یحتمل ائتلاف کردی-شیعی که در بیست سال اخیر عراق را مدیریت کرده و پس از حیدرالعبادی ضعیف شده بود مجدداً قدرتمند خواهد شد.
اما آنچه باید مدنظر تهران باشد آن است که باکاهش ذخایر قابل برداشت گاز از پارس جنوبی و نیز بحران برق در ایران و علم عراقیها به این موضوع و کم شدن تدریجی نیاز عراق به گاز و برق ایران که در دوره الکاظمی و با حضور ترکیه و سعودی و امارات اتفاق افتاد حتی در صورت روی کار آمدن المالکی نیز روابط به قدرت گذشته نخواهد بود مگر در حوزه مقاومت و تامین امنیت راه ابریشم عبوری از ایران و تا مدیترانه؛و البته این امر جز با هماهنگی ایران و نیروهای مقاومت ممکن نیست و از شروط مهم چینیها برای سرمایه گذاری در ایران و عراق و سوریه است«یعنی اینبار اصل تقویت مقاومت،ضمانت تقویت اقتصاد ایران خواهد بود». باید این وجود سطح روابط رسمی سیاسی ایران و عراق را کمتر خواهد بود.
.
همین یک امر کافی است که باید بدانیم بازسازی سریع در حوزه انرژی بخصوص #گاز جهت حفظ ژئوپولتیک ایران درکنار تکیه کامل بر قدرت نظامی-مقاومت،از پارامترهای دیگر نباید بی بهره نماند.
خلاصه الکاظمی به تهران می آید،تا دست روی قرآن بگذارد که هرچه ایران بخواهد را قبول میکند،ولی امریکایی جماعت،شهادتین هم بگوید،مسلمان نمیشود!
#حسین_کمیل
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
👇👇👇
🎯شنیده شده «عبدالله عبدالله»و «حامد کرزای» درصدد خروج از افغانستان بودهاند.بنابر این گزارش این شخصیتهای سیاسی افغانستان با وساطت ایران در تصمیم خود تجدیدنظر کرده و فعلا در افغانستان ماندهاند.کرزی از قوم پشتون(چهل و پنج درصدجمعیت)و عبدالله عبدالله از یاران احمدشاه مسعود و از قوم تاجیک(بیست درصد جمعیت) است.پیش بینی ایران آن بوده که طالبان نهایتا برای حضور بین المللی هم که شده ناچار است در نهایت دست به دامان کرزی شود،و عبدالله عبدالله هم رئیس شورای عالی مصالحه ملی و از نزدیکان احمد مسعود است و همکاری این دو میتواند از نقشه اصلی امریکا(تجزیه افغانستان) به واسطه ایجاد جنگ داخلی جلوگیری و نهایتا یک دولت متشکل از همه اقوام(احتمالا بجز هزاره ها) را تشکیل دهند.ناگفته نماند،همین نیروهایی که امروز مقاومت ملی نامیده میشوند،تا دیروز خواستار مشخص شدن سهمشان از قدرت بودند و بعد از بی نتیجه ماندن مذاکرات تقسیم قدرت،یاد درگیری با پشتون که چهل و پنج درصد جمعیت افغانستان(عمدتا طالب)هستند و تا قبل از سقوط دولت اشرف غنی، ده سال بود که بر پنجاه درصد از کشور حکومت میکردند،افتادند و کسی هم خواستار مقاومت ملی و سرنگونی آنان نبود،بلکه با مذاکرات صلح قطر در صدد تقسیم قدرت بین طالبِ پشتون،تاجیک ها و اوزبک و اتفاقا همه با هم بر سر مبارزه با شیعیان متفق القول بودند از جمله مرحوم احمدشاه مسعود که در مورد کشتن مرحوم مزاری که رهبر شیعیان افغانستان بود،صراحتا میگوید که نباید میگذاشتیم ایران،حزب الله دیگری در افغانستان بسازد.یادمان نرود،همین ژنرالهای پنجشیر،قبل از سقوط اشرف غنی،در کنار ارتش افغانستان برای سرکوب فرمانده علیپور(هزاره) و یارانش در بهسود که با کوچی ها و طالبان میجنگیدند لشکرکشی کردند!و علیپور از آن روز تا کنون،در کوهها به همراه یارانش آواره است.به هر حال،هروقت پسر مسعود از مذاکره میگوید،فورا اوزبک ها از زبان مارشال دوستوم و با هماهنگی ترکیه از اتحاد و جنگ میگویند،تاجیکستان سلاح میفرستد و پاکستان هم پشت طالبان در می آید تا به هیچ وجه صلحی رخ ندهد. و افغانستانی را شاهدیم که مردمش آنقدر خسته از جنگ چهل ساله و فساد اسطوره هایشان شدند که بدون هیچ مقاومتی کل کشور را تسلیم طالب کردند تا شاید جنگ تمام شود و دیروز هم مردمان پنجشیر،همگی شهر را تخلیه کردند و حرفی هم از مقاومت نزدند و احمد مسعود ماند و جنگجویانش. مطمئنم اگر احمد مسعود،صلح کند،حتما توسط انها که خواهان تجزیه افغانستان اند،ترور خواهد شد.
