💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸«مفاتيح» اينقدرها هم تعريف ندارد!
🔹مرحوم سلطانالواعظين شيرازي (صاحب کتاب شبهاي پيشاور) نقل ميکند: در ايامي که «مفاتيحالجنان» تازه منتشر شده بود، روزي در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و زيارت ميخواندم. ديديم شيخي با قباي کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شيخ از من پرسيد: اين کتاب کيست؟ پاسخ دادم: از محدث قمّي آقاي حاج شيخ عباس است و شروع کردم به تعريف از کتاب.
🔹 شيخ گفت: اينقدر هم تعريف ندارد، بيخود تعريف ميکني! من با ناراحتي گفتم: آقا برخيز و از اينجا برو. کسي که کنار شيخ نشسته بود، دست به پهلويم زد و گفت: مؤدب باش، ايشان خود «محدث قمي» هستند. من برخاستم و با ايشان روبوسي کردم و عذر خواستم و خم شدم تا دستشان را ببوسم، اما آن مرحوم اجازه نداد و خم شد و دست مرا بوسيد و فرمود: شما «سيّد» هستيد.
📘شيخ عباس قمي، مرد تقوا و فضيلت ص 64
👈 سایر حکایت ها
🔹 تعظیم و تکریم نام مبارک پیامبر
🔹خاطره امام خميني(ره) از شيخ عباس قمي(ره)
🔹زیارت مستحب، اما دروغ حرام است
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸«چه کسی علمیت را از شیخ مرتضی انصاری به ارث برد؟
🔹میرزا حبیب اللّه رشتی از أجِلّاء تلامیذ شیخ مرتضی انصاری بود که صیَّت تبحّرش در فقه و اصول، ممالک عرب و عجم را فرا گرفت. از قول شاگردان میرزا نقل میکنند که ایشان چنان به استادش احترام میگذاشت و علاقهمند بود که هر روز صبح هنگامی که وی بهسوی صحن میرفت تا درس بگوید، اول وضو میگرفت سوره مبارکه یس را در بین راه میخواند تا به درِ قبله صحن مولا میرسید، کنار مزار استاد خویش میایستاد و خواندن سوره را در کنار آرامگاه استاد خود شیخ مرتضی انصاری به پایان میرسانید و ثوابش را به روان پرفتوح این دانای زاهد نثار میکرد و از روح آن مرد بزرگ استمداد میکرد تا بهتر و روشنتر برای صدها طلبه دانشمند و فاضل حقایق علمی را ایراد نماید با این حال میفرمود مرحوم شیخ انصاری سه چیز ممتاز داشت: علم، سیاست و زهد. سیاست را به حاج میرزا حسن شیرازی و علم را به من داد و زهد را با خود به قبر برد!
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸تذکر حکیم جلوه به ناصرالدینشاه
🔹مرحوم جلوه در مدرسه دارالشفاى تهران حجره داشت، وقتى مریض شد، ناصرالدینشاه با تنى چند از ارکان مملکت به عیادتش رفت. چون حکیم جلوه مریض بود بهحکم ضرورت شیشه شربتى دارو در کنارش بود، شاه به شوخی و مزاح گفت: معلوم است که آقا اهل مشروبات هم هست، حکیم جلوه در جوابش گفت: النّاس على دین ملوکهم .
🔹پس از آن جناب جلوه در مقام نصیحت و تذکر به شاه گفت : من روزى بهحکم ضرورت از مدرسه بیرون آمدم و دیدم در خیابان نظامیان جلوى مردم را میگیرند و پیدرپی امر میکنند که بروید، دور شوید، من به یکى از آنان گفتم: این میهن و مرزوبوم مردم است، به کجا بروند و چرا دور شوند؟!
🔹در جوابم گفت : شاه دارد میآید. من به آن نظامى گفتم : از من به شاه بگویید که شاه باید کسى باشد که به مردم بگوید بیایید و نزدیک شوید و در میان آنها باشد و در حق آنان ظلم نکند، مگر شاه چه میکند که مردم باید از او دور شوند؟!
