Salar Aghili - Atashe Eshgh.mp3
8.49M
🎻 موسیقی آخر شب خوبی بشنوید
✅ آتش عشق
✅ سالار عقیلی
طلسم / حسین سنگری
سادیست به شخصی که از او اطاعت میکند نیاز دارد. آن هم نیازی شدید، چه قدرتی که احساس ناخودآگاه باشد مثل مردی که در مقابل همسرش سادیسم بروز میدهد و دائماً به او میگوید هر وقت خواست میتواند خانه را ترک کند، او از این بابت نه تنها ناراحت نخواهد شد بلکه خوشحال هم میشود. معمولاً زن چنان خرد شده که جرأت ندارد خانه را ترک کند و این باعث میشود که هر دو در این خیال بمانند که آنچه مرد میگوید راست است. اما اگر زن جرأتی به خود داد و گفت که خانه را ترک خواهد کرد، وضعی پیش میآید که هیچکدام انتظار آن را نداشتهاند. مرد بیچاره میشود و به زانو در میآید و التماس میکند که زن از تصمیم خود صرفنظر کند، خواهد گفت که بی او زندگی برایش غیرممکن است، از
عشق خود خواهد گفت و... .
معمولاً چون زن اصلاً از ابراز وجود میترسد، مستعد است که گفتههای مرد را باور کند تصمیمش را عوض کند و بماند. به محض آنکه ماند همان حالت تکرار میشود. مرد رفتار گذشته را پیش میگیرد، زن وضعش روز به روز بدتر میشود و بالاخره از کوره در میرود، مرد دوباره از پای در میآید، زن دوباره میماند و به همین نحو ماجرا تداوم مییابد. هزاران زندگی زناشوئی و هزاران رابطهی شخصی وجود دارند که
به این صورت به گردش ادامه میدهند و این دایرهای است که هرگز از بین نمیرود. آیا هنگامی که مرد به زن اظهار عشق میکرد و میگفت که بی او زندگی برایش غیر ممکن است دروغ میگفت؟ تا عشق را چه بدانیم. ولی اگر منظور معنای مجازی و غیر ممکن بودن زندگی باشد گفتهی مرد کاملاً درست است که نمیتواند بدون همسرش زندگی کند چرا که بی آن زن یا کس دیگری که بتواند حس کند در مقابلش از خود ارادهای بروز نخواهد داد زندگی برایش ممکن نمیشود.
البته در موردی که مثال زدیم احساس عشق وقتی پیدا میشود که رابطهی موجود در خطر نابودی است. اما در موارد دیگر کاملاً واضح است که سادیست به آنها که در تسلط او قرار دارند «عشق» میورزد. طرف او ممکن است همسر یا فرزند یا همکارش باشد، یا گدائی در خیابان یا یک پیشخدمت، اما به هر حال احساس «محبت» و حتی سپاس در مقابل موجوداتی که در تسلط او هستند همواره موجود است. ممکن است سادیست خود در این خیال باشد که میخواهد بر زندگی آنان مسلط شود چون دوستشان دارد. اما واقعیت آن است که دوستشان دارد چون بر آنها مسلط است. سعی میکند تا با پول، با تحسین، با مطمئن کردن به محبت خود، با لطیفه و غمخواری به آنان رشوه دهد. به آنها همه چیز میدهد به غیر از یک چیز: حق آنکه مستقل و آزاد باشند. این حالت به خصوص در روابط میان پدر و مادر و فرزندان غلبه دارد.
📚 #گریز_از_آزادی
🖊️ #اریک_فروم
📚 حافظ به گفتهی حافظ
🖊️ دکتر محمد استعلامی
«حافظ به گفتهی حافظ» یکی از بهترین کتابهایی است که در حوزهی شرح حافظ نگاشته شده است. دکتر محمد استعلامی یکی از بهترین حافظ پژوهان و مولوی پژوهان زمانهی ماست که با نگاهی واقعبینانه به بررسی حافظ پرداخته است. کتاب حافظ به گفتهی حافظ فارغ از هرگونه تعصبی به بررسی زمانهی حافظ از زبان خود حافظ و با تکیه بر ابیات وی پرداخته است. در این کتاب هیچ ردپایی از تذکرهنویسان یافت نمیشود و خواننده رو در روی حافظ مینشیند و نقاط خاکستری و تیرهی زندگی او را از زبان خودش به صورت مستقیم میشنود. این کتاب اگرچه کوتاه است اما به اندازهی چند کتاب حافظشناسی میتواند اطلاعات در اختیار مخاطب قرار دهد.
