eitaa logo
نویسندگان حوزوی خوزستان
259 دنبال‌کننده
496 عکس
98 ویدیو
19 فایل
✍️ "یک نویسنده" بی‌تردید نخبه است 🍃 شعار ما: حمایت از نخبگان حوزوی و مبلغان استان خوزستان 🌱 بازنشر یادداشت‌ شما با این مشخصات پذیرش می‌شود: ۱. نام و نام خانوادگی: ۲. از استان: ۳. نشانی کانال شخصی: تنها مرجع دریافت آثار👇 @Jahaderevayat #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴آلت قتّاله را زراندود کنید و از بمب‌افکن حرز بسازید... بروید به کشتن ببالید و بر انفجار افتخار کنید. سامری‌تان از طلا گوساله می‌ساخت و ساحرانتان از طناب، مار. اما خدای ما چوب را اژدها می‌کرد و بافته‌هاتان را می‌بلعید و رود را می‌شکافت و خدایگان‌تان را فرو می‌برد. بروید به جادو افتخار کنید و به جنبل ببالید؛ چه باک که فناوری معجزه در انحصار خدای ماست. 🔺توضیح عکس: نتانیاهو بعد از عملیات پیجری در لبنان یک پیجر طلایی به ترامپ هدیه داد و حالا یک حرز یهودی در ماکت یک بمب‌افکن! ✍🏼 زهرا محسنی فر @howzavian_khuzestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 صلح و امنیت؛ محصول اقتدار نه التماس 🔹مرشایمر: اسرائیل به زانو درآمد، واسطه آتش بس موشک‌های ایران بود نه ترامپ!! 🔹موشک‌های ایران خاک تلاویو و حیفا را به توبره کشیدند! 1️⃣ یکی از مهمترین اهداف نمایش مضحک سفر نتانیاهو به آمریکا و استقبال گرم ترامپ از او همراه با عربده کشی‌های همیشگی شان، سر پوش گذاشتن برخفت و خواری آنها در تحمل بزرگترین شکست در بزرگترین عملیات نظامی و ترکیبی ۴۶ سال اخیر بر علیه جمهوری اسلامی، بود. 2️⃣ علی رغم تلاش بسیار گسترده رسانه ای دشمن و جریان داخلی نفاق و نفوذ و مرجفون (مانند نامه کذایی ۱۸۰ نفر و...) برای به حاشیه بردن فتح بزرگ جمهوری اسلامی و ملت سرافراز ایران، در سرکوب تهاجم وحشیانه اسرائیل، به تدریج ابعاد و آثار این پیروزی عظیم در حال ظهور و بروز است. 3️⃣ جماعت بدسابقه ای که به جای تجلیل و تبیین حماسه آفرینی ملت ایران و شهدای سرافرازش در حماسه دفاع دوازده روزه، با پرداختن به حواشی در حال ترساندن ملت ایران از حمله مجدد اسرائیل هستند خود مهمترین عامل تشجیع دشمن به حمله دوباره میباشند. 4️⃣ باید هوشیار بود آنچه که جبهه کفر در یورش سخت و شکست خورده خود بدست نیاورد، نیروهای نیابتیش همچون سالهای گذشته با شیوه جنگ نرم دنبال مینمایند. 5️⃣ جهادگران عرصه تبیین باید با رمز گشایی فتح بزرگ نبرد ۱۲ روزه و ابعاد مهم آن، و تبیین آن برای افکار عمومی، نقشه پسا جنگ دشمن را در کم رنگ کردن این پیروزی عظیم خنثی کنند که این خود بخشی از این دفاع مقدس است. وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (۱۲۶/ آل عمران) ✍️ میراحمدرضاحاجتی @howzavian_khuzestan
