eitaa logo
نویسندگان حوزوی خوزستان
259 دنبال‌کننده
496 عکس
98 ویدیو
19 فایل
✍️ "یک نویسنده" بی‌تردید نخبه است 🍃 شعار ما: حمایت از نخبگان حوزوی و مبلغان استان خوزستان 🌱 بازنشر یادداشت‌ شما با این مشخصات پذیرش می‌شود: ۱. نام و نام خانوادگی: ۲. از استان: ۳. نشانی کانال شخصی: تنها مرجع دریافت آثار👇 @Jahaderevayat #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
«دورهمی های پر برکت» ✍ چند شب به‌یادماندنی بود... بعد از روضه، در خانه پدربزرگ دور هم می‌نشستیم. کتاب احکام را باز می‌کردیم، سؤالات شرعی می‌پرسیدیم و پاسخ می‌شنیدیم. یا به‌قولی، مباحثه می‌کردیم. این همان معنای واقعی جلسات حسینی بود؛ فقط اشک نبود، فهم و معرفت هم بود. آن سال‌ها حال‌وهوای دیگری داشت. شب‌های تابستان با حفظ قرآن، یادگیری احکام و گفت‌وگوهای دینی می‌گذشت. اما حالا، چرا آن جلسات ادامه نیافت؟ شاید به‌خاطر آمدن اینترنت، گوشی‌ها و حواس‌پرتی‌های این روزها... با این حال، آن سال‌ها بی‌ثمر نبود. برکاتش هنوز در دل و ذهن ما زنده است. انتقال معارف دینی به نسل جوان، صمیمیت خانوادگی، تقویت روح پرسشگری، آرامش درونی و آشنایی با سبک زندگی اهل‌بیت، تنها بخشی از ثمرات آن دورهمی‌های ساده بود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «تَزاوَروا و تَذاكَّروا أمرَنا؛ فإنَّ حديثَنا يُحيِي القُلوبَ» با هم دیدار کنید و درباره معارف ما گفت‌وگو نمایید؛ چرا که سخنان ما دل‌ها را زنده می‌کند. (بحار الأنوار، ج۷۱، ص۳۵۲) شهید مطهری می‌گوید: «اگر دین از خانواده شروع شود، در دل فرزند ریشه می‌دواند، نه فقط در ذهن او.» و هنوز هم می‌شود دوباره ساخت. می‌شود یک شب در هفته را برای نشستن دور هم انتخاب کرد. صفحه‌ای قرآن خواند، حدیثی ساده مرور کرد، گوشی‌ها را برای چند دقیقه خاموش کرد و در فضایی بی‌تکلف و صمیمی حرف دل زد و از دین آموخت. ای کاش دوباره بشود... همان جلسات ساده، صمیمی و پربرکت را زنده کرد. @howzavian_khuzestan
«انسانیت» ✍️ نمی‌دانم از کجا شروع کنم و چگونه بنویسم... چند روزی‌ست میل به غذا کم شده، خجالت‌زده‌ام. در برهه‌ای از زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که همه چیز در حال امتحان است: شرافت، غیرت، مسلمانی... و انسانیت. گفتم "انسانیت"... چند میلیارد مسلمان در جهان هستیم، اما فقط نظاره‌گر اوضاع غزه مانده‌ایم. هیچ کاری نکرده‌ایم. تنها به ابراز همدردی و همبستگی بسنده کرده‌ایم. اکنون که غزه در گرسنگیِ مرگ‌بار گرفتار شده، باز همان احساسات تکراری را مرور می‌کنیم. می‌ترسم از روزی که خشم خدا، دامن همه‌ی بشریت را بگیرد؛ از این سکوت سنگینِ مسلمانان می‌ترسم. نمی‌دانم چه بگویم یا چه بنویسم. اما از خود می‌پرسم: «انسانیت را چگونه فهمیدیم؟» که شب‌هایمان با خیالی آسوده روز می‌شود، در حالی که شاهد رنج بی‌وقفه‌ی مردم مظلوم غزه‌ایم... "وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ..." شما را چه شده که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکانی که ستمدید‌ه‌اند، نمی‌جنگید؟ آنان که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهری که مردمش ستمگرند بیرون ببر، و از سوی خود برای ما سرپرستی بگمار، و از جانب خود یاوری برای ما قرار ده.»آیه ۷۵ سوره نساء @howzavian_khuzestan