بهرحال طالب،همان طالبان گذشته و واقعیتی جدایی ناپذیر از جغرافیای افغانستان است.
#حسین_کمیل
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
🎯رویای نئوعثمانی اردوغان،نشست شورای همکاری کشورهای ترک زبان و لشکرکشی بی سابقه ایران به مرزهای شمالی
🎯رویای نئوعثمانی اردوغان،نشست شورای کشورهای ترک زبان در روز گذشته و نهایتا لشکرکشی بی سابقه ایران به مرزهای شمال غرب
چاووش اغلو در افتتاحیه ی همایش کشورهای ترک زبان، گفت حوادث و تحولات افغانستان را از آن منظر که جمعیت ترک زبان قابل ملاحظه ای دارد زیر نظر داریم.
ترکیه از دو دریچه ی ترکیسم و اخوانيسم به دنبال افزایش نفوذ خود در کشورهای آسیای میانه بوده و برای مقدمه نیازمند افزایش سطح نفوذ خود در آسیای میانه با اتصال زمینی به کشورهای عضو شورای همکاری ترک زبان است.تنها راه حصول این مهم،قیچی شدن مرز زمینی ایران_ارمنستان یعنی استان سیونیک ارمنستان است.
جنگ قره باغ با همین اهداف تغییرات سرزمینی راه اندازی شد.طرح کریدور زنگزور پس از جنگ قره باغ،در نوار مرزی ایران_ارمنستان توسط اردوغان-علی اف به همین منظور مطرح شده است.
پروژه ای که اتصال زمینی ایران با ارمنستان را قطع خواهد کرد، کریدور شمال جنوب را برای رسیدن به شمال شرق اروپا به انحصار حکومت باکو و ترکیه درخواهند آورد و با کریدور خزر_مدیترانه عملا طرح ایران برای اتصال کشورهای آسیای مرکزی و جنوب شرق آسیا از طریق تهران_بغداد_دمشق به مدیترانه را حذف خواهد کرد وبالاتر از آن ایران را از مسیر کریدور شمال_جنوب نیز کنار خواهد زد و عجیب حمایت زیرپوستی روسیه از این موضوع است.با این تفاسیر،مفهوم لشکر کشی ایران به مرزهای شمال غرب کشور نه برای کمک به ارمنستان بلکه برای حفظ منافع موقعیت ژئوپولیتیکی ایران در منطقه و حفظ نقش ایران در طرح های بزرگ اقتصادی و تجاری جهان خواهد بود.
ایران در هرصورت،باید مانع اتصال مستقیم ترکیه اذربایجان و تصرف سیونیک شود و از قالب ایدئولوژی-زبان که هردو اکنون به عنوان نعل وارونه برای خود ما عمل کرده خارج شویم.هم زبانان(فارسِ تاجیک،اذریِ آذربایجان و برخی پان ترک های داخل ایران) و هم مذهبان(شیعیان انگلیسی و برخی بظاهر شیعیان اذربایجان).
بنظر میرسد بهانه حضور و استقرار پایگاههای صهیونیستی و تروریستهای تحت حمایت اردوغان در شمال غرب ایران،بهانه خوبی برای بهم زدن خواب اردوغان است.
#حسین_کمیل
@hosseinkomail1404
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
🎯رویای نئوعثمانی اردوغان،نشست شورای کشورهای ترک زبان در روز گذشته و نهایتا لشکرکشی بی سابقه ایران به
🎯حقایق پنهان از جمهوری آذربایجان.
حتما مطالعه بفرمایید.
🎖قسمت اول
دشمن بعد از فروپاشی شوروی در طول 30 سال فعالیت در آذربایجان توانسته است یک هویت تحریف شده و ساختگی برای مردم تعریف و تلقین کند.
دشمن خوب میدانست مردمی که بعد فروپاشی شوروی اولین کاری که کردند هجوم به مرزهای ایران و شکستن حصارهای کمونیستی بود میتوانند در زمان کوتاه با بازیابی هویت حقیقی خود و بازسازی آن بر پایه امت گرایی جمهوری اسلامی دوم را شکل بدهند و یا حداقل متحد خوبی برای ایران اسلامی و محور مقاومت باشند.
میدانید دشمن چرا جنگ اول قرهباغ را متوقف کرد؟
چون میدید که نزدیک 3 هزار شیعه آذربایجانی در پایگاههای نظامی دست ایران در باکو و چند شهر دیگر آذربایجان به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همانند حذب الله اموزش میبینند و دارند از یک نظامی صرف تبدیل به یک سرباز اعتقادی برای امت اسلامی میشوند.
