🔹بخشی از مقاله خواندنی حجتالاسلام استاد #داوود_مهدوی_زادگان در نقد افکار انحرافی یک #آخوند_اعتدالی #خشونت_طلب
اکنون از ناحیه برخی فقهخواندهها شاهد طرح ناصواب مساله اعتراضات آبان۹۸ ذیل بعضی مباحث فقهی هستیم. خطای این افراد آن است که اعتراض مردم را در ذیل مفاهیم فقهی چون «مضطر حربی» (محارب مضطر) و «مضطر بغی» (باغی مضطر) مطرح میکنند. محاربه و بغی در فقه اسلامی بهطور مطلق حرام است و شارع مقدس برای آنها احکام جزایی خاصی وضع کرده است در حالی که شنیدن اعتراضات مردمی و رسیدگی به آن (ولو اینکه معترض مرتکب خطاهایی هم شده باشد) یکی از وظایف حاکم اسلامی است. در این صورت، چگونه برخی مدعیان فقه، مساله اعتراض مردمی را ذیل اعمال محرم طرح میکنند؟ این نحو از طرح مساله در فقه، تبعات و آسیبهای اجتماعی ناگواری بهدنبال دارد و آن عبارت است از «مشروعیتبخشی به اعمال محاربی و بغی در پوشش اعتراض مردمی» و تحریص و تشویق به رفتارهای خشونتآمیز و ویرانگر. چنین دیدگاهی را فقط در «فقه خوارجی» میتوان سراغ گرفت. پایهگذاری چنین فقهی در حوزههای علمیه بدعت خطرناکی است. لذا این رساله در پی نشان دادن «مرز میان اعتراض مردمی» -که امری است مشروع- با «اعمال نامشروع محارب و باغیِ متظاهر به اعتراض مردمی» و نیز «آشکارسازی وجوه پنهان فقه خوارجی» است.
🆔 @andisheyeno
🔘 اندر احوالات اینکه چرا حال کشورمان هنوز خوب است
✔️ انتقادات زیادی به ساختار سپاه و بعضی مسئولینش هست که گاهی اوقات سوژه این کانال شدند و دربارهشان به تفصیل بیان کردیم.
✔️ یکی از دوستان دیروز اتفاق عجیبی را درباره فرمانده سپاه استان قم #سردار_شاهچراغی دیده بود که باعث شگفتیاش شد و به من زنگ زد.
✔️ دوست ما درگیر کارهای جهادی در حوزه دانشگاه است و فعالیت زیادی دارند و به همین مناسبت به دنبال جلسهای با سردار شاهچراغی بود که چندین بار نشد و او در ماموریت بود.
✔️ تا اینکه یکی دور روز پیش، وقتی زمانی برای گفتگو ایجاد شد، وارد اتاق فرمانده سپاه قم که میشود با صحنهای مواجه شد که سردار قصه ما با دست و پای باند پیچی شده و به اصطلاح داغون در دفتر کارش مشغول به کار است.
پ.ن: طرف سرما میخوره، یک هفته کار رو تعطیل میکنه، فکر نکنید حرفم با شهرداری و استانداری و فرمانداری و اینها هست!
اما باید این حرفها زده شود و تاریخ ببیند که هنوز مردانی پای کار هستند و بی تعارف کار میکنند. خواستید میتوانید برای عیادت بروید و این نکته جای خوشحالی دارد.