«صلحی برای بیداری، قیامی برای عزت» ✍🏻 وقتی نام امام حسن مجتبی (ع) به میان می‌آید، بسیاری تنها به «صلح» او می‌اندیشند؛ اما صلح او فراتر از یک توافق سیاسی ساده بود. امام حسن (ع) در زمانه‌ای که شمشیر و خون حرف اول را می‌زد، هنر بزرگ‌تری را به نمایش گذاشت: «صلح به مثابه مقاومت». این صلح نه صرفاً برای آرامش موقت، بلکه راهبردی عمیق برای حفظ دین، جان مسلمانان، و بقای اصالت اهل‌بیت بود. امام حسن (ع) نشان داد که مقاومت، تنها در میدان نبرد معنا ندارد؛ گاهی باید سکوت کرد تا حقیقت، در گذر زمان با قدرت بیشتری بدرخشد. او با صلح خویش، بنایی مستحکم ساخت که قیام امام حسین (ع) بر آن استوار شد. خون کربلا بر پایه‌ی خرد صلح حسن بن علی (ع) جاری شد؛ این یعنی هر حرکت بزرگ، نیازمند بستری محکم و زمان‌بندی هوشمندانه است. شاید در نگاه نخست، امام حسن (ع) صلح‌طلب به نظر آید؛ اما در حقیقت، حکیم‌ترین استراتژیست تاریخ اسلام است. او شعله‌های جنگ را خاموش نگاه داشت، نه از ترس، بلکه برای اینکه آتش روشنگری و آگاهی در دل‌ها شعله‌ور شود. امروز، در دنیایی که صبر و تدبیر جای خود را به هیجان و شتاب داده، امام حسن (ع) به ما می‌آموزد که صلح، اگر در زمان درست و با نیت درست باشد، قدرتمندترین شکل ایستادگی است؛ ایستادگی‌ای که نه با خشونت، بلکه با حفظ ارزش‌ها، وحدت و امید معنا می‌یابد. اما صلح و قیام، هر دو وابسته به زمان و شرایط‌اند. امام حسن (ع) در دورانی زندگی می‌کرد که جامعه اسلامی، خسته، فرسوده و بی‌انگیزه از جنگ‌های داخلی بود. در آن زمان، صلح او بهترین و تنها راه برای حفظ اصل اسلام و جلوگیری از فروپاشی جامعه بود. اما امروز، در عصر سلطه استکبار جهانی، در روزگاری که رژیم صهیونیستی، آمریکا و قدرت‌های جهانی، ستم را به شکل سازمان‌یافته بر ملت‌ها تحمیل می‌کنند، دیگر صلح خاموش و سکوت، در حکم خیانت به ارزش‌هاست. امروز وقت آن است که همچون امام حسین (ع) بایستیم و فریاد برآوریم: «هیهات منّا الذلّة»؛ ما اهل سازش با ظلم نیستیم. صلح امام حسن (ع) و قیام امام حسین (ع) دو چهره از یک حقیقت‌اند: مقاومت در برابر انحراف، در زمان مناسب با روش مناسب. امروز، مسئولیت ما روشن است: ادامه‌ی راه ایستادگی، هوشیاری در برابر فریب، و حفظ عزت اسلام و انسانیت در برابر ستم مدرن. @howzavian_khuzestan
«اربعین؛ چله‌ی وفاداری» اربعین یعنی چهل؛ چله‌ای که برای حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پر از درد، داغ، غربت و اسارت بود. اما او علی‌وار ایستاد، سخن گفت، افشاگری کرد، روشنگری کرد و حقیقت کربلا را به گوش تاریخ رساند. حضرت زینب، در این چهل روز، هارون بود برای موسی زمانش و زهرا شد برای علیِ زمانش. او نه تنها با امام حسین (ع) بود، بلکه بعد از عاشورا، عصای راه امام سجاد (ع) شد. در این چهل روز، زینب فقط یک پیام‌رسان نبود؛ او یار و یاور امام زمانش بود. اما حالا، حکایت من و تو چیست؟ در این چهل روز بی‌قراری، یا در راه رفتن به کربلاییم یا در حسرت جاماندگی. اما سؤال اصلی این‌جاست: از این چله‌ی وفاداری چه آموختیم؟ برای امامِ زمانِ عج خود چه کرده‌ایم؟ این اشتیاق رفتن، زیباست؛ نشانه‌ای از پاکی دل توست. اما اشتباه نکن! اگر رفتی و برگشتی و در تو هیچ تغییری حاصل نشد، چه؟ اگر همانی ماندی که بودی، اربعینت بی‌ثمر است! اربعین، یعنی تولد دوباره‌ی روح، ایمان، اقتدار و پایبندی به عهد. یعنی بگویی: «یا صاحب‌الزمان عج، من هستم! بر من هم حساب باز کن.» این روزها، روزهای غربال است. به هوش باش! هدف، فقط رسیدن فیزیکی به کربلا نیست. در این مسیر، خیمه‌هایی هم هست که نام خادم دارند، اما در راه حق نیستند! پس خادم بودن کافی نیست، باید در مسیر حق بود. و مسیر حق چیست؟ راهی که به امام زمانت ختم شود... راهی که قدمی در مسیر ظهور باشد، نه فقط پیاده‌روی جسم، بلکه پیاده‌روی روح، دل، و وفاداری. اربعین را دریاب! نه فقط برای رفتن، بلکه برای بازگشت به خویشتن. اربعین یعنی چله‌ی یاری، برای امام حاضر، برای جبهه‌ی حق، برای ایستادن. @howzavian_khuzestan
🔰 نسبت‌‌ مفهومی امت و ملت در منظومه‌ی قرآن کریم - تسنیم 🔻از دیرباز، دشمنانِ استراتژیک جهان اسلام پروژه‌ی تفکیک و ایجادِ شکاف میانِ «امت» و «ملت» را در دستور کارِخود قرار داده‌اند. این راهبرد، با هدفِ تضعیفِ درونیِ امتِ اسلامی و از میان بردنِ انسجامِ آن پیگیری شده است.علی صالحی ادامه کامل یادداشت در خبرگزاری تسنیم👇👇 https://B2n.ir/kq5261 @howzavian_khuzestan
⭕️ روح روحانی! ✍️ موضع اخیر رئیس‌جمهور درباره اینکه "مذاکره نکنیم چه کنیم؟" به قدر کافی ناواقع‌گرایانه است که نیاز به پرداختن به محتوای آن نباشد و به نظر بدتر از حرف ایشان در سازمان ملل که گفت "سلاح‌مان را زمین می‌گذاریم" نیست. اما اینکه پزشکیان انتظار دارد کسی نقدی به سیاست‌ها و عملکرد دولت نداشته باشد، موضع جدید و البته رادیکالی است. ⏳ زمانی این گفته جالب می‌شود که رئیس دولت "وفاق" آن را مطرح می‌کند که به اذعان خود، نه خود کارشناس است و نه دوست دارد صحبت کارشناسانی را که خلاف نظر ایشان حرفی دارند، بشنود. وفاق با موافقان که مفهومی فاقد ارزش معنایی است. 📌 شاهد مثال: - دولت لایحه خفقان مجازی را بدون بررسی ابعاد آن، به مجلس فرستاد. - بعد که مقاومت معقول منتقدان این لایحه در افکار عمومی را دید، لایحه را پس گرفت و از آب آن پشیمانی، کره دستاورد نیز گرفت. - اما با موضع تند رئیس‌جمهور، گویی لایحه خفقان فقط در ظاهر امر پس گرفته شده است و در باطن در حال اجراست. 😂 می‌گویند خانمی به شوهرش گفت: - "تو از زیبایی زیاد من خوشت می‌آید یا از مهربانی زیادم؟" - شوهر بیچاره گفت: "از اعتمادبنفس زیادت!" 💢 انصافاً اعتمادبنفس بالایی‌ست که با وجود این بی‌برقی و بی‌آبی و مذاکره مختوم به جنگ و اصرار مجدد به آزمودن مسیر آزموده، انتظار داشته باشید که کسی عملکرد شما را نقد نکند. آن هم با آن لحن آمرانه و با آن ادبیات استبدادی که "به ما گیر ندهید"، که به نوعی حمله روحانی به منتقدانش و "بی‌شناسنامه" خواندن آنان و "به جهنم" فرستادن آنان را در خاطر زنده می‌کند. علیرضا جلولی @howzavian_khuzestan