جنگ قره باغی یکی از علل طراحی آن این بود که مردم آذربایجان را مشغول کند و انها را از بازسازی هویتی خود عقب نگهدارد داشت به همت جمهوری اسلامی تبدیل به فرصتی برای بازیابی هویت ملی و شیعی مردم مسلمان آذربایجان میشد.
این دشمنان فکر میکردند که ایران به خاطر ملاحضاتی که دارد به جنگ قرباغ ورود نخواهد کرد و خود را در مقابل روسیه قرار نخواهد داد.
ولی جمهوری اسلامی ایران ایران بر مبنای آرمانهای انقلاب خمینی کبیر زمانی که که همه(ترکیه، امریکا، روسیه، اسرائیل و...) مردم و کشور جمهوری آذربایجان را تنها گذاشته بودند و از اشغالگری ارمنستان حمایت میکردند (چونکه این جنگ حاصل اتاق فکر مشترک جبهه استکبار جهانی بود) وارد میدان شد و از راه دیپلماسی و نظامی حمایت کامل خود را از مسلمانان آذربابجان نشان داد.
این اقدام جمهوری اسلامی که با تدابیر مقام معظم رهبری اغاز شده بود معادلات دشمن را به هم زد.
دشمن بعد از این مرحله اقدام به عملی کردن یک نقشه کثیف و مکارانه کرد.
یعنی زمانی که ایران داشت گفتگوهای صلح بین ارمنستان و آذربایجان را پیش میبرد با توافق پشت پرده با دولتمردان جمهوری آذربایجان و ارمنستان شهر شوشا را با خیانت تمام تقدیم قوای نظامی ارمنستان کرد.
سردمداران باکو با دستور عقب نشینی بدون دلیل به نیروهای نظامی خود شرایط را برای یک معامله کثیف سیاسی و نقشه ضد ایرانی اماده کردند. در نتیجه نیروهای ارمنی بدون هیچ مانع خاصی وارد شهر نفوذناپذیر شوشا شده و انجا را تصرف کرده و دست به کشتار زدند.
این معامله کثیف و ناجوانمردانه سران باکو و ارمنستان آغازی بود برای بمباران تبلیغاتی علیه ایران و مقصر و خائن جلوه دادن جمهوری اسلامی در این شکست از قبل طراحی شده.
بعد این اقدامات دولت آذربایجان شروع به اخراج توهین آمیز نیروهای سپاه پاسداران کرد و حاضر شد دودستی قرهباغ را تقدیم ارمنستان کند.
چونکه در آن زمان ازادی قرهباغ موجب تقویت و محبوبیت جایگاه اسلام و ایران در آذربایجان میشد.
بعد از این پروژه ضد ایرانی و شیعی استکبار جهانی و ال یهود شروع به تبلیغات ضد ایرانی کردند و ایران را حامی ارمنستان و یکی از علل اصلی شکست آذربایجان در جنگ قرباغ معرفی کردند.
دشمنان نیروهای نظامی ترکیه و ناتو را جایگزین نیروهای نظامی ایران قرار دادند و با فرسایشی کردن جنگ قره باغ آتشبس را به طرفین قبولاندن.
چونکه نقشه جدید بر این بود که باید این مناقشه برای اهداف شوم اینده مانند اتش زیر خاکستر میماند.
بعد از این مرحله استکبار جهانی وارد فاز جدیدی از برنامه خود را شروع کرد.
انها در طی مدت کوتاهی دانشگاها، مراکز دولتی و رسانه را به دست گرفته و بین خود تقسیم کار کردند. روسیه و امریکا وزارتخانهها را، اسرائیل مراکز رسانه و اخبار را و ترکیه دانشگاها را به تصرف خود درآودند.
ایران در این وسط چه کار کرد و چگونه جایگاهش را از دست داد بماند برای بعد...
در این مرحله حساس دوره کادرسازی شروع شد، دشمن شبانه روزی کار کرد.
اولین کاری که دشمنان با هماهنگی هرچه تمام شروع به آن کردند هویتسازی جعلی بود.
انها هویت ملی دروغین و تاریخ جدید تحریف شده را برای مردم آذربایجان نوشتند و تعریف کردند.
مردمی که طی دهههای اخیر سه بار الفبایش عوض شده و از ماقبل خود منقطع شده بود.
شما امروز میتوانید نتیجه عملکردها را ببینید و ارزیابی کنید.
ملتی که یک زمانی ایران دوست و متحد خود میدانست حالا 80% آنها ایران را دشمن خود و رژیم صهیونیستی را دوست خود میداند و هویت جعلی خود را باور کردند.
دشمن در طول 30 جای دوست و دشمن را عوض کرد و مانع عمق بخشی شیعیان آذربایجان شد.