🔊 @masirhaghighat
خدارحمت کنه حاج آقا مجتبی تهرانی رو، ایام نوجوانی توفیق داشتم از جلسات اخلاقشون بهره ببرم. یه بار از قول استادشون امام خمینی(ره) داستانی رو نقل کردن خیلی زیبا بود. قدیما مثلا حدود 100سال پیش حمل و نقل باروت از روستا به شهر ممنوع بود. اون موقع مثل الان وسیله نقلیه ماشین و کامیون نبود، با حیوانات بارهاشون منتقل میکردن
یک روز یکی از این روستایی ها چندتا گونی باروت سوار الاغش کرد و شروع کرد به حرکت به سمت شهر. ژاندارمری جلوی این بنده خدارو گرفت گفت بارت چیه؟ روستایی گفت، شادونهس. شادونه خیلی شبیه باروته. مامور ژاندارمری گفت شادونهس؟ طرف گفت آره
ژاندارم با اون وسیلهای که تو دستش بود داخل گونی فرو برد و مقداری باروت آورد بیرون گفت این چیه؟ طرف گفت شادونهس. مقداری باروت ریخت تو دستش گفت این چیه؟ بازم گفت شادونهس
اون زمان مردم ریشهای خیلی بلندی داشتن، عکسهای اتابکهارو اگه دیده باشید مشخصه. مأمور ژاندارمری گفت یه مشت از این محتویات بار، بردار بیار زیر ریشت. روستایی این کارو کرد و مشتش رو آورد زیر ریشش. مأمور پرسید این چیه؟ گفت شادونهس. مأمور کبریتش رو برداشت روشن کرد گرفت روی باروتا، آتیش بزرگی بوجود اومد همه ریشهای طرف رو سوزوند. روستایی برگشت و گفت، دیدی شادونه بود😂
یعنی طرف واقعیت جلوی چشمشه، مفاسدش دامنگیرش شده، تاثیرات منفیش رو داره میبینه ولی بازم انکار میکنه و حرف خودش رو میزنه
#برجام #مذاکره #FATF
#حسین_دارابی 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
محمد هادی سمتی/ سردبیر کانال سیاست نامه
✍ بیعملیِ سیاسی و هیجان انتخاباتی
شما به گروه هماندیشی انتخابات اضافهشدهاید.
این جمله شاید برای شما هم آشنا باشد.
در ماههای پایانی منتهی به انتخابات برخی از بهاصطلاح فعالان اجتماعی و سیاسی تصمیم میگیرند که اقدامی انجام بدهند. بهطور واضح اگر بخواهم بگویم یعنی برای رساندن نامزد موردنظر خود به صندلی ریاستجمهور یا مجلس یا شورای شهر و روستا تلاش میکنند و زمین و زمان را به هم میدوزند.
تلاش جدی دارند تا بخش زیادی از بدنه اجتماعی را به سمت خود و نامزد مطبوعشان سوق بدهند. غافل از اینکه جذب و فراخوانی دلها در طی چند ماه _آنهم بهصورت کاریکاتوری_ تقریباً ناممکن است. درباره جذب کاریکاتوری توضیح خواهم داد.
من چند سؤال مشخص از خودم و این افراد دارم.
چرا طیفهای مختلف تنها در ماههای منتهی به انتخابات فعال میشوند؟
مگر انتخابات هدف است؟ پاسخ منفی است. چون انتخابات هدف نیست بلکه رشد و گسترش فعالیت مثبت در عرصه سیاست اولویت دارد و درواقع صندوق رأی شاخص اندازهگیری رشد یا فقدان رشد است.
تفاوت این دو دیدگاه در اینجاست که اگر برای ما انتخابات هدف باشد در صورتی وارد میدان میشویم که نامزد موردنظرمان اعلام حضور کند و اگر این نباشد، چندان خود را به دردسر نمیاندازیم و حتی برای افزایش ضریب شرکت مردم در پای صندوق تلاش جدی نخواهیم کرد.
کسانی که انتخابات را هدف میدانند در طول سال و بعد از پایان شمارش آراء به سویی میروند و برای ارتقاء بینش مردم و تربیت سیاسی جامعه تلاش ندارند و اگر دارند بسیار کمفروغ است.
آنوقت توقع دارند که در ماههای پایانی منتهی به انتخابات، با یک پیامک و تماس یا فراخوان مجازی، سیل مردم به سمت آنها و نامزد مطبوع سرازیر شوند.
