eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
tekno krat-1.mp3
6.31M
📻مدریت تکنوکرات‌ها 💠بخش اول 🔹برخی از جامعه شناسان و سیاست مداران نگاه خوبی نسبت به تکنوکراسی ندارند. به طور مثال «آلوین اِم واین برگر» می‌گوید: «تکنوکرات‌ها می‌توانند سؤال و حتی سؤالاتی مهم را در حوزه سیاست گذاری مطرح کنند ولی پاسخ به اون سؤالات بر عهدۀ آن‌ها نیست. بنابراین اعطای حق سیاستگذاری عمومی به تکنوکرات‌ها مسئله ساز خواهد شد.» 🔹در حقیت تکنو کراسی ارتباط بسیار نزدیکی با علم زدگی دارد. در این نگاه مدیریت بر اشیاء، مقدم بر مدیریت بر انسان‌هاست و فرد تکنوکرات تصور می‌کند بهتر از بقیه، نیاز‌ها را می‌فهمد. این خود خواهی و خود پرستی در فرد تکنوکرات نه تنها مخرب است بلکه باعث ظهور ناکامی‌هایی در این نظریه شده و میزان نفوذ آن را به شدت کاهش داده و از اعتبار آن کم کرده است. •┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈• : eitaa.com/radiofekrat @HOWZAVIAN
. ✔️ اونا می‌گن «زنده باد مخالف من»؛ امّا شما «زنده یاد» بشنو! ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
. 🔅 می‌ترسیدم عاقبت به خیر نشوم؛ همین بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بی‌حوصلگی‌ها و نق‌زدن‌هایم بود نگرانم می‌کرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین. 👇یادداشتی از مرحوم را در پیام بعدی بخوانید👇👇
✔️ می‌ترسیدم عاقب به خیر نشوم؛ همین ✍️ مرحوم مسعود دیانی، مجری برنامه سوره، دین‌پژوه و شاعر چهارشنبه یکم تیر ۱۴۰۱ رفتم خانه‌ی کتاب. بعد از یازده‌روز. با عصا و سر و صورت بی‌مو. آفتاب وحشی و ترافیک وجودم را به آشوب کشیدند. از آقای میرزایی -راننده‌ی خانه- خواستم برایم آب بخرد. قرص ضد تهوع خوردم. افاقه نکرد. مارگزیده به خانه رسیدم. بچه‌ها از هیبت جدیدم تعریف کردند که خوب شده. می‌دانستم و می‌دانستیم برای خوش‌آمد من دروغ می‌گویند. راست این بود که نگهبان های دو ساختمان، دیگر مرا نمی‌شناختند. مانع ورودم شدند. معرفی هم کردم نشناختند. فقط راهم دادند. بی‌تشریفات سابق. آقای اراضی آمد. که بخش شعر معاونت را دست بگیرد. قبل از بیمار شدنم به تفصیل حرف زده بودیم. خواستم مروری کنم. صدایم بریده و بی‌جوهر بود. به وصیت‌های پیرمردها شبیه شد انگار. تا یک ماندم. درد مثل جنینی در رحم مادر به لگد زدن افتاده بود. خواستم برگردم خانه. در پارکینگ از آقای ناصرزاده فهمیدم آقا رضا امیرخانی به دیدارم آمده. دوست داشتم برگردم به دفتر. توان برگشتن نداشتم. در همان پارکینگ چند کلمه‌ای حرف زدیم. امیدم داد و خندیدیم. حیف شد. تمام مدت چشم‌هایم سیاهی می‌رفتند و سرگیجه داشتم. سوزن پرگار سرگیجه‌ام بند کوله‌ی آقا رضا بود. پوسیده بود و پاره. آقا رضا نارفیقی نکرده بود. روی شانه‌اش نگهش داشته بود و به خاطر پوسیدگی اعتمادش را از او نگرفته بود. شکنجه‌ی برگشت بدتر از رفت بود. هر تکان خوردنی در شهر برایم حکم کابوس داشت. در خانه ناهار خوردم و خوابیدم. از درد وحشتناک بیدار شدم. اثر مسکن‌ها که می‌رفت درد وحشتناک، مبهم و گمی در تمام بدنم شروع می‌شدند. نزدیک غروب به زحمت نماز ظهر و عصر خواندم. عصا برای ایستادنم افاقه نمی‌کرد. دست دیگرم را به کالسکه‌ی آیه می‌گرفتم. بی‌دلیل گریه‌ام گرفته بود. نماز که تمام شد روی فرش ولو شدم. حالم کمی بهتر بود. پدرم آمد روی صندلی بالای سرم نشست. دو روز بود به ایران برگشته بودند. از بس من جان نداشتم چندان حرف نزده بودیم. دیوان حافظ آورد. حمد خواند. صلوات فرستاد. و