متاسفانه بعضی از مراکز ایران هم با تکیه بر گزارشهای ناقص و بعضا اشتباه و وارونه همراه با خوشبینی کاذب و سیاست های نادرست، منفعلانه و کارهای فرهنگی سطحی و غیر هوشمند نتوانستند مانع تسلط رژیم صهیونیستی و قدرتهای منطقه بر جمهوری آذربایجان بشوند.
🎖قسمت دوم
در این میان نبای
سیاست در واپسین لحظات /حسین کمیل
🎯رویای نئوعثمانی اردوغان،نشست شورای کشورهای ترک زبان در روز گذشته و نهایتا لشکرکشی بی سابقه ایران به
د از این غفلت کرد که یکی از علل اصلی این ناکامیها ایران در جمهوری آذربایجان تعهدهای غیر رسمی دولت رفسنجانی به دولت علیف مبني بر عدم توانمندسازی شیعیان و صدور اندیشه انقلاب و مقاومت بود.
وزیر خارجه پیشین حیدر علیف در مصاحبه ویدئویی پرده از این خیانت دولت رفسنجانی برداشت و آن را افشأ کرد. او در مصاحبه خود اشاره بر این دارد که بعد از 30 سال از این تعهد غیر رسمی ایران بر این توافق پابرجاست و تنها مشکل ما قاسم سلیمانی بود که اعتقاد به این تعهد نداشت و آن را نقض میکرد.
دشمن بعد 30 سال فعالیت هدفمند برای تکمیل نقشه شوم خود یکی از پازل های اصلی را فعال کرد. این پازل همان اتش زیر خاکستر یعنی مناقشه قره باغ بود.
دشمن با یک نقشه تمام عیار با فعال کردن اتش جنگ نه به خاطر دلسوزی بر مردم آذربایجان و ازادسازی قرهباغ بلکه برای تکمیل نقشه 30 ساله اش برای تثبیت جایگاه خود در آذربایجان و نشاندن رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی ایران و برهم زدن خطوط اقتصادی جهان از جمله جاده ابریشم و فشار هرچه تمام تر به ایران و مدریت شیعیان آذربایجان و استفاده از احساسات پاک انها مبنی بر آرزوی آزادسازی خاکشان از اشغال ارمنستان، زمین بازی را طراحی و جنگ از قبل توافق شده را اغاز کرد.
شاید هنوز برای فهمیدن زود باشد ولی مطمئن باشید مردم آذربایجان و دولت الهام علیف خود قربانی اصلی این نقشه بودند.
خاک آزاد شده از اشغال ارمنستان این بار به اشغال رژیم صهیونیستی، انگلیس مکار و اردوغان درآمد.
الهام علیف که الان با سرمستی از پیروزی نسبی در قرهباغ خود را قربانی و مجری نقشه های قدرتهای بزرگ کرده است در باتلاقی وارد شده که بیرون امدن از آن میتواند به بهای از هم پاشیدن حکومتش بشود.
الهام علیف به مانند بچه بازیگوشی میماند که در مقابل اسباب بازیهای خوشرنگ و لعاب موجودیتش را معامله کرده و خود را بازیچه دست استکبار جهانی قرار داده است و هرچندگاهی با یاوه گویی های خود نسبت به ایران مجری سیاستهای اسرائل، امریکا و ترکیه شده است.
عزیزان دشمن چرا توانست تا این مرحله پیش بیاید چون ما کم کاری کردیم. ان شاالله کید و حیله دشمن ضعیف و شکننده است.
ابراهیم رئیسی به نشست صلح سوریه در کشور روسیه با حضور پوتین و اردوغان نرفت. ایران به هیچ وجه حاضر به معامله ادلب سوریه با مرز بیست کیلومتری شمال غرب ایران نیست و اگر با اردوغان سر میز معامله بنشیند،هر دو را خواهد باخت. این کریدور،فقط کریدور شمال-جنوب است،اگر آن را ببازیم،کریدور شرق به غرب آسیا و حضور در جاده ابریشم و در کل جنگ ما و هزینه ما در محور مقاومت در مرزهای عراق و سوریه فارغ از دفاع از حرم آل الله،از نظر ایجاد هژمون و توجیه اقتصادی تقریبا بی معنی خواهد شد و هدر خواهد رفت.
اگر لازم باشد باید حداقل نخجوان بعنوان بخشهای جداشده از ایران که در معاهدات فسخ شده دوره قاجار از ایران جدا شده را دوباره به خاک وطن الحاق کرد و بخش واگذار شده جنوب آرارات به ترکیه(سرچشمه قره سو) که به شرط حسن همجواری واگذار شده بود را بخاطر اقدامات خصمانه اردوغان بازستاند.
#حسین_کمیل
https://www.instagram.com/p/CUbL8KuIj_X/?utm_medium=share_sheet
در مورد #جمهوری30ساله آذربایجان ونوع مواجهه ایران با آن چند تحلیل نوشتم.