این نشدنی است. اگر هم بشود مثل کف روی آب زود از بین میرود و حتی معلوم نیست هرکسی که به سمت ما آمد رأی موردنظر ما را هم در صندوق بیندازد.
پس وقتی میگویم جذب کاریکاتوری یعنی همینکه آدمها با چند ماه فعالیت _حتی اگر شبانهروزی هم باشد_ مطابق نظر ما تربیت نمیشوند بلکه حداکثر هیجانزده میشوند و تصمیم میگیرند.
سؤال بعدی این است که آیا دغدغه مندی زمان دارد؟
این را از کسانی میپرسم که انتخابات را هدف نمیدانند بلکه بهعنوان شاخص رشد به آن نگاه میکنند.
اگر پاسخ منفی باشد پس نباید از این صندوق تا صندوق بعدی ملت را رها کنیم و در نوبت بعدی انتظار معجزه داشته باشیم.
و سؤال آخر اینکه آیا میتوان در ظرف چند ماه همه مسائل را حل کرد؟
یعنی میشود اقتصاد، فرهنگ و سیاست را با همه موضوعات ریزودرشت ظرف سه یا چهار ماهترمیم کرد؟
ما باید برای جذب هزینه کنیم. با قلم، با آبرو و تداوم ارتباط با جامعه هدف.
ما برای کمکاریها و بیعملیهای خودمان آدمها را به چپ و راست و میانه _یا همان خاکستری_ تقسیم میکنیم و سعی میکنیم این را نهادینه کنیم.
با صدای بلند به همهکسانی که این یادداشت را میخوانند میگویم که اگر میخواهیم جامعه را رشد بدهیم باید به تبیین تماموقت بیندیشیم و با چند ماه فعالیت انباشته و هیجانی نمیتوان به نتیجه مطلوب دستیافت.
#مجلس_شورای_اسلامی
#انتخابات
#سیاست_نامه
@siyasat_nameh
http://eitaa.com/joinchat/1437990931C7d9e465076
هدایت شده از یادداشت ها و ایده ها
بسم الله
🌛شب گویه ۲۸
📌دوران دبیرستانم یک آقا پسری بود به نام آقا پسر. جناب آقا پسر از لحاظ اطلاعات قرآنی و حدیثی فوق العاده بود. البته برای ما که از قرآن فقط کتاب خدا بودنش را می دانستیم، اینگونه جلوه می کرد.
📍مسئولان مدرسه و بچه ها خیلی به او احترام می گذاشتند. نانجیب ها با خود نمی گفتند که یکی مانند من از حسادت می ترکد؟!
😡کار را به جایی رساندند که ما باید می نشستیم و جناب آقا پسر برایمان تفسیر قرآن می گفت. واقعا به اینجایم رسیده بود(زیر چانه☺️).
👊یکبار دیگر تصمیم گرفتم حالش را بگیرم. در جلسه روخوانی قرآن تکه پرانی کردم که این آیات که کاری ندارد و با لحن خوبی شروع به تلاوت کردم. مردک بی تقوا نه گذاشت نه برداشت؛ جلوی جمع گفت پس فلان صفحه ی قرآن را بخوان. با یک لبخند که می خواهی سر به تن طرف نباشد صفحه را آوردم اما فکر کنم خودتان فهمیدید چه شد. کم مانده بود گریه کنم.
🔹خلاصه به خود آمدم و دیدم که این حسادت برایم برکتی شد که نگو. می رفتم انواع و اقسام کتابها را می خواندم بلکه به پای او برسم. کم کم آنقدر شیفته ی کتاب و کتابخانه شدم که آقا پسر از یادم رفت که رفت. چشم وا کردم دیدم بچه های مدرسه سوالاتشان را از من می پرسند. برای خودم آقا پسری شده بودم.