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸ماجرای تقلید ملاعلی نوری از میرزای قمی
🔹 مرحوم آخوند ملاعلی نوری در نامهای به مرحوم میرزای قمی چنین مینویسد: من چندی در خدمت آقا سید حسین قزوینی تحصیل نمودم. عقیده او این بود که در این دوره احتیاط اقرب به سبیل نجات است و ما هم طریق احتیاط را دوست داشتیم تا اینکه در اصفهان خدمت آقا محمد بیدآبادی رسیدیم.
🔹ایشان را همین طریقه، شیوه مرضیه بود، حال نمیدانیم رای مبارک شما چه اقتضا مینماید؟ مرحوم میرزا در جواب نوشتند: چارهای جز تقلید مجتهد حی جامعالشرایط نیست زیرا که احتیاط منجر به عسر و حرج است، علاوه بسا باشد که احتیاط امکان ندارد چون بسمله در نماز اخفات بعضی جهر لازم دانستهاند و بعضی اخفات، اکنون احتیاط چون توان نمود؟ علاوه اهلوعیال چگونه احتیاط کنند و شما هم با ایشان معاشرت دارید؟ پس جناب آخوند رسالهای از میرزا خواست و تا او در حیات بود تقلید او را مینمود و پس از وفات او تقلید مرحوم حجةالاسلام حاج سید محمدباقر (شفتی) میکرد. آری آخوند ملاعلی نوری با آن مقام علمی تقلید میکند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
📚 مردان علم در میدان عمل
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸سرپرست ما حضرت ولیعصر (عج) است
🔹آیت الله شیخ عبدالحسین غروی فرمودند: در آن روزهایی که ما تحت فشار حکومت پهلوی بودیم، روزی رئیس شهربانی وقت به مدرسه فیضیه آمد، طلبه ها دورش جمع شدند، گفت: از تهران دستور آمده که فقط هفت نفر باید معمم باشند.
🔹 بنا شد که این جریان را به اطلاع حاج شیخ عبد الکریم برسانیم. ایشان در آن زمان مریض بودند و در باغی سکونت داشتند. بنده، آقای طالقانی، آقای دانش و یکی دیگر از رفقا را انتخاب کردند که جریان را به اطلاع حاج شیخ برسانیم، چون ایشان رئیس حوزه بودند. قبل از طلوع آفتاب به خیابان ارم آمدیم چون بعد از طلوع آفتاب امکان خروج از مدرسه نبود و به سختی خودمان را به حاج شیخ عبدالکریم رساندیم.
🔹خدمت ایشان عرض کردم: تابستان است و هوا گرم می شود، آیا اجازه می فرمائید که بعضی از رفقا به وطنشان بروند؟ ایشان فرمودند: نه، من اجازه نمی دهم، الان یگانه حوزه اسلامی اینجاست، می خواهید از اینجا هم پراکنده شوید؟! سپس مرحوم حاج شیخ فرمودند: من از اوضاع شما و اوضاع ایران کاملاً مطلعم؛ اما خدا می داند که کاری از دستم بر نمی آید ولی هنگام نماز شب که بیدار میشوم همه شما را دعا می کنم. الان سرپرست شما و ما، حضرت ولی عصر (عج) است، شما ارتباطتان را با ایشان محکمتر کنید و بدانید که دشمن شما می رود و شما خواهید مانید.
🔹ما به حوزه برگشتیم و به طلاب گفتیم: آقا اینطور فرمودند. والله این کلام معجزه آسا بود و سبب شد که ما با همه فشارهای پهلوی در قم ماندیم و بر مشکلات صبر کردیم تا اینکه روزی را دیدیم که پهلوی با کمال ذلت از قم رفت.
📘 مردان علم در میدان عمل
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸ماجرای عدم مخالفت علما با امتحان طلاب از سوی رژیم
🔹 آیت الله شیخ عبدالحسین غروی فرمودند: مرحوم حاج شیخ با مسئله امتحان که از طرف رژیم مطرح شده بود، مخالفت نکرد، ولی هیأت ممتحنه اش را تعیین کرد و بزرگانی چون آقا سید احمد زنجانی را جزء ممتحنین قرار داد تا با طلاب مدارا کنند و امتحان در اختیار رژیم نباشد.