خب!تحلیل میتواند صحیح یا غلط باشد،سَلّمنا!
اما درمورد این انتقاد که،تحلیل بنده #ایرانشهری است نه #اسلامشهری!،باید عرض کنم سوادم همینقدر قَد میدهدکه،اگر ایران نباشد،اسلامی نخواهد بود.
بقول حاج قاسم عزیز #ایران حرم است،والسلام
#حسین_کمیل
https://www.instagram.com/p/CUdEkx9oe_B/?utm_medium=share_sheet
دسترسی ترکیه به قفقاز و از آنسو به آسیای مرکزی بههیچوجه جای تحمل را برای سه قدرت شرقی باقی نمیگذارد و اساسا موفقیت ترکیه در دسترسی زمینی به آذربایجان ازطریق اشغال جنوب ارمنستان تازه آغاز یک بازی بهشدت بزرگ و دشوار خواهد بود که آمریکا خود پیش از 11 سپتامبر سالجاری با فرار از افغانستان از بخش بزرگی از آن گریخته است.

در دل پیروزی شکست نیز نهفته است، زیرا برد در دل خود غروری را بههمراه میآورد که میتواند منجر به کنشی غیرعقلانی شده و درنهایت شکست را رقم بزند. دولت الهام علیاف، رئیسجمهور 20 سال گذشته آذربایجان درحال طی کردن این فرآیند پس از موفقیت در جریان جنگ 44 روزه قرهباغ در سال گذشته میلادی است. او پس از شکست شبهنظامیان ارمنی که قرهباغ را به شکل غیرقانونی اشغال کرده بودند، بهدنبال بلندپروازیهایی است که میتواند به درگیریاش با قدرتهای منطقهای بینجامد. این قدرتنماییها درحالی از سوی دولت باکو انجام میشود که اساسا بازیگران اصلی، این دولت را نادیده گرفتهاند. ظهر روز گذشته (چهارشنبه) رجب طیباردوغان، رئیسجمهور ترکیه با سفر به روسیه با ولادیمیر پوتین در شهر ساحلی سوچی در حاشیه شمالی دریای خزر دیدار کرد که موضوع تحولات قفقاز یکی از موضوعات آن بود.
به گزارش فرهیختگان، گرچه تمام مفاد این دیدار رسانهای نشده است، اما اظهارات دو رئیسجمهور بخشی از سرفصلهای گفتوگوهایشان را نشان داد. پوتین درباره این دیدار اعلام کرد: «همکاری ما با ترکیه در سطح بینالمللی بسیار موفق بوده است. منظور من، سوریه و تماسهایی است که برای هماهنگی مواضع خود درمورد لیبی ایجاد کردهایم. همچنین باید بگویم همکاری ما در قرهباغ، عنصری مهم در دستیابی به آتشبس و دستیابی به صلح پایدار و قوی در آینده است. مرکز مشترک ترکیه و روسیه که در مرز ارمنستان و آذربایجان واقعشده، فعالیتهای خود را بهطور فعال ادامه میدهد. این همکاری تضمین جدی برای تداوم ثبات و هماهنگی مواضع طرفین درمورد گامهایی است که باید درجهت تثبیت صلح برداشته شود.» حقیقت آن است که تمامی پروندهها از لیبی تا قرهباغ دارای پیوستگیهایی است. گرهخوردن یک پرونده میتواند به مشتعلشدن پروندهای دیگر بینجامد. همانگونه که پیشرویهای آذربایجان در جنوب ارمنستان به نیابت از ترکیه، بهنوعی عاملی موثر در افزایش فشارهای مسکو به آنکارا در سوریه بوده است. روزهای شنبه و یکشنبه نیروی هوایی روسیه 10بار مواضع تروریستهای وابسته به ترکیه را در استان ادلب در شمال سوریه بمباران کردند که بهدنبال آن 13 تن از تروریستها کشتهشده و 11 تن دیگر زخمی شدند. در این حملات جنگندههای روسی مقرهای شورشیان «الجبهه الشامیه» و «فیلق الشام» را بهشدت بمباران کرد. بهدنبال این حملات برخی از سران این گروهها به هلاکت رسیدند. این موضوع نشان میدهد مسکو شاید بهدنبال افزایش فشار در ادلب برای استفاده از دستاوردهای آن در قفقاز است؛ جایی که هرگونه تغییر و تحول در آن میتواند زیانهای سنگینی را متوجه روسیه کند. مسکو میداند اگر در حوزه قفقاز کوتاهی کند، زمان زیادی تا به آشوب کشیدن مرزهای جنوبی روسیه فاصله نخواهد بود. قفقاز محیطی مناسب برای پرورش دیدگاههای تکفیری است، بهگونهای که در جریان درگیریهای سوریه حتی برخی از اعضای مسلمان ارتش گرجستان نیز وارد گروه داعش شدند. باید توجه داشت بحرانهای قفقاز میتواند بهسرعت دیگر نواحی روسیه ازجمله پایتخت این کشور را نیز بهدلیل حضور گروههایی که با قفقاز همبستگیهای مذهبی و نژادی دارند، درگیر خود سازد. در روزهای اخیر ایران نیز یگانهای نظامی متعددی را به همراه تجهیزات سنگین شامل خودروهای زرهی و توپخانه به مرزهای شمال غربی خود اعزام کرده و این منطقه را به محلی برای انجام رزمایشهای نظامی مبدل ساخته است. این رزمایشها برای ایجاد هماهنگی میان یگانهای مستقر شده در شمالغرب ایران و همچنین از سویی دیگر برای ارسال پیام تهدیدآمیز به محور متخاصم شکل گرفته در قفقاز انجام میشوند. تهران بهصراحت و از سوی بالاترین مقامات خود مشخص ساخته است که به هیچ وجه تغییرات مرزی در قفقاز را تحمل نکرده و نسبت به آن واکنشی نظامی و شدید نشان خواهد داد. در این میان باید منتظر ماند و دید آیا تنشها در قفقاز در وضعیت فعلی باقی خواهد ماند و یا کار همانند آنچه درحال حاضر جریان دارد بهسمت جنگی داغ پیش خواهد رفت.