🔹حسادت درد بدی است یا از آن طرف بگویم: بد دردی است اما اگر بتوانیم آن را تبدیل به "غبطه" کنیم اکسیر عجیبی می شود که تا نخوری ندانی. حلوای تنتنانی را می گویم.
🔉جناب آقا پسر؛ هر کجا که هستی ممنونت هستم. تو به من جرات طوفان دادی نامرد.
✍علی خردمردی
@shabgooyeh
✍علی بهاری / کولهبری، ریشه و راهحل
این روزها دوباره کلمه کولهبری بر سر زبانها افتاده است. ماجرای تلخ دو جوان کولهبری مریوانی که در کوهستان سرد کردستان، جان سپردند دهان به دهان میچرخد و افسوس شنوندگان و گویندگان را به دنبال دارد. اما فارغ از جنبههای عاطفی و تراژدیک این ماجرا - البته در جای خودش هم بسیار مهم است. چون جان انسان حرمت دارد - باید این پدیده را به صورت «علمی» نگریست و در صورت امکان برایش راه حلی یافت.
باید به این پرسش پاسخ داد که چه چیزی باعث میشود جوانان به کولهبری روی بیاورند؟ آیا فرصتهای شغلی دیگر وجود دارد و به سمتش نمیروند یا غم نان آنان را به کولهبری کشانده است؟ برای رفع این مشکل چه میتوان کرد و آیا اساسا باید این مساله را برطرف نمود یا میتوان آن را مدیریت کرد؟ در این زمینه نکات زیر به نظر میرسد:
1. با بررسی استانهایی که در آنها کولهبری رواج دارد میتوان تا حدی ریشه مشکل را یافت. کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و ایلام.
همچنان که میبینید معمولا استانها و شهرهای کمتر توسعهیافته درگیر این مشکل هستند. بنابراین مهم و موثرترین گام برای ساماندهی بازار آشفته کولهبری، سرمایهگذاری برای ایجاد اشتغال پایدار در این شهرها و استانهای مرزی است. مرزبانان غیور این مملکت اگر سهم بیشتری از منابع کشور نداشته باشند یقینا کمتر ندارند! بر چه اساس و مبنایی باید بیشتر منابع کشور را در تهران و برخی کلانشهرها خرج کرد و از توسعه و پیشرفت مرزنشینان غافل بود؟ چرا نباید کارخانههای متعدد و مراکز صنعتی پرشمار در این استانها ایجاد کرد، جوانان را به کار گماشت و ریشههای اقتصادی کولهبری را از بین برد؟
2. طنز تلخ ماجرا آن جاست که این استانها دارای ظرفیتهای پرشمار طبیعی و گردشگری هستند؛ به گونهای که میتواند به راحتی اشتغال جوانان بومی را تامین کند. به بیان روشنتر، اوضاع اقتصادی در این استانهای مرزی باید به گونهای باشد که جوانان دیگر مناطق برای کار به آن جا بروند نه آن که مرزنشینان برای سیر کردن شکم خانوادهشان، مجبور باشند دل به راه پر خطر کوهستان سرد بسپارند و یا به تهران بیایند و با یک موتور سیکلت، پیتزا جابجا کنند!
3. تا زمان انجام سرمایهگذاری مناسب و رفع ریشهای مشکل، میتوان بازارچههایی مرزی درست کرد تا این کولهبران بتوانند آنجا محصولاتشان را بفروشند و مجبور نباشند برای لقمه نانی، جان شیرین را به خطر بیندازند. این پیشنهاد را دولت محترم بنا بود پیگیری کند. این که به کجا رسیده و در چه مرحلهای است الله اعلم!
