eitaa logo
نویسندگان حوزوی البرز
422 دنبال‌کننده
319 عکس
36 ویدیو
55 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است. 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان البرز است. ارسال یادداشت 👇 @Revolutionson2 #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 مواجههٔ وجودی با تمدن غربمیلاد حسن زاده تمدن حاصل اعتباریات و مصنوعاتی است که از دل عقاید، علایق و رفتار مردمان بوجود می‌آید. عوام و نخبگان جامعه در مواجهه با نیازها، اعتباریات (روابط و ساختارهایی که انسان در جامعه ایجاد می‌کند) و مصنوعات (تولیدات ملموس) را می‌سازند که از بنیانی‌ترین وجوه ذاتشان برمی‌خیزد. از این رو تمدن فرآیندی است که نمی‌توان اجزاء آن را از قبل تعریف کرد. بله اینکه چه اصول و قواعد کلی و ارزشی بر آن حکم‌فرما باشد از جهان‌بینی مردمانِ آن مشخص و تعیین می‌گردد اما اعتباریات و مصنوعات آن، که به دست بشر رقم می‌خورد در طی فرآیند و با توجه به نیازها بوجود می‌آید. از آن دست جلوه‌های تمدن اسلامی است که نمی‌شد قبل از بوجود آمدن آن را پیش‌بینی کرد. کسی نمی‌توانست بگوید که در تمدن اسلامی و در طی این فرآیند باید مراسم شیرخوارگان حسینی تعریف کرد، بلکه وقتی جان و دل مادران این سرزمین با شش‌ماهه اباعبدالله(علیهما‌السلام) گره خورد، مُبدع حرکتی شد که از زیباترین مظاهر تمدنی شیعه و بازتاب‌دهنده عقیده به ایثار و شهادت و بذل جان و مال و عزیزان در راه دین است. اینکه گفتیم نمی‌توان تمدن را در تمام اجزا قبل از بوجود آمدن تعریف کرد همین است. و تمدنی ما در مسیر تمدن نوین اسلامی در حال شکل‌گیری است، هنوز تا رسیدن به آن تمدن فاصله بسیار داریم اما خطوط کلی و حرکت‌های آن از همین مراسم‌ها مشخص است. این شکل‌گیری و به تعبیری "شدن" نیازمند افرادی است که اولا درک عمیق از دین داشته باشند و ثانیا به مواجههٔ وجودی با پیکره تمدن غرب برخواسته و اجزاء تمدن اسلامی را شکل دهند. به تعبیر این مواجهه در توان است. شهید آوینی در مقالهٔ "تاملاتی در ماهیت سینما" از جلد اول کتاب از اهل ولایت می‌گوید: «اهل ولایت سخت معدودند و انگشت‌شمار. مقام اهل یقین است و مگر هر کنجشک بال‌شکسته‌ای بال در این آسمان بلند خواهد گشود؟ اصلاً اهل ولایت از سیطرهٔ زمان و مکان و تاریخ و طبیعت خارج هستند، چه رسد به روش‌ها و ابزار تمدن غرب؛ آنان نخست جانشان را از اسارت تعلقات رهانیده‌اند و آنکاه خداوند به شکرانهٔ این رهایی، آنان را نسبت‌به غفلت فراگیری که بشر امروز گرفتار آن است، تذکر بخشیده است.» اما در مورد شرط دوم یعنی با غرب زمانی ممکن است که وجود انسان متعلق به جهان دینی شود و قدرت فاصله گرفتن و در نتیجه شناخت حصولی از غرب را داشته باشد. در این صورت غرب نه به‌منزلهٔ موجود زندهٔ موثر بر انسان، بلکه به مثابهٔ جسد مرده‌ای واکاوی می‌شود. استاد در کتاب "تجددشناسی و غرب‌شناسی؛ حقیقت‌های متضاد" بیان می‌دارد که: «رویکرد غرب‌شناسانه مستلزم فاصله‌گیری و رویارویی متنی زنده با متنی مرده است. این فاصله گیری مستلزم آن است که آنکسی که با غرب تجددی رویاروی می‌شود، متعلق به متنی زنده و دارای هستی و هویت خاص خود باشد که در مقابل متنی مرده قرار می‌گیرد. متن مرده نیز برای او هویت خاص خود را دارد، اما آنچنان بی‌روح و مرده است که هر نوع تماس این دو در سطح برابر و هم‌ارزی نامتصور است.» @howzavian_alborz