چرا ترکیه اشتباه میکند؟
در اینکه میان آمریکا و ترکیه بهعنوان متحدان یکدیگر اختلافاتی بروز میکند، شکی نیست. برخی اوقات دو متحد برای آنکه از غلظت اختلافات در فضای میان خود بکاهند، در تلاش برمیآیند با افزایش همکاریها در حوزههای مورد توافق، به این مهم دست یابند. ترکیه پس از روبهرو شدن با کمتوجهیهای غرب بهویژه در حوزه عدم موافقت کشورهای اروپایی برای عضویت آنکارا در اتحادیه اروپا و همچنی
مرزهای شمال غربی ایران میتواند با ایجاد بحران در روابط میان آنها، باعث ایجاد اختلال در روابط اقتصادی و سیاسی میان تهران با آنکارا و باکو شود؛ موضوعی که میتواند بر شدت تاثیر تحریمهای آمریکا علیه ایران بیفزاید و تهران را در میز مذاکره مجبور به دادن امتیاز کند.
6 ایران پس از روبهرو شدن با بحران در قفقاز با منشأ ترکیه، احتمالا بههمراه روسیه سعی خواهد کرد فشارها را در عراق و سوریه علیه حضور نظامی ترکیه افزایش دهد که این خود به بروز درگیری مجدد کشورهای اسلامی منجر خواهد شد. بهعنوان نمونه در ادلب نیروهای ارتش سوریه و محور مقاومت بهطور مستقیم با ارتش ترکیه درگیر خواهند شد. این اقدام گرچه در برخی شرایط ناگزیر است، اما بهطور کلی درصورت قابلاجتناب بودن ضروری است که از چنین درگیری داخلی میان کشورهای اسلامی جلوگیری شود، زیرا درگیری داخلی میان مسلمانان بهویژه در شام به نفع رژیمصهیونیستی است. آمریکا معتقد است ازطریق ایجاد بحران در قرهباغ و سرشاخ کردن ترکیه و ایران میتواند تنشها میان این دو کشور را از کنترل خارج کرده و منطقه را به آتش بکشاند. آتشی که برنده آن رژیمصهیونیستی خواهد بود.
7 بروز درگیری در قفقاز بهدلیل نزدیکی زیاد به سرزمینهای آذرینشین ایران و جمعیت زیاد آنان بهسرعت میتواند بخش بزرگی از ذهن ایران را درگیر کند. برای مقایسه بهتر است به ناآرامی در مرزهای شرقی اشاره کنیم. مناطق شرقی ایران وسیع و کمجمعیت هستند و ساکنان آن نیز بهطور کلی دسترسی کمتری به مناطق مرکزی و پرجمعیت ایران دارند، بنابراین تحولات این منطقه چندان قابلیت راهیابی کامل به اذهان مردم و تزریق ناامنی به آنها را ندارد، اما در مناطق پرجمعیت و کموسعت شمال غربی که ساکنانش ارتباط گستردهای با مناطق مرکزی کشور مانند تهران دارند، میتواند بهسرعت گذاره بحرانی بودن و جنگ را وارد افکار جامعه کند. ایجاد درگیری درکنار یک شهرستان مرزی آذربایجان شرقی که تعداد زیادی از ساکنان پیشین آن در پایتخت و حومه آن زندگی میکنند، باعث میشود آن درگیری به موضوعی در مرکز کشور نیز تبدیل شود.