🔹آقای صدر هم هنگام برگزاری امتحان در بین طلبه ها گردش می کرد و آهسته به آنها کمک می نمود. در امتحانات شفاهی هم شب قبل مبحث مورد نظر را به رفقا می گفتیم که مثلاً از مشتق و حجیت و ظن و... سؤال خواهد شد. چون نظر بر این بود که حوزه را حفظ کنیم. زیرا آنها می خواستند به بهانه امتحان، حوزه را از بین ببرند. مثلاً طلاب را به عنوان مشمول به خدمت سربازی می بردند، اما به شما مژده بدهم که والله یک طلبه هم به دولت ندادیم.
🔹و وقتی مأموران به مدرسه فیضیه می آمدند و می گفتند مثلاً عبدالحسین غروی کیست و همه می گفتند: نمی شناسیم، عصبانی می شدند و می گفتند: چطور شما نمی شناسید؟ خیلی اتحاد عجیبی بود، محبت، صفا و صمیمت فوق العاده بین رفقا بود تا این حوزه علمیه پربرکت حفظ شود.
📘 مردان علم در میدان عمل
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸ماجرای ازدواج دختر علامه مجلسی با طلبه ای مستمند
🔹ملا صالح مازندرانى در آغاز تحصیل بسیار تهیدست بود که با وضعى رقتبار به تحصیل می پرداخت. حتى قادر نبود چراغى براى مطالعه خویش بخرد. ملا صالح به اصفهان آمد و در سایه کوشش و پشت کار زائدالوصف خود، دروس مقدماتى را به پایان آورد. شور و شوق آن محصل جوان علوم دینى چنان او را به کمال رساند که توانست در حوزه درس ملا محمدتقى مجلسى دانشمند بزرگ عهد صفوى حضور بهم رساند و در اندک زمانى مورد توجه خاص استاد نامور خود واقع شود و بر تمام شاگردان وى فائق آید.
🔹ملاصالح سنین جوانى را پشت سر میگذاشت و همچنان مجرد میزیست. استادش علامه مجلسى متوجه شد این دانشمند نابغه که از مفاخر شاگردان اوست، شایسته نیست مجرد باشد. روزى بعد از پایان تدریس، علامه مجلسى به وى گفت: اجازه میدهی دخترى را براى شما عقد کنم که با ازدواج با وى بتوانى تشکیل خانه و خانواده بدهى و از رنج تنها زیستن آسوده شوى؟ ملا صالح سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت .
🔹علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمندش را که در علوم دینى و ادبى به سر حد کمال رسیده بود، طلبید و به وى گفت: دخترم! شوهرى برایت پیدا کردهام که در نهایت فقر و تنگدستى و منتهاى فضل، صلاح و کمال است؛ ولى منوط به اجازه توست، منتظرم نظر خود را اعلام کنى . آن دختر دانشمند و پاک سرشت در پاسخ پدرش گفت: پدر! فقر و تنگدستى عیب مردان نیست و بدین گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت و عقد آن دو در ساعتى بعد بسته شد.
📘داستانهای ما
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸باقیات الصالحات روز افزون شیخ طوسی چه بود؟
🔹 در سال 448 آتش نزاعی که ریشهی دیرینهای داشت، در بغداد شعلهور شد و شراره آن به محله کرخ که آن روز مرکز شیعیان بود کشیده شد، در این هجوم، جهان علم و دانش خسارت فوقالعادهای دید، کتابخانه بزرگ و مجللی که وزیر فاضل بهاء الدوله به نقشه کتابخانه بیت الحکمه ساخته بود، طعمه حریق گشت، جرم کتابخانه مزبور این بود که پایه گذار آن یک وزیر شیعی بود و دانشمندان شیعه شب و روز پروانهوار گرد آن میگردیدند و از آن مرکز دانش که یکی از کتابخانههای معظم دنیا بود، بهرهها میبردند.
🔹 مهاجمین به این اکتفا نکردند و کتابخانه رئیس مذهب، مرحوم شیخ طوسی را نیز آتش زدند، شیخ بزرگوار در چنین هنگام تصمیم گرفت که بغداد را ترک گوید و برای دانشمندان و فضلا و طلاب شیعه در یک نقطه دور از غوغا و نزاع، مرکز علمی تأسیس کند و قلوب عموم دانشمندان شیعه را بدان جا متوجه سازد. مرحوم شیخ تصمیم گرفت که این مرکز را در کنار قبر مولی الموالی امیر مؤمنان علیهالسلام عملی سازد لذا در همان سال، بغداد را به عزم اقامت در نجف اشرف ترک گفت.