▫️ | از موکب تا هویت ✍ محمدرضا آتشین‌صدف کربلا، در امتداد اربعین، صرفاً یک جغرافیا نیست، بلکه فرهنگ است، تمدن است و مدرسه‌ی انسان‌سازی. موکب‌ها حکم دانشگاه‌هایی را دارند که در آن فلسفه‌ی ایثار تدریس می‌شود و هر قدم زائر، برگ درسی از تاریخ آموخته‌شده در مکتب سیدالشهدا است. 🔗 متن کامل یادداشت @howzavian_khuzestan
« امتحان واقعی، همین‌جاست…» وقتی برق قطع شد و گرمای سنگین بر من چیره شد، نفس کشیدنم هم دشوار شد. همان لحظه یاد کسانی افتادم که روزها و ماه‌هاست در چنین وضعیتی زندگی می‌کنند؛ نه یک ساعت و دو ساعت، بلکه شب و روز. آنان نه برق دارند، نه آب کافی، نه غذای درست و حسابی. با این حال، لب‌هایشان به ذکر خدا باز است و دلشان هنوز روشن. اما ما چه؟! ما می‌دانیم بعد از یک ساعت و نیم برق برمی‌گردد، امیدی در دل داریم، و باز هم بی‌تاب می‌شویم. همین‌جا بود که از ناتوانی خودم خجالت کشیدم. امتحان واقعی همین‌جاست؛ جایی که پای ادعاهایمان به میان می‌آید. چقدر پای حرفمان هستیم؟ چقدر طاقت داریم؟ هنوز مثل مردم غزه با جان، عزیزان و سرزمینمان امتحان نشدیم، اما باید از خود بپرسیم: تحمل ما تا کجاست؟ «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ ٱلْخَوفْ وَٱلْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ ٱلْأَمْوَٰلِ وَٱلأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِ ۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ» (و قطعاً شما را به چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش اموال و جان‌ها و میوه‌ها می‌آزماییم؛ و بشارت ده به شکیبایان.) سوره بقره، آیه 155 خدایا… در این غربال آخرالزمان به ما رحم کن. ما را با امتحانی نیازمون که از مسیرت دور شویم. یا أرحم الراحمین پیامبر اکرم ﷺ فرمودند: «أشدُّ الناس بلاءً الأنبياءُ ثمّ الأمثلُ فالأمثلُ» (سخت‌ترین بلاها برای پیامبران است، سپس برای کسانی که در ایمان برترند، و بعد به ترتیب برای دیگران.) بحارالأنوار، ج 67، ص 237 @howzavian_khuzestan
تاریکی‌های تابستان ✍️ سیده ناهید موسوی آخرین روزهای تابستان ۱۴۰۴ را می‌گذرانیم؛ تابستانی که گفت‌وگوی بسیاری از مردم درپرسش‌هایی تکراری خلاصه می‌شد: «برق دارید یا نه؟»، «ساعت چند قطع می‌شود؟»، «ما فلان ساعت بی‌برق می‌شویم، شما چطور؟»... واژه‌ی «قطعی» پرتکرارترین واژه این روزهاست؛ قطعی برقی که زندگی همه‌ی مشترکان را، بی‌هیچ تبعیضی، مختل کرده است. هر روز و هر ساعت، بی‌برقی چون مهمانی ناخوانده به خانه‌ها، محل‌های کار، ادارات و مکان‌های عمومی سر می‌زد و نظم زندگی را بر هم می‌زد. این وضعیت به سوژه‌ای عمومی بدل شد؛ جایی که کاربران فضای مجازی و بلاگرها، روایت‌های طنز و غیرطنز خود را از تاریکی و بی‌برقی منتشر می‌کردند. روایت‌هایی که شاید لحظه‌ای لبخند بیاورد، اما سنگینی این معضل را از یاد نمی‌برد. می‌دانیم که ناترازی برق و ضرورت‌صرفه‌جویی در انرژی بر همگان لازم است، اما حل مشکل با خاموشی‌های روزانه نه‌تنها تسکینی نیست، بلکه خود، خسارت‌ها و مشکلات جبران‌ناپذیری در پی دارد. راستش را بخواهید، در کودکی از خاموشی‌ها لذت می‌بردم؛ تنها به این دلیل که مادرم شمع‌های رنگارنگی برای چنین وقت‌هایی کنار گذاشته بود و روشن کردنشان برایمان جذابیتی کودکانه داشت. اما امروز، از زاویه دید بزرگسالی دریافتم که خاموشی چیزی جز