8 تشدید احتمال ورود ایران به جنگهای کلاسیک در منطقه، باعث خواهد شد تا تهران رویهها و سیاستهای پیشین خود برای توسعه و استفاده از سلاحهای موثر و کمهزینه را کنار گذاشته و بهدنبال خریداری گسترده تجهیزات نظامی کلاسیک مانند تانکهای سنگین، بالگردهای تهاجمی و جنگنده برود. در این مساله که ارتش ایران به چنین تجهیزاتی احتیاجی وافر دارد و حتی باوجود مضیقه در بودجه باید بهدنبال تهیه این تسلیحات باشد تردیدی نیست، بلکه هدف جناح مقابل وارد کردن ایران به فضایی است که تهران بهدلیل فوریت قادر به تشخیص اولویتهای خود نباشد. بهعنوان مثال با قرمز شدن مرزهای شمالی و شرقی ایران، تهران بهدنبال خرید سریع تسلیحات خواهد رفت و به همین دلیل دیگر وقتی برای گنجاندن انتقال فناوری در قراردادها نخواهد داشت و همچنین قادر به گرفتن تخفیف نیز نخواهد بود. در عینحال که در میانه تشدید تنشها در منطقه غرب میتواند با استناد به بحرانی بودن اوضاع با نوعی عوامفریبی خواستار عدم فروش سلاح به منطقه شود. در این صورت ایران باید هزینههای بیشتری را برای واردات سلاح متحمل شود.
9 درگیری میان ایران با محوری شامل ترکیه و پاکستان بازتولیدکننده فتنه مذهبی شیعه-سنی خواهد بود. بازتولید درگیریهای شیعه-سنی ازطریق درگیر نشان دادن ایران با دو کشور برجسته سنی یعنی ترکیه و پاکستان. بازتولید تنش ترکی-ایرانی با توسل به ایجاد درگیری میان ایران با دو کشور ترکنژاد ترکیه و آذربایجان. بازتولید شکاف شیعه-شیعه ازطریق توسل ایران به ازبین بردن کشورهایی با اکثریت شیعه و تلاش برای ادغام آنها در خود مانند نمونههای قبلی یعنی عراق، میتواند فشارهای سنگین بهزعم طراحان غربی-ترکی به ایران وارد سازد.
زیانهای ترکیه
1 توجه بیش از اندازه ترکیه به قفقاز و درگیر شدن با ایران و روسیه در این منطقه بار دیگر با ایجاد اختلاف میان آنکارا با تهران و مسکو، دستان اردوغان را برای استفاده از سیاست شرقگرایی برای موازنه دربرابر غرب خواهد بست، زیرا پس از آن ایران و روسیه روی ترکیه حساب چندانی باز نخواهند کرد.
2 درگیر شدن ترکیه در میانه این بازی بزرگ توان آنکارا را برای مقابله با تهدیدات جدی در جنوب این کشور که شامل کردها میشود را کاهش خواهد داد، درحالیکه کردها خطری موجودیتی برای ترکیه به حساب میآیند، دولت این کشور این بحران را رها کرده و به مسالهای غیرضروری و غامض در قفقاز مشغول خواهد شد. در اینجا آمریکاییها و صهیونیستها میتوانند با فراغ بال دست به تجهیز کردها و تبدیل آنها به نقطهای آتشین در منطقه بزنند؛ نقطهای که بهطور همزمان ایران و ترکیه را بههمراه عراق و سوریه درگیر خود خواهد ساخت.
3 ترکیه پس از درگیر شدن در بحران پیچیده قفقاز و عدم توجه به م
ن بیتوجهی آمریکا نسبتبه حساسیت ترکها درقبال کردها، تلاش کرد با درپیش گرفتن سیاست شرقگرایی بهنوعی با عشوه کردن توجه غرب را به خود جلب کند. آنکارا در تلاش بود ازطریق همکاری با روسیه و ایران به غرب نشان دهد که دارای خواستگارانی است و غرب باید برای جلب توجه ترکیه بکوشد. از اینجهت نیز باید دانست شرقگرایی ترکیه بیشتر نوعی سیاست فرعی است که آن نیز برای تقویت سیاست اصیل غربگرایی آنکارا درپیش گرفته شده است. در این میان باتوجه به وزن دو متحد بدیهی است در رابطه میان این دو، طرفی که دارای قدرت بیشتری است، قادر به پیشبرد منویاتش خواهد بود. در این میان اصلیترین نیاز ترکیه به غرب در دو حوزه مالی و فناوری است. آنکارا هنگامیکه بهدنبال پیگیری سیاست شرقگرایی بود، با واکنش آمریکا با کاهش پیدرپی ارزش پول ملیاش مواجه شد و سپس نیز با اخراج از پروژه جنگنده نسل پنجم اف-35 روبهرو شد. اما در این میان اصلیترین نیاز غرب به ترکیه تواناییهای این کشور در حوزه نفوذ منطقهای در خاورمیانه