4. کولهبری ظرفیتی است که میتوان با آن برخی تحریمهای ظالمانه امریکایی را دور زد. بنابراین با مدیریت صحیح این پدیده، چه بسا بتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم؛ به گونهای که هم شخص کولهبر از مزایایی مانند بیمه، امنیت شغلی، درآمد خوب و ... بهرهمند باشد و هم کشور بتواند زنجیر سخت تحریم را با دستان غیور کولهبران از دل کوهستانهای غرب کشور در هم بشکند. البته این پیشنهاد به این معنا نیست که لشکر کولهبری راه بیندازیم و رسما اعلام کنیم آنها مشغول دور زدن تحریماند! بلکه میتوان به صورت محدود و در راستای توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور از این فرصت هم بهره برد.
5. نمیخواهم زحمات مسئولان محترم را انکار کنم که ان شاء الله هر کس گامی برای کاهش درد و رنج این مردم و به ویژه فقیران برمیدارد در دنیا و آخرت برکتش را ببیند اما خوب است گاهی مدیران بخشهای گوناگون کشور به میان کولهبران بروند و حتی شخصا کولهبری را اگر چه به مسافت 5 متر تجربه کنند. شاید چشیدن رنج و درد این بیکاران باغیرت، باعث شود در حل مشکلشان سریعتر بکوشند!
علی بهاری
#راسخون
..........
@howzavian
فراخوان ارسال #یادداشت با موضوع "انتخابات،مرز قدرت و خدمت"
به چه میزان توجه به مردم در انتخابات برجسته است؟
آیا نامزدها از هر جناح و طیف سیاسی به مردم تنها به عنوان #ربات_رأی_دهنده می نگرند یا مردم را #ولی_نعمت خود می دانند و در قبالشان احساس وظیفه می کنند؟
تحلیل خود را به شناسه @HadiSemti بفرستید.
__________________
سیاست را در #سیاست_نامه دنبال کنید
@siyasat_nameh
✅ رحیم پور؛ کارمند اسلام و انقلاب!( در حاشیه حذف رحیم پور از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی)
@syjebraily
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔴حسن رحیم پور حدود سه دهه است که به مثابه یک "روشنفکر حوزه عمومی" از خاستگاه اسلام و انقلاب و امام وارد دیالوگ و گفتگو با جامعه شده است.
🔴 مجله کتاب نقد که موفق ترین ژورنالیسم فکری در حوزه عمومی جریان انقلاب اسلامی تا کنون است، در دوره سردبیری او توانست به جریان انقلاب، موضع فعالی در مواجهه با سیلاب چالش های فکری و تئوریک دوره دوم خرداد و قدرت هماوردی به این جریان در حوزه عمومی ببخشد. این مجله منبع اصلی در تغذیه و تشجیع فکری انقلابیون در مقطع انتشار خود بود که بعد از او متاسفانه از رونق افتاد.
🔴گفتارهای تلویزیونی رحیم پور درباره مسایل فکری، میدان وسیع تری برای نقش آفرینی او در حوزه عمومی ایجاد کرد و برخی کلیدواژه های انقلاب اسلامی و در راس آنها "عدالت" از همین طریق میدان وسیعی در جامعه پیدا کرد و فضای عمومی را در بر گرفت.
🔴رحیم پور در این سه دهه تلاش کرده است هم از ذخایر فکر دینی و در راس آن نهج البلاغه زنگارزدایی کند و از داشته های باارزش و راهگشا اما فراموش شده معرفتی اسلام و انقلاب، غبارزدایی کند و آنها را به میدان توجه و کانون چشم انداز عمومی عرضه کند.
🔴 زبان رسا و قلم توانای رحیم پور بعلاوه انباشت مطالعات و اصراری که در خواندن و خواندن و خواندن داشته است و صراحت در گفتار و باورمندی عمیقش به اسلام و انقلاب و امام و غیرت دینی و انقلابیش، به او این امکان را داد که یک نوع گشودگی و شجاعت اندیشیدن به باورمندان فکری انقلاب ایجاد کند و آنها را از موضع انفعال خارج و از حاشیه به متن بیاورد.