حسین سنگری
🔸اینستاگرام:
https://ig.me/hossein.sangari
🔸روبیکا:
https://rubika.ir/hossein_sangari70
🔸کانال روبیکا:
https://rubika.ir/hosseinsangari70
🔸ایتا:
https://eitaa.com/hosseinsangari
🔸تلگرام:
https://t.me/hossein_sangari70
🔸 بله:
https://ble.ir/hosseinsangari
دو بهاریم جدا از هم و لبریز از هم
گله داریم به اندازهی پاییز از هم
ما دو میخانهی خاموش فراموش شده
ما دو تا جام ترک خوردهی سر ریز از هم
دو نگاهیم، دو دیوانهی خوارزم نشان
که جدامان نکند فتنهی چنگیز از هم
هرچه داریم فدای نفسی همنفسی
قانعیم آه! به یک لحظهی ناچیز از هم
کاش بویی نبرد باد صبا از ما، از -
بوسههایی که در آن بارش یکریز از هم...
باید از چشم حسودان به سلامت گذریم
با همین دلخوری مصلحت آمیز از هم...
عشق یک نقطهی روشن وسط تاریکی است
چون سکوتی که به آهنگ شباویز از هم...
حسین سنگری
🔸اینستاگرام:
https://ig.me/hossein.sangari
🔸روبیکا:
https://rubika.ir/hossein_sangari70
🔸کانال روبیکا:
https://rubika.ir/hosseinsangari70
🔸ایتا:
https://eitaa.com/hosseinsangari
🔸تلگرام:
https://t.me/hossein_sangari70
🔸 بله:
https://ble.ir/hosseinsangari
طلسم / حسین سنگری
برای چهارم خرداد روز ملی مقاومت و پایداری مردم شریف دزفول و به یاد سیزده نوجوان شهید مسجد نجفیه که در اسفندماه سال ۱۳۵۹ در اثر موشک باران رژیم بعثی عراق آسمانی شدند...
ماه، در دامن شب غرق تماشا شده بود
سحر از غربت آيينه هويدا شده بود
نفس باد پر از عطر اقاقي ها شد
غنچه ي حادثه در دايره ي شب وا شد
قسمت اين بود که آيينه ترک بردارد
داغ يک حادثه را بر دلمان بگذارد
مشت کينه که به پيشاني آيينه نشست
سيزده تکّه شد آيينه دل شهر شکست
سيلي موشک شب تا به روي ماه افتاد
بر لبان همه ي شهر فقط آه افتاد
آسمان داشت در اين قصّه جنون مي باريد
همه ي شهر در این حادثه خون مي باريد
آه! در باغچه مان لاله ي پرپر جاري ست
چقدَر روي زمين بال کبوتر جاري ست
ابرها در غم اين حادثه باران زادند
گرچه رفتند شهيدان، همه طوفان زادند
سيزده مرتبه در خويش شکستن کم نيست
سيزده مرتبه از پا ننشستن کم نيست
دست شب آمد و آيينه زمين گير شد و -
سيزده مرتبه اين حادثه تکثير شد و -
آسمان از شتک خون شما آذين بست
داغ اسفند به پيشاني فروردين بست
سيزده مرتبه در حنجره ها بغض شکست
بند بند دل دزفول در اين غصّه گسست
زير بار غمتان شانه ي ما خم شده بود
همه ي شهر در آن روز محرّم شده بود
زير تابوت شما گريه کنان مي رفتيم
خسته بوديم، وَ با قدّ کمان مي رفتيم
کار هر روزه ي ما گريه و زاري مي شد
صورت آينه هر روز اناري مي شد
نوجوانان سفرکرده علي يار شما
پرکشيديد خداوند نگهدار شما
حسین سنگری
🔸اینستاگرام:
https://ig.me/hossein.sangari
🔸روبیکا:
https://rubika.ir/hossein_sangari70
🔸کانال روبیکا:
https://rubika.ir/hosseinsangari70
🔸ایتا:
https://eitaa.com/hosseinsangari
🔸تلگرام:
https://t.me/hossein_sangari70
🔸 بله:
https://ble.ir/hosseinsangari