🌱 مواجههٔ وجودی با تمدن غرب
✍ میلاد حسن زاده
تمدن حاصل اعتباریات و مصنوعاتی است که از دل عقاید، علایق و رفتار مردمان بوجود میآید. عوام و نخبگان جامعه در مواجهه با نیازها، اعتباریات (روابط و ساختارهایی که انسان در جامعه ایجاد میکند) و مصنوعات (تولیدات ملموس) را میسازند که از بنیانیترین وجوه ذاتشان برمیخیزد.
از این رو تمدن فرآیندی است که نمیتوان اجزاء آن را از قبل تعریف کرد. بله اینکه چه اصول و قواعد کلی و ارزشی بر آن حکمفرما باشد از جهانبینی مردمانِ آن مشخص و تعیین میگردد اما اعتباریات و مصنوعات آن، که به دست بشر رقم میخورد در طی فرآیند و با توجه به نیازها بوجود میآید.
#همایش_شیرخوارگان_حسینی از آن دست جلوههای تمدن اسلامی است که نمیشد قبل از بوجود آمدن آن را پیشبینی کرد. کسی نمیتوانست بگوید که در تمدن اسلامی و در طی این فرآیند باید مراسم شیرخوارگان حسینی تعریف کرد، بلکه وقتی جان و دل مادران این سرزمین با ششماهه اباعبدالله(علیهماالسلام) گره خورد، مُبدع حرکتی شد که از زیباترین مظاهر تمدنی شیعه و بازتابدهنده عقیده به ایثار و شهادت و بذل جان و مال و عزیزان در راه دین است. اینکه گفتیم نمیتوان تمدن را در تمام اجزا قبل از بوجود آمدن تعریف کرد همین است.
#مصنوعات و #اعتباریات تمدنی ما در مسیر تمدن نوین اسلامی در حال شکلگیری است، هنوز تا رسیدن به آن تمدن فاصله بسیار داریم اما خطوط کلی و حرکتهای آن از همین مراسمها مشخص است. این شکلگیری و به تعبیری "شدن" نیازمند افرادی است که اولا درک عمیق از دین داشته باشند و ثانیا به مواجههٔ وجودی با پیکره تمدن غرب برخواسته و اجزاء تمدن اسلامی را شکل دهند. به تعبیر #شهید_آوینی این مواجهه در توان #اهل_ولایت است.
شهید آوینی در مقالهٔ "تاملاتی در ماهیت سینما" از جلد اول کتاب #آینهٔ_جادو از اهل ولایت میگوید:
«اهل ولایت سخت معدودند و انگشتشمار. #ولایت مقام اهل یقین است و مگر هر کنجشک بالشکستهای بال در این آسمان بلند خواهد گشود؟ اصلاً اهل ولایت از سیطرهٔ زمان و مکان و تاریخ و طبیعت خارج هستند، چه رسد به روشها و ابزار تمدن غرب؛ آنان نخست جانشان را از اسارت تعلقات رهانیدهاند و آنکاه خداوند به شکرانهٔ این رهایی، آنان را نسبتبه غفلت فراگیری که بشر امروز گرفتار آن است، تذکر بخشیده است.»
اما در مورد شرط دوم یعنی #مواجهۀ_وجودی با غرب زمانی ممکن است که وجود انسان متعلق به جهان دینی شود و قدرت فاصله گرفتن و در نتیجه شناخت حصولی از غرب را داشته باشد. در این صورت غرب نه بهمنزلهٔ موجود زندهٔ موثر بر انسان، بلکه به مثابهٔ جسد مردهای واکاوی میشود.
استاد #حسین_کچوئیان در کتاب "تجددشناسی و غربشناسی؛ حقیقتهای متضاد" بیان میدارد که:
«رویکرد غربشناسانه مستلزم فاصلهگیری و رویارویی متنی زنده با متنی مرده است. این فاصله گیری مستلزم آن است که آنکسی که با غرب تجددی رویاروی میشود، متعلق به متنی زنده و دارای هستی و هویت خاص خود باشد که در مقابل متنی مرده قرار میگیرد. متن مرده نیز برای او هویت خاص خود را دارد، اما آنچنان بیروح و مرده است که هر نوع تماس این دو در سطح برابر و همارزی نامتصور است.»
#نویسندگان_حوزوی_البرز
@howzavian_alborz