است. در همگرایی جدید میان آمریکا و ترکیه، واشنگتن تنها اقدامات تنبیهی علیه آنکارا را کاهش میدهد و مابهازای این اقدام بدون هزینه، ترکیه باید دست به ایجاد تغییراتی در منطقه بزند تا با طراحی و حمایتهای آمریکا و رژیمصهیونیستی بتواند به مسیرهای ترانزیتی منطقه دست یابد. اما باید توجه داشت در این نقشه دوطرفه میان آمریکا و ترکیه، این آنکارا خواهد بود که باید برای اجرای این نقشه هزینه بدهد و در موازنهای نابرابر واشنگتن هیچ هزینهای را حتی درصورت شکست، پرداخت نخواهد کرد. هزینههای ترکیه در این حوزه چندگانه خواهد بود و حتی درصورت دستیابی به موفقیت، این پیروزی اثراتی کوتاهمدت و میانمدت برای آنکارا خواهد داشت، زیرا باید برای اجرای طرح واشنگتن درمقابل روسیه، چین و ایران صفآرایی کند. دسترسی ترکیه به قفقاز و از آنسو به آسیای مرکزی بههیچوجه جای تحمل را برای سه قدرت شرقی باقی نمیگذارد و اساسا موفقیت ترکیه در دسترسی زمینی به آذربایجان ازطریق اشغال جنوب ارمنستان تازه آغاز یک بازی بهشدت بزرگ و دشوار خواهد بود که آمریکا خود پیش از 11 سپتامبر سالجاری با فرار از افغانستان از بخش بزرگی از آن گریخته است. واشنگتن پس از شکست ژئوپلیتیکی در افغانستان و از دست دادن جای پایش در مرکز جهان شرق، بهدنبال برگشتن به منطقه ازطریق ترکیه است تا آنکارا اینبار سپر بلای واشنگتن باشد.
طراحان غربی در بحران قفقاز چگونه ایران را میبینند؟
ایران در نقطه کانونی تلاشهای آمریکا در منطقه است. ایران نهتنها خود دارای اهمیت است، بلکه سنگری محکم درمقابل گذار آمریکا به مرکز آسیا برای محاصره شرق این قاره و اورسیا است. چین و روسیه بدون قرارگرفتن جغرافیای ایران دراختیار غرب قابلکنترل و محاصره نخواهند بود. ازسوی دیگر ایران نهتنها مانع عبور آمریکا به مرکز آسیا است، بلکه درحال حاضر نیز مانع از مستحکم شدن حضور واشنگتن در غرب آسیا شده و تهدیداتش در آفریقا نیز میتواند دامنگیر غرب شود. از اینرو یکی از اصلیترین اهداف کلی آمریکا که در بحران جدید قرهباغ نیز جلوهگر شده، آسیب زدن به ایران است. از نگاه طراحان مداخله در قفقاز این اقدامشان میتواند حاوی چندین ضربه به ایران باشد.
1 از نگاه طراحان غربی بحرانی مانند قرهباغ که برانگیزاننده عواطف آذریها در رقابت با ارمنیها است میتواند باعث تحریک احساسات آذریهای ایران نیز شده و آنها را با شعارهای ضدروسی و ضد ارمنی به حمایت از آذربایجان و ترکیه بکشاند. مسالهای که بهزعم این محور، باعث ترس و اضطراب در تهران بهجهت مشتعل شدن تجزیهطلبی در نواحی شمال غربی خواهد شد.
2 اتصال میان ترکیه و آذربایجان و اشغال جنوب ارمنستان میتواند باعث ازدست رفتن کامل دسترسی ایران به قفقاز شده و بهنوعی یک مرز سخت در شمال ایران ایجاد کند که عملا منفذی برای عبور تهران ندارد.
3 درصورت موفقیت طرحهای محور آمریکا-ترکیه در قفقاز بهدلیل ادامه داشتن این طرح در دریای خزر و آسیای میانه، چنین اقدامی بهسرعت توجه ایران را بهجز قفقاز به این دو منطقه نیز معطوف خواهد ساخت؛ مسالهای که باعث میشود از توان تمرکز تهران بر غرب آسیا آن هم در میانه بحران اقتصادیاش کاسته شود. درکنار هم قرار گرفتن ترکیه و پاکستان که یکی موتلف آذربایجان و دیگری موتلف طالبان مسلط بر افغانستان است، میتواند ترس محاصره شدن را به تهران القا کند.
4 پیروزی محور ترکیه در نبردهای منطقهای میتواند از لحاظ روانی و رسانهای، آنکارا را یک بازیگر قدرتمند در منطقه معرفی کند، درحالیکه در سالهای اخیر این تهران بوده که در عرصههای منطقهای پیروزیهایی نهایی بهدست آورده است. این مساله باعث خواهد شد در عرصههای روانی و رسانهای اندازه ایران نسبتبه حال حاضر کاهش یابد.
5 پیشرویهای ترکیه و آذربایجان در قفقاز و در مجاورت