هدایت شده از عقلای حزبالله قم
فعالیت باند #سیدمهدی_هاشمی در کتابخانه سیاسی #دفتر_تبلیغات
روایت سیدحسین تبربزی، عضو ارشد تشکیلات اصلاحطلب مجمع محققین از حمایت حسینعلی منتظری از مهدی هاشمی
🔥من یک بار دیگر هم، هنگامی که علاوه بر عضویت در هیأت مدیره دفتر تبلیغات، و مسئول بخش اعزام و بخش فرهنگی دفتر نیز بودم با سیدمهدی هاشمی به طور غیرمستقیم ارتباط پیدا کردم. در آن هنگام ما در هیأت مدیره دفتر تصمیم گرفته بودیم کتابهایی که از منافقین و در خانه های تیمی و یا جاهای دیگر مصادره می شود به قم و دفتر تبلیغات منتقل کنیم تا اگر قابل استفاده است مورد استفاده فضلا و علما قرار گیرد به همین جهت حکم دادم که در تمام شهرستانها این نوع کتابها را جمع آوری کرده و به قم بفرستند که در مجموع حدود پانصد هزار نسخه کتاب به دفتر رسید و وقتی که کتب تکراری جدا شد تقریباً دویست هزار جلد کتاب با موضوعات اعتقادی و اقتصادی و تاریخی و عمدتاً سیاسی باقی ماند که از هر کدام آنها دو ـ سه نسخه در کتابخانه سیاسی دفتر تبلیغات قرار دادیم و چون در بین این کتب، کتابهای ضاله هم وجود داشت فقط برای افرادی که صلاحیت استفاده از این کتابها را داشتند کارت ویژه صادر کردیم تا در مواقع لزوم بتوانند این کتابها را مورد مطالعه قرار بدهند. بخشی از آن کتابهای تکراری هم که به درد بعضی از علما و روحانیون می خورد به آنها دادیم و تعدادی از آنها را نیز در اختیار تعدادی از کتابخانه های عمومی گذاشتیم.
🌞در آن زمان یک کتابخانه در خیابان صفاییه قم مشغول فعالیت شده بود که عنوان کتابخانه سیاسی حوزه علمیه قم به آن داده بودند. در این کتابخانه مرحوم آقای محمودی باجناق آقای #جعفری_گیلانی و شخص دیگری به نام آقای موسوی زنجانی و عده ای دیگر زیر نظر سیدمهدی هاشمی فعالیت می کردند و ما با اینها ارتباط چندانی نداشتیم و تنها یکی ـ دو بار با آقای منتظری درباره سیدمهدی صحبت کرده بودیم.
☀️تا اینکه یک روز از طرف آقای منتظری پیغام رسید که ما تعدادی از این کتابهای مصادره ای را در اختیار کتابخانه سیاسی سیدمهدی هاشمی قرار بدهیم که ما ابتدا توجه نکردیم ولی ایشان یکی ـ دو بار دیگر هم پیغام فرستاد که ما باز پشت گوش انداختیم تا اینکه شنیدیم ایشان از من و آقای عبایی که مسئول دفتر تبلیغات بود ناراحت شده و گله کرده است؛ به همین خاطر یک روز من و آقای عبایی به همراه آقای جعفری گیلانی نزد ایشان رفتیم و دیدیم ایشان خیلی ناراحت است و بخصوص از اینکه ما مقداری از این کتابها را به کتابخانه های دیگر از جمله بعضی از کتابخانه های مشهد فرستاده ایم ولی به اینها نداده ایم خیلی عصبانی بود که آقای عبایی هم ناراحت شد و گفت: ما حاضریم همه این کتابها را در اختیار خود شما بگذاریم ولی چون به این افراد اعتماد نداریم چیزی به آنها نمی دهیم، و من در بیان عدم اعتمادمان به این افراد خدمت ایشان عرض کردم: همین آقای محمودی که نماینده شماست و از طرف شما مسئولیت دارد دو سال پیش که من در دادستانی بودم پیش من آمد و گفت: ما قصد داریم یک طرحی را در قم و در بین طلاب پیاده کنیم و موقعی که توضیح بیشتری داد من دیدم که طرح خیلی وسیعی است به همین لحاظ گفتم: شما می خواهید کار به این بزرگی انجام بدهید پس دست کم باید با اجازه و تحت نظارت آقای منتظری باشد که ایشان گفت: آقای منتظری متوجه این مسائل نیست و اهمیت این نوع طرحها را درک نمی کند و ما باید خودمان مستقلاً و بدون اطلاع ایشان وارد عمل بشویم، و بعد خطاب به آقای منتظری گفتیم: شما از ما می خواهید به چنین افرادی اعتماد کنیم و کتاب در اختیارشان قرار دهیم. ایشان در جواب من گفت: من اینها را می شناسم و می دانم آدمهای #تندرویی هستند ولی افراد صادقی هستند و باید اینها را #جذب نماییم!
منبع: خاطرات سید حسین موسوی تبریزی، دفتر اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، ۱۳۸۷، ص301.