🔹 شیخ با گروهی از شاگردانش وارد این سرزمین مقدس گردید، چیزی نگذشت که از تمام نقاط شیعهنشین گروهی متوجه آنجا شدند و برای تحکیم اساس این حوزه و استفاده از معارف و علوم شیخ، در آنجا رحل اقامت افکندند و آنجا در مدت کوتاهی به صورت یک دانشگاه بزرگ درآمد که در آنجا علوم مختلف اسلامی تدریس میگشت و در هر عصری صدها مجتهد و مفسر و محدث و مورخ و نویسنده، تحویل جامعه اسلامی داده میشد که هر کدام از آنها در آسمان علم و ادب، آفتابی درخشان و ستارهای فروزان بودند. این مرکز دینی و علمی در تمام قرون اسلامی عظمت فوقالعادهای داشت.
📘مردان علم در میدان عمل
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸تواضع علمی میرزای قمی در باقی ماندن قوه اجتهاد
🔹هنگامیکه میرزای قمی به سنّ پیری رسیده بود، روزی سید محمد مجاهد به قم سفر کرد. میرزا زمانی که متوجه ورود آقا سید محمد به قم شد، شبی ایشان را با جمعی از علماء دعوت کرد به منزلش و با ایشان و سایر علماء به بحث و صحبت علمی مفصلی پرداخت و پس از این مباحث فرمود: غرض از دعوت شما عزیزان و مکالمات علمیّهای که صورت گرفت این بود که بنده به سنّ پیری رسیده و قوای من به تحلیل رفته، نگران بودم که قوه اجتهادم هنوز باقی است یا خیر لذا خواستم با شما قدری صحبت کنم تا شما کیفیت علمی مرا ببینید و تشخیص دهید که قوّه استنباط و ملکه اجتهادم باقی است یا ضعیف شده است؟
🔹آقا سیّد محمد که از تواضع و احتیاط میرزای قمی شگفتزده شده بود، پس از صحبتهای ایشان فرمود: اگر ملکه استنباط این است که شما دارید پس من و امثال من هیچ قوه استنباط نداریم.
📘 داستانهایی از علماء
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═╝┛
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸شهید مدرس پس از نماز صبح به کجا میرفت؟!
🔹 یکی از دوستان شهید مدرس تعریف میکرد: مدتی با سید حسن مدرس در مدرسه درس میخواندیم، چند وقتی شهریه طلبگی ما نرسید و همگی بیپول شدیم، یک روز دیدم آقای مدرس یک پول به یک طلبهای نیازمند داد و گفت: برو نان بگیر، طلبهای دیگر رسید، یک پول هم به او داد و گفت: برو نان بگیر. من با تعجب گفتم: شما و ما حقوقمان یکی است و همه از یکجا پول میگیریم، حالا چطور شده که ما پول نداریم و شما دارید؟! مدرس خندید و گفت: مگر مرد هم بیپول میشود؟! پرسیدم: آخر از کجا و چطوری؟ گفت: شب بیا حجره ما بمان تا نشانت بدهم. شب رفتم و حجره ایشان ماندم. هنگام اذان صبح بیدارم کرد، برخاستیم و نماز خواندیم. آنگاه گنجهای را باز کرد و یک سطل بیرون کشید و یک کلاه نمدی گذاشت سرش و گفت: برویم.