🔴 آنچه رحیم پور در این دهه ها درحوزه عمومی از فکر سازی، مسئله آفرینی، چالش و نقد افکار رقیب کرده است، استثنایی است که بدیل نداشته است. اما در عین حال رحیم پور این حسن را داشت که درگیر حواشی سازمان بوروکراتیک دانش و کسب مدرک و طی سلسله مراتب اداری آزاردهنده مربی، استادیار، دانشیار و....و ردیف کردن مقاله های علمی_پژوهشی و ساختن یک رزومه پر و پیمان و دهان پرکن نشد تا متن مسایل فراموش شود. حاشیه ای که امروز به متن آکادمی ها و موسسات دانشگاهی تبدیل شده است.
🔴همچنین رحیم پور خود را درگیر مسئولیت های اداری و سیاسی نکرد و تنها خواست که کارمند اسلام و انقلاب باشد و مرئوسیت هیچ رئیسی را نه پذیرفت و نه تحمل کرد. همین مسئله به او اجازه داد که با محافظه کاری مذموم و عافیت طلبانه وداع کند و از همه امکان هایی که دارد برای نقد و اعتراض به کج فکری و کج کارکردی سیاستمداران استفاده کند و آنها را آماج نقدهای صریح و گزنده خود قرار دهد.
🔴به طور طبیعی سیاستمداران نه می توانند خود را از دیالوگ گزنده با او مصون نگه دارند و نه می توانند زبان تندش را تحمل کنند. اما بسیاری از آنها این میزان هوشیار هستند که به سراغ حذف فیزیکی او نروند و راههای دیگر را مثل نرم کردن او با تمجید و تطمیع زبانی، ناشکیبایی درونی او اما تحمل ظاهری و یا راه انداختن جنگ روانی و تبلیعاتی علیه او را در پیش بگیرند. اما بهرحال همه سیاستمداران یا این میزان هوشیار نیستند و یا تفرعنی دارند که نمی توانند به راههای دیگری جز حذف فیزیکی منتقد خود فکر کنند و جناب روحانی البته جز این دسته است.
🔴اما امثال جناب روحانی باید بدانند که امثال رحیم پورها کارمندان او نیستند که منشا ارزش شان به رد و تایید او باشد. رحیم پورها کارمندان اسلام و انقلاب هستند که به نهادهایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی ارزش می دهند و نه برعکس!
جناب روحانی در ماجرای بنزین، رحیم پور تنها معترض شما نیست که با حذف او کار تمام شود. این روزها سراسر ایران همه رحیم پورند! با آنها چه خواهی کرد؟
🆔 @andisheyeno
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰تحقیری ملی به نام مربی خارجی
دکتر موسی نجفی
✅مردی از پرتغال و یا بالکان و یا انگلیس خیلی تفاوت ندارد ؛ تصور کنید روی نیمکت تیم ملی نشسته و در حالی که آدامس میجود و حرفهایی به مترجم می زند ، و با نگرانی بازی فوتبال را دنبال می کند ۰ آن طرف صحنه دهها میلیون ایرانی که اکثرشان جوانان هستند با هیجان همین بازی را تماشا می کنند ؛ وقتی که ناگهان گل زده میشود مجری تلویزیونی با فریاد می گوید : آفرین بر بچه های کی روش!! ( به طور مثال ) و یا هر فرد دیگری که بعد او آمده و یا خواهد آمد ۰ توجه کنید اسم و شخصیت و هویت و مجموع کار تیمی که میلیونها چشم جوان ایرانی به آن دوخته شده به نام یک فرنگی خوانده میشود ! درست مثل کشورهای گاو شیرده و حقیر عربی و یا ملل مستعمره افریقایی قرن نوزدهمی ۰
در این مورد چون این مسئله ورزشی در موارد بسیاری به نوعی به " مسئله هویتی" و شخصیت ملی ما گره میخورد، بایستی کار کارشناسی و عمیق تری بر روی ابعاد آن انجام شود ، و گرنه سرایت این تفکر به سایر بخشهای کشور، آسیب های جدی روانی و تحقیر شخصیت ملی و عقده خود کم بینی در بین نسل جوان ایجاد خواهد کرد ۰
🔵سه پرسش اساسی در اینجا به نظرم ارزش طرح اولیه دارد :
اول: کشوری که در صنعت هسته ای و موشکی و پزشکی و دهها دانش حساس دیگر علیرغم تحریم های علمی و سیاسی غرب توانسته است چنین رشد نماید و در مواردی خودکفا و برتر باشد ، چرا در یک مسئله کم اهمیت تر و غیر استراتژیک تر مثل فوتبال و یا هر ورزش دیگری نمیتواند و یا نمی گذارند که بتواند خوداتکا و یا در مسیر فرهنگی صحیح و درست قرار بگیرد؟!