⭕️ حق شهدای خوزستانی نبرد با اسرائیل ادا نشد! شهدا را در هیاهو و دستپاچگی روزهای جنگ تشییع کردیم و به خاک سپردیم. فرصت نشد بشناسیم‌شان و به دیگران بشناسانیم که این دسته‌گل‌های پرپر شده کیستند که با پرچم سه‌رنگِ زیبای ایرانِ اسلامی به خاک سرد سپرده می‌شوند. البته که این گمنامی، چیزی از ارزش و جایگاهِ والایشان کم نمی‌کند. این ما هستیم که زیان دیده و ضرر میکنیم. روایت‌هایی شنیده‌ام از ایثار و رشادتِ مثال‌زدنیِ رزمندگان واحدهای پدافند هوایی و موشکی در روزهای سختِ جنگ برای دفاع از ایرانِ عزیز؛ رزمندگانی که با آگاهی از نزدیکیِ شهادت، با وداع بر سرِ پست‌هایشان می‌رفتند. باید این حماسه‌ها را ثبت و روایت کنیم تا جامعه‌ی امروز و فردا بدانند که برای امنیت ایران و کم نشدن یک‌وجب از این خاک غریب، چه علی‌اکبرهایی به مقتل رفتند و از آنان جز پاره‌هایی از پیکر و نام نیکویی بر جای نماند! 🔴 راوی | امین‌ غفاری @howzavian_khuzestan
نقش کلیدی ایران در ترویج مهدویت امام‌جمعه موقت ملاثانی گفت: جمهوری اسلامی ایران با دیپلماسی فرهنگی و سیاسی، نقش کلیدی در ترویج مفاهیم مهدوی و آماده‌سازی شرایط ظهور ایفا می‌کند. https://rahyabnews.com/short/Vm5A7 @howzavian_khuzestan
«دورهمی های پر برکت» ✍ چند شب به‌یادماندنی بود... بعد از روضه، در خانه پدربزرگ دور هم می‌نشستیم. کتاب احکام را باز می‌کردیم، سؤالات شرعی می‌پرسیدیم و پاسخ می‌شنیدیم. یا به‌قولی، مباحثه می‌کردیم. این همان معنای واقعی جلسات حسینی بود؛ فقط اشک نبود، فهم و معرفت هم بود. آن سال‌ها حال‌وهوای دیگری داشت. شب‌های تابستان با حفظ قرآن، یادگیری احکام و گفت‌وگوهای دینی می‌گذشت. اما حالا، چرا آن جلسات ادامه نیافت؟ شاید به‌خاطر آمدن اینترنت، گوشی‌ها و حواس‌پرتی‌های این روزها... با این حال، آن سال‌ها بی‌ثمر نبود. برکاتش هنوز در دل و ذهن ما زنده است. انتقال معارف دینی به نسل جوان، صمیمیت خانوادگی، تقویت روح پرسشگری، آرامش درونی و آشنایی با سبک زندگی اهل‌بیت، تنها بخشی از ثمرات آن دورهمی‌های ساده بود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «تَزاوَروا و تَذاكَّروا أمرَنا؛ فإنَّ حديثَنا يُحيِي القُلوبَ» با هم دیدار کنید و درباره معارف ما گفت‌وگو نمایید؛ چرا که سخنان ما دل‌ها را زنده می‌کند. (بحار الأنوار، ج۷۱، ص۳۵۲) شهید مطهری می‌گوید: «اگر دین از خانواده شروع شود، در دل فرزند ریشه می‌دواند، نه فقط در ذهن او.» و هنوز هم می‌شود دوباره ساخت. می‌شود یک شب در هفته را برای نشستن دور هم انتخاب کرد. صفحه‌ای قرآن خواند، حدیثی ساده مرور کرد، گوشی‌ها را برای چند دقیقه خاموش کرد و در فضایی بی‌تکلف و صمیمی حرف دل زد و از دین آموخت. ای کاش دوباره بشود... همان جلسات ساده، صمیمی و پربرکت را زنده کرد. @howzavian_khuzestan
یادداشت رسیده؛ 💢زینبِ تاریخ‌ساز یا زینبِ تحریف‌شده؟ حوزه/ وقتی از «زینب آمریکاپسند» سخن می‌گوییم، از روایتی سطحی و عاطفه‌زده از اسوه‌ای بزرگ حرف می‌زنیم؛ تصویری که زینب کبری(س) را به خواهرِ غمزده و پرستاری مهربان تقلیل می‌دهد، بی‌آنکه نقشش را به‌عنوان فرمانده جنگ نرم و پرچمدار نهضت بیداری اسلامی به رسمیت بشناسد. آیا وقت آن نرسیده که زینب(س) را آنگونه که بود—زنِ زمان‌شناس، تکلیف‌مدار، و پیشتاز عدالت‌خواهی—بازخوانی کنیم. مشروح یادداشت @howzavian_khuzestan
🔺مردم، روند را تغییر دهید! (