🔹آن موقع در اصفهان مرسوم بود که صبح زود آب حوضها را خالی میکردند، تمیز میکردند و دوباره حوضها را پر میکردند، ما راه افتادیم توی کوچهها و داد زدیم: آب حوض میکشیم! آب حوضی! از خانهای صدایمان کردند. من حوض را خالی و پاک کردم و مدرس آب کشید و پر کرد، دو تا حوض، خالی و پر کردیم که مقداری پول گیرمان آمد، آن وقت مدرس رو به من کرد و گفت: دیدی؟ این هم پول، هم میتوانی خودت نان بخری و هم به دو طلبه دیگر کمک کنی
📘منع: پایگاه اطلاع رسانی تبیان
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸این گونه نهی از منکر، حرام است
🔹در زمان زعامت مرجع تقلید آیتالله آقا نجفی یک روز عدهای درحالیکه نفسنفس میزدند و یک دایره و یک تنبک شکسته در دست داشتند به منزل آیتالله آقا نجفی آمدند، ایشان پرسید: چه خبر است؟ از کجا میآیید؟ اینها چیست که در دست دارید؟ در پاسخ گفتند: در مدرسه بودیم که به ما اطلاع دادند در خانهای، مجلس عروسی است و در آنجا دایره و تنبک میزنند؛ از پشتبام مدرسه، روي بامها رفتیم تا به آن خانه رسیدیم، داخل آن خانه شدیم و مردم را زدیم و دایره و تنبک آنها را شکستیم. یکی از آنها جلو آمد و گفت: من خودم جلو رفتم، سیلی محکمی به گوش عروس زدم.
🔹مرحوم آیتالله آقا نجفی بسیار ناراحت شد و با عصبانیت فرمود: عجبا! به راستی نهی از منکر همین است که شما کردید؟! شما چندین منکر را به نام نهی از منکر مرتکب شدید؛ شما حق تجسس نداشتید؛ شما حق نداشتید که از پشتبامهای مردم عبور نمایید، چه کسی به شما اجازه زد و خورد داده است؟! بنابراین کار شما نه تنها واجب و مستحب نبوده؛ بلکه قطعاً حرام بلکه چند کار حرام بوده است
📘 داستانهای صاحب دلان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═╝
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸پذیرایی جالب آیتالله العظمی مرعشی از میهمان فرانسوی
🔹آیتالله العظمی مرعشی نجفی با میهمان خیلی با ملاطفت و احترام برخورد میکردند بهطوریکه یکبار قرار بود، هانری کربن فیلسوف فرانسوی، خدمتشان برسد، آقا در عین سادگی در اتاق برای او صندلی آماده کردند ولی خودشان روی زمین نشستند.
🔹هانری کربن به خاطر احترام به حضرت آقا از نشستن روی صندلی خودداری کرد، ولی استاد فرمودند: شما به صندلی عادت کردهاید و نشستن روی زمین برایتان مشکل است، دوست دارم حال که میهمان من هستید، پیش من راحت باشید و روی صندلی بنشینید.
🔹حتی با اینکه ماه مبارک رمضان بود، خواستند برایش چایی بیاورند، امّا هانری کربن گفت که ماه مبارک رمضان است و لازم نیست چایی بیاورید. این عالم میهماننواز جواب دادند: پذیرایی از میهمان برای ما لازم است و چون شما مسافر هستید، اشکالی ندارد و هیچ اشارهای به مسیحی بودن او نکردند.
📘 شهاب شریعت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═╝┛
💠 #درسهایی_از_سیره_علما
🔸پاسخ جالب آیتالله العظمی بروجردی به سؤال طلاب
🔹مرحوم آیتالله العظمی بروجردی یک روز سر درس فرمود: یک عده از طلاب و مبلغین اسلامی مرتب سؤالی از من میکنند، امروز میخواهم جواب دهم، سؤال میکنند ما چه وقت به مقصد میرسیم؟ از وقتیکه طلبه میشویم تا چه زمانی باید تلاش و کوشش کنیم تا به نتیجه و مقصد برسیم؟ و از کجا بفهمیم که به مقصد رسیدهایم یا نه؟
🔹مرحوم حضرت آیتالله بروجردی در پاسخ فرمودند: همه محصلین علوم دینی و همه مبلغین و مروجین شریعت نبوی، باید بدانند اگر برای دنیا و رسیدن به زخارف مادی دنیا به حوزه و سلک روحانیت آمدهاند، هیچگاه به مقصد نمیرسند و از اول اشتباه آمدهاند و باید تغییر مسیر دهند. این راه، راهی نیست که انسان را به مادیات دنیا برساند، مادیات هم انسان را به رشد و پیشرفت واقعی نمیرساند؛ اما اگر برای بندگی و عبودیت خدا و انجام وظیفه به این مسیر آمدهاند بدانند از روز اول که واردشدهاند، به مقصد رسیدهاند و هر روزی که میگذرد در مقصد سپری میشود.
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈•
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═╝