دوم : با توجه به اولویت مالی برای مربیان پول پرست خارجی ( که هر روز نمونه هایش مطبوعاتی می شود ) به فرض دانش برتر فوتبال اروپایی!! چرا از این دانش به نحو برنامه ریزی شده و آموزشی طی مراحل مشخص،و زمان بندی شده و یا در قالب مشاور و یا هر عنوان دیگری ( غیر از مربی گری) استفاده نمی شود ؟! تا مثلا امید آن برود درجه این وابستگی با شیبی ملایم هر سال کمتر شود ؟
سوم : چرا در بین مسئولان نوعی ترس از طرح اینگونه مسائل دیده می شود و حتی برخی فیلسوفانه !! و با نگاه عاقل اندر سفیه با این سنخ پرسش ها و دغدعه های هویتی برخورد می نمایند ؟ و یا از جایگاه علمی (مشابه برنده جایزه نوبل) فرمایش میفرمایند: اصل بر پیروزی در مسابقات و قهرمان شدن و شادی مردم است و مربیان ما در داخل، تخصص و دانش کافی در این زمینه های بزعم آنان "سطح بالا" !! و فوق پیشرفته را ندارند !
🔴متاسفانه روزمره گی و رضایت سطحی نسل جوان و تخلیه هیجانات آنی آنان و ترس از مسائل حاشیه ای ورزش باعث شده که این مسئله با سایر مسائل ریز و درشت در بخش های پوشاک و صنعت و ماشین و موبایل و مد و غیره دست به دست هم داده و نوعی "برتری کاذب" تمدن غربی و "تحقیر شخصیت" و هویت ملی ایرانی را به دنبال داشته باشد ؛ و غفلت از هر بخش از این مسئله حیاتی به منزله آسیب رساندن به تکه ای از هویت و شخصیت متعالی ما و استحاله نظریه "ما می توانیم" می تواند تلقی گردد ۰ مسئله ورزش سالم مثل تغذیه سالم به جامعه انرژی و تحرک می دهد ، ولی همانطوری که از فرهنگ غذایی و یا فرهنگ بهداشت سخن می گوییم از فرهنگ ورزش و ترسیم شاخص برای سالم ماندن آن باید سخن گفت ۰ یکبار دیگر تاکید می کنم دغدغه من استفاده نکردن از دانش خارجی در این زمینه ها نیست ، بلکه "بهینه" استفاده کردن از دانش با کمترین هزینه و آسیب پذیری ملی است ۰
علاج این حوزه شدیدا آسیب پذیر، حساسیت داشتن بر روی هویت ملی و برنامه ریزی و نگاه جامع داشتن و شناسایی نقاط کور و ترسیم خطوط قرمزی است که به هر نحوی به این موضوع مرتبط است ۰
"حل مسئله " فعلا پیشکش ! کاش لااقل درست بتوان "طرح مسئله" نمود ۰
http://mousanajafi.ir
https://eitaa.com/drmousanajafi
https://Sapp.ir/drmousanajafi
نویسندگان حوزوی
🔰تحقیری ملی به نام مربی خارجی دکتر موسی نجفی ✅مردی از پرتغال و یا بالکان و یا انگلیس خیلی تفاو
✅ یادداشت نویس خوب باید یادداشت هایی خوب هم بخواند
از سرمقاله مطبوعات
از یادداشت استادان صاحب نظر و رسانه ای غفلت نکنیم.