گفت نیتش این است که جناب حافظ در این شرایط با من حرف بزند. به مقتضای حالم. بسم‌الله. مادرم فالم را نپسندید. به نظرش تلخ آمده بود. چندبار خواست صدای پدرم را ببرد. که ادامه ندهد. نگذاشتم. گفتم پدر بخواند: «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم» دوستش داشتم. مادرم نه. خودم دوست‌تر داشتم یک غزل قبل‌تر بیاید اصلا. به وقتش می‌آمد. بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بی‌حوصلگی‌ها و نق‌زدن‌هایم بود نگرانم می‌کرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین. @HOWZAVIAN
. ✔️نشستی با نویسنده کتاب «داستان فاطمه سلام الله علیها» ➖ داستانی پژوهشی و مستند به منابع معتبر ✅با حضور نویسنده اثر: حجه الاسلام علیرضا نظری خرم به همراه ویراستار :دکتر زهره اهوارکی ⏳زمان :سه شنبه 23 اسفند ۱۴۰۱ ساعت 15 💠لینک شرکت در نشست: https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/the-author-of-the-book 🔰انجمن علمی دانشجویی علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا(س) @HOWZAVIAN
. 🔴 اگر چهارشنبه سوری «دینی» بود! ✍️ حسن مددخانی اگر چهارشنبه سوری یکی از سنت‌های دینی بود، بی‌تردید این‌گونه با هجمه رسانه‌ای چهره‌ها و دین ستیزها مواجه بودیم: این چه دینی است که مردم را به آتش می‌کشد؟! شما‌ مذهبی‌ها نمی‌خواهید به این آتش بازی‌ها خاتمه بدهید؟! تا کی قصد دارید به این آدم سوزی‌ها ادامه دهید؟ چقدر زود از دنیای مردم یک جهنم ساخته‌اید!! @HOWZAVIAN
. ⚫️ عقل‌های خاکستری ✍️ علی کردانی چهارشنبه‌ای آمد تا شنبه را از ما بگیرد. به گزارش «همشهری» چهارشنبه‌سوری سال ۱۴۰۰ با ۲ هزار و ۸۱۷ نفر مصدوم تلخ‌ترین در ده سال گذشته بود. ترقه‌هایی که قبل از جان، عقل‌مان را می‌گیرد. بمانیم یا برویم، دست خودمان است. هر انسانی از آتش🔥 فراری و هراسان است و عده‌ای به سمت آتش 🔥 می‌دوند و با او حرف می‌زنند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» اما رنگ چهارشنبه‌سوری نه زرد است و نه سرخ؛ آخرین رنگی که از این روز به یادگار می‌ماند، چهره‌هایی سیاهِ سیاه است. همان‌گونه که ۱۴۰۰ سیاه‌سوخته‌ترین سالی بود که عده‌ای قربانی کردند و برخی قربانی شدند. نمی‌دانم چه تیتری برای این عکس‌ها مناسب است؛ اما می‌دانم: «عقل‌های خاکستری، صورت‌ها را سیاه کرد.» @HOWZAVIAN
🔥 سور آتشین! ✍️ دکتر سید حسین شرف‌الدین 🔷 چهارشنبه‌سوری از جمله آئین‌های کهن ایرانیان است که ریشه در فرهنگ، اساطیر، و باورهای مردم این سرزمین دارد. از دید برخی پژوهشگران، جشن‌های چهارشنبه‌سوری تا قرن هفتم هجری با آداب فراوان در جای‌جای ایران برگزار می‌شده و بعدها تا قرن دهم به دلایلی تعطیل شده است. 🔶 بعد از گذشت این زمان، دوباره احیا شده و شکلی اسلامی‌تر و مذهبی‌تر به خود گرفته است. سفره‌ای که برای ارواح درگذشتگان پهن می‌شد و بنا بود با دعای فروهرها (ارواح پاک) تبرک شود، با همان آداب به سفره حضرت خضر تغییر یافت و آجیل شور و شیرین آن، نام «مشکل‌گشا» به خود گرفت. 🔷 آتش‌افروختن بر بام‌ها برای راهنمایی مردگان، به روشن کردن شمع و چراغ در مکان‌های مقدس و امام‌زاده‌ها و مساجد و سوزاندن کُندر و اسپند و دود‌کردن عود در مکان‌های مذهبی تغییر فرم داد. سرانجام این جشن نیز مثل اغلب آداب و آئین‌های ایرانی با مذهب شیعه پیوندی نزدیک یافت. 🔶 در مورد وجه توصیف چهارشنبه آخر سال به «سوری» نیز باید گفت که از دید برخی پژوهشگران، واژه سوری از واژه پهلوی ‌سوریک (suric) به معنای «سرخ» گرفته شده است.