تحلیلی از آن‌چه پیش روست
با نگاه به گذشته) 🔸 بخش اول وقتی متحدین منطقه‌ای،ضعف تو را ببینند ولله نمی‌توانند با تکیه بر تو مقاومت کنند و اگر آنها نایستند تمام خطوط دفاعیمان را از دست خواهیم داد دیروز حماس و حزب الله و سوریه امروز یمن و عراق مردم بدانند تضعیف یا قطع هر بازوی مقاومت یعنی پیشروی دشمن و تحریک بیشتر به حمله همه جانبه علیه تو!! رژیم صهیونیستی به استناد یک عملیات ٧ اکتبر ، نسل کشی را آغاز کرده و هنوز هم بعد از کشتار و ویرانی عظیم در غزه خود را محق می‌داند و می‌گوید آنها شروع به حمله کردند. این یعنی تبدیل تهدید به فرصت اما ما چه کردیم؟ بطور خلاصه بگویم، بدلیل آماده نبودن ذهنی مردم و مسئولان، تمام فرصت‌هایمان برای پشیمان کردن دشمن، از زدن سرداران در سوریه تا حمله به سفارتمان در دمشق، ترور مهمانان سیاسی‌مان در تهران و از حمله مهم‌تر حمله به خاک کشورمان (مرتبه اول حمله) را از دست دادیم و این روند از ترور قهرمان ملی‌مان حاج قاسم سلیمانی شروع شد... چرا؟ و با کدام استدلال می‌گویم فرصت سوزی کردیم؟ خوب نگاه کنید حماس برای آزادی هزاران زن و کودک اسیر و واکنش به قتل و تجاوز و تحقیر در زندان‌ها و کمپ‌های اسرائیلی دست به عملیات ٧ اکتبر زد تا بتواند ضمن مبادله اسرا، هم آزادی فرزندان و نوامیس خود را بدست آورد و هم کور سوی امیدش برای به شکست کشاندن طرح آبراهام (فراموشی ابدی فلسطین و فلسطینیان و آقایی اسرائیل در منطقه) را از دست ندهد. حماس بعنوان ضعیف‌ترین و کم‌توان‌ترین حلقه مقاومت، اینجا کاری ما فوق تصور انجام داد و چیزی را که اسرائیل امروز می‌خواهد در دل ما به باور تبدیلش کند(سیطره اطلاعاتی غیر قابل شکست رژیم) طی عملیات طوفان الاقصی نه تنها از بین برد بلکه تحقیرش کرد. عملیاتی با طراحی کاملا فلسطینی که در ١ روز حدود ٣٠٠ نفر اسیر و بیش از ١٠٠٠ نفر هم کشته و زخمی گردیدند به تلافی گوشه‌ای از صدها هزار کشته فلسطینیان و دفاع مشروع از وطن تا اینجا کار فوق العاده انجام گرفت (گرچه مقاومت هیچ اطلاعی از این عملیات نداشت) حالا نوبت به اضلاع مقاومت بود.باید از این عمقِ مافوق استراتژیک خود نهایت استفاده را می‌برد و با تمام قدرت از آن حمایت می‌کرد باید مانع از طولانی شدن جنگ می‌شد و خط قرمز خود را حمله زمینی و کشتار فلسطینیان اعلام می‌کرد کاری که شهید امیر عبداللهیان تمام تلاشش هم انجام داد لکن باید پشتوانه میدانی پیدا می‌کرد(برخی منابع می‌گویند که اسرائیل در آغاز عملیات تنها برای دو ماه تسلیحات داشت) در جبهه مقابل اما، اسرائیل تلاش کرد با استراتژی مرد دیوانه خود را احیا کند بیش از ١٠٠هزار نفر کشته و ده‌ها برابر را زخمی و ناقص کرد. خاک غزه را در مقابل تمام دوربین‌های جهان چنان کوبید که دیگر چیزی جز بیابانی از ضایعات ساختمانی باقی نماند. جنایتی وحشتناک تا نشان دهد که حقیقتا مرد دیوانه است و همه باید از او بترسند(یعنی بر خلاف سابق، چهره جدیدش ضربه پذیر است اما پاسخش دها برابر سخت است چیزی که قدرت‌ها می‌خواهد از خود نشان دهند). در کنار این حملات به غزه اسرائیل دست به قمار بزرگی زد که اگر می‌گرفت می‌توانست از مهلکه جان به در ببرد و اگر نمیگرفت احتمال نابودیش نیز می‌رفت(جنگ وجودی). در یک بازه‌ی تقریبا کوتاه به چهار حلقه مقاومت حمله کرد ترور معاون حزب‌الله، حمله به پایگاه های سوریه، حمله به سفارت خانه ما و در نهایت حمله به یمن چرا؟ قمارش چه بود؟ می‌خواست اخطار دهد که آنقدر دیوانه است که با همه مقاومت درگیر شود و از این طریق می‌خواست مانع از حمله مقاومت شود اما اگر برعکس می‌شد و پرهارپری دیگر اتفاق می‌افتادکار بسیار سخت میشد یعنی مقاومت به این بهانه و فرصت فوق‌العاده الهی و مشروع، جنگ با اسرائیل را آغاز می‌کرد صحنه دگرگون میشد هر یک زخمی کاری بر پیکر اقتصاد و توانایی‌های اسرائیل وارد می‌کردند تا زمانی که ضربات بر حماس و محاصره غزه تمام شود و آتش بسی از موضع قدرت با اعمال می‌گردید خاورمیانه جدید پدید می‌آمد این اتفاق اسرائیل را از درون فرومی‌پاشید و دیگر کسی جرات زیست در سرزمین اشغالی را نمی‌داشت. در این زمان آمریکا هم نمی‌توانست وارد جنگ شود چرا که تنها توسط مقاومت سوریه ٢٨٠ بار مورد حمله قرار گرفته بودند و شدید‌ترین تهدیدها اتفاق افتاده بود. اما سرنوشت قمارش به رفتاری که پس از این دیوانگی انجام داده بود بستگی داشت که در پست بعد بیان میکنم. ✍🏼 __________________ 📚@reza_afshar @howzavian_khuzestan
29.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴 ✍مکتب آوینی حلقوم ها را میتوان برید... اما فریادها را هرگز... . ایمان منجی جهان فرداست... چنانچه منجی ایران شد... @almahdioon @howzavian_khuzestan
✍دلنوشت 📝"نغمه های آشنا " بسم الله الرحمن الرحیم در هیاهوی کودکی میشنوم نغمه های جانفزایی را : هفتاد و دو پروانه پروانه ی فرزانه شمع رخ حق دیدند رفتند چه مستانه ... به راستی این هفتاد و دو پروانه که ورد زبانها بودند و مدام ذکر و آوایشان به گوشم میرسید که بودند ...؟ اینجاست که میپرسم :این چه نواییست که میخوانی منی که ۷ سال بیشتر نداشتم و این نغمه های آشنا را از زبان برادرانم میشنیدم و زمزمه میکردم ، گفتند : از اسرار محرم و عاشورا و اربعین است ...و مرا یکدل نه صد دل مشتاقتر از قبل با کاروان حسین و یارانش همراه کردند در خیال کودکی ام صدای پای قافله ای به گوشم میرسد که خسته از قافله سالار دشمنند و در پی یاری که جز سری به نیزه اثری نه از یار و نه از دلدار ... سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد برادر زینب... بغضی جانکاه تمام وجودم را فرا میگیرد ، بغضی به دلگیری عصر روز عاشورا ... سفر کردم به انتهای شب تاسوعا و غم وداع جانگدازش که دل هر عاشقی را میفشارد خود را در معرکه ی عاشورا دیدم و همپای کودکان وحشت زده دویدم و گریستم ، به دنبال عمو و برادر و پدر خویش ولی نیافتم، هر چه بود دود بود و آتش و خون ... عجب معرکه ی دردآوری ...کمی جلوتر خودم را کنار سنگ صبور کاروان دیدم آنکه با دلی شکسته ، شکسته بند همه ی دلهای شکسته بود ، کنارش مویه کنان گریستم ، در فراق نازنین برادرش بی قراری می کرد...خواهر است دیگر ، غمخوار برادر آن هم برادری که از جان عزیزتر و یادگار پدر و مادر ...