💐
هدایت شده از بر پا
زخم
⚡️هر دو تایی را دو قطبی نمیگویند. دو قطبی در بستر اندیشه رخ نمیدهد در بستر گفتمان هم نیست. دو قطبی یک پدیده اجتماعی است. وقتی پای شخصیت یافتن توده انسانی در مقابل توده ای دیگر وسط میآید.
⚡️ این همان است که خطرش برای جامعه هم وزن شرک است. شکن در وحدت جامعه. هارون به موسی گفت مقابل گوساله پرستی امت مدارا کردم چون دو قطبی شکل میگرفت. صبر امیرالمومنین هم دلیلش نگرانی از همین شکن اجتماعی بود.
⚡️این زخم وقتی هست استقلالی ها شکست هم بخورند برای اینکه کم نیاورند شکستهای پرسپولیسی ها را جلوی چشم میآورند. از هویتشان در مقابل قرمز ها کوتاه نمیآیند. دربی برایشان به اندازه قهرمانی ارزشمند میشود. قبل از شنیدن هر نقدی میپرسند نقاد چه رنگی است؟
⚡️زخم دو قطبی زمینه انفجار هشتاد و هشت بود. زخمی که در دهه هفتاد تهاجم فرهنگی دشمن به چهره جامعه زد و آنانکه عقده قدرت طلبی داشتند-در خوشبینانه ترین حالت- برش سوار شدند. و جشن وحدت را به فتنه کثرت تبدیل کردند.
⚡️زخم دو قطبی باعث میشود مردم دردکشیده که مزه فقر و #بیکاری ناشی از دولت غربگرا را چشیده بود دوباره به روحانی رای بدهد فقط به دلیل دو قطبی. دو قطبی حقیقت را غایب میکند و #آزادی را نفله.
⚡️برخی خواستند از این دو قطبی عبور کنند ولی نشد. #مشایی شعار ایران ایران را بر دست گرفت تا #دولت_بهار را از دو قطبی خلاص کند اما شکست خورد. #قالیباف خواست با دعوای #چهاردرصدی ها زمین بازی را عوض کند ولی موفق نشد.
⚡️چه باید کرد؟ هر تصمیمی نیاز به ایجاد هویت کلانی دارد که گسترده تر از دو قطبی ها است. کسانی که خودشان را در دو قطبی ها تعریف میکنند بخشی از مشکلند نه راه حل. با این حساب باید راس این هویت، رهبری باشد او در دو قطبی تعریف نمیشود ولو عده ای بخواهد اینطور بببینند او را.
⚡️او را #رهبر_گفتمانی خود بدانیم. او را خرج هویت خودمان در بستر این دو قطبی نکنیم. گفتمان #تولید_ملی یعنی گفتمان #بازگشت_به_خویشتن. این بهترین ابزار نقد درست مدیران در همه سطوح است. عیار نقد خودمان هم هست.
⚡️#مردمی_بودن را جدی بگیریم. چه در قالب احیای #صله_رحم به عنوان یک روش برای عبور از دو قطبی . چه در قالب #خدمت. چه در قالب شنیدن و به چشم آوردن دردها. چه در قالب زبان رسانه ای مان که وقتی به هر کس و هر چیز نقد میکنیم مخاطب اولمان را مردم بدانیم.
⚡️راه عبور از دو قطبی اتصال به مردم و رهبری است. تجربه شکست برجام و دولت ناکارآمد در این بستر موفق خواهد بود و الا دعواهای ما فقط بی اعتمادی مردم به نظام را گسترش میدهد چیزی که غربزده ها میپسندند.
@ali_mahdiyan