تعطیلی کسب‌وکارها، خرابی وسایل برقی و تحمل گرمای سوزان تابستان نیست؛ بی‌آنکه کسی مسئولیت آن را بپذیرد. ای‌کاش پیش از آنکه دیر شود، قدر بدانیم؛ قدر نعمت‌هایی را که بودنشان عادی می‌نماید و نداشتنشان همه‌چیز را به هم می‌ریزد. قدر خدمتگزارانی که در سکوت، روزی رفته‌اند، قدر مردم صبور و قدر روشنایی برق... برق فقط یک جریان ساده‌ی الکتریکی نیست؛ روشنایی خانه‌ها، رونق بازار، آرامش شبانه و حتی امید در دل مردمی است که به آینده چشم دوخته‌اند. شاید خاموشی‌ها به ما یادآوری کنند که کوچک‌ترین امکانات چقدر بزرگ و حیاتی‌اند. اگر قدر نعمت‌ها را ندانیم، روزی می‌رسد که فقدانشان را نه با لبخند، که با آه و افسوس به خاطر بیاوریم. کاش این تجربه تلخ، آغازی باشد برای تغییر نگاه، برای صرفه‌جویی بیشتر، برای مطالبه‌گری جدی‌تر و برای ساختن فردایی روشن‌تر؛ فردایی که در آن «بی‌برقی» تنها خاطره‌ای از تابستان ۱۴۰۴ باشد. @howzavian_khuzestan
«یک اقدام کوچک مهدوی» ✍ چند روز پیش، مغازه‌ای نزدیک مسجد را دیدم که بسته مانده بود. از دختران کوچک مسجد شنیدم صاحب مغازه گفته بود: «اگر دوباره بیایید خرید کنید، یک چیپس یا پفک مجانی می‌دهم.» همان لحظه ایده‌ای در ذهنم جرقه زد: چرا روی کاغذی ننویسم «اللهم بارک لمولانا الإمام صاحب الزمان (عج)» و به او پیشنهاد ندهم آن را روی شیشه مغازه بچسباند؟ شاید همین ذکر ساده، روزی‌اش را برکت دهد. لحظه‌ای ترسیدم، اما دلم گفت کار برای امام زمان (عج) ارزشش همین است؛ حتی اگر با بی‌مهری یا طعنه همراه باشد. کار فرهنگی مهدوی فقط دعا و انتظار نیست. هر اقدام کوچک، حتی ساده‌ترین رفتارهای روزمره، می‌تواند یاد امام زمان (عج) را زنده نگه دارد. وقتی نیت خیر برای دیگران می‌کنیم، حتی یک لبخند یا یک برگه کوچک با ذکر مهدوی، قلب‌ها را روشن می‌کند، دل‌ها را با نور امید پر می‌سازد و موجی از معرفت و آرامش در زندگی روزمره مردم جاری می‌شود. شاید کسی متوجه نشود، اما اثر آن در دل جامعه باقی می‌ماند و بذر امید در دل‌ها کاشته می‌شود. گاهی فکر می‌کنیم کارهای بزرگ لازم است تا تأثیرگذار باشد، اما واقعیت این است که کوچک‌ترین اقدام‌ها هم می‌توانند مسیر زندگی یک نفر را تغییر دهند. یک جمله خوب، یک نگاه مهربان، یک یادآوری از امام زمان (عج) می‌تواند دل کسی را روشن کند و او را به سوی خیر هدایت کند. همین است جوهره کار فرهنگی مهدوی: تبدیل هر لحظه و هر اقدام روزمره به وسیله‌ای برای زنده نگه داشتن یاد امام زمان و گسترش فرهنگ انتظار و معرفت او در جامعه. هر کار کوچک برای امام زمان (عج) ارزشمند است. حتی اگر کسی متوجه نشود، اثر آن باقی می‌ماند. بیایید زندگی روزمره‌مان را با مهربانی، نیت خیر و یاد امام زمان عج نورانی کنیم و با این اقدامات ساده، دل‌های بیشتری را به نور امید و معرفت مهدوی روشن سازیم. @howzavian_khuzestan