مگر مبشود جلوی چشمت پرپر شود و صبور باشی ..؟ نه ...او تمام هستی خواهر بود که ناجوانمردانه پژمرد و فسرد اما آنطرفتر چشمم به طفلی با هیبت زهرایی می افتد و ناخودآگاه به سویش میشتابم ... تو که هستی ؟ چرا همچو بانوی عالمین قد خمیده ای ؟ آنجاست که لب به سخن وا میکند ...پدرم را ندیده ای؟ پدرت ؟آری بابای نازنینم ؟ پدرم حسین ؟ نام حسین را که میشنوم نغمه ای دیگر بیاد می آورم : یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود تو خرابه های شام دختری نشسته بود دختر زار و نحیف هی میگفت بابام کجاست بوی آشنا شنید دید جلوش تشت طلاست آری او رقیه بود ، رقیه ،،،دختر حسین ، با قدی خمیده در جستجوی پدر که جز سری برای او خبری نیاوردند و تاب و توانش را از او گرفتند آن طرف بانویی تنها ، بی قرار و آشفته نظرم را جلب کرد ، به هر سو میدوید مانند آنکه راه گم کرده و مسیر نمیشناسد، تا مرا دید دوید و جلو آمد : پسرم بود، پاره ی تنم بود ، فقط یک قطره آب میخواست ، تشنه بود تشنه ، سیرابش که نکردند هیچ با تیر سه شعبه پذیرایش بودند ، حالا منِ رباب بی او چه کنم ؟ تو بگو چگونه جای خالیش را پر کنم ...و گهواره ای را نشانم میداد که از جای خالی فرزندنش پر شده بود باز هم نغمه ای دیگر ...چه بود ؟یادم آمد : گهواره خالی قنداق خونی لایی لایی از سفر برگشته رودم ای اصغر من آرام جانم رفتی و بردی تاب و توانم او علی اصغرش را از کف داده بود و دل غمین که نه دل بیقرار و پریشانِ یکبار دیگر به آغوش کشیدنش ... همانطور که چشمانم از شرار غمها میبارید و راهم را به سختی میدیدم کودکی بسویم آمد ...از عمویم خبر آورده ای ؟ میدانم ،حتما مشکش را پر کرده و شتابان بسویم می آید ... آخر او قول داده بود ، او مرا بوسید و گفت : برایت آب می آورم آب ،، دردت بجانم ، حالا تو از او خبر آورده ای ...؟ با شنیدن نام مشک ناخودآگاه زمزمه ای را تکرار کردم : جسدم را بسوی خیمه ی اصغر نبرید که خجالت زده ی تشنه لب بی شیرم و منی که پاسخب در برابر چشمان منتظر طفل امیدوار نداشتم من وسط معرکه بودم و دیدم آنچه را که در کربلا بود ...و رأيتُ ما رأيت ...و ما رأيت الا جميلا ... شاید تا قبل از این تفسیر ما "رأیت الا جمیلای" حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) برایم دشوار بود اما عشق و دلدادگی در آن معرکه ی کارزار تفسیر این جمله را روشن میکرد و عاشقانه های آن را به رخ میکشید ... کودکی ام با این نواهای آشنا سپری شد و گذشت و حالا این منم با کوله باری از نغمه های جانسوز که لحظه به لحظه ام را جلا میدهد و فانوس راهم گشته، تا مرا از پس تاریکیهای محض بکشاند به آنچه نور است وحیات ...تا نه تنها خود بلکه هر آنکس که طالب نور و روشنایی ست را همراه و هم مسیر سازم و در طبق اخلاص گذارم آنچه را که میدانم از شور و عاشقی ... والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته ✍الهام غوابشی محرم۱۴٠۴ @howzavian_khuzestan
مهم / پیروزی راهبردی ایران در عرصه شناختی در جنگ 12 روزه @howzavian_khuzestan