‌به همین دلیل در برخی مناطق ایران به چهارشنبه‌سوری، «چهارشنبه سرخی» می‌گفتند. 🔷 واژه «سور» گاه به عنوان جزئی ترکیبی از یک کلمه به کار می‌رود مثل سورنا یا سرنا که به معنای ساز جشن است. «سور» گاهی هم به معنای مهمانی است و به همین دلیل سور‌دادن به معنی مهمانی‌دادن است. 🔶 در گویش خضری که یکی از اصیل‌ترین گویش‌های ایرانی است، سور (sowr) یا سُهر (sohr) به معنای، سرخ، جشن و مهمانی به کار رفته است. در زبان اوستایی نیز سور به معنای جشن و مهمانی است. از دید برخی، سور از واژة سوئیره (suirya) اوستایی و به معنی چاشت است و به همین دلیل در پهلوی و پارسی، از کاربرد آن «مهمانی بزرگ» اراده می‌شده است. 🔷 همچنین در فرهنگ پهلوی، واژه «سور» به معنی «سرخ»، «مهمانی و جشن مذهبی» و «شادابی» هر سه به کار می‌رفته است؛ اگرچه کاربرد آن در معنای بزم و شادی غلبه بیشتری داشته و در عرف ایرانیان معاصر نیز معمولا از چهارشنبه‌سوری همین معنا اراده می‌شود: چهارشنبه‌ شادی. @HOWZAVIAN
. مثل زنجیر به هم متصلیم ضرب المثل: به خاطر بیمار روانی محله ناآرام بود. به خاطر آن نا آرامی مسئول مملکتی که خانه در محله داشت تصمیم های غلط گرفت. به خاطر تصمیم غلط مشکلات مردم بیشتر و مملکتی نابود شد. و همه بخاطر این بود: زمانی که بیمار روانی در شکم مادرش بود با یک ترقه شوک و ترسیده و روانی شده بود! @HOWZAVIAN
🔶 رواداری فرهنگی ✍️علی‌رضا مکتب‌دار آداب و سنن هر قوم، عامل درک و تفاهم متقابل و درنتیجه برساختن جامعه‌ای امن و آرام جهت پیش‌برد اهداف و آرمان‌های بلند آن جامعه است. صرف‌نظر از ایدئولوژی‌های آسمانی و یا زمینی حاکم بر جوامع، آداب و رسوم عرفی‌ای که عموما برخاسته از جنبه ناسوتی انسان‌ها و با هدف پاسخ‌گویی به جنبه‌های بشری و خاکی آنان، شکل یافته است، حتی‌الامکان باید مورد احترام قرار گیرد جز آنجا که به سنجه خرد راست نیاید و یا با منزلت انسان ناسازگار افتد. انسان هم از جنبه ملکوتی و هم از جنبه ناسوتی خود نیازمند فرح و شادمانی است و فروگذاردن هر یک به سود دیگری نه سزاوار است و نه شدنی. انسان برآمیخته‌ای است از معنا و ماده، روح و تن و نفس و بدن. تن، مرکبِ شهسوار نفس است و فرسودگی و خمودی آن، سوارش را نیز خسته ساخته و از سیر و حرکت بازمی‌دارد. پس تا آن‌جا که می‌توانیم و عقل و شرع روا می‌دارد، با این رسوم و آداب همراهی کنیم. @HOWZAVIAN
. ⛔️ آدما رو تحقیر نکنیم ✍️ محمدجواد محمودی آدما رو تحقیر نکنید! تحقیرها تو دل ته نشین می‌شن؛ کم کم مثل سنگ می‌شن، سنگ‌ها تبدیل به عقده می‌شن، اون وقت مجبوره برای جبران عقده‌ها، حس غرور بگیره، تا تجربه‌ی تلخ تحقیر رو فراموش کنه، تا بتونه بقیه رو تحقیر کنه... آدما رو تحقیر نکنیم @HOWZAVIAN
💠 «داستان‌های کوتاه» به زبان قرآن ✍ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم از میان قالب‌های مختلف ادبی در ادبیات منثور می‌توان گفت قالب «داستان کوتاه» از جمله بهترین قالب‌ها برای انتقال مفاهیم ارزشی و اعتقادی و دینی است. شاید به همین دلیل بوده است که در قرآن کریم نیز در بسیاری از موارد برای انتقال معارف الهی از قالب «داستان کوتاه» استفاده شده است. در قرآن کریم یکصد قصه عبرت‌آموز و تأثیرگذار مربوط به پیامبران و اولیای الهی و ملت‌ها ذکر شده است. «۱۸۰۰ آیه» از آیات قرآن مربوط به «آیات القصص» است. «۱۴۰۰ آیه» آن از آیات مکی است. یعنی آیاتی که محور اصلی آنها تبیین باورها و ارزش‌های اسلامی و تشریح جهان‌بینی و انسان‌شناسی الهی بوده است. @HOWZAVIAN