«محفل محبت یا محفل تفرقه؟» ✍ گاهی انسان فکر می‌کند کاری که انجام می‌دهد درست است؛ اما حقیقت چیزی دیگر است. نمی‌شود بعداً گفت «نمی‌دانستم»؛ امروز بستر آگاهی و مطالعه بیش از هر زمان دیگر فراهم است. اکنون که هشتم ربیع است، کسانی در حال آماده‌سازی محافلی هستند که نه ریشه در سیره اهل بیت علیهم‌السلام دارد و نه در شأن نام شیعه. قبل از آنکه متن را باز کنم، می‌خواهم چند پرسش ساده از دوستان حاضر در این محافل داشته باشم: آیا شیعه را اینگونه شناختید؟ مگر شیعه یعنی جز آنکه «پیروی» و «اطاعت»؟ کجا روایت احادیث اهل بیت(ع) سفارش به چنین مجالسی کرده‌اند؟ فرقه‌های(شیرازیها) منحرف خوب بلدند بذر تفکر باطلشان را در ذهن‌ها بکارند و چنین القا کنند که این محافل دل حضرت زهرا (س) را شاد می‌کند. اما آیا واقعاً چنین است؟ وقتی کسی با این مراسم‌ها مخالفت می‌کند، او را متهم می‌کنند به دوستی با قاتلان حضرت زهرا. گاهی هم کنایه می‌زنند که «نهم ربیع(عیدالزهرا) دست برادریشان آلوده می‌کند ». این چه منطق و روشی است؟ ما خوب می‌دانیم که اهل سنت نیز امروز گرفتار تفکرات باطل برخی از علمای خود هستند و چوب دروغ و تحریف آنان را می‌خورند. اما آیا ما هم باید همان مسیر را برویم و سخن دشمنان را علیه خودمان تأیید کنیم؟ در همین روزها دیدم که یک برادر غزّه‌ای با چه زیبایی از مذهب ما یاد می‌کند. می‌گفت: «من شیعه را نمی‌شناختم. علمای ما یا معرفی نکردند یا نجس خواندند. اما امروز هرچه مطالعه می‌کنم، بیشتر ایمان می‌آورم که این مذهب کامل‌ترین است.» این سخن برای منِ شیعه مایه افتخار بود. حالا بیاییم از خود بپرسیم: اگر همان برادر غزّه‌ای فیلم محافل نهم ربیع (عید الزهرا) را ببیند، آیا باز هم در مسیر حق ثابت‌قدم می‌ماند؟ یا دچار تردید می‌شود؟ به جای محافل طرد و تفرقه، باید اهل جذب باشیم. باید با رفتار، ادب و اخلاق، چهره واقعی شیعه را نشان دهیم. چهره‌ای که هرکس آن را ببیند، با خود بگوید: «خوشا به حال آنان که پیرو اهل بیت‌اند.» @howzavian_khuzestan
«از خون تا سربلندی» ✍ درخت انقلاب سالیان سال است با خون‌هایی جوان سرزمینش سیراب گشته، بیان هر رشادت از این جوانان شاهد این می‌شویم که گوشه‌گوشه تاریخ فدایانی بودند که با فریاد «جانم فدای ایران» سر دادند. امروز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، روز قیام خونین فرزندان این سرزمین است؛ روزی که مردم ایران برای آزادی، عدالت و پایان دادن به استبداد شاهنشاهی به میدان آمدند. میدان ژاله تهران شاهد آن بود که گلوله‌ها بر سینه‌های بی‌دفاع نشست، اما عزم و ایمان مردم را در هم نشکست. خون جوانان در آن روز، نهال انقلاب را آبیاری کرد و مسیر پیروزی ملت را هموار ساخت. ۱۷ شهریور تنها یک حادثه نبود؛ نقطه عطفی بود که نشان داد ملت ایران تسلیم ظلم نخواهد شد. فریادهای «استقلال، آزادی» در آن روز، پژواکی شد که پایه‌های استبداد را لرزاند و تاریخ معاصر ایران را دگرگون کرد. اکنون پس از سال‌ها، همان روحیه‌ای که در ۱۷ شهریور جوانان را به میدان آورد، در نسل امروز جریان دارد. جوانانی که با علم، تلاش، ابتکار و غیرت در عرصه‌های گوناگون می‌کوشند ایران را سربلند نگاه دارند. اگر دیروز، رشادت در ایستادگی برابر گلوله معنا یافت، امروز رشادت در ساختن، پیشرفت و پاسداری از عزت ایران جلوه‌گر شده است. ۱۷ شهریور یادآور این حقیقت است که خون شهیدان هرگز به فراموشی سپرده نمی‌شود و پرچم آزادی و سربلندی ایران همیشه در دستان پرتوان جوانان این سرزمین خواهد ماند. @howzavian_khuzestan